یادداشتی از استاد مهدوی دامغانی درباره شعر موسوی گرمارودی اشاره: نوشتار زیر هرچند سالها پیش نگاشته شده است، اما همچنان شیرین و خواندنی و آموزنده است و همچون دیگر آثار استاد گرانمایه آقای دکتر مهدوی دامغانی، پر نکته و آمیخته به مطالب تاریخی که بی گمان برای محققان در زمینه تاریخ معاصر و بهویژه تاریخ ادبیات این روزگار، حاوی نکات نغز و درخور بررسی. برای استاد عزیز تندرستی و شادکامی آرزومندیم و مشتاق دیدار هرچه زودترشان در ایران زمین هستیم.
یاسپرس از دانشگاه محافظهکار و گریزان از ارتباطات و مباحثه فکری نگران است و معتقد است اگر اعضای دانشگاه، محتاطانه از هم دوری کنند و ارتباط حقیقی به معاشرت اجتماعی صرف بدل شود، دانشگاه دیگر مکان «جستوجوی نامشروط حقیقت» و نماینده حد اعلای نوع بشر نیست، بلکه دستمایه حکومتها در توجیه واقعیت موجود است و این معنایی جز مرگ دانشگاه ندارد. یاسپرس از دانشگاه به عنوان محل گردهمایی پاسداران و دوستداران حقیقت سخن میگوید و به آن وسعت نظر و سعه صدری در ایده دانشگاه معتقد است که حتی میتواند مخالفان را نیز در درون خود پذیرا باشد؛ نه به این شرط که به رنگ جماعت غالب در آیند و دست از افکار خود بشویند، بلکه تنها به این شرط که «مجال دهند عقایدشان به انگیزهای برای تحقیق و پژوهش بدل شوند»
در سالهایی که ادوارد براون در کیمبریج تحصیل میکرد و بعد در بیمارستان سنتبارتلمی لندن کار گرفت، با عدهای از ایرانیان آشنا شد که بعضی از آنان افراد مهمی بودند و در دیدگاه او نسبت به ایران تأثیر داشتند. البته بعد از مسافرت یک سالهاش به ایران در ۱۸۸۷، که سفرنامه «یک سال در میان ایرانیان» حاصل آن بود، دایره دوستان ایرانی او به مراتب بیشتر شد. هدف ما در این مقاله مختصر بررسی روابط براون با میرزا ملکمخان ناظمالدوله است و در ضمن این بررسی تا حدی روابط براون با سیدجمال اسدآبادی و میرزا آقاخان کرمانی نیز به میان میآید.
کمدی الهی برای دانته هر چیزی دارای معنا و دلالتی دیگر نیز هست، معنایی عمیقتر که به هستی تمثیل میدان می دهد. پر بیراه نگفته ایم اگر بگوییم که دانته پادشاه تمثیل است. ذهن ترکیب کننده ی دانته در کنار دانش عظیمش منجر به آرایشی عظیم از عناصر موجود در زیست جهان وی شد که نمودش را در فلسفه ی تاریخ وی می یابیم؛ در حقیقت فلسفه ی تاریخ دانته همان فلسفه ی تاریخ زندگی وی است.
به عنوان یک کارشناس موزه داری که ایرانی هستم و در کشوری زندگی میکنم که فرهنگ متأسفانه جایگاه شایسته خود را در کشور و در بدنه اجتماع ندارد، همه امور – و در این مورد خاص، بازگشایی موزه دوران اسلامی – را با این نسبت میسنجم.
طبیعتگرایی و طبیعتسرایی در اندیشه علامه محمد اقبال، فیلسوف، متفکر و شاعر بلندآوازه متعهد و نواندیش مسلمان (متوفی ۱۹۳۸م) هم مورد توجه قرار گرفته و در آثارش بسیار نمود دارد. او در توصیف زیبایی طبیعت ید طولایی دارد و طبیعتدوستی او با آن همه اندیشههای سیاسی و دغدغههای ادبی که برای نجات ملتهای اسلامی داشته، جایگاه ویژهای یافته؛ آن چنان که احساسات پاک هنری خود را برای بیان مضامین و مفاهیم اندیشههایش در قالب نظم به زیور زیباییهای طبیعت آراسته است و فریاد بلند بیداری و نغمه حیات و سرود زندگی سر داده است. نغمههای شیرین و پرطنین و فرحبخش این بلبل خوش نوای گلستان ادبیات جهان با استفاده از مظاهر طبیعت، به مشاعر نهفته و مکنونات قلبی راه مییابند و سطح اندیشه و فکر را بالا میبرند و آدمی را هم به حفظ طبیعت و صیانت از آن، ترغیب میکند. به نمونههایی از سُرایهها اشاره میشود:
اگرچه تاریخ ایران آمیخته با تاخت و تاز اقوام مختلف بوده است، اما از میان این فجایع تاریخی، جنایات مغولان در ایران، به دلایل مختلفی نظیر وجود منابع مستدل، طول مدت و عمق جنایات همواره در تحلیلهای تاریخی و فرهنگی مورد بحث بوده است. آنچه لزوم بازنگری مجدد فاجعه مغول در این مقاله را شدت میبخشد، پیشرفتهای اخیر روانشناسی در خصوص توسعه و تسلسل آثار «اختلال روحی پس از تروما» در نسلهای متمادی است و آن هم عارضه بسیار شدیدتری است که بر اثر آسیب ناشی از مقابله ممتد و مکرر با چنین تجربه هایی به وجود میآید و «اختلال پیچیده روحی پس از تروما» نامیده میشود.
در قرن پنجم پیش از میلاد سوفسطائیان از اخلاق سخن میگفتند، اما نه در تأیید آن. آنها میگفتند «اخلاق، زنجیری است که ضعفا برای به بندکشیدن اقویا ساختهاند»، «حق یعنی قدرت، و عدالت یعنی آنچه به سود قوی است. ظالم بر مردم سادة عادل و درستکار سرور است و عادل، همیشه در مقایسه با او بازنده!» اخلاق سوفسطائیان مربوط به زمانی است که بنای اخلاق کهن مذهبی یونانی ویران گردیده بود و اخلاقی نوین هم جایگزین آن نشده بود.
این تنها اصول و شیوههای دمکراتیک نیست که موجبات نگرانی و دلواپسی برخی از دمکراسیهای غربی را فراهم کرده است و آن کشورها را به حمایت و کمک به غالب شدن این ارزشهای دمکراتیک به نوعی متعهد میکند، بلکه عامل مهم و تعیینکننده، پاسداری و محافظت از منافع ملی و حیاتی خود این کشورها هستند که رویکرد و سیاستهای آنها را نسبت به دمکراسیهای دیگر دیکته میکند. چنان که یک نظام دمکراتیک منافع ملی دمکراسیهای غربی را برآورده نکند، در آن صورت و به هر قیمتی برای از میان برداشتن آن دمکراسی، کمر میبندد و از این منظر، رویکرد انگلیسی آمریکایی به دمکراسی، بهویژه در کشورهای در حال رشد، هیچ تفاوتی با رویکرد کشورهای دیگر ندارد. هیچ تفکر خاصی در ساختار دمکراسی انگلیسی ـ آمریکایی وجود ندارد که از تنفر آنها نسبت به دمکراسیهای کشورهای جهان سوم، جلوگیری کند
علی بلوکباشی، رئیس بخش مردمشناسی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و ایرانشناس در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده نوشته است: کودکانی که پدران و مادرانشان عادت به کتابخوانی دارند و ساعاتی از شبانهروز را با خواندن کتاب در خانه میگذرانند، فرزندان آنها نیز این عادت را از آنها میآموزند و نگاه و احساسی خاص به کتاب پیدا میکنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید