ژاک رانسیر را شاید بتوان از بداقبالترین متفکران معاصر در ایران دانست، نه به جهت اینکه اندیشههایش در ایران نادیده گرفته میشود، بلکه درست به جهت اقبالی که به افکار و آرای او میشود. موضوعاتی که رانسیر درباره آنها کار میکند و مینویسد، آنقدر گسترده هست که گروههای گاه معارضی را به خود جذب کند؛ از سیاست تا هنر، از ادبیات تا زیباشناسی. همین تنوع و گستردگی که البته به لحاظ مضمونی از وحدت فلسفی برخوردار است موجب ترجمههای پراکنده و جستهگریخته اغلب در قالب کتابهایی از او شده که معمولا از صد صفحه تجاوز نمیکند.
طی سالهای اخیر ژاک رانسیر به یکی از بحثانگیزترین فیلسوفان فرانسه بدل شده است، از کتابهای زیادی که درباره او نوشتهاند تا مقالات و شرحهای گوناگون بر نظرات او در مجلات. رانسیر که کارهایش در دهه ٧٠ و ٨٠ میلادی اغلب حاشیهای بود اکنون یکی از تأثیرگذارترین متفکران زنده بر هنرمندان و فعالان و نظریهپردازان است. نوشتههای سیاسی او به جهت پیشفرضگرفتن اصل برابری بسیار مشهورند ولی در دهه گذشته کار فکری او بیشتر متمرکز بر زیباشناسی بوده است. اوج این تلاش را میتوان در کتاب آخرش با عنوان «استسیس: صحنههایی از رژیم زیباشناسی هنر» دید که در آن بحث درباره نظریه زیباشناختی خود را بسط میدهد.
روز شنبه ٣٠ آبان، نشست «شریعتی و امروز» به مناسبت تولد دکتر شریعتی، از سوی انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی در سالن غدیر دانشکده علوم انسانی برگزار شد. در این نشست، دکتر قدیر صدری، استاد اندیشه سیاسی و احسان شریعتی، فیلسوف سیاسی معاصر و فرزند دکتر شریعتی، سخنرانی کردند.
شهرام پازوکی در همایش «حکمت و معنویت» به مناسبت روز جهانی فلسفه: آیا در هنر اسلامی چیزی به نام معرفت و حکمت داریم یا نه؟ در پاسخ به این سؤال دو دسته آرا وجود دارد؛ دسته اول معتقدند این دو به صورت مطلق با هم رابطه دارند و هنر هیچگاه از دین جدا نبوده است. سنتگرایان و افرادی مثل سیدحسین نصر از این دستهاند. در همین دسته فیلسوفانی هم مثل هگل بر این باورند که دین، هنر و فلسفه از جلوههای اصلی امر مطلقاند ولی امروز زمان هنر به پایان رسیده است. چون دیگر نمیتواند حقیقت را نمایش دهد.
آمارتیاسن برنده هندی جایزه نوبل اقتصاد است که در سوم نوامبر سال ۱۹۳۳ چشم به جهان گشود. وی استاد فلسفه و اقتصاد است و به سبب مشارکتهایش در نظریههای توسعه انسانی و اقتصاد رفاه شناخته شده است. آقای فریدون مجلسی که در معرفی آثار آمارتیاسن در این سالها کوشا بوده، میگوید: «آمارتیاسن میگوید انسانهای فرهیخته که تنوع هویتی دارند، حوزههای ارتباطی و دوستیشان گسترش مییابد، با جوامع مختلف خود را تطبیق میدهند و ضد خشونت عمل میکنند. به عقیده او هویت سرشت و سرنوشت نیست که انسان محکوم به قرار گرفتن در یک قالب انحصاری آن باشد. یک هنرمند عرب با هنرمند همرشته اروپایی یا چینی خود مشترکات و قرابتهایی بسیار بیش از یک هموطن عادی خود ممکن است داشته باشد
سودجویی و منفعت طلبی یکی از ویژگیهای طبیعی و غریزی انسان است و شاید انسانی را نتوان یافت که عملی را انجام دهد و طالب هیچ سودی نباشد. انسانها ذاتاً بازرگان پیشهاند و هنگام انجام هر عملی ناچار به سودهای احتمالی آن میاندیشند و چنانچه عملی فاقد هرگونه سودی باشد، بدیهی است که هیچ انسانی انگیزهای برای اقدام به آن نداشته باشد. همین سودگرایی سبب شده است که یکی از رایج ترین الگوهای رابطة بین خدا و انسان رابطة بازرگان با بازرگان باشد.
مریم آموسا: آیین رونمایی سه کتاب «سرامیک»، «طلسم» و «نمکدان» اثر پرویز تناولی که ازسوی نشر نظر و انتشارات بنگاه تجدید چاپ شدهاند، با حضور پرویز تناولی، علیرضا سمیعآذر و محمود بهمنپورمدیر نشر نظر عصر جمعه، 29 آبانماه، در گالری «آرتلانژ» برگزار شد. همزمان با این مراسم مجموعهای از آثار پرویز تناولی در قالب نمایشگاهی افتتاح شد. در این نمایشگاه برای نخستین بار مجموعهای از آثار گرافیکی تناولی در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت.
کتاب «یاد گذشته و اندیشه آینده» مجموعهای از مقالات محمدعلی موحد مورخ و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران است. موحد وظیفه مورخ را بازسازی هنرمندانه گذشته همراه با اندیشه و فکر دانسته و معتقد است مورخ امروزی باید در برابر رویدادهای تاریخی اهل چون و چرا باشد. او دو آفت تاریخنگاری را هم درآمیختن تاریخ به افسانهپردازی و گزینشی عمل کردن در نقل اسناد میداند
متولد 1323 در شیراز؛ شاعر، ویراستار، روزنامهنگار و منتقد ادبی؛ به عنوان ویراستار، ویرایش رمان مشهور «آروارهها»ی پیتر بنچلی را در کارنامه دارد، همان رمانی که اسپیلبرگ بر اساس آن یکی از مشهورترین فیلمهای دهه 70 میلادی را ساخت. از استعدادهای منحصر به فرد حوزه شعر نو در دهه 40 بود اما در نهایت، بدل شد به پدر معنوی غزل نو، با غزلهایی پیشنهاد دهنده
مفهوم تخنه و پوئزیون و پوئزیس هر دو واژه یونانی هستند و معنای ساختن را در خود دارند. تخنه همان تکنیک است. تکنیک را فن، ترجمه کردهاند که معادل آن حرفه است؛ مثلا تخنه کسی میتوانست این باشد که چیزی را طراحی کرده و میسازد. بین واژه فن و هنر بعدا یک نوع هممعنایی به وجود آمد. تخنه به تاریخ معماری هم ربط دارد. واژه آرشیتکتور، یعنی سازنده بزرگ. کسی که میتواند سازههای بزرگ در معنای فنی و فیزیکال بسازد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید