مقاله

نتیجه جستجو برای

فرستادن ستایش‌نامه به خوارزم و طبرستان و عراق، سفرهای بی‌سرانجام خراسان و ری و اصفهان و نخستین سفر حجاز، دری به روی خاقانی نمی‌گشاید. جمال‌الدین اصفهانی ـ وزیر سخن‌شناس موصل ـ خاقانی را ارج می‌نهد و صله گرانبها به او می‌دهد. به روایتی نه چندان معتبر، در دیدار با خلیفه عباسی، المقتفی لامرالله یک شغل دیوانی به خاقانی پیشنهاد می‌کند و او نمی‌پذیرد(دیوان ص۸۸۶رفروزانفر ص۶۲۹ و ۶۳۰). باز به روایت خود خاقانی، خواص مکه قصیدة کعبه او را به آب زر می‌نویسند؛ اما اگر همه این روایات را دور از هرگونه اغراق بدانیم و به تمامی باور کنیم، باز خاقانی را در بن‌بستی می‌بینیم که در نخستین سفر مکه، جز بازگشت به شروان راهی ندارد و با این بازگشت، نومیدی و ناسازگاری او بیشتر می‌شود.

( ادامه مطلب )

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی جان و روان زبان پارسی و شاهنشاه هماره فرهنگ و ادب ایرانی است. او کسی نیست که نیاز باشد برایش بزرگداشت برگزار کنند که او خود بزرگ هست. در هیچ زبان و هیچ کشور و هیچ فرهنگی، نمی‌توان چون او پیدا کرد که در حفظ زبان و فرهنگ خود چنین کوشیده باشد. اگرچه در گذشته، ایرانیان به شاهنامه توجه بسیار داشتند و بویژه شب‌های زمستان، والدین برای فرزندان خود می‌خواندند و شاهنامه خوانی گویی برای ایرانیان نهادینه شده بود اما امروزه و با رواج تکنولوژی، تنها در میان روستاییان و بیشتر عشایر این قضیه رواج دارد. اگرچه شاهنامه بیش از هر کتابی در میان مردم جهان شناخته شده است اما متأسفانه چندان در میان ایرانیان قدر دانسته نشده است.

( ادامه مطلب )

نوک پیکان نقدِ حافظ متوجه ریا و تزویر در جامعه‌ای است که عنوان دینی را یدک می‌کشد. از همین‌رو دعوت او به ترک ریا و تزویر است (غزل ۲۷۴): به دور لاله قدح گیر و بی‌ریا می باشر به بوی گل، نفسی همدم صبا می باش

( ادامه مطلب )

به بهانه ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی و ششمین سالگرد درگذشت فردوسی پژوه بزرگ، دکتر محمدامین ریاحی استاد دکتر محمدامین ریاحی، ماهی است در آسمان ادب و فرهنگ ایران که هیچوقت غروب نمی‌کند و همیشه زنده است.

( ادامه مطلب )

بدون شک «شاهنامه»، بزرگ‌ترین حافظ سنت های ملی قومی ایرانی است. شاید با نبود این اثر بزرگ، به مرور زمان قسمتی عظیمی از فرهنگ و تاریخ ما دچار تزلزل می شد. اهمیت شاهنامه تنها در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستان های منظوم باشد، تبار نامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن، ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی ملتی کهن دارد؛ ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت در ستیز بوده است.

( ادامه مطلب )

ابوالقاسم فردوسی از تبار دهقانان ایرانی، گروهی از اصیل‌زادگان و اهل فرهنگ بود که حاملان فرهنگ ایرانی و مدافعان اندیشۀ عقلانی در عصری بودند که از آن به «عصر زرین فرهنگ ایران» یاد کرده‌اند.

( ادامه مطلب )

در مرگ و سفر ابدی یک دوست، یک بزرگ، چه می‌توان گفت و نوشت. نوجوان و محصلی شاعر بودم که با منظومه بلند و متفاوتش «پیاده‌روها»، با نام و شعرش آشنا شدم. درست زمانی که بسیاری شعر معاصر را در زبان و ذهن و کلام فروغ و سپهری می‌جستند و گروهی دیگر که از موج نو رها شده بودند، بعد از نشستن‌ها و گفتن‌های بسیار با یدالله رویایی در کافه نادری و کافه نکیسا و انتشار بیانیه شعر حجم، درنهایت قامت و هستی شعر خود را در رهاشدگی و شعر دگر یافتند و مجموعه‌های مشترک و مستقل انتشار دادند تا شاید به شعر محض ناب برسند و این‌درست زمانی بود که دکتر رضا براهنی با نقد و ستیز قلمی در مجله فردوسی، همه را به باد نقد و انتقاد گرفته بود.

( ادامه مطلب )

آوریل (3 اردیبهشت) را یونسکو روز جهانی «کتاب و حق تألیف» نامیده‌است. روز جهانی کتاب را نخست، اتحادیه بین‏المللی ناشران و دولت اسپانیا به اجلاس کنفرانس عمومی یونسکو پیشنهاد کرد و سپس به پیشنهاد فدراسیون روسیه، عنوان «حق مؤلف» نیز به آن افزوده شد و توسط اعضا به تصویب رسید. دلیل انتخاب 23 آوریل آن چنان که در صفحه رسمی یونسکو درج شده‌است تقارن این روز با تولد یا مرگ برخی از نویسندگان معروف و شخصیت‏های ادبی جهان مانند شکسپیر و سروانتس است.

( ادامه مطلب )

سابقه آشنایی من با علی‌اکبر صادقی به سال 1350 و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باز می‌گردد؛ درآن مقطع تاریخی من با مرتضی ممیز که می‌خواست برای کانون، فیلم انیمیشن بسازد، همکاری می‌کردم. ورودم به کانون زمینه‌ای را فراهم کرد که با احمدرضا احمدی، فرشید مثقالی، پرویز دوایی، عباس کیارستمی، علی‌اکبرصادقی و بعدها زرین کلک همکار شوم.

( ادامه مطلب )

کارنامه تحقیقات روسیه در زمینه ایران‌شناسی بسیار پربار است. متخصصان ایران‌شناس روسیه کوشاترین محققان شرق‌شناسی این کشورند. روسها در دهه ۱۶۴۰ شروع به یادگیری زبان فارسی کردند؛ ولی عده اندکی به این کار همت گماردند. سه تن از استادان دانشگاههای سن پترزبورگ، مسکو و قازان را باید راهگشایان تحقیق و تألیف درباره ایران در روسیه دانست: یکی الکسی بولدیروف۱(۱۷۸۰ـ۱۸۴۲) بود که کتابهای درسی فارسی و عربی او تا اواخر قرن نوزدهم در دانشگاههای روسیه تدریس می‌شد، دیگری اوسیپ سنکوفسکی۲ (۱۸۰۰ـ ۱۸۵۸)، از اشراف لهستانی بود که بعضی از کتابهای تاریخی فارسی را به زبان روسی ترجمه کرد، و سه دیگر ایرانی‌تباری به نام میرزا اسکندر کاظم‌بیک (۱۸۲۰ـ۱۸۷۰) بود که گرچه متخصص ترک‌شناسی بود، ولی علاقه‌مند به مطالعات مربوط به ایران‌شناسی نیز بود.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: