چهارشنبه سوری یکی از مراسم دیرپای استقبال از عید نوروز و بهار است که با تغییراتی هنوز اجرا می شود. در گذشته، مردمان آتش را نماد روشنی، طراوت و سازندگی می دانستند و به همین دلیل در غروب آخرین سه شنبه اسفند ماه با بوته افروزی و پریدن از روی آن با تاریکی و زمستان وداع می کردند و به نوروز و بهار خوشامد می گفتند
همه عمر كوشیدند و پوییدند تا ایران را بشناسند؛ از ادبیات فارسی كهن و معاصر گرفته تا باستانشناسی و زبانپژوهی. لحظهای عدول نكردند از نیل به هدفی كه نیتش را در ذهن و ضمیر پرورده بودند. كاری نداشتند ایران، سرزمین مادریشان نیست كه بل ایران را وطنِ دومِ خود میپنداشتند. اما حالا در پایانِ سال 1399، سوگوارِ 9 تن از آنان هستیم كه جایگاه و پایگاهِ علمی و عملیشان اگرچه خالی شده اما نامشان و یادشان تا همیشه بر تارك جهانِ ایرانشناسی میدرخشد.
هفتاد و چهارمین جلد از کتاب «فهرست نسخ خطی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» تالیف سفانه زمان زاده توسط انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران منتشر شد.
پروین اعتصامی این بانوی فرهیختهی ایرانی که نام اصلی او «رخشنده» است در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. از پروین به عنوان یکی از مشهورترین شاعران زن ایران یاد میشود. پروین زمانی که کودک بود همراه خانوادهاش به تهران آمدند. یوسف اعتصامی پدر پروین معروف به اعتصامالملک از نویسندگان و دانشمندان نامدار ایرانی بود که اولین چاپخانه را در تبریز بنا کرد و مدتی هم نمایندهی مجلس بود. مادرش اختر اعتصامی زنی خانهدار بود. پدر و مادر پروین در زندگی او نقش موثری داشتند چرا که آنها با پرورش احساسات لطیف و شاعرانهی دخترشان و تعریف و تمجید او بهترین مشوق برای رشد وی دراین ادبیات و شعر و شاعری بودند.
محمدرضا شفیعی کدکنی که شعر پروین اعتصامی را شعر خرد و عاطفه میداند، از نخستین شعر «پروین» که او را مسحور کرد و هنوز هم مسحور آن شعر است میگوید.
ایرانشناسان و کارشناسان معتقدند چهارشنبهسوری در آیین فروردیگان ایران باستان ریشه دارد و از ابتدا جشنی مردمی بوده و نه دیوانی، از این رو در منابع کهن کمتر از آن سخن به میان آمده است.
در روز ارد كه روز بیست و پنجم از هر ماه خورشیدی است در ماه اسفند سال 400 هجری فردوسی پیش از آنكه قلم فروگذارد، مینویسد: سرآمد كنون قصه یزدگرد/ به ماه سفندارمد روز ارد/ ز هجرت شده پنج هشتادبار/ به نام جهانداور كردگار.
امروزه مطالعه آثار بیرونی مثلا در حوزه هندشناسی آن هم برای اساتید و فرهیختگان سرزمینِ ما ظاهرا تنها نیازمند به درك زبان عربی یعنی زبان نوشتاری بیرونی و تا حدی آشنایی با احوال بیرونی و آرای فردی اوست، بیآنكه توجه كنیم ضروری است در این رابطه به مطالعه و تامل در آرای خود هندیان نیز بپردازیم. برای روشن شدن موضوع فرض كنید اگر بخواهیم آرای بیرونی را در حوزه نجوم یا هندسه كروی روایت كنیم بدون آشنایی با مبانی ریاضیات و هندسه و نجوم و هیات بطلمیوسی گذشته از آنكه چیزی درك نمیكنیم بلكه هرگز دركی از اهمیت و زیبایی كار بیرونی در این حوزه نیز پیدا نخواهیم كرد.
بحث درباره یكی از بزرگترین دانشمندان ایران در قرن چهارم و پنجم است، ابوریحان بیرونی كه بحق باید او را یكی از بزرگترین دانشمندان ایران و جهان دانست. این نه گفته بنده بلكه گفته كسی است مثل جورج سارتن است كه از بزرگترین مورخان تاریخ علم بوده است، وقتی این فلاسفه را باهم مقایسه میكنند، میگویند در قرن چهارم و پنجم درست است بزرگانی بودهاند و خیلیها را نام میبرند ولی بزرگترین آنها یكی ابوریحان بیرونی بود و دیگری ابنسینا
صحبت ما درباره یكی از دانشمندان بزرگ ایرانی یعنی ابوریحان بیرونی است. اگر خواسته باشیم سه دانشمند را نام ببریم، دانشمند به معنی كسی كه در یكی از رشتههای علمی تبحر و تخصص داشته باشد یكی از آنها ابوریحان است، دیگری محمد بن زكریای رازی و یكی دیگر هم ابنسیناست.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید