ما هنوز نقد نداریم. نقد با «اراده تغییر و اصلاح» مناسبت دارد. ارادۀ تغییر نیز با «شناخت» امکانها ملازم است و چون اراده از «قدرت» جدا نمیشود، نقد را میتوان از آثار و نشانههای قدرت دانست. پس آن را با بحث و چون و چرای صرف اشتباه نباید کرد؛ چنانکه تا دوره جدید، فلسفه را که علم بحثی است، نقد نمیخواندند.
میدانیم كه فلسفه منشأ چه تحول بزرگی در تاریخ بشر بوده و اثر بزرگی در نزدیك شدن فرهنگها به یكدیگر و ظهور فرهنگ جهانی داشته است. درست است كه اندیشه تاریخی در آغاز تفكر فلسفی جایی نداشته و در این اواخر و در دوره جدید ظاهر شده است اما فلسفه از آغاز، به زمان و تاریخ و فرهنگ تعلق داشته است.
یکی از مناقشههای همیشگی فضای اندیشگی در جامعه ما خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی، بحث امکان یا امتناع تولید علوم دینی است. این دغدغه در قالب طرحهای مختلفی همچون اسلامیسازی دانشگاهها، وحدت حوزه و دانشگاه، تحول علومانسانی، الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت، انقلاب فرهنگی و... همواره محل تأمل بوده است.
پنجشنبه دهم اسفندماه ١٣٩٦ مركز تحقیقات و فناوری فرهنگستان علوم به مناسبت اول مارس روز جهانی آینده نشستی با حضور اساتید، پژوهشگران و شخصیتهای سیاسی برگزار كرد. سخنران آغازین این نشست رضا داوری اردكانی، رییس فرهنگستان علوم بود كه در ادامه مشروح سخنانش از نظر میگذرد:
دبیرخانه هماندیشی علم دینی توسط جمعی از دانشجویان و طلاب که نزدیک به 15سال دغدغه «مطالعه نقادانه و گفتوگوی همدلانه» پیرامون «مساله علمدینی» و «پرسش از نسبت دین و علم» را دنبال میکنند تشکیل شده و از سال 1395 آغاز به فعالیت کرده است.
وقتی از «ترجمه و فرهنگ» سخن میگوییم، مقصود نسبت «ترجمه» با کدام «فرهنگ» است؟ برای روشن شدن این معنا، باید مقدماتی ذکر شود، اجمالاً در خصوص فرهنگ، این معنا را میپذیریم که فرهنگ کلیتی از رفتار، شیوه عمل، شیوه زندگی و نحوه تفکر است. حال وقتی میگوییم «ترجمه و فرهنگ» مقصودمان این است که در چه فرهنگی ترجمه صورت میگیرد و شرایط فرهنگی ترجمه چگونه است؟ یا اینکه چه آثاری بر ترجمه مترتب است؟
لم جدید در ترجمه دقیق مفهوم science در حكم مهمترین دستاورد و یكی از اركان فرهنگ و تمدن جدید است و با رشد و گسترشی كه از قرن هفدهم میلادی داشته، امروز همه ساحتها و ابعاد زندگی انسان در روی كره خاكی را متاثر ساخته است، به گونهای كه همه گفتارهای دیگر ناگزیرند نسبت خود را با آن روشن سازند و در قبال آن اعلام موضع كنند.
فهم توسعه فهم طراح است و میتواند نظام هماهنگ علم و کار و زندگی را دریابد و طراحی کند. جهان قدیم این کار را در شأن بشر نمیدانست و اصلاً به آن نمیاندیشید. جهان توسعهنیافته هم از عهده آن برنمیآید. اروپاییان با توجه به بحرانهایی که با آن مواجهند و مخصوصاً با نظر به آشفتگی در کار و بار کشورهای آسیایی و افریقایی از توسعه پایدار سخن گفتهاند.
پیشرفت تاریخی از جمله اصول تجدد است و بنابراین میتوان تجدد را جهان پیشرفت دانست. مراد از پیشرفت در اینجا سیر به سوی کمال معنوی و اخلاقی نیست بلکه پیشرفت در ساختن دائم دنیای آدمی است. در نیم قرن اخیر توسعه جای پیشرفت را گرفته است. شاید هم تجدد در سیر خود به جایی رسیدهاست که امکان پیشرفتش پایان یافته و به جای پیشرفت توسعه مییابد.
دکتر داوری فیلسوف زندگی است. شاید بشود او را با «دیلتای» مقایسه کرد که او هم فیلسوف زندگی است. اما چرا و به چه اعتبار او را میتوان در این حوزه قرار داد؟ صرف نظر از توجه ویژه داوری به شعر و ادبیات و جامعهشناسی، او سخت به « پیرامون» خود توجه دارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید