صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / زندگی اقتصادی / آب و آبیاری / آب /

فهرست مطالب

كشور تركیه كه بخش شرقی آن در شمال ناحیۀ ساحلی شرقی مدیترانه قرار گرفته، به علت وجود دریاهای مدیترانه و اژه و سیاه كه از 3 طرف آن را احاطه كرده است، ‌از كشورهای پرآب جهان اسلام محسوب می‌شود كه باران نواحی ساحلی غربی و جنوبی آن از 70 تا 80 سانتی‌متر است و در ساحل شرقی دریای سیاه تا 270 سانتی‌متر می‌رسد. نزولات بخشهای داخلی آن كه اغلب به صورت برف است، از 30 تا 50 سانتی‌متر تفاوت می‌كند. علاوه بر این، به علت مجاورت دریاها، ریزش باران آن، برخلاف دیگر نواحی جهان اسلام در مناطق خشك آفریقا و آسیا منحصر به زمستان نیست.
پیش‌تر اشاره شد كه در كشورهای اسلامی واقع در مناطق خشك آسیا و آفریقا، مقدار و پراكندگی باران سالانه رابطۀ نزدیك با ارتفاع و وضع قرار داشتن مرتفعات در برابر جریانات جوّی دارد.
فلات ایران (شامل كشورهای ایران و افغانستان) مصداق این گفتار است، زیرا نقشۀ پراكندگی و مقدار باران سالانۀ آن شباهت خیره‌كننده‌ای به نقشۀ مرتفعات و ناهمواریهای آن دارد. در این فلات وسیع، باران نواحی كویری و پست داخلی كه از هر سوی با تود‌ه‌های كوهستانی در میان گرفته شده است، ممكن است از 5 تا 10 سانتی‌متر تجاوز نكند در حالی كه توده‌های كوهستانی زاگرس در مغرب، و البرز در شمال ایران، از 40 تا 60 سانتی‌متر به صورت باران یا برف دریافت می‌كند و میزان باران و برف سالانۀ تودۀ هندوكش كه از منابع اصلی رطوبت در نواحی غربی و شمالی و شمالِ غربی فلات فاصلۀ بیش‌تری دارد، به 40 سانتی‌متر می‌رسد. پرباران‌ترین نواحی ایران باریكۀ ساحلی جنوب دریای خزر، میان آن دریا و دامنه‌های شمالی رشتۀ البرز واقع است. در این باریكه پرباران‌ترین ایستگاه هواشناسی، بندر انزلی در گوشۀ جنوب غربی دریای خزر است كه میانگین بارانه سالانۀ آن به 180 سانتی‌متر می‌رسد. از این نقطه هر اندازه در طول ساحل به سوی مشرق پیش رویم، از مقدار باران كاسته می‌شود چنانكه در گرگان (جنوب شرقی دریای خزر) میانگین باران سال از 63 سانتی‌متر تجاوز نمی‌كند. در فلات ایران به‌ویژه در كشور ایران به‌طور كلی، مقدار باران از شمال به جنوب و از مغرب به مشرق كاهش می‌یابد.  در پاكستان با اینكه بخشهای شمالی آن زیر تأثیر بارانهای موسمی تابستانی شبه‌قارۀ هند است، در بیش‌تر نواحی جنوبی شرایط صحرایی حكم‌فرماست. میزان باران سالانۀ دامنه‌های هیمالیا و جلگه‌های كوه‌پایه‌ای پاكستانِ شمالی از 75 تا 90 سانتی‌متر است كه در حوالی لاهور و اسلام‌آباد به 50 سانتی‌متر كاهش می‌یابد و در نیمۀ جنوبی و كاملاً بیابانی این كشور به 10 سانتی‌متر (در حیدرآباد) می‌رسد.
 در جمهوریهای مسلمان‌نشین اتحاد جماهیر شوروی در آسیای میانه یعنی تركمنستان و ازبكستان و تاجیكستان به‌طوركلی، شرایط اقلیمی بیابانی حكم‌فرماست و مقدار باران سالانه میان 5 تا 10 سانتی‌متر در نواحی وسیع و پست بیابانی و از 80 تا 90 سانتی‌متر در نواحی مرتفع كوهستانی تفاوت می‌كند. در كوهستانها بیش‌تر نزولات آسمانی به صورت برف دیده می‌شود كه آب شدن تدریجی آن در ماههای گرم تابستان سبب مداومت جریانهای رودخانه‌ای و رونق زندگی كشاورزی می‌گردد.
بنگلادش با وسعتی برابر با 776،142 كم‍ 2 سراسر جلگه ساحلی گنگ و براهماپوترا را در شمال خلیج بنگال در بر می‌گیرد و از کشورهای بسیار پرآب جهان اسلام است كه در سال به‌طور متوسط 240 سانتی‌متر باران دریافت می‌كند. نوع باران آن موسمی است و فصل ریزش آن منحصر به تابستان است. در شمال و مشرق این كشور رشته‌كوههای خاسی و آراكان به هم نزدیك می‌شود و با ایجاد دیواری در برابر بادهای موسمی جنوب غربی و معروف هندوستان، پرباران‌ترین ناحیۀ كرۀ زمین را پدید می‌آورد. در دامنۀ جنوبی رشتۀ ‌خاسی و درست در خارج مرز سیاسی بنگلادش، ولی مشرف بر زایدۀ شرقی این كشور، پرباران‌ترین نقطۀ جهان یعنی چراپونچی قرار دارد كه در سال به‌طور متوسط 284‘1 سانتی‌متر باران دریافت می‌كند (كندرو، 173). همۀ این بارانها از طریق سرزمین هموار و پرجمعیتِ بنگلادش به دریا راه می‌یابد. همین بارانها و آبهای فراوان رودهای عظیم گنگ و براهماپوتراست كه نواحی پست و ساحلی بنگلادش را همواره آماج تلفات جانی و خسارات مالی فراوان ناشی از سیلابها می‌سازد.
اندونزی و مالزی دو كشور پرجمعیت اسلامی، از لحاظ اقلیمی در شرایطی به كلی متفاوت با بقیۀ جهان اسلام جای دارند و از نظر منابع آب به هیچ‌وجه قابل مقایسه با دیگر كشورهای اسلامی كه در مناطق خشك واقعند، نیستند. اندونزی در بخشی از طوقۀ اِسْتِوایی زمین واقع است كه در سال در حدود 3 متر و گاهی بیش‌تر باران دریافت می‌كند. در منطقۀ جغرافیایی این 2 كشور اسلامی كه میان °10 عرض جنوبی و°10 عرض شمالی قرار گرفته است، هوای گرم و مرطوب استوایی در طول سال به صورت تقریباً یكنواختی سرنوشت‌ساز است و هر روز سال در ساعات بعدازظهر بارانهای سیل‌آسا همراه با رعد و برق فراوان به بار می‌آورد. در مرتفعات كوهستانی و رو به باد جزایر جاوه و سوماترا و گینۀ نو، باران سالانه به‌طور متوسط از 450 سانتی‌متر تجاوز می‌كند و حتی نواحی نسبتاً كم‌باران ساحلی در سال تا 120 سانتی‌متر باران دارد. در این قسمت از جهان اسلام هیچ ماهی از سال نیست كه 10 تا 15 سانتی‌متر كه برابر یا بیش‌تر از باران سالانۀ بخشهای وسیعی از جهان اسلام است، نبارد (همو، 218).

رودهای جهان اسلام

در كشورهای اسلامی جهان (به استثنای بنگلادش و مالزی و اندونزی)، به علت خشكی و كم‌بارانی، رود دائمی و پرآب كمتر به چشم می‌خورد و اگر نیل و سند و فرات و دجله را در شمار نیاوریم، می‌توانیم بگوییم كه بیش‌تر رودهای جهان اسلام دارای آب كم و جریانات فصلی است و مقدار آب آنها بستگی مستقیم به نزولات آسمانی دارد. خاصیت دیگر این قبیل رودها این است كه اغلب به دریاچه‌ها و باتلاقها و كویرها و حتی ریگزارهای داخلی می‌ریزد و تنها در موارد اندك است كه به دریای آزاد راه پیدا می‌كند. با این همه، به سبب خشكی عمومی سرزمینهای اسلامی، همین رودها از اهمیت ویژه برخوردار است و در طول تاریخ نقش بسیار مهمی از نظر آبادی و تمركز جمعیت و تحول تمدن و فرهنگ در نواحی مجاور خود داشته است.
در سراسر منطقۀ وسیع صحرایی آفریقا به استثنای رود نیل، رود مهم و قابل ذكری دیده نمی‌شود. در دامنه‌های شمالی كوههای اطلس (مراكش و شمال الجزایر) كه باران بیشتری می‌بارد، به علت كم‌عرض بودن جلگه‌های ساحلی، رودهای كوتاه و كوچكِ چندی آبهای این دامنه‌ها را به دریای مدیترانه می‌رساند. از اینها كه بگذریم، تا حدود °10 عرض شمالی كه معمولاً حد جنوبی نفوذ اسلام در آفریقا فرض می‌شود، هیچ نوع رودخانۀ دائمی در صحرای وسیع آفریقا نیست و اگر بارانی ببارد، آب آن از طریق وادیها و مسیلهای خشك به گودالهای داخلی منتقل می‌گردد. عمر این نوع جریانات ممكن است از چند ساعت تا چند روز تجاوز نكند. آب آنها به سرعت از گودالها و كویرها و بركه‌های داخلی تبخیر می‌گردد. از حدود 8 میلیون كم‍ 2 وسعت صحرای آفریقا آبهای سطحی 7 میلیون كم‍ 2 آن در حوضه‌های داخلی از میان می‌رود (دروهین، 11).
در حواشی جنوبی جهان اسلام در آفریقا بارانهای استوایی، رودهای نسبتاً دائمی پدید می‌آورد مانند رود سنگال كه قسمت عمدۀ آن مرز میان این كشور و موریتانی را تشكیل می‌دهد و نیز سرشاخه‌های رود عظیم نیجر كه نیمۀ جنوبی كشور مالی را سیراب می‌سازد. در مشرق حوضۀ رود نیجر و در نیمۀ جنوبی چاد، رودهای چندی از قبیل شاری، یوب و لوگون، آبهای مناطق جنگلی جنوبی را به دریاچۀ آب شیرین چاد می‌ریزد. در حاشیۀ شرقی صحرای بزرگ آفریقا طویل‌ترین رود جهان یعنی رود نیل را می‌بینیم كه به درازای تقریبی 700‘6 كم‍  و در حوضه‌ای به وسعت 000‘870‘2 كم‍ 2 از مرتفعات و دریاچه‌های شرقی آفریقا در حدود °5 عرض جنوبی سرچشمۀ جنوبی) و در اطراف °31 عرض شمالی به دریای مدیترانه می‌ریزد و خود در طول 1/10  محیط زمین جریان دارد. حوضۀ آبی این رود بخشهایی از كشورهای تانزانیا، بوروندی، روآندا، كنیا، اوگاندا، اتیوپی و تمامی وسعت سودان و مصر را دربر می‌گیرد، ولی در سودان و مصر است كه حیات اقتصادی و وجود سیاسی این دو كشور بدان بستگی دارد. به دیگر سخن، سودان و مصر هرچه دارند، از نیل دارند.
در شبه‌جزیرۀ پهناور عربستان و بیابانهای اردن و سوریه كه در شمال آن جای گرفته‌اند، هیچ رود یا روخانه‌ای كه درخور یادكردن باشد، نیست. تنها باریكۀ آب دائمی این منطقۀ وسیع، رودخانۀ كوچك و مشهور اردن است كه به بحرالمیت می‌ریزد.
در میان كشورهای اسلامی جهان (به استثنای بنگلادش و جنوب شرقی آسیا)، ترکیه پرآب‌ترین کشور به‌شمار می‌رود و میانگین باران سالانۀ آن به سبب موقعیت جغرافیایی و محاط بودن از 3 سمت با دریا، از دیگر نواحی اسلامی بیش‌تر است و به همین علت از بیابانهای خشك و حوضه‌های آبریز داخلی وسیع كه ویژگی جغرافیایی بیش‌ترِ كشورهای اسلامی است، در تركیه اثری دیده نمی‌شود. شبكۀ رودخانه‌ای تركیه نسبتاً به هم بافته و پیچیده است. سرچشمۀ بیش‌تر رودخانه‌ها قلل كوههایی است كه به موازات سواحل كشیده شده است. درنتیجه، طول رودها كم، ولی آب آنها نسبتاً بسیار است و تنها در موارد استثنایی رودهای داخلی رشته‌كوهها را می‌بُرد و پس از طی مسافتهای بیش‌تری به دریاهای مجاور می‌ریزد. خطِ مقسّم المیاهِ تركیه خطّ‌الرأس كوههایی است كه از حدود اسكندرون در گوشۀ شمال شرقی مدیترانه آغاز می‌شود و در امتداد شمال شرقی به باطوم در جنوب شرقی دریای سیاه می‌پیوندد. همۀ گذرگاههای آبهای سمت چپ این خط به استثنای چند حوضۀ دریاچه‌ای داخلی به دریاهای سیاه، اژه و مدیترانه منتهی می‌شود در حالی كه آبهای سمت راست این خط به استثنای حوضۀ داخلی دریاچۀ وان یا از طریق سرشاخه‌های ارس به دریای خزر راه پیدا می‌كند یا از راه سرشاخه‌های فرات و دجله به خلیج فارس می‌ریزد. مهم‌ترین رود تركیه قزل‌ایرماق است كه در مسیر پیچیده و نامنظمی به طول 355‘1 كم‍  (سالنامۀ 1983 تركیه، 28) آبهای مركزی این كشور را به دریای سیاه هدایت می‌كند. پس از آن ساكاریا به طول 824 كم‍  (همان، 28) است كه آن هم مانند قزل‌ایرماق از داخل كشور سرچشمه می‌گیرد و به دریای سیاه می‌ریزد.
یكی دیگر از رودهای مهم كه از فلات آناتولی سرچشمه می‌گیرد، ارس است كه از دامنه‌های كوههای بینگول در مشرق تركیه برمی‌خیزد و پس از گذشتن از دره‌های تنگ وارد جلگۀ آرارات می‌شود و از دامنه‌های این كوه، مرز میان ایران و شوروی را تا سرزمینهای پست مغان تشكیل می‌دهد. طول ارس 072‘1 كم‍  است كه 100 كم‍  آخر آن در جلگۀ مغان جاری است و در همان‌جاست كه به رود كورا ملحق می‌شود و از طریق همین رود به دریای خزر می‌ریزد. وسعت حوضۀ ارس 000،102 كم‍ 2 است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Araks). این رود سالانه 6 / 7 كم‍ 3 آب به دریای خزر می‌رساند و 16 میلیون تُن ته‌نشست به جا می‌گذارد. مهم‌ترین شعبه‌های آن از خاك شوروی احوریان، رازدان، ارپا و وُرتان، و از سمت ایران قطور و قره‌سوست. سد معروف ارس براساس موافقت‌نامۀ شوروی و ایران بر روی آن بنا شده است.
در میان شبه‌جزیرۀ عربستان و صحرای سوریه از یك‌سو، و بخشهای غربی فلات ایران در دیگر سوی، جلگۀ رسوبی و پهناور بین‌النهرین (كشور عراق) جای دارد كه با وجود خشكی و كم‌بارانی ذاتی، به سبب آبهای وارداتی فراوانی كه از طریق آن به سوی خلیج فارس روان است، از كشورهای نسبتاً پرآب جهان اسلام به‌شمار می‌آید و زندگی آن وابسته به 2 رود بزرگ فرات و دجله است كه از خارج از مرزهای سیاسی این كشور سرچشمه می‌گیرد.
رود فرات كه با طول 065،3 كم‍  در حوضه‌ای به مساحت 000‘673 كم‍ 2 (همان، ذیل Euphrates) جریان دارد، از كوههای مركزی تركیه و در فاصلۀ بسیار اندكی از سرچشمه‌های قزل‌ایرماق برمی‌خیزد و 971 كم‍  از مسیر علیای آن در خاك تركیه جای دارد (سالنامۀ 1983 تركیه، 28) كه در این بخش شاخه‌های چندی از چپ و راست بدان می‌پیوندد. این رود سپس وارد سوریه می‌شود و با طی مسیری از شمال غربی به جنوب شرقی، این كشور را به دو نیم نابرابر بخش می‌كند. آنگاه آبهای بركت‌زای خود را وارد عراق می‌كند. رود فرات سراسر طول كشور عراق را از شمال غربی به جنوب شرقی در می‌نوردد و این كشور را به دو نیم تقریباً مساوی و هم‌شكل تقسیم می‌كند و سرانجام در قُرنه به دجله می‌پیوندد و با تشكیل اروندرود (شط‌العرب) به خلیج‌فارس می‌ریزد. فرات از رودهای پرآب جهان است كه امروز از آب آن، از سرچشمه تا مصب، در كار آبیاری و تولید نیرو و جز آن استفاده می‌شود. با اینهمه، میزان تخلیۀ آن را تا 500،2 مـ3 در ثانیه برآورد كرده‌اند.
طول دجله (900‘1 كم‍ ) و وسعت حوضۀ آن (000‘375 كم‍ 2: دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Tigris) بسی كمتر از فرات است. این رود از دامنه‌های توروس شرقی در تركیه سرچشمه می‌گیرد و پس از دریافت شاخه‌های چندی در شمال موصل وارد خاك عراق می‌شود و طول این كشور را در مسیری تقریباً به موازات فرات تا محل برخورد 2 رود طی می‌كند. برخلاف فرات كه در خاك عراق شاخۀ قابل ذكری بدان نمی‌پیوندد، رود دجله چندین شاخه از سمت مشرق دریافت می‌كند كه مهم‌ترین آنها عبارت است از زاب صغیر، زاب كبیر، دیاله و كرخه كه همۀ آنها از دامنه‌های غربی كوههای زاگرس برمی‌خیزد و بخش مهمی از آب حوضه‌های غرب ایران را به عراق صادر می‌كند. زندگی و اعتبار كنونی عراق همانند سودان و مصر كه به نیل وابسته است، به رودهای فرات و دجله بستگی نزدیك دارد و درنتیجۀ وجود همین رودها بوده است كه نه تنها تمدنهای بابل و كلده در زمانهای گذشته بلكه مراكز بزرگ تمدن و فرهنگ اسلامی در دورانهای مختلف در این سرزمین پدید آمده است.
فلات ایران تقریباً در مركز منطقۀ خشك بَرّ قدیم جای دارد و فاصلۀ آن از بیابانهای استپی آسیای میانه كه دارای زمستان سرد است، با فاصلۀ آن از صحراهای خشك و گرم عربستان و آفریقا یكسان است (اهلرز، 33). در این فلات پهناور كه ایران و افغانستان را دربر گرفته، از رودخانه‌های پرآب دائمی و قابل مقایسه با نیل و فرات و دجله اثری نیست. رودهای دائمی فلات ایران بیشتر در باریكه‌های حاشیه‌ای جای دارد و آنچه در نقشه‌های جغرافیایی مخصوصاً در داخل فلات به صورت رودخانه نشان داده می‌شود، معمولاً مسیلهای خشكی است كه در سال چند روز و یا حداكثر چند هفته دارای آب است و اغلب به كویرها یا نمكزارها و شوره‌زارهای داخلی می‌پیوندد و آب خود را از دست می‌دهد. در این فلات 3 حوضۀ آبی به این شرح تشخیص داده شده است:

الف ـ حوضۀ آبگیر دریای خزر

وسعت این حوضه 000‘190 كم‍ 2 است (همو، 150). از مشخصات بیش‌تر رودخانه‌هایی كه به دریای خزر می‌ریزند، كوتاهی طول و مستقیم بودن مسیر و عمیق بودن مجرای آنها است. گفته شده است كه تعداد رودخانه‌های بزرگ و كوچكی كه در سواحل ایران به دریای خزر می‌ریزد، به بیش از 300‘1 می‌رسد (همانجا) كه سرچشمۀ بسیاری از آنها كوههای پربرف سبلان و طالش در مغرب، و رشته‌های شمالی البرز در جنوب، و كوههای شمالی خراسان در مشرق آن دریاست. بیش‌تر این رودها به علت آب شدن برفهای كوهستانی در ماههای بهار و بارانهای محلی در ماههای پاییز در تمام سال آب دارد.
بزرگترین رودخانه‌ای كه تماماً در داخل مرزهای سیاسی ایران است و به دریای خزر می‌ریزد، سفیدرود است كه از دامنه‌های الوند سرچشمه می‌گیرد و پس از قطع چندین رشته‌كوه و دریافت ریزابه‌های متعدد كه مهم‌ترین آنها زنجان رود و شاهرود است در دلتایی به وسعت 500‘3 كم‍ 2 پخش می‌شود و از طریق دهها مسیر به دریای خزر می‌پیوندد. طول آن 800 كم‍  و وسعت حوضۀ آن 000‘60 كم‍ 2 و میزان تخلیۀ آب آن در پرآب‌ترین ماههای سال یعنی اردیبهشت بیش از 400 مـ3 در ثانیه است (همو، 151).
همۀ رودهای دیگری كه از دامنه‌های شمالی البرز برمی‌خیزد، دارای طولی كم و حوضه‌ای محدود و آبی كم است. از آب دو رودخانۀ نسبتاً بلند اترك و گرگان كه از كوههای شمال خراسان برمی‌خیزد، آن‌قدر بهره‌برداری می‌شود كه آب آنها در برخی از ماههای سال اصلاً  به دریا نمی‌رسد. در مغرب دریای خزر رود بزرگ و مرزی ارس واقع است كه مرز میان ایران و شوروی است و بخشی از آبهای نواحی شمالی آذربایجان را از طریق رودهای ماكو و قُطور و كَلیبر و از همه مهم‌تر قره‌سو به خود جلب می‌كند.

ب ـ حوضه‌های داخلی فلات ایران

در حدود  2/3 از وسعت ایران (همو، 70) و سراسر خاك افغانستان به استثنای بخش شرقی آن كشور كه حوضۀ آبریز رود كابل را می‌سازد، جزء حوضه‌های داخلی فلات ایران به‌شمار می‌آید و همۀ جریانهای سطحی خود را در داخل فلات از دست می‌دهد. در این منطقۀ پهناور از فلات ایران، شمار بسیاری حوضه‌های مختلف در ابعاد و اشكال گوناگون هست كه گاهی به‌وسیلۀ مرتفعات مهم و زمانی به‌وسیلۀ تپه‌های كم‌ارتفاع و سرزمینهای مرتفع از همدیگر جدا شده است. از این گذشته، غالباً این حوضه‌ها هریك به چندین حوضۀ فرعی و كوچكتر تقسیم می‌شود كه هریك سیلابهای فصلی و كم‌دوام را به خود جلب می‌كند و كویرها و بیابانهای كوچك و بزرگ و احیاناً دریاچه‌های موقت و شوره‌زارها و نمكزارهایی پدید می‌آورد. در این منطقۀ پهناور به علت كمی باران سالانه، كمتر رودخانه‌ای هست كه در سراسر سال آب كافی برای رسیدن به سطح فرسایش خود داشته باشد. بیش‌تر رودخانه‌ها كه جنبۀ فصلی شدیدی دارد، به محض خروج از كوهستانها در بسترهای آبرفتی خود فرو می‌رود و حتى به حوضه‌های انتهایی هم نمی‌رسد (همو،‌152).

صفحه 1 از6

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: