میراث‌دار خانلری / حامد هاتف

1394/6/28 ۱۰:۳۶

میراث‌دار خانلری / حامد هاتف

ابوالحسن نجفی سال ۱۳۳۸ (۱۹۵۹) به فرانسه رفت. دو سال پیش از آن، چامسکی «ساخت‌های نحوی» را منتشر کرده بود. این سال‌ها دوره شکوفایی چندین جریان بسیار مهم و دامنه‌دار در حوزه زبان‌شناسی، ازجمله زبان‌شناسی نقش‌گرا (Functional grammar)، و نطفه‌بستن چند جریان مهم دیگر بود. مارتینه، استاد نجفی در فرانسه، از چهره‌های موثر در روند شکل‌گیری مکتب زبان‌شناسی پراگ و از چهره‌های مهم زبان‌شناسی ساخت‌گرای فرانسوی، همچنین از مهم‌ترین چهره‌های زبان‌شناسی نقش‌گرا، بنیانگذار «انجمن زبان‌شناسی نقش‌گرا» و از مهم‌ترین نمایندگان گرایش فرانسوی این رویکرد به شمار می‌آید.

 

ابوالحسن نجفی سال ۱۳۳۸ (۱۹۵۹) به فرانسه رفت. دو سال پیش از آن، چامسکی «ساخت‌های نحوی» را منتشر کرده بود. این سال‌ها دوره شکوفایی چندین جریان بسیار مهم و دامنه‌دار در حوزه زبان‌شناسی، ازجمله زبان‌شناسی نقش‌گرا (Functional grammar)، و نطفه‌بستن چند جریان مهم دیگر بود. مارتینه، استاد نجفی در فرانسه، از چهره‌های موثر در روند شکل‌گیری مکتب زبان‌شناسی پراگ و از چهره‌های مهم زبان‌شناسی ساخت‌گرای فرانسوی، همچنین از مهم‌ترین چهره‌های زبان‌شناسی نقش‌گرا، بنیانگذار «انجمن زبان‌شناسی نقش‌گرا» و از مهم‌ترین نمایندگان گرایش فرانسوی این رویکرد به شمار می‌آید.

با دقت در گرایش‌های مارتینه و برخی جریان‌های علمی آن دوره اروپا در حوزه زبان‌شناسی، می‌توان به دلایل خط ‌سیر و سلیقه علمی نجفی بهتر پی برد. برای مثال یکی از مهم‌ترین بخش‌های کار مارتینه به حوزه «نحو» مربوط می‌شود؛ تا جایی که او را پیشگام رویکرد نقش‌گرا به نحو زبان می‌شناسند؛ رویکردی که به بحث‌های تندوتیزی با چامسکی منتهی شد. نگاه دیگری به زبان در سال‌های دهه شصت میلادی به معرفی دستور زبان نقش‌گرای نظام‌مند (systemic functional grammar) مایکل هلیدی در قالب زبان‌شناسی نقش‌گرای نظام‌مند (SFL) انجامید؛ بر پایه این ایده اصلی که زبان شبکه‌ای از ساختارهای مرتبط برای انتقال معنا است. در این نگاه (بر خلاف دستور زبان سنتی) این مفردات و واحدهای صرفی چون اسم و صفت و قید و فعل نیستند که اهمیت اصلی را دارند؛ بلکه مهم، بافت زبان و نقش‌آفرینی اجتماعی آن با توجه به ظرفیت‌های آن از منظر انتقال معنا و برقراری ارتباط است. تاکیدهای نجفی بر اهمیت نحو زبان، در مقایسه با مطالعات واژگانی، ریشه در همین نگاه کلان دارد؛ رویکردی که پیشرفت‌های بعدی نظریه، به‌ویژه در زبان‌شناسی گشتاری - زایشی (TGG) (به‌رغم همه تفاوت‌ها) و نیز مطالعات حوزه گفتمان، همچنان‌که علم ارتباطات، سودمندی آن را تایید کرد. از سوی دیگر، نجفی نتایج مطالعات مارتینه را در تعریف زبان به‌عنوان تنها نظام نشانه‌ای پذیرای تجزیه دوگانه به حوزه زبان فارسی وارد کرد و درنتیجه، به یکی از پیشگامان واج‌شناسی و شناخت تکواژهای زبان فارسی تبدیل شد.  می‌توان گفت ابوالحسن نجفی و محمدرضا باطنی، پس از پرویز ناتل خانلری بیشترین سهم را در معرفی رویکرد زبان‌شناسانه به دستور زبان فارسی و مطالعات زبانی در ایران داشته‌اند و یکی از نمودهای مهم کار نجفی در این حوزه، انتشار کتاب «مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی» است که از زمان انتشار تا امروز، از منابع مهم کنکور کارشناسی‌ارشد زبان‌شناسی و از مفیدترین منابع برای همه کسانی است که از تشتت آرا و ضعف روش‌شناختی دستورهای سنتی خسته‌اند. ولی کار نجفی واجد سویه‌های دیگری نیز هست. سال‌ها تدریس عروض با نگاهی نو در مرکز نشر دانشگاهی، در سال‌هایی که مدیریت مرکز را نصرالله پورجوادی به عهده داشت، همچنین تدریس ویراستاری و انتشار کتاب بالینی ویراستاران دهه‌های گذشته («غلط ننویسیم» که در همان سال‌های دهه شصت خورشیدی به بحث‌های جالبی با محمدرضا باطنی انجامید) چهره متفاوتی از نجفی ساخت. به‌رغم همه انتقاداتی که نجفی، خود به کتاب اخیر وارد می‌کند، این کتاب هنوز ارزش علمی خود را در بسیاری مدخل‌ها حفظ کرده است؛ مهم‌تر از آن، از نظر روش‌شناسی، الگوی اولیه را برای دومین «غلط ننویسیم» فراهم آورد که با نام «فرهنگ درست‌نویسی سخن» زیر نظر حسن انوری، دیگر عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، منتشر شد. همین‌جا باید تاکید کرد که مطالعه تفاوت تجویزهای دو استاد در مدخل‌های مشابه، از جذاب‌ترین و دلنشین‌ترین مطالعات ویراستارانه در این سال‌ها بوده است. بر خلاف همه آن‌چه درباره جنبه منفی رویکرد تجویزی «غلط ننویسیم» گفته شده است، نجفی در این کتاب بارها پس از اشاره به مته به خشخاش گذاشتن‌های ادیبانه، این‌گونه نگاه را بی‌فایده دانسته، بهره‌گیری از کلمه‌ای را که در گفتار مردم جا افتاده، بی‌اشکال و در مواردی، استفاده از آن را ناگزیر خوانده است. از سوی دیگر، وسعت نظر و گشودگی ذهن نجفی موجب شده است به‌کاربردن بسیاری ترکیب‌ها و اصطلاحات و کلمات عربی (ابتدائاً، رفاهیت و ...) را غلط ندانسته، تنها به تذکر شکل صحیح املای آنها بسنده کند. به‌عنوان دیگر ویژگی مهم «غلط ننویسیم»، باید به دریافت‌های دقیق نجفی از کاربرد عبارت‌ها و کلمات اشاره کرد که عموما، حتی امروز، اغلب به آن توجه نمی‌شود، برای مثال، تذکر او درباره تفاوت معنایی ظریف‌بین «آگاهی از» و «آگاهی به» و میان «درگذاشتن» و «درگذشتن».

«غلط ننویسیم» اولین مجموعه منسجم از گرته‌برداری‌های غلط مصطلح در زبان فارسی است. اتخاذ شیوه مدخل‌نویسی «دوگانه» و اعمال آن در اغلب مدخل‌های یک کتاب مرجع، به‌راستی هوشمندانه بوده و از مهم‌ترین دلایل کاربردی‌شدن (و ماندن) کتاب تا امروز به شمار می‌آید. همچنین به‌رغم آنکه نجفی ناچار شده درصد معتنابهی از مدخل‌ها را به مسائل واژگانی اختصاص دهد، تا حد ممکن مسائل مهم نحوی مبتلابه زبان فارسی را نیز گوشزد کرده است. برای نمونه، بحث تتابع افعال و «را»ی پس از اسم نکره و «را»ی پس از فاعل و فعل. درنهایت بخش بسیار مهمی از خدمت نجفی به زبان فارسی در این کتاب، تشخیص مواردی است که در چنین کتاب‌هایی ارزش مدخل‌شدن دارند که این حکم با مقایسه مدخل‌های «غلط ننویسیم» و «فرهنگ درست‌نویسی سخن» اثبات می‌شود.

رویکرد نجفی در اهمیت اساسی قائل‌شدن برای نحو زبان، می‌تواند بهترین درس برای ویراستاران امروز باشد. اگر مهم‌ترین کارکرد زبان را انتقال معنا بدانیم، باید بپذیریم آنچه این معنا را منتقل می‌کند جمله است و آنچه یک جمله را به جمله تبدیل می‌کند نیز نحو است. تاثیر نجفی بر چهار حوزه ترجمه، مطالعات متنی ادبیات دیروز و امروز فارسی، زبان‌شناسی و ویراستاری، تاثیری ماندگار بوده و خواهد بود؛ ولی در حوزه عروض، هنوز مانده تا اهمیت کار او شناخته شود.

روزنامه فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: