ترانه و ترانه‌سرایی در ایران / سید محمود سجادی - بخش دوم

1394/8/23 ۰۹:۴۱

ترانه و ترانه‌سرایی در ایران / سید محمود سجادی - بخش دوم

ترانه‌ها یا همان دو بیتی‌های روستایی، یکی از گوهرهای گرانبها و نازنین «فرهنگ مردم» در سرتاسر ایران است. قالبی مهربان و آرام و کوتاه ومالامال از عشق و بیتابی، شادی و شوق به زندگی و یا اندوه و اشک؛ اما نه یأس و دلزدگی و دل بریدن از آینده. زبان احساس و عاطفه پاکترین و بی‌آلایش‌ترین مردم این سرزمین، روستاییان، کوه‌نشینان، ساکنین ایلات و عشایر، باشندگان سختکوش دامنه‌ها و دامون‌های جنگل، پویندگان افق‌های طولانی صحرا و بیابان‌ها…حکایتگران مهر و بی‌مهری، وصول و هجر، وفاداری و گاه بی‌وفایی و به طور خلاصه جان و جوهر زندگی و همبستگی‌های انسانی در سروده‌های نامکتوب و شفاهی این شاعران ناشناخته و این عاشقان گمنام به مؤثرترین شکل ممکن، منعکس شده است.

 

 

ترانه‌ها یا همان دو بیتی‌های روستایی، یکی از گوهرهای گرانبها و نازنین «فرهنگ مردم» در سرتاسر ایران است. قالبی مهربان و آرام و کوتاه ومالامال از عشق و بیتابی، شادی و شوق به زندگی و یا اندوه و اشک؛ اما نه یأس و دلزدگی و دل بریدن از آینده. زبان احساس و عاطفه پاکترین و بی‌آلایش‌ترین مردم این سرزمین، روستاییان، کوه‌نشینان، ساکنین ایلات و عشایر، باشندگان سختکوش دامنه‌ها و دامون‌های جنگل، پویندگان افق‌های طولانی صحرا و بیابان‌ها…حکایتگران مهر و بی‌مهری، وصول و هجر، وفاداری و گاه بی‌وفایی و به طور خلاصه جان و جوهر زندگی و همبستگی‌های انسانی در سروده‌های نامکتوب و شفاهی این شاعران ناشناخته و این عاشقان گمنام به مؤثرترین شکل ممکن، منعکس شده است.

در این دوبیتی‌ها، یا ترانه‌ها، یا «بایاتیلار» (به قول هموطنان آذری‌زبانمان) با گویندگانی مواجهیم که هرگز نخواسته‌اند نامی ـ در این ارتباط ـ ازآنها به جا ماند. داعیه شاعری هم هرگز نداشته‌‌اند؛ وای بسا که در این انتقال از سینه‌ای به سینه‌ای و زبانی به زبانی دیگر، تغییرات و تحریفات زیادی هم پیدا کرده باشند و در لهجه‌های گوناگون، نقل‌های متفاوت داشته باشند.

مرحوم حسین کوهی کرمانی که مدیر نشریه نسیم صبا بود، با حمایت مرحوم استاد محمدعلی فروغی و همفکری و همرایی زنده یاد استاد محمدتقی ملک‌الشعرای بهار، در سال ۱۳۱۷ شمسی کتابی با قطع کوچک اما نسبتاً قطور منتشر کرد با عنوان «۷۰۰ ترانه روستایی ایران» که کار نمایان و پیشتازانه‌ای بود در گردآوری و اعراب‌گذاری تعداد متنابهی از گنجینه ارجمند فرهنگ منظوم عاشقانه روستاهای ایران.

او اولین کسی بود که به‌طور جدی و علمی به این کار پرداخت. همو هفت سال پیش تر از این کتاب، مجموعه دیگری به سال ۱۳۱۰ با عنوان ترانه‌های ملی ایران (فهلویات) منتشر کرده بود و بی‌شک فضل تقدم در این مورد برای آن پژوهنده سختکوش و میهن‌دوست و مردمگرای محفوظ است.

جز او کسان دیگری هم برای گردآوری این ترانه‌ها تلاش و تکاپو داشته‌اند؛ از جمله م.ع٫ فرزانه، پژوهشگر دقیق آذربایجانی که در کتاب دو جلدی «بایاتیلار» خود، دوبیتی‌های عامیانه مردم روستایی و طایفه‌نشین آذربایجان را تهیه و تدوین و به سال ۱۳۸۵ منتشر کرد.

در همین جا باید از زنده‌یاد صمد بهرنگی، نویسنده آزاده و مردم‌دوست خطه ارجمند آذربایجان هم نام ببریم که در کنار قصه‌های پر مفهوم و زیبایش (چه برگرفته‌ از فولکلور وچه برخاسته از ذهن و زبان خودش)‌ برای کودکان ایرانی، در تهیه و گردآوری فرهنگ عامه آذربایجان نیز مستقلاً و با کمک همقدمان و همقلمانش سعی بلیغ داشت که قصه کچل کفترباز از آن جمله است.

در تنظیم ادبیات منظوم فولکلوریک آذربایجان، خوشبختانه چون بهرنگی شاعر نبود، عیناً آن منابع را از سینه مردم به صفحه کاغذ منتقل کرد؛ یعنی این‌که چیزی نه بر آنها افزود و نه کاست و نه ویرایششان کرد.

در میان گویندگان مشخص و معرفی شده دوبیتی‌های ناپیوسته یا همان نوع شعر و قالبی که به ترانه شهرت دارد؛ معدودی فقط در این ژانر و قالب طبع‌آزمایی کرده و صاحب معروفیت شدند که مهمتر از همه باباطاهر عریان همدانی است. شاعر عارف پاکباز و عاشق وارسته ای که نیاز به معرفی ندارد و دیوانش یا مجموعه همان دوبیتی‌های او به فراوانی در دسترس مردم است.

دیگری فائز دشتستانی است؛ متولد ۱۲۰۰ (احتمالاً) و متوفای ۱۲۹۰ هـ . ق. شاعری مردمی اهل دشتستان در جنوب ایران که دو بیتی‌های عاشقانه و زیبا و جذابش در میان مردم شهرهای حاشیه خلیج‌فارس و بوشهر از شهرت و محبوبیّت خاصی برخوردارند و به نحوه مخصوص و غم‌انگیزی خوانده می‌شوند.

البته تحریف‌ها و تخلیط‌هایی هم مثل آثار هر شاعر مردمی و پرمخاطب دیگر در آنها به وجود آمده است.‌ خواندن و ترنم سروده‌های فایز که به آن فایزخوانی یا شَروه (بر وزن همزه) هم می‌گویند؛ لحن و لهجه ویژه‌ای است که در آن مناطق کاملاً رواج دارد. در دو بیتی‌های این شاعر مردمی، اندوه، غربت، عشق،‌ فراق، ملال، ترس، دلشوره و بسیاری از حس‌های پاک و ناگزیر بشری و عواطف زلال انسانی، نمودار است.

محمد صمصامی در سال ۱۳۴۹ مجموعه‌ای در ۱۴۴ صفحه متنی و ۲۲ صفحه از شعرهای او را گردآورد و از سوی دفتر پرورش افکار اصفهان منتشر کرد. عبدالمجید زنگویی دبیر ادبیات سابق ساکن اصفهان و اینک بازنشسته ساکن تهران نیز ترانه‌های فایز دشتستانی را جمع کرد و به چاپ رساند.

همان‌طور که گفته شد، اشعاری که در قالب دوبیتی توسط سرایندگان باسواد یا بی‌سواد و عمدتاً ناشناس در سرتاسر ایران سروده شده و سینه به سینه نقل و از نسلی به نسلی منتقل شده‌اند؛ اغلب آنها با لهجه‌های محلی خودشان پدید آمده‌اند. در همین راستا باید از سروده‌های شاعری مازندرانی هم نام برد به نام «امیری» یا «امیر پازواری» که با لهجه مازنی مورد علاقه مردم آن سامان اند؛ یا از شعرهایی مویه‌دار و بسیار غم‌انگیز از مادری جوان مرده در دزفول به‌نام «مادر رضا» که گویا در اثر کشته‌شدن پسر جوان و شجاعش به نام جعفر به دست راهزنان در گلال کهنگ بین راه دزفول به شوشتر، سوگ سروده‌هایی را خود فی‌البداهه می‌خوانده که در سینه و حافظه مردم و دوستدارانش و همدلان و اندوهگینانش باقی مانده است. به یاد دارم که مرحوم حاج عبدالحسین صنیعی، معمار مشهور دزفول، برای پدرم می‌گفت که من رضا را دیده بودم و این شعرها را خودش با لحن و لهجه خیلی غم‌انگیزی می‌خواند و ما بی‌اختیار گریه می‌کردیم. قسمتی از این سوگ سروده ها را مرحوم سیدمحمدعلی امام (اهوازی) گردآوری و‌ آوانویس کرده و به چاپ رسانده است. بعضی از دانشجویان دزفولی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده‌های ایران نیز در گردآوری و توضیح سروده‌های آن مادر دلشکسته، کوشش کرده‌اند. در ادبیات بومی لرستان هم شخصی به نام «پریشان»،‌ ترانه‌های زیادی به لهجه لری از خود به جا گذاشته که در بین مردم آن ناحیه شهرت و تداول دارند.

پرفسور دونالدو پلپر، ژیلبرت لازار، تئودور نولدکه، ادوارد براون و… از پژوهندگان شناخته شده خارجی هستند که در گردآوری و تدوین و انتشار این گونه‌ها ترانه‌ها، واسونک‌ها، سروده‌های شفاهی شاد و طنزآمیز و گاه غمگین و تراژدی گونه، سعی و اهتمام ورزیده‌اند.

صادق هدایت در گردآوری و ضبط ترانه‌ها و تصنیف‌های محلی در کتاب فولکلور خود و بعضاً در نیرنگستان، کوشش کرده است؛ از جمله ترانه:«توکه ماه بلند در هواییر منم ستاره میشم دُورت می گردم….» یا: «دیشب که بارون اومدریارم لب بوم اومدر رفتم لبش ببوسمر نازک بود و خون اومد….». او در این کار از معاضدت و همفکری محققین اروپایی از جمله ژیلبرت لازار، بهره‌ برده است.

«ترانه‌های نیمروز»، مجموعه‌ای از دوبیتی‌های ناپیوسته و تصنیف‌های سیستانی است که عیسی نیکوکار در دست است.

از هفتصد ترانه روستایی گردآوری دقیق و دلسوزانه مرحوم حسین کوهی کرمانی نیز که قبلاً یاد کردیم و نیاز به تکرار نیست.

«ترانه‌های خراسان»،گردآوری آقای شکورزاده را هم سال‌ها قبل دیده‌ام. مرحوم مین باشیان و مرحوم حسین گل‌ گلاب نیز در گردآوری و تبیین و هارمونیزاسیون ترانه‌های محلی کوشش بلیغ داشته‌اند. در دهه‌های گذشته که برنامه ادبی ـ موسیقایی گل‌های جاویدان و گل‌های رنگارنگ به همت مرحوم مشیر همایون شهردار و استاد روح‌الله خالقی آهنگساز و نوازنده فقید و هوشنگ ابتهاج شاعر نام آور در رادیو تهران اجرا می شد؛ برنامه دیگری با عنوان گل‌های صحرایی تهیه و عرضه گردید که به پخش و خوانش ترانه‌های محلی به صورت دکوراسیون و ارکستراسیون با آواز می‌پرداخت و از برنامه‌های خوب و پرشنونده بود.

در آن برنامه، بسیاری از آهنگ‌ها، ترانه‌ها، تصنیف‌ها و سروده‌های مربوط به روستاها و عشایر ایران توسط خوانندگان خوب و خوش صدایی از جمله: مهندس جعفروردی، و خانم‌ها شمس، پری زنگنه و سیما بینا، و محمد نوری (خواننده نازنین مریم و گل سرخ و سفیدم کی میایی)‌ و مسعودی و… خوانده می‌شد. من هنوز صدای خانم روشنک را به یاد دارم که در پایان برنامه می‌گفت: گل‌های صحرایی را همیشه رایحه‌ای دل انگیز است.

و از دیگر ترانه های ملی و محلی سراسر کشورکه جمع آوری شده اند، می توان در پایان این مقال، به موارد زیر اشاره کرد:

ـ در سال ۱۳۴۴ شمسی، ترانه‌های کردی (با ترجمه فارسی) توسط شخصی با نام م.س٫پ در ۱۳ صفحه بدون تاریخ چاپ شد. ترانه‌های محلی لرستان را حمید ایزدپناه در سال ۱۳۴۵ در خرم‌آباد در ۴ صفحه منتشر کرد.

ـ ترانه‌های روستایی کرمان را شخصی به نام رجبی، همراه با ترانه‌های خیام، در سال ۱۳۴۴ چاپ کرد.

ـ ترانه‌های روستایی گردآوری مرحوم مهندس پرویز نیلوفری با ترجمه انگلیس آنها توسط عباس و منوچهر آریانپور کاشانی از سوی مدرسه عالی ترجمه (سابق) منتشر شد.

ـ ترانه‌های محلی (فارسی، آذربایجانی، گیلکی) در ۱۶۳ صفحه در سال ۱۳۳۳ توسط انتشارات امیرکبیر تهران چاپ شد.

ـ ترانه‌های کردی (گورانی) را دکتر سیدمحمد بن عبداله کیوانپور مکری (متخلص و مشهور به کیوان) در سال ۱۳۳۰ در تهران چاپ کرد.

ـ ترانه‌های خوانساری را یوسف بخشی خوانساری در ۹۶ صفحه در سال ۱۳۳۴ در تهران منتشر کرد.

ـ ترانه‌های محلی آذربایجانی را عزیز شعبانی در ۱۱ ص در تبریز در سال ۱۳۳۴ منتشر کرد.

ـ ترانه‌های جنوب توسط صادق همایونی در ۳۱۳ صفحه در سال ۱۳۴۶ توسط اداره انتشارات فرهنگ عامه وابسته به وزارت فرهنگ و هنر سابق منتشر شد.

صادق همایونی نیز در گردآوری و اشاعه دوبیتی‌ها و ترانه‌های استان فارس از کوشندگان است. در این مورد، یعنی گردآوری ترانه‌ها، کارهای فراوان دیگر نیز صورت گرفته که فعلاً از آن می‌گذریم. استاد محمد امین ادیب طوسی، کتابی دارد با عنوان «رابطه شعر فارسی با ترانه‌های محلی» که امید است عمر، مجال دهد تا این پژوهش را پی بگیرم.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: