صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن دهان، ابومحمد /

فهرست مطالب

ابن دهان، ابومحمد


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ دهّان، ابومحمد سعید بن مبارك (494- شوال 569 ق/ 1101-5 مۀ 1174 م)، نحوی، لغوی، مفسر، ادیب و شاعر بغدادی. نسب او به كعب بن عمرو انصاری (یاقوت، 11/ 219) از صحابۀ پیامبر (ص) و از شاعران عرب می‌رسد. ذهبی ( سیر، 20/ 582) به نقل از ابن خلكان لقب او را ناصح‌الدین می‌داند، اما این موضوع در وفیات (ابن خلكان، 2/ 382) نیامده است. برخی منابع بعد از ذهبی، احتمالاً به تبع او، همین لقب را ذكر كرده‌اند (مثلاً: اسنوی، 1/ 537؛ ابن دقماق، 7/ 177؛ دلجی، 164؛ ابن تغری بردی، 6/ 72). ابن دهان در محلۀ نهر طابَق بغداد به دنیا آمد (یاقوت، 11/ 220؛ ابن‌قفطی، 2/ 48). با زندگی وی از زمانی آشنا می‌شویم كه او دیگر شهرتی تمام یافته است، معاصرانش وی را به لغت‌دانی و نحوشناسی معرفی كرده‌اند (ابن انباری، 247؛ عمادالدین، 3(1)/ 19؛ یاقوت، همانجا). به اثر مفصل و 10 جلدی او در لغت كه قانون نام داشته، تنها فیروزآبادی (ص 86) در 3 سده بعد اشاره كرده است. به گفتۀ ابن انباری (ص 248؛ قس: یاقوت، همانجا) ابن‌دهان علم لغت را نزد علی بن عیسی رُمّانی (د 384 ق) آموخت، اما این گفته درست نیست، زیرا بین آن دو یك سده فاصله است. بنابراین، شاید مراد یاقوت و دیگران آن باشد كه ابن دهان، به واسطۀ شاگردان رمّانی از وی بهره یافته است. اینكه ابوزكریا خطیب تبریزی (د 502 ق) از ابن دهان استفاده كرده باشد (ابن انباری، همانجا)، نیز درست نیست، زیرا خطیب زمانی درگذشت كه او هنوز كودك بود. 
ابن دهان از ابوغالب احمد بن بناء و ابوالقاسم هبةالله بن محمد بن حُصَین حدیث شنید (یاقوت، همانجا)، اما معلوم نیست پیش از این استادان از محضر چه كسانی بهره گرفته، زیرا در بزرگسالی به درس این دو استاد می‌رفته است (ذهبی، سیر، 20/ 581). ابن دهان سفری به اصفهان كرده و از عالمان آن دیار حدیث شنیده و از كتابخانه‌های آنجا بهره جسته است و در همان شهر بود كه وی كتابهای ادبی بسیاری را به خط خود رونویس كرد (ابن‌قفطی، 2/ 47). خط ابن‌دهان اصولاً نازیبا و مغلوط نیست و نمونه‌هایی كه از خط او به جای مانده، دلیل این مدعاست (نک‍ : بهجة الاثری، 3/ (1)21). اینكه یاقوت (11/ 222) خط او را سقیم و آكنده از غلط دانسته و از این امر اظهار تعجب كرده، احتمالاً باید مربوط به نسخه‌هایی باشد كه ابن دهان از كتب مختلف رونویس كرده است. 
نام استادان ابن دهان در اصفهان و مدت اقامت او در این شهر معلوم نیست، اما از آنجا كه او احتمالاً شافعی بوده (قس: اسنوی، همانجا)، آسان می‌توانسته است از كتب و مدرسان نظامیۀ اصفهان بهره بگیرد. ابن دهان چون از اصفهان بازگشت، مدتی در بغداد ماند، آنگاه آن شهر را در 544 ق/ 1149 م (عمادالدین، 3(1)/ 21) به قصد دمشق ترك گفت، اما چون از موصل می‌گذشت، جمال‌الدین جوادِ وزیر (د 559 ق)، از خواص اتابك عمادالدین زنگی سنقر، او را از ادامۀ سفر منصرف كرد و ابن دهان تا پایان عمر در موصل ماند و وزیر او را بر امر اقراء و تدریس و تصنیف گمارد (ابن‌قفطی، 2/ 47- 48؛ صفدی، 15/ 251). 
به گفتۀ عمادالدین كه ابن دهان را در بغداد دیده است: «در آن هنگام گفته می‌شد كه نحویان در بغداد چهار تنند: ابن جوالیقی، ابن شجری، ابن‌خشّاب و ابن دهان» و پیروان ابن دهان به وی تعصب می‌ورزیدند و او را از آن سه تن دیگر برتر می‌دانستند. عمادالدین كه خود نیز بر این باور بوده، ابن دهان را سیبویه عصر و یگانۀ دهر شمرده است (3(1)/ 19-20)، حال آن كه وی خود شاگرد ابن خشاب بوده است (همو، 3(1)/ 7- 8). 
ابن ارملۀ نحوی (ابن ساعی، 9/ 293)، یاقوت موصلی (ابن خلكان، 6/ 119) خوشنویس مشهور، و مجدالدین ابن اثیر (ابن كثیر، 13/ 54) از ابن دهان نحو و ادب عربی آموخته‌اند. و ابن اثیر كتاب الفصول او را شرح كرده و البدیع نامیده است (ابن قاضی شهبه، 2/ 77). اینكه حاجی خلیفه (2/ 1265) این شرح را به ابن معطی نسبت می‌دهد، مقرون به صواب نیست. ابن عساكر و ابوسعید سمعانی نیز ابن دهان را دیدار كرده‌اند (نک‍ : ابن قفطی، 2/ 49). سمعانی از وی در تاریخ خود یاد كرده و از اشعارش روایت نموده است (ذهبی، المختصر، 192). اعتبار ابن دهان تا یك قرن بعد در موصل پابرجا بوده، زیرا ابن خلكان می‌گوید كه در آن ناحیه بسیاری را دیده است كه به تعلیم و تعلم و نشر آثار او مشغول بوده‌اند (2/ 383). ابن دهان صاحب مكتب خاصی در نحو نیست، بلكه می‌توان او را مدرس و شارحی زبردست و پركار به شمار آورد. وی شرح مفصلی بر ایضاح ابوعلی فارسی (د 377 ق) به نام الشامل (ابوحیان، 651) داشته كه بالغ بر 40 (یاقوت، 11/ 221) یا 43 مجلد (ابن قفطی، 2/ 48) بوده است. همچنین شرحی بر اللمع ابن جنی (د 392 ق) به نام الغرّة (یاقوت، همانجا) نوشته كه بسیار مطول بوده است (ابن قفطی، همانجا). شرح اخیر در منابع با اهمیت فراوان تلقی شده است، چنانكه ابن اثیر (11/ 411) از میان همۀ آثار ابن دهان تنها به این شرح او اشاره می‌كند. ابن خلكان (2/ 382) نیز می‌گوید: «در میان تمام شرحهای فراوان اللمع، من شرحی چون الغرّة ندیده‌ام». 
با توجهی كه ابن دهان به ابوعلی فارسی و شاگرد و جانشین او ابن جنی داشته، می‌توان گفت كه روش نحوی او مانند آن دو حد فاصل مكتبهای بصره و كوفه و در واقع همان مكتب بغداد بوده است. از دو شرح مفصل ابن‌دهان امروزه تنها بخشی از الغرّة باقی مانده است. برخی از آراء ابن‌دهان در شرح ایضاح نیز اكنون از طریق ابوحیان اندلسی (صص 338، 360، 651-652، 654-656) در دست است. 
بجز نحو، ابن دهان در ادب عربی و علوم قرآنی نیز كتب و رسالات متعدد نوشته است. وی اثری با نام تفسیر القرآن در 4 جلد (یاقوت، 11/ 221) داشته كه به اغلب احتمال به روش نحویان و لغویان نوشته شده بوده است. تفسیرهای جداگانه‌ای نیز بر بعضی سوره‌ها مانند فاتحه و اخلاص نوشته بوده است (همو، 11/ 222). ابن دهان همچنین رساله‌ای در باب سرقات متنبی از ابوتمام به نام الرسالة السعیدیة فی المآخذ الكندیة نوشته است (ابن قفطی، 2/ 50) كه اشاره‌ای به نام خود او، سعید، دارد، این رساله باید شرح كتابی از دوست وی زید كندی (د 613 ق) باشد كه ظاهراً مآخذ كندیة نام داشته است. شعری نیز از ابن دهان در مدح همین زید در دست است (فیروزآبادی، 86). ضیاءالدین ابن اثیر كتابی در نقد این اثر به نام الاستدراك فی الاخذ علی المآخذ الكندیة من المعانی الطائیة دارد كه در آن بسیاری از انتقادهای ابن دهان را نادرست دانسته است (نک‍ : ه‍ د، ابن اثیر، ضیاءالدین). ابن دهان تذكره‌ای (احتمالاً نوعی گلچین ادبی) داشته كه ابن قفطی (همانجا) می‌گوید: «آن را زهرالریاض نام نهاد و 7 مجلد است، آن را دیده‌ام و نسخه‌ای از آن به خط مؤلف در اختیار من است». 
گروه بسیاری از دانش ابن دهان بهره گرفته‌اند (ابن خلكان، 2/ 383) و او برخی از كتابهای خود را برای تدریس تألیف می‌كرد، چنانكه الدروس فی النحو را بدین منظور و برای مبتدیان نوشت (حاجی خلیفه، 1/ 752) و سپس آن را شرح كرد تا بهرۀ آن عام شود. الفصول فی العربیۀ او نیز كتابی آموزشی و مختصر است. از دیگر كتب نحوی او الریاضة فی النكت النحویة (یاقوت، 11/ 221؛ حاجی خلیفه، 1/ 939). الفصول الكبری و الفصول الصغری (ابن خلكان، 2/ 382؛ حاجی خلیفه، 2/ 1265) است. 
ابن دهان به شعر اهتمام ویژه‌ای داشت و علاوه بر آنكه خود شعر می‌گفت، شاگردانش را نیز به این امـر تشویق می‌كـرد (نک‍ : ابن ساعی، 9/ 300)، این ظاهراً بدان دلیل بود كه وی توانایی بر سرودن شعر را نشانۀ تسلط بر دانش عربی تلقی می‌كرد. ابن ساعی (همانجا) به نقل از مجدالدین ابن اثیر می‌آورد: «من نزد شیخ سعید ابن دهان به آموختن دانش عربی مشغول بودم و او پیوسته مرا به شعر فرمان می‌داد، تا اینكه پس از مرگ شیخ، او را به خواب دیدم كه همچنان مرا به سرودن شعر فرمان می‌داد و سرانجام با الهام از ابن‌دهان در آن رؤیا، به سرودن شعر پرداختم». ابن‌قفطی (2/ 47) و ابن‌دبیثی (ذهبی، المختصر، 191) و ابن خلكان (2/ 383) شعر او را به نیكویی وصف كرده‌اند، اما صفدی دو ایراد بر ابیاتی كه خود از شعر او آورده (15/ 251-253)، می‌گیرد. به نظر صفدی یك بیت او مأخوذ از ابوتمام است و مضمون بیت دیگر تكراری است. از اشعار او كه گفته‌اند فراوان بوده (ابن قفطی، 2/ 50)، چیز عمده ای در منابع نقل نشده است. از دیوان شعر او نشانی در دست نیست، اما بخشی از قصاید او باقی مانده است. شرحی نیز بر یكی از قصاید او در كتابخانۀ گوتا (پرچ، IV/ 267) از شارحی ناشناخته موجود است. ابیاتی كه در ضمن گزارش احوال او در منابع آمده حاكی از آن است كه شاعر، جهان و كار جهان را بی‌اعتبار می‌داند و شادخواری را تبلیغ می‌كند. به طور كلی صبغۀ حكمی در این ابیات بارز است. وی ظاهراً رسایلی نیز داشته است، زیرا یاقوت (11/ 222) یك دیوان رسائل به او نسبت داده است. 
هنگامی كه ابن دهان بغداد را ترك گفت، كتابخانه‌اش در بغداد باقی ماند (یاقوت، همانجا). این موضوع خاطر او را نگران می‌داشت (ابن قفطی، 2/ 48)، زیرا در گردآوری آن مجموعه و استنساخ كتب، عمر را سرمایه كرده بود (ابن خلكان، همانجا؛ دلجی، 164)، اما پیش از آنكه برای انتقال كتابخانه به موصل اقدام كند، دجله طغیان كرد و آب بغداد را فراگرفت. ابن دهان كس فرستاد تا او را از چگونگی كتابها آگاه سازد، ولی كتابها از سیل آسیب دیده بود. ابن دهان با استفاده از بخور لادن برای احیای كتب خود كه به ویژه با خراب شدن دباغ‌خانۀ پشت سرایش بوی ناخوشایندی گرفته بود، اقدام كرد، اما در این راه بیناییش آسیب دید و مختل شد (ابن‌قفطی، ابن خلكان، همانجاها). ابن دهان در كهنسالی و آخرین سال عمر خود صاحب پسری شد (یاقوت، 20/ 15)، كه از وی با نام ابوزكریا یحیی یاد شده است. او نیز مانند پدر به نحو و ادب و شعر پرداخت (ابن خلكان، 2/ 385). یاقوت (20/ 16) می‌گوید: در 613 ق كه در موصل بودم با او دیدار كردم. وی یحیی را در شمار نحویان و ادیبان پرآوازۀ عصر خود می‌شمارد. براساس تولد یحیی در 569 ق قول ابن مستوفی مبنی بر اینكه ابن‌دهان در 566 ق درگذشته (ابن‌خلكان، 2/ 383) بی‌گمان خطاست. 

آثـار

با آنكه زندگی ابن دهان در 50 سال اشتغال علمی (ذهبی، العبر، 4/ 207) با نوشتن مداوم و تألیف آثار متعدد و مفصل همراه بود، اما امروز بخش كوچكی از آن آثار بازمانده است. مجموعۀ آثار او عبارت است از: 

آثار چاپی

1. الاضداد، به كوشش محمد حسن آل یاسین، نجف، 1373 ق، ضمن نفائس المخطوطات آل یاسین؛ 2. الفصول فی العربیة، به كوشش فائز فارس، بیروت، 1409 ق. 

آثار خطی

الف ـ نحو: 1. الغرّة، مجموعاً 3 نسخه از آن در كتابخانه‌های تیموریه (سید، 10/ 392)، كوپریلی (كوپریلی، 2/ 166) و قلیچ علی پاشا (GAL, S, I/ 192) موجود است كه نسخۀ تیموریه از نسخ اقدم و به تاریخ 614 ق و نسبتاً مفصل است؛ 2. شرح ابیات سیبویه، در بشیر آغاایوب (همان، I/ 494)؛ 3. شرح الدروس فی النحو، در قلیچ علی‌پاشا (سید، 1/ 386). ب ـ ادب: 1. الفصول فی القوافی، در گوتا (پرچ، I/ 329)؛ 2. بخشی از قصاید او، در دو جنگ محفوظ در موزۀ عراق (نقشبندی، 565، 623). 
آثار منسوب (جز آنچه در متن یاد شد): 1. ازالة المراء فی الغین و الراء؛ 2. كتاب الضاد و الظاء (الغنیة)؛ 3. المعقود فی المقصور و الممدود؛ 4. الدروس فی العروض؛ 5. شرح یك بیت از اشعار ملك صالح طلائع بن رُزَّیك، وزیر فاطمیان، در 20 جزء؛ 6. النكت و الاشارات علی السنة الحیوانات كه به اغلب احتمال حكایتهایی به زبان حیوانات (مانند كلیله و دمنه) بوده است (برای آثار منسوب نک‍ : یاقوت، 11/ 221-222). 

مآخذ

ابن اثیر، الكامل؛ ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به كوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، 1959 م؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن دقماق، ابراهیم بن محمد، ترجمان الزمان فی تراجم الاعیان، نسخۀ عكسی موجود در مركز؛ ابن ساعی، علی بن انجب، الجامع المختصر فی عنوان التواریخ و عیون السیر، به كوشش مصطفی جواد، بغداد، 1353 ق/ 1934 م؛ ابن قاضی شهبه، ابوبكر بن احمد، طبقات الشافعیة، به كوشش حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دكن، 1399 ق/ 1979 م؛ ابن قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق/ 1952 م؛ ابن‌كثیر، البدایة؛ ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف، تذكرة النحاة، به كوشش عفیف عبدالرحمن، بیروت، 1406 ق؛ اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به كوشش عبدالله جبوری، بغداد، 1390 ق؛ بهجة الاثری، محمد، حاشیه بر خریدة القصر (نک‍ : عمادالدین كاتب در همین مآخذ)؛ حاجی خلیفه، كشف؛ دلجی، احمد بن علی، الفلاكة و المفلوكون، بغداد، 1385 ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ همو، العبر، به كوشش صلاح‌الدین منجد، كویت، 1963 م؛ همو، المختصر المحتاج الیه من تاریخ الحافظ ابی عبدالله ابن دبیثی، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ سید، فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، 1954 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، 1399 ق/ 1979 م؛ عمادالدین كاتب، محمد بن محمد، خریدة القصر، به كوشش محمد بهجة الاثری، عراق، 1976 م؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، البلغة، به كوشش محمد مصری، دمشق، 1392 ق/ 1972 م؛ كوپریلی، خطی؛ نقشبندی، اسامة ناصر و ظمیاء محمد عباس، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، كویت، 1980 م؛ یاقوت، ادبا؛ نیز: 

GAL, S; Pertsch, Wilhelm, Die arabischen Handschriften, Gotha, 1878-1892. 
محمدمهدی مؤذن جامی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: