دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابن درهم | اِبْنِ دِرْهَم، عنوان افراد خاندانی از عالمان و قضات مالكی كه در سده‌های 2 تا 4 ق/ 8 تا 10 م در عراق می‌زیسته‌اند. نیای بزرگ آنان درهم از اسیران سیستانی بود كه در ردیف موالی خانوادۀ جریر بن حازم جَهْضَمی ازْدی درآمد (ابن حبّان، الثقات، 6/ 217- 218). این خاندان ابتدا در بصره می‌زیستند و سپس به بغداد منتقل شدند...
  • ابن دقیق العید | اِبْنِ دَقیقِ العید، ابوالفتح محمد بن علی بن وَهْب بن مُطیع قُشَیری منفلوطی مصری مالكی شافعی، ملقب به تقی‌الدین (625-702 ق/ 1228-1303 م)، محدّث، فقیه، اصولی، قاضی، ادیب و شاعر. نسب وی به بَهْزین حكیم قشیری بازمی‌گردد (ابن فرحون، 2/ 318) و دقیق العید لقب جدّ او وهب است (ابن قاضی شهبه، 2/ 302). مادر او دختر شیخ...
  • ابن دقماق | اِبْنِ دُقْماق، صارم‌الدین ابراهیم بن محمد بن اَیدَمر العلائی (ح 750- 809 ق/ 1349-1407 م)، مورخ حنفی مذهب مصری (ابن حجر، انباء، 6/ 16). وی در قاهره دیده به جهان گشود و همانجا درگذشت. پدر بزرگ آیدمر عزالدین دقماق (د 734 ق/ 1334 م) [دُقماق و تُخماق واژه‌ای تركی به معنی چكش بزرگ چوبی است] نقیب لشكر و از امیران م...
  • ابن دنینیر | اِبْنِ دُنَینیر، ابواسماعیل ابراهیم بن محمد موصلی (د 627 ق/ 1230 م)، ادیب، نویسنده و شاعر مدیحه‌سرای عصر ایوبیان. نسب وی را به قابوس بن مُنذر، امیر حیره در عصر جاهلی رسانیده‌اند. او خـود از مردمـان موصل بـود و به همین سبب ابن شَعّـار (نک‍ : زركلی، 1/ 62) از او به ابن دنینیر موصلی یاد می‌كند. از دوران كودكی و ...
  • ابن دواداری | اِبْنِ دَواداری، یا اِبْنِ دَواة داری، ابوبكر بن عبدالله بن آیبك دواداری (د پس از 736 ق/ 1335 م)، موّرخ و دیوانی. او فرزند جمال‌الدین عبدالله از بزرگان دستگاه امیر سیف‌الدین بَلَبان (یا بُلبان) رومی و جدّش عزالدین آیبك اُستاد دار مُعظَّمی (د 646 ق/ 1248 م) فرمانروای شهرك صَرْخَد (واقع در حوران) بود (نک‍ : ه‍ ...
  • ابن دواس، سیف الدوله | اِبْنِ دَوّاس، سیف‌الدوله، یا سیف‌الدین حسین بن علی بن دواس كتامی (د اواخر 411 ق/ 1020 م)، از سران قبیلۀ كُتامه در مغرب و از فرماندهان عمدۀ سپاه الحاكم بامرالله فاطمی كه بنابر مشهور در قتل وی دست داشته است. از میان منابع ما، تنها ابن عماد (3/ 193) نام او را طُلیب ذكر كرده است. از زندگی او تا سال 390 ق/ 1000 م...
  • ابن دمینه | اِبْن دُمَینه، ابوالسَّری عبدالله بن عبیدالله، شاعر بدوی اوایل عهد عباسی. وی از قبیلۀ بنی عامر بن تیم‌الله (شعبۀ خَثْعَم) برخاسته بود. مادرش دمینه دختر حُذَیفه از قبیلۀ سَلول بود (ابوالفرج، 15/ 151). ابن قتیبه (2/ 617) و ابن عبدربه (6/ 80) نام او را عبیدالله ابن عبدالله ضبط كرده‌اند، اما هم زبیر بن بكّار كه ا...
  • ابن دهان، ابوبکر | اِبْنِ دَهّان، ابوبكر مبارك بن ابی طالب مبارك بن سعید معروف به وَجیه (د 16 شعبان 612 ق/ 10 دسامبر 1215 م)، ادیب، نحوی، مُقری و شاعر نابینای واسطی.
  • ابن دواس، ابوطاهر | اِبْنِ دَوّاس، ابوطاهر قمرالدوله جعفر بن علی بن دواس كُتامی مصری (د 530 ق/ 1136 م)، شاعر، هنرمند، موسیقی‌دان و از ظریفان مشهور عصر خود. ابن‌دواداری او را ابوطاهر بن دوّاس القنا یا القنّا معرفی كرده است (6/ 593). نخستین گزارشگر زندگی ابن دواس، عمادالدین كاتب است كه نسبتاً با تفصیل شخصیت ادبی و هنری او را ستوده...
  • ابن دهان، محمد | اِبْنِ دَهّان، محمد بن علی بن شعیب بن بركة، ابوشجاع (یا ابوعبدالله: منذری، 1/ 214؛ ابن فوطی، 4(3)/ 347)، ملقب به فخرالدین، برهان‌الدین، عزالدین و ثعیلب (د 590 یا 592 ق/ 1194 یا 1196 م)، ادیب، مورخ، ریاضی‌دان، منجم و فقیه شافعی مذهب بغدادی. بعضی از منابع نیای بزرگ وی را مغیث بن الدهان یاد كرده‌اند (ابن كثیر، 1...
  • ابن دیبع | اِبْنِ دَیْبَع، ابومحمد عبدالرحمن بن علی بن محمد بن علی بن یوسف شیبانی عبدری زبیدی یمنی ملقب به وجیه‌الدین (محرم 866-944 ق/ اكتبر 1461-1537 م)، مورخ، محدث و فقیه شافعی. غزی (2/ 158) كنیۀ او را ابوالفرج آورده است. سبب ملقب شدن جدّ اعلای او علی بن یوسف به دیبع را كه در زبان نوبیایی به معنی سپید است، محبی (3/ 19...
  • ابن دیری | اِبْنِ دَیْری، سعدالدین محمد بن عبدالله بن سعد بن ابی بكر (768-867 ق/ 1367-1463 م)، فقیه، اصولی، نحوی، لغوی و تاریخ‌نویس. ابن تغری بردی او را شیخ الشیوخ و نام‌آورترین فقیه شرق و غرب در روزگار خویش خوانده است (15/ 230، 455). عنوان دیری به جهت انتساب او به زادگاهش، قریۀ دیر، واقع در مردا از جبل نابلس یا به دلیل...
  • ابن دهان، ابومحمد | اِبْنِ دهّان، ابومحمد سعید بن مبارك (494- شوال 569 ق/ 1101-5 مۀ 1174 م)، نحوی، لغوی، مفسر، ادیب و شاعر بغدادی. نسب او به كعب بن عمرو انصاری (یاقوت، 11/ 219) از صحابۀ پیامبر (ص) و از شاعران عرب می‌رسد. ذهبی ( سیر، 20/ 582) به نقل از ابن خلكان لقب او را ناصح‌الدین می‌داند، اما این موضوع در وفیات (ابن خلكان، 2/ ...
  • ابن دیصان |
  • ابن دیزیل | اِبْنِ دیزیل، ابواسحاق، ابراهیم بن حسین بن علی بن دیزیل كسائی همدانی معروف به سیفنَّه (د 281 ق/ 894 م)، محدث و فقیه. ابن دیزیل را به این سبب سیفنه لقب داده بودند كه وی هرگاه به عالِمی برمی‌خورد، تا همۀ احادیث او را نمی‌نوشت او را رها نمی‌كرد سیفنه نام پرنده‌ای است كه گویند هرگاه بر درختی می‌نشیند تمام برگهای ...
  • ابن ذکوان، ابوعمرو | اِبْنِ ذَكْوان، ابوعمرو عبدالله بن احمد بن بشیر دمشقی (173-242 ق/ 789-856 م)، یكی از دو راوی قرائت ابن عامر از قاریان هفتگانه. ابن‌جزری ( غایة، 1/ 404) به تفصیل نسب قریشی او را ذكر كرده است. در برخی منابع كنیۀ او «ابومحمد» آمده است (نک‍ : ابن عساكر، 296). او ساكن دمشق بود و مدتی امامت مسجد جامع آنجا را بر عهد...
  • ابن ذکوان | اِبْنِ ذَكْوان، لقب افراد خاندانی بربرنژاد، معروف به بنی ذكوان و منسوب به بنی سلیم از موالی بنی امیه (ابن سعید، 1/ 210؛ قس: پلا، 64). افراد این خاندان از فحص البلوط (نزدیك قرطبه) برخاستند (قاضی عیاض، 4/ 662) و در قرطبه زیستند و در آستانۀ سقوط خلافت امویان اسپانیا، چندی به قضا، وزارت و امور دیوانی پرداختند. از...
  • ابن رازی | اِبْنِ رازی، ابومحمد جعفر بن احمد بن علی قمی، محدث و فقیه امامی در سدۀ 4 ق/ 10 م. شیخ طوسی (ص 457) نام پدر وی را علی بن احمد آورده است. از جزئیات زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست، همین مقدار می‌دانیم كه وی ساكن ری بوده است (ابن رازی، جامع الاحادیث، 3). ابن‌رازی در آثار خود اسامی جمعی از شیوخ خود را در سلسلۀ ...
  • ابن درید | اِبْنِ دُرَید، ابوبكر محمد بن حسن بن درید ازدی (ح 223- 18 شعبان 321 ق/ 838- اوت 933)، لغت‌شناس، نحوی، ادیب و شاعر عرب. نسب او را همگان، از ابوطیب لغوی (ص 84) گرفته تا خطیب (2/ 195) و یاقوت ( ادبا، 18/ 127) به قبیلۀ ازد رسانده‌اند. این قبیلۀ بزرگ یمنی، پیش از ظهور اسلام، به عمان كوچید و به ازد عمان مشهور شد، خ...
  • ابن راسمندی |
  • ابن راعی | اِبْنِ‌راعی، محمد بن مصطفی ابن‌خداویردی (1119-1195 ق/ 1707-1781 م)، كاتب، ادیب و شاعر حنفی مذهب دمشقی. وی در دورانی می‌زیست كه نزد نویسندگان معاصر به «عصر انحطاط ادبی» شهرت دارد. آگاهی ما از زندگی وی محدود به آن مختصری است كه مُنَجّد («ترجمة جدیدة»، 693-694) از نسخۀ خطی سلك الدرر نقل كرده است. به گفتۀ مرادی ص...
  • ابن رائق | اِبْنِ رائِق، ابوبكر محمد بن رائق (مق‍ 330 ق/ 942 م)، نخستین امیرالامرا (ه‍ م) در خلافت عباسیان. از تاریخ تولد و چگونگی پرورش وی چیزی نمی‌دانیم. این قدر پیداست كه پدرش رائق، یكی از غلامان خاص معتضد خلیفۀ عباسی (خلافت: 279- 289 ق/ 892-902 م) بود. ابن رائق و برادرش ابراهیم در 317 ق/ 929 م به دستور مقتدر خلیفه، ...
  • ابن راهب | اِبْنِ‌راهِب، ابوشُكر یا ابوشاكر بن راهب، ابوالكرم بطرس بن مهذب قبطی مصری، مورخ مسیحی سدۀ 7 ق/ 13 م، نویسندۀ دائرةالمعارف قبطی ـ عربی. از زندگی وی چندان اطلاعی در دست نیست و تنها یكی از معاصرانش به نام ابوالبركات بن كِبَر در كتاب مصباح الظلمة ضمن فهرستی از آثار عربی ـ مسیحی، از ابن راهب و تألیفاتش نام برده اس...
  • ابن راهویه | اِبْنِ راهویه، ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن مَخْلَد بن ابراهیم تمیمی حنظلی (ح 161- 238 ق/ 778-852 م)، فقیه، محدّث و مفسر مروزی خراسانی. راهْوَیْه (ابن خلكان، 1/ 200) یا راهویه (صفدی، 8/ 386) مركب از دو كلمۀ راه (همان راه فارسی) و اویه (پسوند فارسی، برای تصغیر و تحبیب) لقبی است كه مروزیها به مناسبت تولد ابراهی...
  • ابن راوندی | اِبْنِ راوَندی، ابوالحسین احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق، مشهور به ابن راوندی، یا ابن رَوَندی (ابوالحسین خیاط، 173؛ ماتردیدی، 193)، یا ابن ریوندی (ابن جوزی، 6/ 99؛ ذهبی، سیر، 14/ 59)، یكی از متكلمان مشهور به الحاد سدۀ 3 ق/ 9 م.
  • ابن رائقه | اِبْنِ‌رائِقه، ابوالحسن علی بن هبةالله بن عثمان بن احمد بن ابراهیم موصلی، محدث امامی در سدۀ 4 و 5 ق/ 10 و 11 م. از احوال او چیزی دانسته نیست، اما او را از حافظان بزرگ حدیث و موثق شمرده‌اند (منتجب‌الدین، 109). بررسی مشایخ و راویان وی نشان می‌دهد كه از معاصران سید مرتضی (د 436 ق/ 1044 م) و شیخ مفید (د 413 ق/ 10...
  • ابن ربن | اِبْنِ رَبَّن، ابو الحسن علی بن سهل، معروف به ابن ربن طبری، آشنا به علوم دینی، پزشك داروشناس مشهور ایرانی سدۀ 3 ق/ 9 م. مهم‌ترین آگاهیهایی كه دربارۀ زندگی او در دست است، اطلاعاتی است كه خود در دو كتاب فردوس الحكمة و الدین و الدولة آورده است. مآخذ دیگری كه به شرح احوال وی پرداخته‌اند، تاریخ تولد و درگذشت، زادگ...
  • ابن ربوه | اِبْنِ رَبْوه، ناصرالدین محمد بن احمد بن عبدالعزیز قونوی دمشقی (679-764 ق/ 1280-1363 م)، اصولی و فقیه حنفی و ادیب.
  • ابن ربیب | اِبْنِ‌رَبیب، ابوعلی حسن بن محمد بن احمد تمیمی تاهَرْتی قیروانی (د 420 ق/ 1029 م، سال 430 ق در EI2 اشتباه است)، ادیب، لغوی، نحوی، شاعر، نسب‌شناس و قاضی تاهرت. سیوطی (1/ 525) ظاهراً به تبعیت از یاقوت، وی را ابن زبیب خوانده و این اشتباه به آثار متأخر نیز راه یافته است (مثلاً نک‍ : نویهض، 69). ابن فضل الله (11/ ...
  • ابن رجبی | اِبْنِ‌رَجَبی، عنوان دو برادر از پزشكان و دانشمندان مشهور دمشق در سده‌های 6 و 7 ق/ 12 و 13 م:
  • ابن رجب | اِبْنِ رَجَب، ابوالفرج عبدالرحمن بن احمد بن عبدالرحمن سلامی، ملقب به زین‌الدین وجمال‌الدین (736-795 ق/ 1336-1393 م)، فقیه، محدث، مقری و واعظ حنبلی. وی به ابن‌نقیب نیز ملقب بوده است (حاجی خلیفه، 1/ 559). رجب نام دوم جد او عبدالرحمن است (ابن حجر، الدرر، 3/ 151). تاریخ ولادت او را ابن حجر در الدرر (3/ 108) در 70...
  • ابن ردمیر |
  • ابن رداد | اِبْنِ رَدّاد، شهاب‌الدین ابوالعباس احمد بن ابی بكر مكی قرشی (748-821 ق/ 1347- 1418 م)، قاضی القضاة و صوفی شافعی مذهب زَبید. وی را از باب نسبت به نیایش، ابن ردّاد خوانده‌اند.
  • ابن رسام | اِبْنِ رَسّام، شهاب‌الدین ابوالعباس احمد بن ابی بكر بن احمد قادری حلبی (ح 773-844 ق/ 1371-1440 م)، محدث، فقیه و قاضی حنبلی. او در حماة سوریه چشم به جهان گشود و هم در آنجا به تحصیل علوم مختلف پرداخت، از این رو به حَمَوی نیز شهرت یافت. پس از آن به دمشق، حمص، طرابلس، بعلبك و قاهره سفر كرد. در حماة و شهرهای یاد ش...
  • ابن رستم |
  • ابن رستم، ابوجعفر | اِبْنِ رُستم، ابوجعفر احمد بن محمد بن یزد یار طبری، مقری و نحوی بغدادی در نیمۀ دوم قرن 3 ق/ 9 م. با توجه به اینكه نُصَیر بن یوسف استاد وی در حدود 240 ق وفات یافته (ابن جزری، غایة، 2/ 341)، تولد او را باید در اوایل سدۀ 3 ق دانست. ابن رستم قرائت كسائی را از نصیر و هاشم بن عبدالعزیز شاگردان كسائی فرا گرفت (ابن م...
  • ابن رستم طبری | اِبْنِ رُستم طَبَری، ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم آملی، متكلم امامی سدۀ 3 ق/ 9 م. در مورد جزئیات زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. با در نظر گرفتن اینكه تنها راوی شناخته شدۀ او حسن ابن حمزۀ طبری در 358 ق/ 969 م وفات یافته است (نک‍ : نجاشی، 64)، حیات او را باید در نیمۀ دوم قرن 3 ق و شاید اوایل قرن 4 ق دانست. ...
  • ابن رشید | اِبْنِ‌رُشَید، ابوعبدالله محب‌الدین محمد بن عمر بن محمد بن عمر بن ادریس فهری سبتی (657-721 ق/ 1259-1321 م)، سیاح، محدث، راوی اخبار و فقیه مالكی مغربی، كه در شعر و خطابت نیز تبحر داشت. برخی از مورخان مذهب وی را ظاهری دانسته‌اند (مقری، ازهار، 2/ 350). ابن رشد را به سبب تولد و نشأت در سبته (ابن خطیب، اوصاف الناس...
  • ابن رشید |
  • ابن رسته | اِبْنِ رُسْته، ابوعلی احمد بن عمرِ رسته، جغرافی‌دان و مؤلف كتاب الاعلاق النفیسة. برخی نام او را با تردید محمد نیز نوشته‌اند ( بستانی). سوسه (ص 100) نام پدر او را محمد بن اسحاق آورده، اما غنیم (ص 8) به استناد نوشتۀ روی جلد نسخه‌ای از كتاب ابن رسته نام پدر او را عمر بن عمر ذكر كرده است. خوولسون خاورشناس روس نام...
  • ابن رشد | اِبْنِ‌رُشد، ابوالولید محمد بن احمد قرطبی (450-11 ذیقعدۀ 520 ق/ 1058- 28 نوامبر 1126)، قاضی و فقیه مالكی، كه برای تمایز از نوۀ نامدارش، از او به ابن رشد الجد و ابن رشد الاكبر نیز یاد می‌شود. وی در قرطبه زاده شد و در همانجا رشد یافت و نزد دانشمندان آن سامان دانش آموخت. برخی از برجسته‌ترین اساتید او عبارتند از:...
  • ابن رشیق، عبدالرحمن | اِبْنِ‌رَشیق، عبدالرحمن قشیری (د پس از 481 ق/ 1088 م)، فرمانروای مُرسیه. از سال تولد و مرگ او اطلاعی در دست نیست، در مورد نام و كنیۀ وی نیز اختلاف هست. ابن قاسم شِلْبی كه ابن ابار (2/ 123) سخن او را نقل و سپس رد كرده است نام ابن رشیق را عبدالله دانسته، اما دیگر مآخذ او را عبدالرحمن نامیده‌اند، و كنیۀ وی نیز ب...
  • ابن رضوان، ابوالقاسم | اِبْنِ رِضْوان، ابوالقاسم عبدالله بن یوسف بن رضوان نجاری (718-783 ق/ 1318-1381 م)، كاتب العلامۀ (طغرانویس) چند تن از سلاطین دولت مرینی در مغرب كه در شعر، نثر، نحو، خطابت، فقه، روایت و ترسل تبحر داشت. ابن رضوان در مالقه متولد شد و در همانجا رشد یافت (ابن خلدون، التعریف، 42)، اما چون بعدها به فاس رفت، به فاسی ن...
  • ابن رشیق | اِبْنِ‌رَشیق، ابوعلی حسن بن رشیق قیروانی (390 ق- ذیقعدۀ 456/ 1000-1064 م)، شاعر، ادیب، ناقدِ عصر ملوكِ صنهاجه در مغرب. پدرش رشیق، رومی الاصل و از بردگان آزاد شدۀ قبیله اَزْد بود (یاقوت، 8/ 110-112) كه در محمدیه (مسیله) از شهرهای مغرب به شغل زرگری (صیاغت) مشغول بود (قفطی، 1/ 298). ابن‌رشیق در مسیله متولد شد و ...
  • ابن رطبی | اِبْنِ رُطَبی، یا ابن رَطَبی، ابوالعباس احمد بن سلامة بن عُبیدالله (یا عبدالله) بن مخلد بجلی كرخی (460-527 ق/ 1068-133 م)، فقیه شافعی، قاضی و محتسب بغداد در روزگار مسترشد بالله، بیست ونهمین خلیفۀ عباسی. وی اهل كرخ جُدّان (ابن عساكر، 321؛ كرخ یعقوبا) جایی نزدیك خانقین عراق بود. نخست نزد شیخ ابواسحاق ابراهیم شی...
  • ابن رضوان، ابویحیی | اِبْنِ رِضْوان، ابویحیی، محمد بن رضوان بن محمد بن احمد بن ابراهیم بن ارقم نمیری (د 17 ربیع‌الآخر 657 ق/ 13 آوریل 1259 م)، فقیه مالكی، نحوی و لغوی. وی اهل وادی آش (شهری در ‌اندلس) بود (ابن خطیب، 2/ 141). ابن رضوان همچنین با حساب و هیأت و هندسه آشنا بوده و گفته‌اند بر یاران زمان خود برتری داشته است، وی صاحب مقا...
  • ابن رفاعی | اِبْنِ‌رِفاعی، ابوالعباس احمد بن علی بن احمد (محرم 500- 578 ق/ سپتامبر 1106-1182 م)، از مشاهیر صوفیه و مؤسس طریقۀ رفاعیه (بطائحیه یا احمدیه). پدر وی از مغرب به عراق آمد و در قریۀ ام عبیده از قراء بطائح ــ میان بصره و واسط ــ ساكن شد و در آنجا با خواهر شیخ منصور زاهد ازدواج كرد و احمد ثمرۀ این پیوند بود و ازای...
  • ابن رضوان، ابوالحسن | اِبْنِ رِضْوان، ابوالحسن علی بن رضوان بن علی بن جعفر، منجم، پزشك و فیلسوف مصری (د پس از 459 ق/ 1067 م). او خود در شرح المقالات الاربع تاریخ تولد خود را در 356 یزدگردی (377 ق) یاد كرده است (مشكوة، 3(2)/ 863). بیشترین آگاهی را دربارۀ ابن رضوان، ابن ابی اصیبعه به نقل از نوشته‌ای از خود او به دست داده است: او در ...
  • ابن رفعه | اِبْنِ رِفعه، نجم‌الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن علی بن مرتفع انصاری (645-710 ق/ 1247-1310 م)، ملقب به شیخ‌الاسلام، فقیه شافعی. كنیۀ ابویحیی كه در برخی از منابع متأخر (حسینی، 229) آمده ممكن است تحریف ابوالعباس باشد و مشكل بتوان آن را كنیۀ دوم وی شمرد. نسبت انصاری كه اسنوی (1/ 601) برای وی ذكر كرده، می‌تواند ...
  • ابن رقیق |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: