تمامی علما و رجال و اصناف و هنرمندان و ادبا و عرفا و… با تمام اختلافنظرهای علمی، در یک امر متفقالرأی بودند و آن نگهداری زبان فارسی و زبانهای پیرو و احترام به تاریخ ایران بود و پیشوایان چهارگانه اهل سنت و جماعت که شاگردان بهواسطه یا بیواسطه امام صادق(ع) بودند و هر کدام که به گونهای با آلعلی(ع) نسبت داشتند، همگام با اندیشهورزی ایرانیان به یاری این حمیت و حقانیت برخاسته، چنان که به همین علت، بارها زندان و تبعید و دربهدری را با همه عزت و اشتهاری که در جهان اسلام داشتند، از سوی خلفای اُموی و عباسی تجربه کردند.
هر جامعه متكی بر یك نظام فرهنگی و هر نظام فرهنگی واجد عقلانیتی درونی است و مقتضی آن عقلانیت، با صورتی از ترتیبات سیاسی همساز است. این نگرش از زمان یونانیان تا امروز تداوم دارد. ارسطو، منتسكیو و بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی در قرن بیستم، بر همین مبنا از نسبت فرهنگ و سیاست سخن میگویند. این صورتبندی از نسبت میان فرهنگ و سیاست، در مقوله آینده فرهنگ، با این مساله دست به گریبان است كه فرهنگها هستیهای مستقل و عقلانیتهای درون بنیاد خود را از دست میدهند و مرتب از این نكته میپرسند كه چشمانداز آینده نظم سیاسی چه خواهد شد؟
دکتر صادق آیینهوند در سال 1330 در یکی از روستاهای شهرستان تویسرکان بدنیا آمد. تحصیلات و ابتدایی را در زادگاه و دوران دبیرستان را در اسدآباد همدان به پایان رسانید و درهمین دوران بود که به فعالیتهای فرهنگی و سیاسی پرداخت و با کانون فعالیتهای جوانان ولیعصر همدان ارتباط یافت. وی در دانشگاه تهران به تحصیل در رشته زبان و ادبیات عرب پرداخت و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خود را نیز ادامه داد.
«جلیل شهناز» یکی از نوازندگان برجسته موسیقی در موسیقی معاصر ما است. در واقع نوازندگی ایشان حد فاصل بین دوران قاجار و معاصر بود. او در نوازندگی ساز تار نیز شیوه منحصر به فرد خود را داشت و از معدود هنرمندانی بود که کارهای خلاقانه بیشماری در زمینه تکنوازی و همچنین جواب آواز انجام داده و در این زمینه آثار ماندگاری را هم در موسیقی ایرانی خلق کرده است.
جامعه معاصر ایران، همواره با دو سطح از تحولات روبهرو بوده است. اول، تغییرات محسوس که دربرگیرنده متغیرهایی هستند ملموس و قابل اندازهگیری نظیر بالارفتن نرخ شهرنشینی، سطح سواد و آموزش و بهره مندی گسترده از رسانهها و افزایش سطح مشارکت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و دوم، تغییرات نامحسوس که نتیجه بلافصل آن عوامل تأثیرگذار است؛ نوگرایی، نیازهای جدید، میل به دموکراسی، بازاندیشی و تفکر انتقادی از جمله پیامدهای گریزناپذیر تغییرات سطح اول اند. اگر متغیرهای دسته نخست را میتوان عواملی دانست که جامعه را «در معرض تغییر» قرار میدهند،
به انگیزه نخستین سال درگذشت «هوشنگ سیحون» هنرمندی پرآفرینه معماری ایرانی، فراز و نشیبهای بسیاری در طول تاریخ ایران به خود دیده است اما به هر گوشه آن؛ از تخت جمشید که یکی از عظیم ترین سازههای عصر باستان است تا برج آزادی که برساخته روزگار اکنون است و عمرش به نیم قرن هم نمیرسد، سر بزنید همه اش، نشانی از افتخار را برسینه دارد. اما آنکه این صفحه به یاد و به بهانه نخستین سالگرد درگذشتاش، فراهم آمده است پدر معماری نوین ایران میدانند؛ «هوشنگ سیحون».
برای اباذری «فلسفه» نام آن کوششی است که میخواهد در کسر از جامعهشناسی، جامعه ایران را بفهمد و هدایت کند. آن حرکتی که میکوشد تصور خودش از جامعه را به جای جامعه بگذارد اخیراً مطلبی خواندم در صفحه آخر روزنامه ایران(14 اردیبهشت) از آقای محمد صادقی درباره سخنرانی دکتر یوسف اباذری در همایش «هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران» با عنوان «آزمودن آزمودهها!». من از آن رو که با این رشته آشنایی مختصری دارم و جوانتر که بودم دلم میخواست بزرگ که شدم جامعهشناس بشوم، به این رشته نه تنها تعلّق خاطر، بلکه نوعی بدهکاری دارم. به همین سبب نوشته آقای صادقی را با دقت خواندم.
بازخوانی تحلیل رئیس جمهوری در بازدید از دانشگاه آزاد یکم: توسعه همهجانبه و ملی کشور، مرهون عوامل متعددی است که یکی از مؤثرترین آنها «اجرای اصل 44» قانون اساسی در چارچوب خصوصیسازی است. این مهم، زمانی بیشتر خود را نشان میدهد که این اصل، در عرصه آموزش عالی کشور تحقق یابد.
صحبت كردن در دانشكده علوم اجتماعی و در جمع دانشجویان این رشته آسان نیست. اگرچه علوم اجتماعی همواره مهم بوده است اما امروزه نیاز به آن بیشتر احساس میشود. چرا كه امروزه روابط زیاد شده است. در سابق روابط كم بود. رابطه تنها معطوف به انسان نمیشود. در گذشته تا كشوری از كشور دیگر میخواست خبردار شود زمان بسیاری طول میكشید. امروز در حداقل زمان از كوچكترین واقعهای كه در جهان روی داده است همه باخبر میشوند. عنوانی كه اینجا برای سخنرانی من انتخاب شده است عنوانی است كه با یكی از كتابهای من انطباق دارد.
من شخصاً اصطلاح «فولکلور» را برای اولین بار در سالهای کودکی و نوجوانیام در نوشتههای صادق هدایت دیدم و میدانیم که کلمهای است مرکب از دو واژه «فولک» (folk) به معنای مردم و توده، طبقات و به قول رایج امروز اقشار مختلف و «Lore» به معنای دانش، عقیده، اطلاع و آگاهی. و گویا نخستینبار توسط آمبرویز مورتن (Ambrois morton) در سال ۱۸۸۵ میلادی به کار رفته و از آن زمان به بعد کمکم بر زبانها و قلمها جاری شده و شهرت در خوری نیز پیدا کرده است. البته قبل از هدایت، پژوهندگان دیگری ـ چه خارجی و چه ایرانی ـ نسبت به گردآوری ادبیات شفاهی مردم کوششهایی داشتهاند که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید