صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / ترجمه قرآن /

فهرست مطالب

ترجمه قرآن


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 2 آذر 1400 تاریخچه مقاله

جنبه‌های بصری

1. خط

در سخن از عنصر خط به عنوان عاملی زیبایی شناختی در امر کتابت ترجمۀ قرآن (برای توضیحات بیشتر، نک‍ : بورکهارت، 150)، تفاوتی جدی میان خوش‌نویسی ترجمه و چگونه‌نویسی آن وجود دارد. واضح است که در این زمینه عوامل تأثیرگذار در ایجاد زیبایی‌شناختی بنابر ممیزه‌های خط مقصد (ترجمه) دارای اختلاف است. برای نمونه مفهوم زیبایی‌شناسی در خطوطی چون فارسی، هندی، جاوه‌ای، چینی، لاتین و سیریلیک بنابر تفاوت ذاتی این خطوط با یکدیگر دارای تفاوت هستند؛ اما به دور از این تفاوتهای ذاتی و معنا و مقتضیات هنری خط در هر یک از این خطوط، آنچه مورد بررسی قرار می‌گیرد، چگونگی به‌کارگیری این خطوط است. به عنوان مثال خط نستعلیق به خودی‌خود ممیزه‌هایی زیبایی‌شناسانه را دارا ست که سبب می‌شود این خط از جایگاهی هنری برخوردار گردد. به کارگیری این خط در ترجمۀ قرآن اگرچه زیباست، اما فی نفسه نمی‌تواند صورت‌بند مفهومی هنری خاص در امر کتابت ترجمۀ قرآن باشد؛ چه، بسیار کتابتهای غیرقدسی هم امکان بهره‌گیری از این خط را دارا هستند. آنچه که در غالب زبانهای مقصد می‌تواند به مثابۀ فصلی مشترک بیانگر معنای هنری در کتابت ترجمۀ قرآن باشد، عواملی غیر از زیباییهای ذاتی خط است. کوچک یا بزرگ نوشتن (جلی و خفی) و اساساً بهره‌گیری از اندازه، اریب نوشتن (نک‍ : اتینگهاوزن، 515)، کتابت به شکل 7 و 8 (در حاشیه) و یا با فاصله نوشتن، دیگر نه اموری ذاتی، که اموری عرضی هستند و با قصد هنری خطاط ارتباط مستقیم دارند. از رایج‌ترین و پرکاربردترین شیوه‌های کتابت در امر ترجمه، نوشتن بین سطری است که به کارگیری قلمهایی با اندازه‌های متفاوت در این شیوه، ضمن نشان دادن تمایز متن با ترجمه، با ایجاد موجهای کوتاه و بلند در چشم بیننده، اثری هنرمندانه را به نمایش می‌گذارد. برای نمونه یکی از کهن‌ترین قرآنهای مترجم مشهور به قرآن قدس که دقت خوش‌نویس برای انتخاب نازکی و درشتی خط، و چگونگی گزینش قلم، برای نمود هرچه بیشتر کلام مقدس خداوند، توجه بیننده را کاملاً به متن اصلی جلب می‌کند (نک‍ : قرآن قدس، سراسر اثر؛ نیز برای قرآنی در موزۀ ایران باستان، نک‍ : «هنرهای...»، 320، تصویر 509).
از دیگر مباحث قابل بیان، بهره‌گیری از اندازه است که در کنار رنگ‌بندی و دیگر عوامل بصری و آرایه‌های هنری به متن هارمونی داده، به وجود آورندۀ توازن در اثر است. هنرمند مسلمان با بهره‌گیری از بازی اندازه‌ها در قلم و خط متن و ترجمه، عملاً با کوچک‌تر نوشتن ترجمه دو منظور را مدنظر قرار می‌دهد: او با این عمل نخست جایگاه رفیع متن را می‌نمایاند. کوچک‌تر بودن اندازۀ خط ترجمه سبب بزرگ‌تر به نظر رسیدن آیات می‌شود و در نتیجه نوعی ‌بزرگی و عظمت را انتقال می‌دهد؛ آنچه در مقابل کلام خداوند قرار گیرد، در برابر عظمتش سر به سجده می‌ساید و از آنچه هست نیز کوچک‌تر به نظر می‌آید. در درجۀ دوم وی با این عمل به امر ایجاد تراکم بالا و پایین در هر سطر دست می‌زند که این در نگاه اولیه اثر سایه روشنی دارد. کوچک‌تر نوشته شدن ترجمه ضمن به وجود آوردن هارمونی در سطور، القای هنرمندانۀ کانتراست را پدید می‌آورد؛ بدون آنکه حتى اختلافی در رنگ سطور متن و ترجمه باشد، همین ایجاد تراکم بالا و پایین به وجود آورندۀ کانتراست خواهد بود (مثلاً نک‍ : گلچینی...، 68- 69؛ مصحف ایران، 1/ شم‍ 17).

هنگام سخن گفتن از نمونه‌ها باید توجه داشت که نسبت اندازۀ ترجمه و اصل آیات (در زیر هم) و حاشیه، در قرآنهای مختلف، متفاوت است. در برخی، علاوه بر بسیار درشت بودن خطوط آیات، نوع و چگونگی رسم‌الخط هم به این درشت‌تر نموده شدن کمک می‌کند و به نوعی چنان در دید اثر می‌گذارد که در آغاز تنها آیات دیده می‌شوند (نک‍ : فکرت، 1/ 375). در غالب قرآنهای مترجم انواع مختلفی از خطوط و اندازه در هر دو سطر متن و ترجمه دیده می‌شود. در بیشتر این قرآنها ترجمه با خط ریزتر نوشته شده (رضوان، A 1250؛ فکرت، 1/ 401، 425؛ گلچینی، 44-45)، اما دیده شده که در نمونه‌ای این خط چنان ریز است که امکان خوانده شدن ترجمه به آسانی مهیا نیست و شوک زیباشناختی لازم را به بیننده نمی‌دهد (نک‍ : فکرت، 1/ 401). نمونه‌ای از یک قرآن مکتوب با ترجمۀ ترکی آن نمونه‌ای مناسب از این گروه است که متن قرآن بسیار درشت، و ترجمۀ ترکی آن بسیار ریز نوشته شده است (نک‍ : مینگانا، npn.). در نمونه‌هایی که خط ترجمه دارای اندازه‌ای متوسط است، بیشتر تلاش شده است تا اصل مبحث ترجمه فدای زیبایی هنری نگردد (مثلاً مصحف ایران، 1/ شم‍ 41).
جداسازی و تفکیک مسائل اعتقادی در امر کتابت ترجمه از مصادیق هنری انجام آن امری دشوار است. به همین سبب بجز شیوۀ دو سطری متن و ترجمه، شیوۀ دیگر عملکرد هنرمند مسلمان در کتابت ترجمه را که در زیر هر آیه غالباً به صورت اریب نوشته می‌شود، باید با دقت مورد توجه قرار داد، شیوه‌ای که دارای سابقه‌ای بسیار کهن است (نک‍ : فکرت، 1/ 380؛ گلچینی، نیز «هنرهای»، همانجاها). قصد برای ترجمۀ تحت‌اللفظی و تک‌کلمه‌ای، دلیل نخست برای این‌گونه کتابت است، اما در این نمونه‌ها آنچه نقش هنری کاتب را نمایان می‌کند، استفاده از خطوط اریب برای ترجمه در زیر واژگان قرآنی است. این خطوط که به شکل کج از زیر واژۀ قرآنی آغاز می‌شود، مسیری اریب به سمت چپ را به طرف سطر زیرین طی می‌کند. هماهنگی موجود میان این خطوط کج، با فواصلی نامرتب از یکدیگر در میان سطور افقی، پیش و بیش از هر چیز در چشم القای حرکت کرده، تصویر متن را از سکون خارج می‌کند. از نمونه‌های این‌گونه ترجمه‌های میان سطری می‌توان به قرآنی با ترجمۀ ترکی (پانجاراوغلو، 80) و نمونه‌های دیگر اشاره کرد (بهرامی، تصویرهای 5 و 19). گاه این شیوۀ نوشتار که در نقاطی از صفحه به تجمع کلمات می‌انجامد، به ‌سبب همین تجمع نامرتب، خط و عناصر هنری و زیبا را تحت تأثیر قرار داده، صفحه‌ای پر از خطوط و ذهن آشوب را پیش چشم می‌گشاید (مصحف ایران، 1/ شم‍ 14، 80).
ناگفته نماند که در برخی نمونه‌ها این‌طور به نظر می‌آید که در مرحلۀ نخست، متن قرآن کتابت شده، و سپس ترجمه بدان افزوده گشته است. در این نمونه‌ها مشخصاً ترجمه به سختی لابه‌لای سطور جای داده شده که یافتن نشانه‌های هنری در آن دشوار می‌نماید (مثلاً نک‍ : گلچینی، 48). همچنین گاه به نظر می‌رسد هنرمند با خودداری از تفکیک ترجمه از آیات و گذاردن آنان نزدیک به هم، قصد ایجاد نزدیکی و پیوند هر دو خط را داشته است که در نگاهی رمزپردازانه القای وحدت می‌کند.

2. رنگ

رنگ یکی از مهم‌ترین عناصر بصری است که امکان القای درجۀ بالایی از بار احساسی و عاطفی را دارد. این عنصر که حامل، نیروی ویژه‌ای در انتقال اخبار بصری است، علاوه بر معانی عام، دارای معانی رمزی نیز هست (نک‍ : شوئون، «چشم‌اندازها...»، 42-45). استفاده از رنگ در هنر کتابت قرآن از دیرباز دارای سابقه است، اما در کتابت ترجمۀ این متن مقدس، رنگ غالباً به عنوان آرایه‌ای هنری استفاده شده است تا این امکان را داشته باشد که علاوه بر ایجاد وجهی برای تمایز خطوط، منتقل‌کنندۀ مفاهیم رمزی آن نیز باشد. بر اساس روان‌شناسی رنگ و نیز ارزش نمادین رنگها باید گفت تقریباً در قریب به اتفاق قرآنهای مکتوب و قرآنهای مترجم، باتوجه به جایگاه ارزشی رنگ سیاه که تا حدی نشان از اندیشه‌وری دارد، متن مقدس با این رنگ کتابت شده است.

استفاده از رنگهایی با تنالیتۀ بالا، بهره‌گیری از تضاد در رنگ و یا سودبری از تفاوت در اندازۀ قلمهای متن و ترجمه برای سوق دادن متن به فضایی آرام در رنگهای یکسان، شیوه‌هایی هنری است که هنرمند مسلمان برای آفرینش اثری با شاخصه‌های زیبایی‌شناسانه به کار گرفته است. برای مثال، در بیشتر نمونه‌های قرآن مترجم، در مقابل رنگ سیاه متن، ترجمه به شنگرف (سرخ) کتابت شده است (فکرت، 1/ 209، 437). در اینجا به‌کارگیری دو رنگ سیاه و سرخ با تنالیته‌های متفاوت باعث ایجاد تضاد در اثر می‌شود (نک‍‌ : گلچینی، 80). از طرف دیگر در برخی موارد در تضاد دو رنگ سیاه و سرخ برای خطوط متن و ترجمه، هنرمند با استفاده از فواصل زرین برای کاستن از تندی رنگ سرخ، آرامش و زیبایی را توأمان به نمایش می‌گذارد. از نمونه‌های فراوان این شیوه می‌توان به قرآن مترجم موجود در کاخ گلستان اشاره کرد (نک‍ : مصحف ایران، 2/ شم‍ 182). 

در دوره‌های متأخر با استفادۀ بجا از طرحهای هندسی و کادربندی سطور، علاوه بر ایجاد نظم، به این فضادهی آرام کمک شده است (ادامۀ مقاله). البته در نمونه‌ای با وجود فاصلۀ کم میان متن و ترجمه و نداشتن قاعدۀ مرسوم کتابت، در این قرآن مترجم در عین حالی که از نوعی نظم برخوردار است، به نوعی، سنت‌شکنی شده است (تفسیر...، 75). یا قرآنهایی که با وجود عناصری چون جدول‌بندی، دورگیری، منقوش بودن و دیگر تزیینات همه با هم نوعی هارمونی را به بیننده القا می‌کند (مصحف ایران، 2/ شم‍ 89). قابل ذکر است در نسخۀ قرآنی که در موزۀ ملی ایران نگهداری می‌شود، نقوش گیاهی لابه‌لای سطور به سبب درشتی و متفاوت بودن نقشمایه با دیگر نقوش مرسوم در تزیین قرآن، کاملاً جلب توجه می‌کند (بهرامی، تصویر 18).
خطوط متن و ترجمه گاه تک‌رنگ بوده و تنها تفکیک‌کننده، اندازۀ قلم است. در این موارد اوج به کارگیری کانتراست نمود می‌یابد (نک‍ : گلچینی، 44، 68؛ نیز بخش خط در همین مقاله). در نمونۀ ترجمه‌هایی که به صورت اریب و به رنگی یکسان با اصل متن کتابت شده، دیده می‌شود که به ساده‌ترین شیوه‌های اولیه سعی در زیباسازی اثر شده است. از نمونۀ این روشها می‌توان به کتابت بر روی کاغذی با رنگ سرد مانند کرم و یا استفاده از رنگ طلایی برای شماره‌گذاریهای آیات در متن و جداسازندۀ ترجمه‌ها از هم اشاره کرد (آتابای، شم‍ 218). در هر حال باید دانست که استفاده از رنگ در بوم و صفحۀ اصلی و تنظیم رنگهای قلم و دورگیری و غیره بر اساس آن امری دارای شهرت است (مصحف ایران، 1/ شم‍ 12).

آرایه‌ها

1. کادربندی

در ترجمه‌های بین سطری قرآن کریم گاه رعایت نکردن فاصله باعث تداخل سطور می‌شود؛ در تأثیر متقابل میان قرآن کریم و هنر اسلامی، هنرمند مسلمان آموخت تا برای جلوگیری از این ناهماهنگی اندیشه کند. به عنوان حرکتی متأخر، برای انتظام و ایجاد نظمی منطقی و افزایش نقش زیبایی‌شناسانۀ ترجمۀ قرآن، کادربندی و دورگیری متن، به همیاری هنرمند مسلمان آورده شد. بهره‌گیری از خطوط راست افقی با فواصلی منظم که در نهایت به‌طور مجموع در محدودۀ مستطیل‌شکلی محصور می‌شوند، سطور متن و ترجمۀ قرآن را در خود جای می‌دهند. این شیوه که در بسیاری از سرزمینها تقریباً پذیرش عام پیدا کرد، کاملاً ساده و دارای نظمی هندسی است. سطر متن اصلی از بالا و پایین با خطوطی افقی محدود می‌شود؛ چنین کادر بسته‌ای، برای سطر بعدی متن اصلی نیز تکرار می‌شود. حد فاصل خط افقی زیرین یک سطر با خط افقی فوقانی سطر بعد، فاصله‌ای را به وجود می‌آورد که محل کتابت یک سطر ترجمه در آن است (لینگز، شم‍ 146, 149). بدین ترتیب عملاً ترجمه نیز در کادری بسته قرار می‌گیرد؛ اما عرض این کادر تقریباً 2/ 1 اندازۀ کادر اصلی را دارا ست. شاید علاوه بر جلوگیری از تداخل سطور، مهم‌ترین اثربخشی این شیوه القای آرامش، ثبات و منطقی حاکم بر متن است. از موضوعات جالب توجه آن است که اگرچه هنرمند تلاش می‌کند تا حدود را رعایت کند و چرخش قلم به نحوی نباشد که از کادر خارج شود، اما در برخی موارد اصرار بر حفظ زیبایی خط، مخصوصاً در نوشتن حرف «م» در آخر کلمات، این مرز را درمی‌نوردد (نک‍ : آتابای، شم‍ ‌121). این حرکت فرامرزی گاه چنان است که حروف پایانی کلمات در هر سطر و حتى یک‌واژه خارج از کادر نوشته می‌شود (همو، شم‍ 211). در قرآن کادربندی شده، غالباً بخش بیرونی مستطیل و کادر اصلی، کادرها یکی پس‌از دیگری رو به بیرون بزرگ و بزرگ‌تر شده با آرایه‌هایی تزیین می‌شوند (ه‍ د، کتاب‌آرایی). 
در قرآنهای مترجمِ کادربندی شده گاه دیده می‌شود که داخل کادری که دربرگیرندۀ ترجمه است هم مانند داخل کادر متن اصلی با دورگیریِ کلمات زیباسازی می‌شود. این عمل گاه برای متن و ترجمه با هم و گاه مجزا صورت می‌گیرد (نک‍ : فکرت، 1/ 419-420؛ مصحف ایران، 2/ شم‍ 111، دو صفحۀ اول قرآن). در کنار این عمل، به عنوان روشی برای فزونی زیبایی هنری از گل و بته‌هایی (منقوش کردن) در میان کلمات و حروف استفاده می‌شود؛ البته در ابعاد بسیار کم و چه‌بسا برای پوشاندن خلأ میان واژگان. این نقشها که در انتقال زیبایی بسیار اثرگذار هم هستند، غالباً زرین است (مثلاً نک‍ : آتابای، شم‍ 121).

2. حاشیه

کتابت متون مرتبط بایکدیگر در ذیل یا حاشیۀ متن اصلی، یکی از روشهای مرسوم و پرسابقه در میان کاتبان است؛ روشی که با پیشینه‌ای طولانی در کتابت هنری قرآن کریم هم به چشم می‌خورد. یکی از پرسابقه‌ترین نمونه‌ها از این شیوه در حواشی قرآن، کتابت تفاسیر، توضیحات، غرایب قرآن، ترجمه و نمونه‌هایی از این دست است. در بعضی از قرآنها، ترجمه یا ترجمه‌های تفسیری از متن مجزا و به حاشیه برده شده‌اند. به راحتی می‌توان تصور کرد که این حاشیه‌نویسیها در آغاز کاملاً ساده بوده ( گلچینی، 86، رضوان، (6)-B 4683 (3)B 4683) و با گذشت زمان سبکهای نوشتاری و کتابت با ذوق درآمیخته، و افزون بر نتیجۀ کاربردی، دارای نشانه‌های زیبایی‌شناسانه هم گشته است (آتابای، شم‍ 122)، تا آنجا که در برخی از قرآنهای مترجم حاشیه به 3 خط کتابت می‌شد (مصحف ایران، 2/ شم‍ 163).
باید دانست‌که در این نوع ترجمه‌ها برخلاف ترجمه‌های بین‌ سطری که برای ایجاد تفاوت، کاتب ناگزیر از به کارگیری دو رنگ بود، بدون هیچ محدودیتی ترجمه با رنگ سیاه نوشته می‌شده است. به عنوان سابقه‌ای در مبحث زیبایی‌شناسی حاشیه، خود خط بود که نقش‌آفرینی می‌کرد و هنرمند با تحریر کلمات و جملات سعی در آفرینش هنری می‌نمود؛ این عمل عموماً به صورت کتابت در قالب خطوط اریب در کنار متن انجام می‌گرفت (رضوان، همانجا). در بعضی نمونه‌ها هم خطوط به صورت راست و افقی بود و در نمونه‌هایی از سده‌های متأخر به همین شکل دو حاشیه با خطی نازک از هم جدا می‌شوند. در این حالت جملات در کنار هم حالت 7 و 8 یا کوه و دره را ایجاد کرده است. در برخی موارد حاشیه به صورت زیگزاگ، دور متن چرخیده است (فکرت، 1/ 425). در این نمونه‌ها کمتر می‌توان نشانه‌هایی هنری با مفهوم دقیق آن یافت، اما همان خطوط منفک از هم که با دقت دورتادور متن اصلی را فرا گرفته، از چنان نظمی برخوردار است که دست‌کم حاشیه را زیبا می‌نماید. از این سادگی که بگذریم می‌بینیم آن زمان که هنرمند خواسته است تا جهت اریب خط را تغییر دهد (در وسط صفحه)، کاملاً هنرمندانه با ایجاد شکلی مثلث به این امر پرداخته است (رضوان، فکرت، همانجاها؛ مصحف ایران، 2/ شم‍ 151).
هنر حاشیه‌نویسی با گذشت زمان مخصوصاً در بعضی از موارد پیشرفت شایانی کرد. یکی از مهم‌ترین این تغییرات بردن حاشیه به داخل کادر بسته بود. در این حالت ترجمه در داخل کادر بسته عموماً در حاشیۀ متن اصلی قرار می‌گیرد. این کادر به صورت مستطیلی ایستاده است که گاه از دو سوی بالا و پایین شکل‌دار می‌شود. از بارزترین شاخصه‌ها در این نمونه‌ها ایجاد زیبایی‌شناسانۀ حس آرامش در چشم بیننده است. در بسیاری از موارد در ترجمه‌های میان‌سطری، چنین حاشیه‌هایی که بعدها دورگیری هم می‌شد، برای نوشتن و کتابت فضیلت آیه یا سورۀ مربوط به آن صفحه به کار می‌رود (همان، 2/ شم‍ 115).
شکل سرو ایستاده نمونۀ دیگری از کادرهای حاشیه است که مخصوصاً به واسطۀ خط خوش متن، بسیار دل‌انگیزند و کاملاً به بیننده شوک ‌زیباشناختی وارد می‌کنند. شکل این ‌سرو که جایگزین شکل پیشین شده، مخصوصاً به واسطۀ نوک نیمه کج شدۀ آن، در ذهن بیننده القای حرکت می‌کند؛ و چه‌بسا اندیشۀ جاودانگی را که صفت ‌مشهور سرو است، برای آن مصحف در ذهن می‌پروراند (نک‍ : همان، 2/ شم‍ 149).
از آنجا که مکتوب قرآن کریم مانند هر کتاب دیگر از دو صفحۀ راست و چپ تشکیل می‌شود، هنرمند به عنوان اصلی عقلانی در زیبایی‌آفرینی تلاش‌کرده تا هنگام گشوده شدن کتاب، دو صفحۀ روبه‌روی هم به مثابۀ مجموعه‌ای یکدست به دید آید. بدین ترتیب که در مجموع دو صفحه، متن کادربندی شدۀ اصلی در وسط جای گیرد و حاشیه دورتادور آن را پوشش دهد. بر این اساس، ناگزیر حاشیۀ هر صفحه، تنها 3 سو از کل صفحه را دربرمی‌گیرد و سویۀ چهارمین صفحه، عملاً سمت عطف کتاب است. در این حالت باتوجه به شیوۀ کتابت حاشیه که غالباً به صورت مورب است، بخش بالا و پایین صفحه در سویۀ رو به عطف از هر دو صفحۀ راست و چپ، دو مثلث به وجود می‌آید. 
هنگامی که کتاب در حالت باز قرار می‌گیرد، این دو مثلث در کنار هم به یک مثلث بزرگ‌تر تبدیل شده، بر زیبایی کار می‌افزاید. این مثلثها عموماً دارای تزییناتی با رنگهای آبی لاجوردی و زرین هستند (همان، 2/ شم‍ 141). خلاصه آنکه این عملکرد دقیق هنری که مخصوصاً با استفاده از خط کج امکان دست‌یابی دارد، از بهترین سودبریهای هنری در قسمت حاشیه است. در نمونه‌هایی هم این مثلثهای به وجود آمده از خطوط اریب با همان ادامۀ خط پر شده‌اند (همان، 2/ شم‍ 143).
جزئیات در تزیینات حاشیۀ داخل کادر به‌تدریج بیشتر شد و اشکال مختلفی پیدا کرد و علاوه بر سمت و حالت خطوط، این کادرها نیز با انواع مدلها، توأمان به کار رفتند (همان، 2/ شم‍ 160). دورگیری حاشیه نیز از شیوه‌هایی هنری است که به دو شکل ساده و دندان‌موشی انجام می‌شده است (همان، 2/ شم‍ 141). باتوجه به رنگ زمینه، انتخاب رنگ مناسب برای دورگیری از تجارب هنری هنرمند بهره می‌برد. بر همین اساس از آن‌رو که متن با قلم سیاه است، از منطقی‌ترین رنگ که هم زیبایی‌دهنده باشد و هم متن حاشیه قابل خواندن باشد، رنگ طلایی استفاده می‌شود.
در برخی از قرآنها اندازۀ متن حاشیه چندان کوچک‌تر از آیه نیست و در کادری با دورگیری دندان‌موشی، تزیین شده است که خط آن به‌واسطۀ زیبایی‌اش کاملاً جلب توجه می‌کند (همان، 2/ شم‍ 139). گاه در حاشیه بازی با خط و رنگ و اندازه دیده می‌شود؛ مثلاً حاشیه‌هایی که با بیش از یک نوع خط نوشته شده‌اند، یا رنگ و اندازۀ آنها کاملاً با دقت گزینش شده است (بهرامی، تصویر 15؛ برای نمونۀ حاشیۀ منقوش، نک‍ : مصحف ایران، 2/ شم‍ 152). خلاصه آنکه در دوره‌های مختلف هنرمند خطها و اندازه‌های مختلفی را برای کتابت کلام خدا و ترجمۀ آن به کار برده است. اما به نظر می‌رسد که از حدود سدۀ 12ق، ساختار قرآن از خط گرفته تا تزیینات آن (در کلیات) در یک سبک و قالب مانده، و تا دورۀ معاصر تغییر چندانی نکرده است (آتابای، جم‍‌ ).
در نهایت باید در نظر داشت که تمام عناصر و رخدادهای بصری موجود در یک تصویر همچون خط، اندازه، رنگ، اشکال هندسی، کادر و جز آن به‌رغم استقلال، دارای اتحادند و سازندۀ مجموعه‌ای توأم هستند؛ آفرینشی یکدست و مجموعه‌ای یکسان. اگرچـه گاه با دیدن برخـی قرآنها به سرعت در مـی‌یابیم که این متن بی‌هیـچ شاخصۀ هنـری، تنها برای خواندن کتابت شده است و از تزیینات در آن خبـری نیست (مصحف ایران، 1/ شم‍‌54، 75)، اما در برخی دیگر خلاف این است. در برخی از قرآنها به‌ویژه سورۀ فاتحه و آیات نخستین سورۀ بقره آن‌چنان دارای تزیینات‌اند که خـواننده جذب زیباییهای آن مـی‌شود (همان، 2/ شم‍ 147، 148، 171، 172). اما جدا از همۀ این شاخصه‌ها، قـرآنهای مترجم افزون بر آنچه از مصادیق زیبایی‌شناختی یاد شد، دارای نشانه‌های فراوانی از مصادیق هنری هستند که از آن جمله می‌توان به بهره‌گیری از اشکال هندسی، تذهیب، نقشهای اسلیمی و در قسمت بیرونی، به شیوۀ تجلید اشاره کرد؛ از آن‌رو که این مصادیق در شمار مشترکات هنری کتاب‌آرایی و مخصوصاً قرآن به معنی عام آن هستند، سخت می‌توان آنها را مستقیماً به نشانه‌های هنری ترجمۀ قرآن ارتباط داد؛ اما شک نیست این عوامل هم در زیباتر شدن هنر هنرمند مسلمان اثرگذار است.
در دهه‌های اخیر در ایران، جنبشی به سمت هرچه بیشتر آشنا کردن عناصر مختلف هنر اسلامی با قرآن و ترجمۀ آن آغاز شد که از نتایج آن می‌شود به انبوهی آثار در قالب آثار قلمی، معرق، فرش و جز آنها اشاره کرد.

مآخذ

آتابای، بدری، فهرست قرآنهای خطی کتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1351ش؛ احسان اوغلی، اکمل‌الدین، «پژوهشی دربارۀ ترجمه‌های مخطوط معانی قرآن کریم»، ترجمۀ یعقوب جعفری، ترجمان وحی، قم،1384ش، س 9، شم‍ 1؛ بورکهارت، تیتوس، هنر مقدس، ترجمۀ جلال ستاری، تهران، 1369ش؛ بهرامی، مهدی، گنجینۀ قرآن، تهران، 1328ش؛ تفسیر قرآن پاک، تهران، 1344ش؛ فکرت، محمدآصف، فهرست نسخ خطی قرآنهای مترجم، مشهد، 1363ش؛ قرآن قدس، به کوشش علی رواقی، تهران، 1362ش؛ گلچینی از قرآنهای خطی موزه دوران اسلامی، موزۀ ملی ایران، تهران، 1375ش؛ مصحف ایران، به کوشش محمدباقر نجفی، کلن، 2003م؛ نیز:

The Arts of Islam, Hayward Gallery, London, 1976; Ettinghausen, R., Islamic Art and Archaeology Collected Papers, Berlin, 1984; Lings, M., The Qurºān, Oxford, 1976; Mingana, A., «An Important Old Turki Manuscript in The John Rylands Library», The Interactive Bible, www.bible.ca/ islam/ library/ Mingana/ Turki/ index.htm; Pancaročlu, O., «Emerganc of Turkic Dynastic Presence in the Islamic World», Turks, London, 2005; Rizvan, E., Koran’obraz i zvuk, CD-Rom Prilozhenie k monografii Saint Petersbourg, 2002; Schuon, F., Spiritual Perspectives and Human Facts, Lahore, 2001; id, Understanding Islam, London, 1976. 
مهبانو علیزاده
 

صفحه 1 از11

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: