1394/7/1 ۱۱:۴۲
اشاره: از جمله آثار مهم غرب ایران، محوطه باستانی تختسلیمان یا همان شهر «شیز» در آذربایجان است که بناهای تاریخی گوناگونی در آن قرار دارد و معروفترینش «آتشکده آذرگشسب» است. در کنار آن «کوه زندان» و «تخت تاقدیس» نیز هست و نوشتار حاضر به بررسی «تخت تاقدیس» پرداخته است.
***
پوپ۱۱ نیز در کتاب معماری ایران به تخت تاقدیس اشاره میکند و مینویسد: «تخت تاقدس بر بالای کوه مقدس۱۲ در نقطه اتصال آسمان و زمین در شمالغربی ایران ساخته شده بود. بنابر مشهور، زادگاه زرتشت در اینجا بود و مقدسترین زیارتگاه در دوره ساسانی به شمار میرفت، هرچند تخت تاقدیس تنها چند سالی وجود داشت؛ یعنی در سال ۶۱۸م به دست خسرو پرویز ساخته شد و در سال ۶۲۸م هراکلیوس امپراتور روم آن را ویران ساخت؛۱۳ اما این بنا یکی از مشهورترین بناهای تاریخی بود. تخت تاقدیس به خاطر هزینه گزاف و تجهیزات افسانهای و اشراف چشمگیرش بر دامنهها و جایگاه موقتی بخشی از صلیب مقدس، توجه سراسر جهان را از ایرلند تا دهلی به خود جلب کرد.»۱۴ این صلیب را فرخان یارمُیوزان ـ سردار بزرگ ایرانی ـ در سال ۶۱۴م در هنگام فتح بیتالمقدس به دست آورد و به حضور خسرو فرستاد.»۱۵
«از ادبیات عامیانه اروپای مرکزی، ادبیات و قصههای سدههای میانه، نقاشیها، پردهها، نشانها و آثار مفرغی پیداست که احتمالاً تخت تاقدیس، منشأ و الهامبخش اولیه داستان جام مقدس۱۶ بوده است. این تخت بهویژه برای معماری ایران درخور توجه است؛ چون به بهترین صورتی اصول کهن ایرانی را در مورد وظیفه تخت سلطنت به عنوان واسطه میان آسمان و زمین بیان کرده است. این وظیفه در اینجا هم مانند تخت جمشید با جادویی همدلانه نمایش داده شده است. ساختمان و اجزای آن با چنان درستنمایی شبهه ناپذیری گنبد آسمان را نمایش میداد که رسیدن پاسخ مساعد از آسمان را ناگزیر مینمود!
ساختمان که ظاهراً کوشک عظیمی بوده، در بسیاری از آثار عربی، فارسی و بیزانسی توصیف شده؛ از جمله فردوسی در شاهنامه تصویری تا حدی تخیلی از آن عرضه کرده است که شکوهش باور نکردنی است. این کاخ را از چوبهای گرانبهای سرو و ساج ساخته و با طلای فراوان پوشانده بودند. نردهها و پلکانهایش هم طلاپوش بود و در همه جا تنها میخهای سیمین و زرین به کار رفته بود. گنبدی که آسمان را نمایش میداد، لاجورد و فیروزه بر آن نشانده بودند و پوشیده از ستارگانی بود از جواهرات، یاقوتهایی که در جدولهای نجومی طلائی قرار داده بودند و ماه و خورشید را از نقره و طلا ساخته بودند، معبد داخلی را پردهای زردوزی با نقش ستارگان میآراست. بزرگانی که در مراسم این منطقه غالباً سرد شرکت میکردند و با مجمعهای زرین و سیمین گرم میشدند، در رواقها با پردههایی از پوست سمور و سگ آبی از باد محفوظ میماندند. هزینه افسانهای این ساختمان (مانند طاق کسری) معرّف بخشی از ثروت فراوان مملکت بود. هزینه آن را شورائی از بزرگان کشور تأمین کرده بود؛ زیرا احساس میکرد ملت به آن نیاز دارد. تمام بنا بر روی چرخهایی قرار گرفته بود، طوری که میشد آن را درست در جهت آسمان چرخان حرکت داد و بدین ترتیب تأثیر دعا را بیشتر کرد. جالبتر از این، تعبیه دستگاههایی برای ایجاد طوفان کاذب، رعد و برق و باران بود تا آسمانها را به بارندگی واقعی برای رویاندن زمین و رونق بخشیدن به زندگی تشویق کنند. اینکه این نقطه مقدسی بود که در آن تحت رهبری شاه، زمین و آسمان توانسته همکاری کنند و اینکه مرکز روحانی امپراتوری بود، بهویژه از این طریق نشان داده میشد که شاه فردای روز تاجگذاریاش در تیسفون، با پای پیاده روانه سفر دور و دراز به تختسلیمان (آذرگشسب) میباشد تا مراسم جلوس خود را کامل بسازد.
توصیفهایی که برخی از آنها گزارش شاهدان عینی است و کسانی که در سپاه هراکلیوس بودند، اظهار کردهاند، تصویر خاصی از ساختمان تاقدیس به دست نمیدهد، بلکه انگیزههایی را که موجب ساختن آن شده، معلوم میسازد. بار دیگر با یک اعتقاد شاهان ایران به کاری حیرتانگیز روبرو میشویم که بسی فراتر از تأمین آسایش و راحتی آنان بود؛ بنابراین تخت تاقدیس ادامه برنامه عبادتی بود که قرنها پیش در تخت جمشید ارائه شد؛ به مانند آنچه در چهارتاق یا آتشکده نوبهار۱۷ارائه شد.»۱۸
تخت تاقدیس طبق آنچه در روایات ملی آمده، یادگاری از پیروزی ایرانیان بر ضحاک است که به فرمان فریدون ساخته شد و در زمانهای بعد هر یک از شاهان ایران در تکمیلش کوشیدند که در ابیات شاهنامه این موارد را دیدیم.
تطبیق پژوهشهای باستانشناسی با روایات ملی
همانطور که یادآوری شد، یکی از آثار باستانی در نزدیکی تختسلیمان، آثار به جای مانده در محلی به نام «تختبلقیس» است. در اینجا باتوجه به آنچه در روایات ملی (از جمله شاهنامه) در مورد تخت تاقدیس آمده، مقایسهای در مورد وجوه مشترک آثار به جای مانده از بنای تختبلقیس که با کاوشهای باستانشناسی یافته شده است با آنچه در نوشتههای تاریخی و همچنین شاهنامه در مورد بنائی به نام تخت تاقدیس آمده، حائز اهمیت میباشد.
نخستین وجه مشترک در این مورد، شکل تخت بودن «تختبلقیس» است که طبق آنچه در کاوشهای باستانشناسی به دست آمده، تختبلقیس آثار بازمانده از یک بنای باستانی است و علت نامگذاری این بنا به تختبلقیس، این است که آنچه از آن باقی مانده، تداعیکننده شکل یک تخت است. در این مورد، الیزابت ناومان (باستانشناس آلمانی) از جمله کسانی است که به این شباهت اشاره کرده است.۱۹
و اما نظر مورخان و ایرانشناسان: از جمله دانشمندانی که به تخت تاقدیس به عنوان یک بنای بزرگ و عظیم اشاره نموده، پروفسور پوپ است که میگوید: «تخت تاقدیس بنائی است که به صورت قلعهای شبیه تخت بوده است.»۲۰ هرتسفلد نیز اشاره میکند که «بنای تاقدیس از سکویی در زیر و سقفی شبیه تخت بر فراز آن که در این سقف، تصویر پادشاه و خورشید و ماه منقوش شده بوده، تشکیل شده است»؛۲۱ یعنی در واقع همان بنایی که فردوسی از آن به عنوان تخت یاد کرده است. پوپ نیز بر بنای تخت تاقدیس که به صورت تختی بوده، تأکید نموده و از چوبهای گرانبها و طلاها و گوهرهایی که در آن به کار رفته، یاد میکند و در واقع آنچه را فردوسی در مورد گوهرها و طلاهای به کار رفته در تخت تاقدیس به نظم آورده، پوپ تکرار میکند و مینویسد: «ساختمان تخت تاقدیس که ظاهراً کوشک عظیمی بوده، در بسیاری از آثار عربی، فارسی و بیزانسی توصیف شده. این کاخ را از چوبهای گرانبهای سرو و ساج و با طلا فراوان پوشانده بودند.» وی همچنین در هنگامی که به تخریب تاقدیس به دست امپراتور روم اشاره میکند، بر اینکه تاقدیس بنائی باشکوه به شکل تخت و یا در واقع تختگاهی بوده که خسروپرویز در تکمیل و ساخت آن کوشیده، تأکید کرده و مینویسد: «این بنا یکی از مشهورترین بناهای تاریخی بود.»۲۲
پس از بررسی اولین وجه مشترک تختبلقیس و تخت تاقدیس (از جهت اینکه هر دو نشانههای یک بنای عظیمِ تخت شکل را دارند)، به وجه مشترک دیگری میرسیم و آن، قرار داشتن هر دو تخت در ارتفاعات است. همانطور که آمد، استحکامات تختبلقیس در ۵ر۷ کیلومتری شمال تختسلیمان قرار دارد؛ یعنی در بخش کوهستانی منطقه و ارتفاعات تختسلیمان، میان دو قله عمود بر هم و در کوه بلقیس٫۲۳ «کوه بلقیس نیز در پانزدهکیلومتری شمال چشمه تختسلیمان و در ارتفاع ۳۳۳۲ متری قرار دارد و نشانههای یک دژ کهن را نشان میدهد.»۲۴ و گفتیم که محل تختبلقیس بر روی قله جنوبی است و سردی هوا در این منطقه کوهستانی طوری است که در ماه مرداد نیز لکههایی از برف هنوز دیده میشود و این میرساند که این بنا در محل سردی در ارتفاعات قرار داشته است.۲۵ با توجه به این نکته، به نظر میرسد که: «تختبلقیس قرارگاهی جهت محافظت از تأسیسات تختسلیمان بوده است.»۲۶
پوپ در مورد محل ساختن تخت تاقدیس میگوید: «تخت تاقدیس بر بالای کوه مقدس در نقطه اتصال بین آسمان و زمین در شمال باختری ایران ساخته شده بود» و اضافه میکند: «تخت تاقدیس اشراف چشمگیری بر دامنهها داشته است و به بهترین صورتی اصول کهن ایرانی را در مورد وظیفه تخت سلطنت به عنوان واسطه میان آسمان و زمین بیان کرده است، این وظیفه در اینجا هم مانند تخت جمشید…» مقایسه تخت تاقدیس با تخت جمشید خود نشان از بنائی عظیم دارد که بر بلندای کوه ساخته شده است.
ضمناً باید توجه نمود که گفتههای کارشناسان و باستانشناسان آلمانی که در مورد وجود برف در ماه مرداد در ارتفاعات تختبلقیس اشاره داشتهاند نیز با گفتههای مورخان در مورد سرمای محل بنای تختتاقدیس مطابقت دارد. پوپ در این مورد مینویسد: «بزرگانی که در مراسم این منطقه غالباً سرد شرکت میکردند، با مجمرهای زرین و سیمین گرم میشدند و در رواقها با پردههایی از پوست سمور و سگ آبی از باد محفوظ میماندند.»۲۷
باتوجه به مواردی که گفته شد، یکی بودن محل بنای تخت تاقدیس با آنچه به نام تختبلقیس کشف گردیده، مورد تأکید میباشد؛ اما نکته مهم دیگر که در گفتههای پوپ قابل تعمق است ساخت تختتاقدیس به وسیله خسروپرویز است که در واقع روایات ملی و گفته شاهنامه را تأیید میکند که خسروپرویز مجدداً تخت باستانی ایران را احیا کرد و دوباره آن را ساخت.
نتیجهگیری
با بررسی و مطالعه تخت تاقدیس و آنچه به صورت مطالعه تطبیقی در مورد این اثر باستانی ارائه گردید،. اهمیت توجه به این بنا و ادامه مطالعات تاریخی و باستانشناسی در مورد آن باتوجه به اسناد و مدارک تاریخی و براساس روایات ملی و مذهبی بیشتر احساس میگردد. بدیهی است با گشودهشدن زوایای ناپیدا از طرف محققان تاریخ، کاوشگران بیشتری جلب بازدید و کاوش از این بنا تاریخی خواهند شد.
پینوشتها:
۱۱ـ پوپ(آرتور، آپهم پوپ) از تخت تا قدیس به عنوان بنا یاد میکند. بنائی که به صورت قلعهای شبیه تخت بود. رن،ک: آ،پوپ،کتاب معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار چاپ سوم۱۳۷۳، انتشارات فرهنگان، ص۷۴،۷۵٫
۱۲ـ آثار به جا مانده از تختبلقیس در روی کوه بلقیس در ارتفاع ۳۳۳۲متری قرار دارد.
۱۳ـ مورخان تاریخ تصرف و غارت آذرگشسب در شهر شز را در بین سالهای ۶۲۴ تا ۶۲۸م نوشتهاند.
۱۴ـ پوپ، همان، ص۷۴ و ۷۵٫
۱۵ـ غلامحسین مقتدر، پیشین، ص۱۵۴ تا ۱۶۴ و به نقل از بختورتاش، نشان رازآمیز، تهران، ۱۳۷۱، ص۱۶ به نقل از تاریخ طبری، بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۲، ج۲، ص۷۳۴٫
۱۶ـ «طبق روایات مسیحی جام مقدس، جامی بوده که عیسی مسیح در شام آخر از آن نوشیده است. و گفتهاند این جام نیروئی اعجازآمیز داشته، بر نیروهای معنوی مسلط میشود و آنها را به اهلشان انتقال میدهد. هانری کربن جام مقدس و خوَرنه (نور جلال) در سنت زردشتی بنا به تفسیر سهروردی را متناظر با هم و منطبق بر هم میداند، خورنه(فرّه) موهبتی است که دارندهاش را صلابت، جذابیت، همت و قداست و به طور کلی حکمت در ساحت عمل و نظر میبخشد و کیخسرو (که نام خسروانیون یا همان حکیمان اشراقی از نام او گرفته شده است) از جمله کسانی است که از این موهبت برخوردار گشت. (رک: فصل چهارم کتاب اسلام ایرانی، ترجمه انشاءالله رحمتی)
۱۷ـ آتشکده نوبهار در بلخ باستان و در دوران گشتاسب بنا شد و براساس روایات مذهبی، زرتشت در آن به عبادت میپرداخت و در همانجا به دست تورانیان کشته شد. ایرانیان طبق یک رسم کهن همواره یک بار در سال در آن گرد میآمدند. اکنون نیز در این شهر در مزار شریف همان آیین در عید نوروز همه ساله برپا میشود.
۱۸ـ اظهارات آقای حیدری مسئول سایت تختسلیمان در تاریخ ۲۳ر۵ر۸۵ به این جانب.
۱۹ـ پوپ، پیشین، ص۷۴ و ۷۵٫
۲۰ـ هانزفون در اوستن و رودلف ناومان، پیشین، ص۲۶٫
۲۱ـ پوپ، پیشین، ص۷۴ و ۷۵٫
۲۲ـ کریستین سن، پیشین، ص۳۲۸ و ۳۲۹٫
۲۳ـ پوپ، پیشین، ص۷۴ و ۷۵٫
۲۴ـ فرامرز نجدسمیعی، پیشین، ص۷۱۲٫
۲۵ـ علیرضا بابائی، محمدرضا امینی، چشمههای تختسلیمان، (پدیدهای بیمانند در ایران) روزنامه ایران شماره ۳۷۰۲، ۱۳ر۵ر۸۶، صفحه ۱۱ (صفحه ایران زمین) برگرفته از سازمان زمینشناسی کشور.
۲۶ـ هنزفون در اوستن و رودلف ناومان، پیشین، ص۲۶٫
۲۷ـ همان، ص۷۴ و ۷۵٫
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید