اصفهان، استان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 30 شهریور 1402
https://cgie.org.ir/fa/article/259283/اصفهان،-استان
یکشنبه 21 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
در اصفهان از دورههای مختلف تاریخی آثار و بناهای گوناگونی بر جای مانده، كه خود نمایانگر تاریخ پرفرازونشیب این شهر است. اهمیت و تنوع این آثار تا بدانجا ست كه اصفهان را «موزۀ ایران» نام نهادهاند (طهرانی، 76). این شهر در اوایل سدۀ حاضر، دارای 169 مسجد، 12 كلیسا، 12 كنیسه، 28 مدرسۀ سنتی، 72 حمام عمومی و 142 كاروانسرا و تیمچه بوده است (همو، 92-93). با وجود قدمت اصفهان، از دورههای پیشاز اسلام در این شهر آثار زیادی بر جای نمانده است؛ تنها از دو سرستون متعلق به دورۀ ساسانی با نقوش برجسته میتوان یاد كرد كه یكی از آنها در موزۀ ملی ایران (موزۀ ایران باستان)، و دیگری در عمارت چهلستون اصفهان نگهداری میشود (هنرفر، گنجینه، 4- 5). از دیگر آثار منسوب به ساسانیان بقایای آتشكدهای است كه بر فراز كوه منفرد آتشگاه در مغرب شهر اصفهان و مشرف بر جادۀ اصفهان ـ نجفآباد قرار دارد (بلانت، 28). جكسن تاریخ بنای این آتشكده را به پیشاز دورۀ ساسانی و به عصر هخامنشی مربوط میداند (ص 299، حاشیۀ 1). این آتشكده ظاهراً بخشی از دژی بوده است كه آن را به تهمورث نسبت دادهاند (ابنخردادبه، 20؛ حمدالله، نزهة، 50). بهگفتۀ ابنرسته، در نزدیكی این دژ، قلعۀ قدیمتری منسوب به كیكاووس وجود داشته است كه پساز نابودی آن، بهمن اسفندیار [اردشیر] این دژ و آتشكدۀ آن را برپا داشت (ص 180-181؛ قس: حمزه، 37- 38). این آتشكده تا آغاز سدۀ 4 ق / 10 م دایر، و آتش آن برجا بوده است (ابنرسته، همانجا). ساختمان این آتشكده هشتضلعی است كه حدود 4 متر بلندی و 5 / 4 متر قطر دارد و سقف آن در اصل گنبدیشكل بوده است (جكسن، 293). این بنا بیشتر از خشتهای ضخیم مربعشكل، كه با ملاط رس و قطعات نی به یكدیگر متصل شدهاند، ساخته شده است. در اطراف آتشكده، بناهای دیگری در جانب شرقی، جنوب شرقی و شمال شرقی قرار داشته است كه ظاهراً در دورۀ اسلامی بدان افزوده شده، و اقامتگاه موبدان و حریم آتشگاه و احتمالاً خزانۀ آتشكده بوده است (همو، 294؛ هنرفر، گنجینه، 5). از دیگر آثـاری كه به دورۀ ساسانی نسبت میدهند، پل شهرستان، از پلهای قدیمی زایندهرود، است كه در 3كیلومتری شرق پل خواجو، و مقابل ناحیۀ جی واقع شده است (همان، 8). پوپ آن را یكی از پلهای قدیمی بهسبك رومی میداند و احتمال میدهد كه در جنوب ایران همانندهایی داشته است كه در طول زمان از میان رفتهاند (III / 1230). ازجمله آثار دیگر پیشاز اسلام، میتوان از بقایای دیوار شهر كه تا آغاز سدۀ 14 ق / 20 م در برخی قسمتها باقی مانده بود، یاد كرد (نك : اصفهانی، 31). از اولین آثار دورۀ اسلامی در شهر اصفهان میتوان از مسجد خُشینان نام برد (نك : ابنرسته، 237- 238؛ قس: نورصادقی، 52). قلعۀ طبرك (تبرك) (طهرانی، 141) از بناهای درخور توجه اصفهان پیشاز دورۀ صفوی بوده است كه بنای آن را به زمان آلبویه مربوط دانستهاند (هنرفر، همان، 37). تمامی این قلعه از گل و بهشكل مربعی نامنظم ساخته شده بود. دیوار بلند كنگرهداری با برجهای گرد این قلعه را فرامیگرفت و خندقی مجهز به یك خاكریز با وضع دفاعی مناسب آن را احاطه كرده بود (شاردن، 7 / 265). این قلعه در زمان دیلمیان از طریق راههای زیرزمینی به خانههایی كه در نزدیكی میدان كهنه و میدان میر قرار داشت، متصل میشد (هنرفر، همانجا). این راههای زیرزمینی ظاهراً تا زمان سلجوقی وجود داشته است (همانجا). بهگفتهای، این قلعه متعلق به دورۀ ساسانی بوده، و در زمان دیلمیان بازسازی شده است (نك : رفیعی، 11؛ اصفهانی، همانجا). شاردن در دورۀ صفوی این قلعه را «بسیار باستانی» و متمایز از دژهای اروپایی، و بیشتر شبیه یك زندان معرفی میكند. همو 4 برج از برجهای این قلعه را نام میبرد: زنجیرخانه، شاهزهرمار، اركلو و چهلدختران (7 / 266؛ قس: کمپفر، 191؛ ندیمالملک، 155؛ اصفهانی، همانجا). تاورنیه در زمان دیدار خود از اصفهان این قلعه را فاقد استحكامات تدافعی، و تنها دارای چند برج خاكی مربعشكل معرفی میكند (ص 383). قلعۀ طبرك كه آن را «بهقدر شهر متعارفی» دانستهاند (اصفهانی، همانجا)، در اصل دارای 370 خانه، یك میدان تسلیحات، مسجد و حمام بوده، و منزل وزیر را هم در خود جای میداده است. خانههای این قلعه در زمان صفوی محل زندگی سربازان بوده است. مساحت این قلعه را 100 هزار ذرع مربع دانستهاند (شاردن، 7 / 267؛ طهرانی، همانجا). قسمتهایی از برج و باروی قلعۀ طبرك و مدخل آن تا اوایل سدۀ حاضر برجای بوده است؛ هرچند امروز از برج و باروی این قلعه چیزی بر جای نمانده است (اصفهانی، همانجا؛ هنرفر، گنجینه، 40). از دیگر بناهای دورۀ اسلامی، مسجد جامع جورجیر است كه آن را در مقابل مسجد جامع عتیق، كه جامع كبیر خوانده میشد، جامع صغیر مینامیدند (همانجا). مافروخی بنای این مسجد را به صاحب بن عباد نسبت میدهد (نك : آوی، 63). گُدار بنای آن را مربوط به سالهای بین 366 تا 385 ق مربوط میداند (1 / 155). منارۀ این مسجد كه بزرگترین منارۀ اصفهان بوده، «100 گز» ارتفاع داشته است (آوی، همانجا). این مسجد در دورههای بعد، از میان رفته، و در فاصلۀ سالهای 1067 تا 1073 ق / 1657-1663 م بهجای آن، مسجد حكیم بنا شده است (هنرفر، همان، 41؛ قس: گدار، 1 / 156). صفۀ صاحب بن عباد در مسجد جمعۀ اصفهان، و نیز 4 ستون گرد در این مسجد كه با تزیینات گچبری آرایش یافته، از دیگر آثار متعلق به دورۀ دیلمیان است (هنرفر، همان، 43-44). مسجد جمعۀ اصفهان از مهمترین بناهای دورۀ سلجوقی در ایران است (همان، 67؛ قس: گدار، 1 / 109-110؛ نك : ه د، اصفهان، مسجد جامع) كه مجموعهای از شیوههای گوناگون معماری در دورههای مختلف اسلامی را در خود جای داده است (مساجد ... ، 18؛ قس: بلانت، 30). مسجد علی از دیگر آثار تاریخی اصفهان است كه در مجاورت میدان كهنه و مسجد جمعه قرار دارد (هنرفر، همان، 369). این مسجد در 515 ق / 1121 م، در دورۀ سلطان سنجر بنا شده (نورصادقی، 100؛ قس: طهرانی، 123)، و در دورۀ شاه اسماعیل اول، با كاشیكاری و مقرنسهای گچی آراسته و بازسازی شده است (هنرفر، همانجا). منارۀ آجری و بلند این مسجد حدود 30 متر ارتفاع دارد ( لغتنامه ... ، «ذیل اصفهان»). ملكالمورخین ارتفاع آن را 35 ذرع نوشته (ص 30)، و كمپفر آن را بزرگترین منارۀ شهر اصفهان به شمار آورده است (ص 192). بعضی بنای این مسجد را (595 ق / 1199 م) به علیشاه تكش خوارزمشاه، والی اصفهان منسوب دانستهاند (طهرانی، همانجا). از دیگر آثار و بناهای پیشاز زمان شاه عباس اول میتوان از بناهای هارون ولایت نام برد كه بقعه و سردر كاشیكاری آن مورخ 918 ق / 1512 م، و از اماكن مقدسه و زیارتگاههای عمدۀ شهر اصفهان است. این محل هم مورد احترام مسلمانان، و هم محل زیارت یهودیان بوده است (طهرانی، 127). كمپفر آن را مورد احترام مسیحیان نیز معرفی كرده است (ص 192). ملكالمورخین كاشانی این امامزاده را از اولاد امام موسى كاظم (ع)، و بنای آرامگاه را به پیشاز صفویه مربوط میداند و گزارش میدهد كه یهودیان اصفهان این مقبره را آرامگاه هارون، برادر حضرت موسى (ع)، میدانند (ص 32-33). ایوان جنوبی هارون ولایت دارای محرابی با كاشیكاری معرق و نفیس است (هنرفر، همان، 360-361) و در گذشته، یك شیر سنگی بزرگ و قدیمی در پشت این ایوان وجود داشته است (ملكالمورخین، همانجا). این بنا از سمت غربی از طریق دری به محوطۀ مدرسۀ كوچكی باز میشود (هنرفر، گنجینه، همانجا) كه همان مدرسۀ سلطان محمد سلجوقی است. این مدرسه در حال ویرانی، و به مدرسۀ حاج حسن موسوم است (همان، 379). در محلۀ احمدآباد، مدرسهای کهنه وجود دارد كه به مقبره یا تكیۀ پایچنار شهرت دارد. در ایوان وسیعی كه در جنوب این مدرسه واقع است، دو قبر وجود دارد كه یكی از آن دو به خواجه نظامالملك، و دیگری به ملكشاه سلجوقی منسوب است (همان، 233- 234). از دیگر آثار این دوره میتوان از دو مسجد قطبیه و ذوالفقار نام برد. مسجد قطبیه متعلق به دورۀ شاه طهماسب اول است كه كاشیهای نفیس آن به ساختمان جدیدی در ضلع جنوبی باغ چهلستون منتقل شده است (همان، 380) و مسجد ذوالفقار واقع در بازار اصفهان، در 950 ق / 1543 م بنا شده، و بر روی دیوارهای گچی شبستان آن، تصویر چند شمشیر دو سر (ذوالفقار) نقاشی شده است (همان، 384). همچنین باید از مسجد درب جوباره، معروف به مسجد پیر پینهدوز كه در 955 ق بنا شده است، نام برد. سردرِ قدیمی این مسجد نیز به باغ چهلستون انتقال یافته است (همان، 386-387). افزون بر اینها، از این آثار میتوان نام برد: بقعۀ شاه زید واقع در شرق محلۀ ترواسكان مربوط به 994 ق / 1586 م، كه در 1097 ق / 1686 م تعمیر شده است (همان، 389)؛ مسجد سلطان ابوسعید بهادرخان متعلق به سدۀ 8 ق / 14 م (همان، 293)؛ بقعۀ جعفریه (امامزاده جعفر) كه از بناهای برجمانند سدۀ 8 ق / 14 م است (همان، 300)؛ مدرسۀ باباقاسم یا مدرسۀ امامیه از قدیمترین مدارس طلبهنشین شهر اصفهان (همان، 303)؛ بقعۀ شهشهان مجاور مسجد جمعۀ اصفهان (همان، 333)؛ و درب امام از دورۀ جهانشاه قراقویونلو مربوط به 857 ق، كه در واقع آرامگاه دو امامزاده است (همان، 341-343). اوج شكوفایی معماری در شهر اصفهان به دورۀ صفوی، بهویژه زمان شاه عباس اول، بازمیگردد. طی این دوره، با اجرای طرحی نوین و ایجاد بناهای تازه، اصفهان گسترش و اهمیت خاصی یافت و شیوۀ منحصربهفردی از معماری پدید آمد. با وجود اینكه معماران، صنعتگران و هنرمندان شیوههای سنتی را در نظر داشتند، با طرح شیوهای خاص، باعث اوجگیری تمام معیارهای زیباشناسی سراسر دورۀ خود شدند و خلاقیت هنرمندانۀ دنیای اسلامی را یك بار دیگر به اوج رساندند (رومر، 270-271). شهر اصفهان در دورۀ صفوی ــ بـهویژه در زمان شاه عباس اول ــ با ایجاد باغها و قصرهای سلطنتی و مساجد باشكوه و پلهای زیبا و میدانها و خیابانهای نو و كاروانسراها و بازارها و منازل زیبا، چهرۀ تازهای یافت، تا آنجا كه در سدۀ 12 ق / 18 م، بهصورت یكی از شهرهای آباد و زیبای جهان آن روز درآمد (نك : هنرفر، همان، 725). بسیاری از بناها در این دوره، پیرامون میدان نقش جهان ــ كانون اصلی توسعۀ شهری آن زمان ــ ساخته شد كه از آن جملهاند: مسجد شاه (مسجد امام فعلی)، عمارت عالیقاپو و مسجد شیخ لطفالله (رومر، همانجا). افزون بر اینها، بنابر گفتۀ كمپفر، شهر اصفهان در این دوره، دارای یك بیمارستان، بیشاز 100 مسجد و مدرسه، و شمار بسیاری حمام و مسافرخانه بود كه هریك از آنها از لحاظ معماری، زیبا و هنرمندانه به شمار میآمد (ص 191). مسجد شاه (مسجد امام فعلی) یا مسجد جامع عباسی (اصفهانی، 62) را، از لحاظ عظمت بنا و معماری و كثرت تزیینات، زیباترین مسجدی دانستهاند كه تابهحال در ایران ساخته شده است (پوپ، III / 1185-1188). بنای این مسجد در 1020 ق / 1611 م، بهفرمان شاه عباس اول آغاز شد و در 1025 ق ساختمان سردر و تزیینات كاشیكاری آن به پایان رسید (هنرفر، گنجینه، 427).در ضلع شرقی میدان نقش جهان، مسجد شیخ لطفالله قرار دارد كه آن را نیز از آثار برجستۀ معماری ایران به شمار آوردهاند. پیشاز برپایی این مسجد، در محل آن، مسجد دیگری وجود داشته است (پوپ، III / 1189؛ قس: طهرانی، 100). از بناهای دیگر اطراف میدان، عمارت عالیقاپو ست. این كاخ از بناهای شاه عباس اول است كه در ربع نخست سدۀ 11 ق / 17 م ساخته شده است (هنرفر، همان، 416) و آن را علیقاپو، اللهقاپو، الاقاپی (كمپفر، 205)، اعلاقاپو (ملكالمورخین، 80)، علیقاپی (ندیمالملك، 162) و عالیقاپو (جملی، 78؛ طهرانی، 103) خواندهاند. این كاخ را همانند باب عالی عثمانی بهمعنای «دروازۀ بزرگ» دانستهاند (پوپ، III / 1193). در ضلع شمالی میدان نقش جهان، مقابل مسجد شاه، سردر قیصریه و بازار قرار دارد كه در 1029 ق ساخته شده است (همانجا). هنرفر تاریخ احداث بازار و سردر را 1014 ق دانسته است (همان، 465-466). در دورۀ صفوی، در دوطرف جلوخان سردر قیصریه، عمارتی بهنام نقارهخانه وجود داشته، كه تا اواخر دورۀ قاجار باقی بوده است (همانجا؛ شاردن، 7 / 111-112؛ كرزن، II / 27-28). اصفهانی بازار قیصریه را از نظر استحكام و زیبایی در تمام ایران بینظیر میداند (ص 33-34). این بازار محل اجتماع فروشندگان انواع قلمكار و بافتنیهای دستی اصفهان است و در قسمت وسط آن، چهارسوی زیبایی از دورۀ شاه عباس وجود دارد كه مهمترین و زیباترین چهارسوهای اصفهان به شمار میرود (هنرفر، همانجا). بهدستور شاه عباس اول، از محل دروازه دولت تا دامنۀ كوه صفه، خیابان طویل و عریض مشجری احداث شد كه گردشگاه خانوادۀ سلطنتی، درباریان و اهالی شهر بود (همان، 479-480) و چون پیشتر در آن محل، 4 باغ به نامهای باغ فلارن، باغ احمدسیاه، باغ بكر و باغ كاران در امتداد یكدیگر واقع شده بودند، ایـن خیابان بـه چهارباغ معـروف شد ( لغتنامه). خیابان چهارباغ در اصل به دو قسمت تقسیم میشود: چهارباغ عباسی یا چهارباغ كهنه و چهارباغ علیا (چهارباغ بالا). چهارباغ كهنه تا سیوسهپل امتداد دارد و از آنجا چهارباغ بالا ست كه طرح آن از شاه عباس اول است، اما آن را بعد از او ساختهاند. چهارباغ بالا طویلتر از چهارباغ كهنه است و به باغ عباسآباد در نزدیكی كوه صفه ختم میشود (اصفهانی، 40-42). زیبایی این خیابان را بهسبب چنارهای دو سوی آن و نهری كه از وسط آن میگذشته است، دانستهاند (كمپفر، 195). بهگفتۀ كمپفر، در كنار نهر یادشده، قهوهخانهها و میهمانخانههایی وجود داشته است كه در آنها شاعران، نقالان و هنرمندان به سرگرمكردن مردم میپرداختهاند (همانجا). طول خیابان چهارباغ با احتساب طول پل اللهوردیخان، روی هم بالغ بر 310‘4 گام بوده است (همو، 196). در اطراف خیابان چهارباغ و زایندهرود، 30 باغ وجود داشته است (همانجا) كه تاورنیه تمامی آنها را متعلق به شاه میداند (ص 394). باغهای مشهور چهارباغ عبارت بودهاند از: باغ تخت (40 جریب)، باغ كاج، چهارباغ (30 جریب)، باغ باباامیر، باغ توپخانه، باغ نسترن، باغ چهلستون (70 جریب)، باغ بلبل یا باغ هشتبهشت (85 جریب)، باغ فتحآباد (60 جریب)، باغ گلدسته (30 جریب)، باغ طاووسخانه و باغ پهلوان حسین (هنرفر، گنجینه، 486-487). این باغها هریك دارای عمارات و قصرهای كوچك زیبایی بودهاند (كمپفر، همانجا). از دیگر باغهای مشهور اصفهان در دورۀ صفوی، باغ هزارجریب است كه مربعشكل بوده، و بیشاز 300‘1×300‘1 گام مساحت داشته است (همو، 215). 4 كبوترخانه در 4 گوشۀ این باغ بوده است (همو، 217) كه امروزه تنها یكی از آنها پابرجا ست. از این باغ كه در دورۀ صفوی به باغ عباسآباد معروف بوده، و نیز از قصری كه در وسط آن قرار داشته، هیچگونه اثر قابل توجهی باقی نمانده است (هنرفر، همان، 489). در حاشیۀ شرقی خیابان هاتف و در قدیمیترین قسمت شهر اصفهان، مجموعهای نفیس از معماری و تزیینات دورههای سلجوقی و صفوی دیده میشود كه به امامزاده اسماعیل شهرت دارد. این مجموعه شامل یك مسجد بسیار قدیمی به نام مسجد شعیا و مقبرۀ امامزاده اسماعیل و رواق و سردر و صحن آن است كه یك گنبد بزرگ آجری زیبا از نوع گنبدهای چهارسوهای اصفهان برفراز سردر آن قرار دارد (همان، 521). امامزاده اسماعیل را از اولاد امام موسى كاظم (ع) دانستهاند (ملكالمورخین، 31-32). درِ این امامزاده از فولاد، و طلاكوب است كه در اصفهان نظیر ندارد ( لغتنامه).از مهمترین آثار دورۀ شاه عباس دوم كاخ چهلستون است كه ویژۀ پذیراییهای رسمی بوده، و تاریخ اتمام بنای آن 1057 ق / 1647 م است (هنرفر، همان، 557). این كاخ در باغی به همین نام ساخته شده، و معماری و تزیینات آن تركیبی از معماری ایرانی، چینی و غربی است (اصفهانی، 34- 35؛ قس: ندیمالملك، 158). كاخ چهلستون دارای 20 ستون است كه هریك از آنها از تنۀ یك چنار، كه روی آن قشر نازكی از تختۀ رنگشده قرار گرفته، ساخته شده است. این ستونها در گذشته، به آینه و شیشههای رنگی مزین بوده است (هنرفر، همان، 558- 559). ظاهراً انعكاس تصویر این 20 ستون در آب استخر مقابل آن سبب شده است تا این عمارت را چهلستون بنامند (ملكالمورخین، 26-27؛ كرزن، II / 32؛ قس: هنرفر، همانجا).مساحت این كاخ را 75× 48 گام، و ارتفاع آن را حدود 25 متر دانستهاند (ملكالمورخین، 43؛ قس: كمپفر، 206؛ هنرفر، اصفهان، 126). استخر مقابل این كاخ 110 متر طول، و 16 متر عرض دارد كه دارای فوارههای سنگی بوده، و مجسمههای 4 شیر ــ منسوب به دورۀ ساسانی ــ در 4 گوشۀ آن قرار داشته است (همو، گنجینه، 559-560؛ قس: كیهان، 2 / 417؛ لغتنامه). سقف كاخ از شیروانی، و سقف شاهنشین آن از آینه و مزین به طلا بوده است (ملكالمورخین، همانجا). همۀ دیوارهای این كاخ مزین به آینههای بزرگ و شیشههای رنگی و نقاشیهای زیبا ست و درها و پنجرهها تماماً منبت و خاتمكاری است (هنرفر، همان، 559). ضمن تعمیراتی در 1335 ش / 1956 م، 3 اتاق نقاشیشده از زیر گچ بیرون آمد كه از آثار رضا عباسی بودند (همان، 562). كاخ چهلستون یك بار در 1118 ق / 1706 م دچار حریق شد و در دورههای بعدی نیز خرابیهایی به آن وارد آمد ( لغتنامه). این كاخ در دورۀ قاجار «دارالحكومه» بوده، و اتاقهای اطراف آن ادارات دولتی به شمار میرفته است (ملكالمورخین، 26، 42). افزون بر كاخها و عمارات دورۀ صفوی، قصرها و عماراتی نیز در دو طرف زایندهرود و حد فاصل بین دو پل جویی (جوبی) و پل خواجو قرار داشتهاند كه از میان رفتهاند. بسیاری از این عمارات در باغ وسیع سعادتآباد ساخته شده بود كه معروفترین آنها هفتدست، آینهخانه و نمكدان بوده است (هنرفر، همان، 576). عمارت آینهخانه یا عمارت آینۀ سعادتآباد (اصفهانی، 44- 45) واقع در ساحل جنوبی زایندهرود، شامل تالاری عالی و 18 ستون مزین به آینهكاری بـوده است (هنرفر، همانجا). پوپ شمار ستونهای این كاخ را 16 (III / 1197)، و دیولافوا آنها را 12 عدد نوشته است (ص 318). این عمارت را شبیه كاخ چهلستون دانستهاند (پوپ، همانجا). عمارت هفتدست در اصل شامل 7 ساختمان بوده است كه در اواخر دورۀ قاجار تنها یكی از آنها باقی مانده بود (قس: اصفهانی، 44). این كاخ به عمارت آینهخانه متصل بوده، و دورتادور آن اتاقهایی تودرتو وجود داشته، كه به گچبریهای زراندود و میناكاری مزین بوده است. كف قصر و ازارههای آن از سنگ مرمر شفاف بوده، و حوضهایی از سنگ مرمر و سنگ سماق داشته است (هنرفر، همان، 578). این كاخ را نیز شبیه كاخ چهلستون دانستهاند (پوپ، همانجا). به فاصلۀ 150 متری جنوب عمارت آینهخانه، عمارت نمكدان بهشكل دایره بر روی زمین مرتفعی بنا شده بود. این عمارت به صورت هشتضلعی، در 3 طبقه ساخته شده بود كه از طبقۀ بالایی آن، منظرۀ زایندهرود دیده میشده است (هنرفر، همان، 580). كاخ هشتبهشت بهصورت كاخی كوچك در وسط باغی موسوم به باغ بلبل در 1080 ق / 1669 م، و دورۀ سلطنت شاه سلیمان، ساخته شد. این كاخ را از كاخهای بینظیر دورۀ صفوی در نوع خود دانستهاند (همان، 622؛ قس: شاردن، 7 / 326). كاخ هشتبهشت دارای سنگهای مرمر و كاشیكاریهای فراوان منقش به اشكال متناسب انواع جانوران و پرندگان بوده است (نك : همو، 7 / 326- 328؛ كمپفر، 214). این كاخ و باغ آن تا اواخر دورۀ قاجار باقی بوده است (اصفهانی، 35)، اما در حال حاضر، بهجز یك عمارت، اثری از آن باقی نیست ( لغتنامه). مدرسۀ چهارباغ یا مدرسۀ سلطانی و كاروانسرای مادرشاه و نیز بازارچۀ بلند از بناهای معروف دورۀ شاه سلطان حسین در اصفهان است (هنرفر، گنجینه، 660). دیگر آثار این دوره عبارتاند از: مسجد حكیم مربوط به 1073 ق / 1663 م، مدرسۀ جلالیه ساختهشده در 1114 ق / 1693 م، مدرسۀ مریم بیگم مربوط به 1115 ق كه از میان رفته است، مدرسۀ نیمآورد، مدرسۀ شمسآباد مربوط به 1125 ق، مسجد علیقلی آقا مربوط به 1122 ق (همان، 612، 660، 662، 683، 684) و بسیاری آثار دیگر كه هركدام در نوع خود دارای ارزشهای هنری و معماری است. در دورۀ قاجار، دگرگونیهایی در بناها و عمارات شهر اصفهان به وجود آمد. از یكسو، محمدحسین صدر اصفهانی، حاكم اصفهان در دورۀ فتحعلی شاه، تعمیراتی در مساجد و مدارس و تكایای اصفهان به عمل آورد و آثاری بنا نهاد كه برخی از آنها تا به امروز پابرجا ست كه از آن میان، 3 مدرسۀ مشهور به صدر ــ یكی در بازار بزرگ، دیگری در محلۀ پای قلعه، و سومی در خیابان چهارباغ خواجو ــ و نیز خیابان چهارباغ نو (چهارباغ صدر)، كه نقشۀ آن از خیابان چهارباغ صفوی الگوبرداری شده، درخور ذكر است (همان، 743-744؛ قس: ندیمالملك، 159-162)؛ از سوی دیگر، در حكومت تقریباً 30سالۀ ظلالسلطان، پسر ناصرالدین شاه، در اصفهان عمارتها و كاخهای بسیاری نابود شد (همو، 160) كه كیهان بیشاز 30 تا از آنها ازجمله هشتبهشت، نقشجهان و هفتدست را نام برده است (2 / 419). در دورۀ قاجار، در اصفهان 400 مسجد از دورههای مختلف وجود داشته است (اصفهانی، 60). برخی از مساجدی كه در این دوره بنا شدهاند، عبارتاند از: مسجد حاجی میرزا محمدصادق مربوط به 1242 ق / 1712 م، مسجد سید، كه بهترین نمونه برای بررسی كاشیكاری دورۀ قاجار به شمار آمده است، مسجد حاج محمدجعفر واقع در بازار، مسجد صفا در محلۀ شهشهان مربوط به 1290 ق، مسجد رحیم خان، مسجد ركنالملك، مسجد آقا میرزا محمدهاشم در محلۀ چهارسو، مسجد آقا میرزا محمدباقر چهارسوقی و مسجد رضوان (هنرفر، همان، 761، 764، 789، 793، 796، 805، 822، 825، 837). شهر اصفهان دارای چند كلیسا ست كه قدیمترین آنها كلیسای هاكوپ است كه تاریخ بنای آن به 1014 ق / 1605 م بازمیگردد و در حال حاضر، در گوشۀ شمال غربی صحن فعلی كلیسای مریم قرار دارد (همان، 508). كلیسای گئورگ یا كلیسای غریب نیز كه در محلۀ میدان كوچك واقع است، از كلیساهای قدیم محلۀ جلفای اصفهان به شمار میآید. در یكی از بناهای ضمیمۀ این كلیسا، 13 قطعه از سنگهای كلیسای قدیمی ارمنستان (اوچ كلیسا) وجود دارد و به همین سبب، این كلیسا نزد ارامنۀ اصفهان اهمیت خاصی یافته است (همانجا)؛ دیگر كلیسای مریم است كه بهسبب گسترش كلیسای هاكوپ ایجاد شده، و از كلیسای معروف وانك قدیمیتر است. تاریخ شروع بنای این كلیسا به سال 1018 ق / 1610 م بازمیگردد (طهرانی، 146؛ هنرفر، همان، 510-511). در مجاورت این كلیسا، كلیسای دیگری به نام بیدخم یا بیتلحم قرار دارد كه معماری و تزیینات طلاكاری گنبد آن بسیار جالب و تماشایی است و تاریخ بنای آن 1036 ق / 1627 م است (همان، 511-512). مهمترین كلیسای جلفای اصفهان ازلحاظ معماری و تزیینات و نقاشی، كلیسای سن سور یا كلیسای وانك است كه در محل كلیسای قدیمتری كه در 1605 م بنا شده بود، ساخته شده است. این كلیسا را آمِنا پِركیچ (بهمعنای نجاتدهنده) نیز مینامند (همان، 514).
ابنبطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1361 ش؛ ابنبلخی، فارسنامه، به کوشش علینقی بهروزی، شیراز، 1343 ش؛ ابنحوقل، محمد، صورة الارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1345 ش؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالك و الممالك، لیدن، 1889 م؛ ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، ترجمۀ حسین قرهچانلو، تهران، 1365 ش؛ ابنفقیه، احمد، مختصر البلدان، ترجمۀ ح. مسعود، تهران، 1349 ش؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، ترجمۀ عبدالحمید آیتی، تهران، 1349 ش؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، ذكر اخبار اصبهان، لیدن، 1931 م؛ استرابادی، جهانگشای نادری؛ اسكندربیك، عالمآرا؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك و ممالك، ترجمۀ كهن فارسی، بهکوشش ایرج افشار، تهران، 1347 ش؛ اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، بهکوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران، بهکوشش هاشم محدث، تهران، 1363 ش؛ همو، مرآة البلدان، بهکوشش پرتو نوریعلاء و محمدعلی سپانلو، تهران، 1364 ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، تهران، 1356 ش؛ آمارنامۀ کشاورزی (1365 ش)، وزارت کشاورزی، تهران، شم 293 / 66؛ آوی، حسین، ترجمه و تحریر محاسن اصفهان مافروخی، بهكوشش عباس اقبال، تهران، 1328 ش؛ بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1367 ش؛ بكران، محمد، جهاننامه، بهکوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1342 ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران، 1346 ش؛ بهرامی، تقی، جغرافیای كشاورزی ایران، تهران، 1333 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اكبـر داناسرشت، تهران، 1363 ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور، مشهد، 1367 ش؛ پتروف، م. پ.، مشخصات جغرافیای طبیعی ایران، ترجمۀ حسین گلگلاب، تهران، 1334 ش؛ پری، جان ر.، كریم خان زند، ترجمۀ علیمحمد ساكی، تهران، 1365 ش؛ پولاك، یاكوب ادوارد، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1350 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، تهران، 1336 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، بهکوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛ جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری و همۀ جهان، اصفهان، 1322 ش؛ جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366 ش؛ جكسن، ا. و. و.، سفرنامه (ایران در گذشته و حال)، ترجمۀ منوچهر امیری و فریدون بدرهای، تهران، 1352 ش؛ جملی کارری، ج. ف.، سفرنامه، ترجمۀ عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، 1348 ش؛ جناب اصفهانی، علی و ژان شاردن، الاصفهان، به کوشش عباس نصر، اصفهان، 1371 ش؛ جواهركلام، علی، زندهرود یا جغرافیای تاریخی اصفهان و جلفا، تهران، 1348 ش؛ حدود العالم؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، بهکوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛ همو، نزهة القلوب، بهکوشش لسترنج، تهران، 1362 ش؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1367 ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، تهران، 1333 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دبا؛ دمشقی، محمد، نخبة الدهر، ترجمۀ حمید طبیبیان، تهران، 1357 ش؛ دهگان، ابراهیم، گزارشنامه یا فقهاللغۀ اسامی امكنه، اراك، 1342 ش؛ دیاكونف، ا.، تاریخ ماد، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1345 ش؛ دیاكونف، م.، تاریخ ایران باستان، ترجمۀ روحی ارباب، تهران، 1346 ش؛ دیولافوا، ژ.، سفرنامه، ترجمۀ فرهوشی، تهران، 1361 ش؛ رزاقی، ابراهیم، اقتصاد ایران، تهران، 1367 ش؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران (اصفهان و بختیاری)، تهران، 1325 ش؛ رستمالحكما، محمدهاشم، رستم التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1348 ش؛ رشیدالدین فضلالله، تاریخ مبارك غازانی، بهكوشش كارل یان، لندن، 1940 م؛ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، تهران، 1352 ش؛ زینالعابدین شیروانی، ریاض السیاحة، بهکوشش اصغر حامد، تهران، 1339 ش؛ سالنامۀ آماری شهرستان اصفهان (1390 ش)، دفتر آمار و اطلاعات استانداری اصفهان، اصفهان، 1391 ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1355 ش)، استان اصفهان، تهران، 1359 ش؛ همان (1365 ش)، نتایج تفصیلی، استان اصفهان، تهران، 1368 ش؛ سیرو، ماكسیم، راههای باستانی ناحیۀ اصفهان و بناهای وابسته به آن، ترجمۀ مهدی مشایخی، تهران، 1357 ش؛ شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1345 ش؛ شفقی، سیروس، جغرافیای اصفهان، بخش نخست، اصفهان، 1353 ش؛ «شهرستانهای ایرانشهر»، ترجمۀ صادق هدایت، مجموعۀ نوشتههای پراكندۀ همو، تهران، 1334 ش؛ طبری، تاریخ؛ طلامینایی، علیاصغر، تحلیلی از ویژگیهای منطقهای در ایران، تهران، 1353 ش؛ طهرانی، جلالالدین، گاهنامۀ 1312، تهران، 1351-1352 ق؛ عطایی، منصور، «گزارش اقتصادی دربارۀ زراعتهای استان دهم»، تحقیقات اقتصادی، 1343 ش، شم 9-10؛ فاموری، جلال و م. ل. دیوان، خاكهای ایران، تهران، 1358 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایـران، سازمـان جغرافیـایی کشور، تهران، 1355 ش؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، تهران، 1356 ش؛ فندریابل، ژ.ت.، ایترپرسیكوم، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران، 1351 ش؛ قدوسی، محمدحسین، نادرنامه، مشهد، 1339 ش؛ قزوینی، زكریا، آثار البلاد، بیروت، 1960 م؛ قمی، تاریخ قم؛ کارنامه و خلاصۀ گزارش فعالیتهای یکسالۀ 1366 ش، وزارت کشاورزی، تهران، 1367 ش؛ كرزن، ج. ن.، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1362 ش؛ كریستنسن، آ.، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1345 ش؛ كمپفر، ا.، سفرنامه، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1360 ش؛ كنتارینی، آ.، «سفرنامه»، سفرنامههای ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1349 ش؛ كولسنیكف، آ.، ایران در آستانۀ یورش تازیان، ترجمۀ م. ر. یحیایی، تهران، 1355 ش؛ كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1310-1311 ش؛ گدار، آ.، آثار ایران، تهران، 1314 ش؛ گزارش مشروح حوزۀ سرشماری اصفهان، تهران، 1337 ش؛ گوتشمید، آلفردفون، تاریخ ایران و ممالك همجوار آن، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1356 ش؛ لاكهارت، ل.، انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمـۀ مصطفى قلـی عمـاد، تهران، 1343 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لمتـن، ا. ك. س.، ایران عصر قاجار، ترجمۀ سیمین فصیحی، تهران، 1375 ش؛ ماساهارو، یوشیدا، سفرنامه، ترجمۀ هاشم رجبزاده، تهران، 1373 ش؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، بهکوشش جلالالدین طهرانی، تهران، 1312 ش؛ مبشری، فریدون و دیگران، ارزیابی وضع موجود و امكانات توسعۀ منابع آب، تهران، 1351 ش؛ مجمل التواریخ و القصص، بهکوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ مساجد جامع ایران، مسجد جامع اصفهان، بنیاد فرهنگ و هنر ایران، 1358 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، بهکوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ «مشخصات فنی و اقتصادی نخستین طرحهای ایجاد صنایع گداز آهن در ایران»، تحقیقات اقتصادی، تهران، 1348 ش، شم 19 و 20؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، 1361 ش؛ ملكالمورخین كاشانی، عبدالحسین، سفرنامۀ اصفهان، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، كلكته، 1864 م؛ ناصرخسرو، سفرنامه، بهکوشش نادر وزینپور، تهران، 1362 ش؛ ندیمالملك، حیدرعلی، «تاریخ مختصر اصفهان»، فرهنگ ایرانزمین، تهران، 1332-1353 ش، ج 12؛ نظامالدین شامی، ظفرنامه، تهران، 1363 ش؛ نورصادقی، حسین، اصفهان، تهران، 1316 ش؛ هالینگبری، ویلیام، روزنامۀ سفر هیئت سر جان ملكم به دربار ایران، ترجمۀ امیرهوشنگ امینی، تهران، 1363 ش؛ هنرفر، لطفالله، اصفهان، تهران، 1356 ش؛ همو، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، 1344 ش؛ هنوی، ج.، زندگی نادر شاه، ترجمۀ اسماعیل دولتشاهی، تهران، 1365 ش؛ هولتسر، ارنست، ایران در یكصد و سیزده سال پیش، بخش نخست: اصفهان، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران، 1355 ش؛ یاقوت، برگزیدۀ مشترك، ترجمۀ محمد پروین گنابادی، تهران، 1336 ش؛ همو، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، 1356 ش؛ نیز:
Arrian, The Campaigns of Alexander, tr. A. de Sélincourt, London, 1978; Bakhtiar, A., «The Royal Bazaar of Isfahan», Iranian Studies, Boston, 1974, vol. VII, nos. 1-2; Beaumont, P., The Middle East: A Geographical Study, London, 1976; Blunt, W., Isfahan, Pearl of Persia, London, 1974; Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World (A. D. 1000-1217)», The Cambridge History of Iran, vol. V., ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968; Boyle, J. A., «Dynastic and Political History of the Īl-Khāns», ibid; Curzon, G. N., Persia and the Persian Question, London, 1966; Ehlers, E., Iran, Grundzüge einer geographischen Landeskunde, Darmstadt, 1980; EI2; Fisher, W. B., «Physical Geography», The Cambridge History of Iran, vol. I, ed. id, Cambridge, 1968; Fragner, B., «Social and Internal Economic Affairs», ibid, vol. VI, ed. P. Jackson, Cambridge, 1986; Frye, R. N., The Golden Age of Persia, London, 1977; Geiger, W. and E. Kuhn, Grundriss der iranischen Philologie, Berlin, 1974; Gregorian, V., «Minorities of Isfahan: The Armenian Community of Isfahan 1587-1722», Iranian ... (vide: Bakhtiar); Herodotus, The History, tr. H. Cary, London, 1898; Herzfeld, E. E., Iran in the Ancient East, Oxford, 1978; Hillenbrand, R., «Safavid Architecture», The Cambridge ... (vide: Fragner); Lambton, A. K. S., «The Internal Structure of the Saljuq Empire», ibid, vol. V, ed. J. A. Boyle, 1968; Le Strange; Lockhart, L., Persian Cities, London, 1960; Marquart, J., Ērānšahr, Berlin, 1901; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1974; Pope, A. U., A Survey of Persian Art, London, 1967; Roemer, H. R., «The Safavid Period», The Cambridge ... (vide: Fragner); Savory, R., Iran Under the Safavids, Cambridge, 1980; Scharlau, K., «Geomorphology», The Cambridge ... (vide: Fisher); Schwarz, P., Iran im Mittelalter, Hildesheim, 1969; Shirazi, B., «Isfahan, the Old, Isfahan, the New», Iranian ... (vide: Bakhtiar); Soltani-Tirani, M. A., Handwerker und Handwerk in Esfahan, Marburg, 1982; Spooner, B., «City and River in Iran», Iranian Studies, Boston, 1974, vol. VII, nos. 1-2; Spuler, B., Iran in früh-islamischer Zeit, Wiesbaden, 1952; Zahedi, M., Explanatory Text of the Esfahan Quadrangle Map 1:25000, Tehran, 1976.
عباس سعیدی (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید