1394/3/17 ۱۰:۱۶
در کمتر مقولهای در کشور تا اینحد وحدت نظر وجود دارد. اخبار رسمی، روزنامهها، خبرگزاریها، شبکههای مجازی و هرآنچه رسانه قلمداد میشود، یکصدا و بااطمینان از «تخریب هرروزه محیط زیست» و «نابودی قریببهوقوع تمام آن» سخن میگویند. تصاویر و اخبار رسانههای محیط زیستی، جملگی سیاه و نومیدکننده و مرگآلوداند و آنقدر تکرار شدهاند که به یک باور عمومی تبدیل شدهاند و اگر کسی جملهای خلاف این سیل توفنده عنوان کند، متهم به سیاسیکاری، سفیدنمایی، توجیهکردن بیکفایتی دولتیها،
در کمتر مقولهای در کشور تا اینحد وحدت نظر وجود دارد. اخبار رسمی، روزنامهها، خبرگزاریها، شبکههای مجازی و هرآنچه رسانه قلمداد میشود، یکصدا و بااطمینان از «تخریب هرروزه محیط زیست» و «نابودی قریببهوقوع تمام آن» سخن میگویند. تصاویر و اخبار رسانههای محیط زیستی، جملگی سیاه و نومیدکننده و مرگآلوداند و آنقدر تکرار شدهاند که به یک باور عمومی تبدیل شدهاند و اگر کسی جملهای خلاف این سیل توفنده عنوان کند، متهم به سیاسیکاری، سفیدنمایی، توجیهکردن بیکفایتی دولتیها، نامحرمدانستن افکار عمومی و سرپوشگذاشتن بر واقعیت میشود. گاهی این اتمسفر روانی چنان فشرده و غالب رخ مینماید که کمتر کسی تمایل به ایستادن در مقابل آن دارد و خیلیها ترجیح میدهند روزه سکوت بگیرند تا بدوبیراه کمتری بشنوند! ایران، با یکی از جوانترین جمعیتهای جهان، منابع کمنظیر طبیعی، ثروت بیکران انسانی، موقعیت استراتژیک بینظیر، اقلیم متنوع و زیبا، پیشینه تمدنی چندهزارساله و با داشتن بخشی از میراث فرهنگی جهان، غنای زبان و فرهنگ و سنتهای بومی، انسجام در تعامل اقوام و ادیان و به عبارت دیگر سرزمینی که همه چیز را برای امیدواربودن دارد، چرا در مقوله محیط زیست با این میزان از اندوه و نومیدی روزگار میگذراند؟
تردیدی نیست که خطاهای توسعهای دهههای گذشته، هامون و ارومیه و پریشان و میانکاله را به لبه نابودی کشانده، اما عرصه دیگری در سپهر مدیریتی کشور از چنین خطاهایی صدمه ندیده است؟ چرا در عرصه سیاست، ورزش و اقتصاد که تنی زخمی از تصمیمهای غیراصولی و غیرکارشناسی دارند، هنوز امیدواری وجود دارد؟ چرا با نارضایتی از عملکرد یک دولت باز هم برای ایجاد یک تغییر به پای صندوق رأی میرویم؟ چرا هنوز کسانی تیمهای ورزشیای را هواداری میکنند که باختهای متعدد در کارنامه دارند؟ چرا شکستخوردههای یک عرصه تجاری، کسبوکار تازهای را آغاز میکنند؟ آیا شگفتانگیز نیست که یکی از جوانترین جامعههای دنیا نسبت به محیط زیست که عرصهای شورانگیز و فرحبخش است تا این اندازه نومید باشد. چرا ژاپنیها که یکی از پیرترین جوامع انسانی را دارند و از نظر سنی ملتی پیر به حساب میآیند، هنوز با اشتیاق و جدیت درختهایی میکارند که سالها بعد ثمر بدهند؟ یعنی وقتی که به احتمال زیاد آنها دیگر زنده نیستند! ایران عزیز ما مصائب و مشکلات بسیار بزرگتری از گردوغبار و زباله و آلودگی هوا و تخریب زیستگاه را پشتسر گذاشته است. اگر کمی انصاف داشته باشیم، اوضاع به این اندازه سیاه هم که عنوان میشود نیست. در همه جای دنیا مشکلات وجود دارد، اما کمتر ملتی با مویه و مرثیه و تحقیر خود، چاره کار میکند. قبول کنیم که هیچ کاربلدی خارج از این مرزها با نسخهای شفابخش برای حل مشکلات محیط زیستی ما نایستاده است. هیچ بیگانهای برای تاراج جنگلها و شکار بیرویه و ویرانی زیباترین مناظر ایران با زباله، گریبان چاک نمیکند. این کشور را باید خودمان بسازیم و تیمارش کنیم و زخمش را درمان کنیم. اگر نشانههایی از اشتیاق وجود دارد، که دارد، باید به آن بال و پر داد. مشکلات محیط زیست کشور را فقط با «بخشنامههای دولتی و دستورالعملهای اداری» یا «همایشهای دانشگاهی و مقالههای علمی- پژوهشی» یا «شور و نشاط و خروش جوانی» بهتنهایی نمیتوان حل کرد. تا زمانیکه میان اینها و سایر مؤلفههای حاکم بر ساحت محیط زیست کشور، وحدت و اعتماد و همدلی و همزبانی ایجاد نشود، انگار در قایقی نشستهایم که هرکس به یک سمت پارو میزند و از زمین و زمان شکایت میکنیم: چرا به مقصد نمیرسیم؟!
روزنامه شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید