در راه مردمسالاری / دکتر یوسف دانش - ترجمه بهروز اهدایی - بخش دهم

1394/5/19 ۰۹:۲۸

در راه مردمسالاری / دکتر یوسف دانش - ترجمه بهروز اهدایی - بخش دهم

یکی از ویژگیهای دولت مشروطه، به گفته این نماینده پارلمان بریتانیا، «این خواهد بود که مثلاً روسها ناگزیر از معامله و کنار آمدن با مردم خواهند شد و نه فقط با شخص شاه… در آن صورت فاسدکردن تمام افراد بسیار دشوارتر از به فساد کشاندن یک فرد است…» از آنجایی که سیاست خارجی بریتانیا در مورد با ایران و یا هر نقطه دیگری از جهان، اساساً بر پایه معامله و کنار آمدن با یک فرد و یا معدودی از افراد بنا شده و از معامله با جمع پرهیز می‌شد، دولت بریتانیا همچنان که وقایع پس از جنگ جهانی اول نشان می‌دهند، هرگز موافق یک نظام دمکراتیک در ایران (یا هیچ نقطه دیگری از جهان) نبود. سیاست بریتانیا در ایران همان قدر، اگر نگوییم بیشتر، ضد دمکراتیک بود که سیاست روسیه.

 

یکی از ویژگیهای دولت مشروطه، به گفته این نماینده پارلمان بریتانیا، «این خواهد بود که مثلاً روسها ناگزیر از معامله و کنار آمدن با مردم خواهند شد و نه فقط با شخص شاه… در آن صورت فاسدکردن تمام افراد بسیار دشوارتر از به فساد کشاندن یک فرد است…» از آنجایی که سیاست خارجی بریتانیا در مورد با ایران و یا هر نقطه دیگری از جهان، اساساً بر پایه معامله و کنار آمدن با یک فرد و یا معدودی از افراد بنا شده و از معامله با جمع پرهیز می‌شد، دولت بریتانیا همچنان که وقایع پس از جنگ جهانی اول نشان می‌دهند، هرگز موافق یک نظام دمکراتیک در ایران (یا هیچ نقطه دیگری از جهان) نبود. سیاست بریتانیا در ایران همان قدر، اگر نگوییم بیشتر، ضد دمکراتیک بود که سیاست روسیه.

ادوارد گری (Edward Grey) ضمن سخنانی در مجلس عوام بریتانیا، از مطالبات سه‌گانه روسیه که در اولتیماتوم به دولت ایران تسلیم کرده بود، پشتیبانی خود را اعلام کرد. وی در مورد درخواست روسیه به برکناری شوستر می‌گوید: «مطالبه روسیه به صورت مداخله در امور داخلی ایران و خدشه‌دار کردن استقلال آن کشور وانمود شده است. اگر دولت روسیه انتصاب مقامات رسمی ایرانی در دولت ایران را منوط به توافق بریتانیا و دولتهای خارجی می‌کرد، آن وقت می‌توانستیم بگوییم که این مداخله در امور داخلی ایران است…، اما بی‌شک این درخواست روسیه در مورد استخدام مقامات رسمی خارجی در ایران به معنای خدشه‌دار کردن استقلال آن کشور نیست… ایران کشوری بسیار ضعیف است…. و استقلال آن، استقلالی نیست که بتواند بدون اتکا به دیگری امکان‌پذیر باشد.»

به باور گری، تنها دولتهای شاهنشاهی اعلیحضرت (بریتانیا) و تزار (نیکلاس دوم، آخرین امپراتور روسیه از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۷ مترجم) هستند که تصمیم می‌گیرند آن کشور دیگر (که ایران بایست به آن تکیه کند)، کدام کشورخواهد بود! استدلال انحرافی و ریاکارانه گری، درحقیقت بدون توجه به پیامدهای حقوقی و معنوی و قواعد اخلاقی، طرز تفکر قدرتهای استعمارگر را در توجیه رفتار و عملکرد آنها، آشکارا به نمایش می‌گذارد.

 

نقش روزنامه‌ها (رسانه‌ها) و انجمن‌ها و زنان

در چارک نهایی قرن نوزدهم، به‌ویژه پس از سالهای ۱۸۸۰ (۱۲۷۰خ)، بایست از نقش برجسته و مهمی که زنان ایرانی (زنان در ایران) و نهادهایی همچون مطبوعات و نیز انجمن‌ها در بیداری ایرانیان ایفا کرده‌اند و سپس نقش آنها در پاسداری و صیانت از انقلاب ایران، یاد کرد.

نخستین روزنامه در ایران به نام کاغذ اخبار در دو صفحه «با سردبیری میرزاصالح شیرازی در ماه می‌۱۸۳۷ (خرداد ۱۲۱۶)، انتشار یافت. میرزاصالح شیرازی یکی از افراد نخستین گروه ایرانیانی بود که برای تحصیل عازم اروپا شد.» در سال ۱۸۵۱ (۱۲۳۰خ)، یک خبرنامه منظم‌‌تر و اساسی، و این بار به صورت هفتگی و تحت عنوان روزنامه وقایع اتفاقیه توسط میرزا تقی‌خان پایه‌گذار دارالفنون تأسیس می‌شود که به اخبار خارج از کشور نیز می‌پرداخت.»

و اما روزنامه‌ای که «به درستی منعکس‌کننده مسائل سیاسی ایران بود»، بیست سال پس از روزنامه وقایع اتفاقیه، ظاهر شد و «توانست گسترش حرفه روزنامه‌نگاری در ایران را یک گام دیگر به پیش ببرد.» این روزنامه تحت عنوان اختر به سردبیری محمدطاهر تبریزی در سیزدهم ژانویه ۱۸۷۶ (۲۳ دی ۱۲۵۴) در استانبول، نخستین شماره خود را منتشر کرد.

در ماه فوریه ۱۸۹۰ (بهمن ۱۲۶۸)، ملکم‌خان با همکاری سیدجمال‌الدین اسدآبادی، دست به انتشار یک روزنامه فارسی زبان به نام قانون زد. این روزنامه که در لندن به چاپ می‌رسید، در کشورهای شرقی و از جمله ایران پخش می‌شد. در آغاز این روزنامه «خواستار برقراری یک نظام مشخص حقوقی بود؛ اما رفته‌رفته، مطالبه یک پارلمان منتخب مردمی را نیز مطرح کرد که اعضای آن از آزادی بیان و بحث در تمامی زمینه‌های مربوط به رفاه اجتماعی دولتی، برخوردار باشد.»

از مطالبات دیگر روزنامه قانون، مصونیت نمایندگان پارلمان در گفتار، عملکرد و انجام وظایف آنها در چارچوب قانونی بود. قانون، ناامنی و هرج و مرج و فساد در ایران را برملا می‌کرد و وجود آن را نیز، اولاً به نبود قانون و ثانیاً به خلافکاری‌های رئیس‌الوزرا (امین‌السطان) نسبت می‌داد.» روزنامه قانون به صورت پنهانی در ایران پخش می‌شد. پیامها و مقالات روزنامه قانون، مایه هراس و وحشت شاه و اطرافیان او شده بود و «صاحبان مقام و منصب به جرم خواندن این روزنامه و یا در اختیار داشتن آن به زندان می‌افتادند.»

در اندک زمانی این روزنامه در شهرهای بزرگ ایران و به‌ویژه در تهران، با سرعتی قارچ‌گونه منتشر می‌شد. در شرایط عادی، تعداد نسبتاً چشمگیری از روزنامه‌ها می‌توانستند بی‌باکانه و بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌کاری، رک و پوست‌کنده، مطالب خود را انتشار دهند؛ ولی در محیطی ناهنجار، هر روزنامه‌ای برای حق انتشار یا می‌بایست راه احتیاط را در پیش می‌گرفت و یا مخفیانه به حیات خود ادامه می‌داد که در این صورت انتشارش با استقبال بیشتر مردم برخوردار می‌شد و توده بیشتری از مردم تلاش می‌کردند تا بتوانند تقریباً به هر قیمتی، نسخه‌ای از آن روزنامه را به دست آورند.

ادوارد براون (Browne) می‌گوید: «روزنامه‌ای که در ایران توقیف نشده باشد، بی‌ارزش تلقی می‌شود. در واقع هر اندازه که روزنامه رفتاری تند و بی‌پروا داشته باشد، به همان میزان مطالبش از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود و مردم مشتاقانه‌تر، به‌گونه‌ای که این یک ضمانت برای نجات جامعه است، در انتشار بیشتر آن می‌کوشند.» در صد سال اخیر، شماری از این گروه از ناشران و سردبیران، یا اعدام شده‌اند و یا به قتل رسیده‌اند. تعداد نسبتاً زیادی از روزنامه‌های ایرانی، پیشگام جنبش‌های انقلابی بوده‌اند و نقش سازنده‌ای در اطلاع‌رسانی و آگاهی دادن به مردم ایفا کرده‌اند.

در دوران انقلاب «روزنامه‌های مستقل و فوق‌العاده‌ای، یک‌شبه، پدیدار شدند و نویسندگان دلیر و بی‌باکی، بی‌عدالتی و استبداد را فارغ از اینکه ریشه در درون کشور داشت یا نه، محکوم می‌کردند.» به‌رغم سرکوب «مکرر یک یا چند روزنامه توسط وزیر کشور در تهران» سردبیران دلیر با شوخ‌طبعی همیشه موفق می‌شدند پس از چند روز یا چند هفته، بار دیگر انتشارات خود را از سر بگیرند.

در فاصله زمانی سالهای ۱۹۰۵ـ ۱۹۰۹ ( ۱۲۸۴ـ ۱۲۸۹خ) انقلاب ایران، برپایه گزارشهای ادوارد براون، «در بهترین شرایط، مطبوعات آزاد در ایران، در بالاترین سطح خود قرار داشت و در بدترین شرایط، از برخی روزنامه‌های انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی، برتر بود.»

یکی دیگر از نهادهایی که در گسترش انقلاب ایران و نیز در پاسداری از نهادهای دمکراتیک سهم به‌سزایی داشت، انجمن‌ها بودند. براون در گزارش خود به وجود دو نوع انجمن اشاره دارد: انجمن‌های رسمی (دولتی) و غیر رسمی (غیردولتی). انجمن‌های رسمی به آن دسته از انجمن‌هایی اطلاق می‌شود که تشکیل آنها براساس یک نظامنامه قانونی صورت گرفته است؛ مانند شورای شهرداری‌ها، شورای استانها و انجمن‌های (شورای) روستایی (ایالتی) و اما انجمن‌های غیررسمی (غیردولتی)، آنهایی هستند که خود مردم به وجود آورده‌اند و هدفشان پیشبرد و پرداختن به مسائل مربوط به امور سیاسی یک جغرافیای محلی، بشردوستی و به طور کلی دیگر موضوعاتی می‌باشد که به موجب ماده ۲۱ متمم قانون اساسی هفتم اکتبر ۱۹۰۷ (۱۵ مهر ۱۲۸۶) تصویب شده است.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: