عبدالله ناصری: «گفت‌و‌گو»؛ اساسی‌ترین شرط صلح است

1394/6/30 ۱۰:۵۳

عبدالله ناصری: «گفت‌و‌گو»؛ اساسی‌ترین شرط صلح است

بعد از اینكه سازمان ملل متحد در سپتامبر ۱۹۹۸ در بیانیه‌ای سال ۲۰۰۱ را «سال گفت‌وگوی تمدن‌ها» نامگذاری كرد، نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» مشهور شد. پس از آن در بهمن ۱۳۷۷ دولت ایران، مركز بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها را برای هماهنگی فعالیت‌های مربوط به گفت‌وگوی تمدن‌ها تاسیس كرد. در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران نیز روز ۳۰ شهریور با عنوان «روز گفت‌وگوی تمدن‌ها» نامگذاری شده بود كه در سال ۱۳۸۹ به دلیل «منقضی شدن زمان این مناسبت و نداشتن متولی خاص» از تقویم حذف شد. یكی از نكات كلیدی نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» این است كه گفت‌وگوی تمدن‌ها مستلزم شنیدن از سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌هاست و اهمیت شنیدن از سایرین، اگر بیشتر از گفتن نباشد، قطعا كمتر از آن نیست».

 

 

بعد از اینكه سازمان ملل متحد در سپتامبر ۱۹۹۸ در بیانیه‌ای سال ۲۰۰۱ را «سال گفت‌وگوی تمدن‌ها» نامگذاری كرد، نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» مشهور شد. پس از آن در بهمن ۱۳۷۷ دولت ایران، مركز بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها را برای هماهنگی فعالیت‌های مربوط به گفت‌وگوی تمدن‌ها تاسیس كرد. در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران نیز روز ۳۰ شهریور با عنوان «روز گفت‌وگوی تمدن‌ها» نامگذاری شده بود كه در سال ۱۳۸۹ به دلیل «منقضی شدن زمان این مناسبت و نداشتن متولی خاص» از تقویم حذف شد. یكی از نكات كلیدی نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» این است كه گفت‌وگوی تمدن‌ها مستلزم شنیدن از سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌هاست و اهمیت شنیدن از سایرین، اگر بیشتر از گفتن نباشد، قطعا كمتر از آن نیست».

دنیای امروز با موج گسترده‌ای از افراطی‌گری رو به‌رو است، با خوانش‌های غیرواقعی از دین كه به نام دین، تندروی و رفتارهای خشونت‌آمیز را برای خود مجاز می‌شمارند. در این دوران، احیای نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» می‌تواند نقطه عطفی در رویارویی با این موج‌های مبتنی بر خشونت باشد. نگاهی به تاریخِ اسلام نیز نشان می‌دهد كه تمدن عظیم اسلامی، هیچگاه با انزواطلبی و گوشه‌گیری نمی‌توانست پیام خود را به دیگران برساند. عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاح‌طلبان و عضو هیات علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه الزهرا معتقد است امروزه واقعیت این است كه حتی در دنیای غرب و امریكا با اینكه جورج بوش دوم، دولت صاحبِ نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را محور شرارت تلقی كرده بود، دولت بعدی، گفته او را با نوع رفتار خود نهی كرد و پس از آن در دولت دموكرات‌ها نیز نوع گفت‌وگو و ادبیات سیاسی كه درباره این محور شرارت به كار می‌رفت تغییر پیدا كرد. وی می‌گوید: نكته‌ای كه باعث شده اسلام‌هراسی به عنوان یك واقعیت بی‌اساس خود را نشان دهد ناشی از این است كه طرف مقابل یعنی بخشی از دنیای مسیحیت نخواسته فهم دیگری از اسلام و مسلمانان را به عنوان یك اصل و ضرورت بپذیرد. دلیل این امر نیز طبیعتا نبود و ضعف مكانیزم گفت‌وگو است. بنابراین بهترین راه برای از بین بردن این اسلام‌هراسی یا ایران هراسی یا هر نوع ترس و بدبینی نسبت به پیشینه و توان یكدیگر، گفت‌وگو است و تمام نظریاتی نیز كه در این راستا مطرح می‌شود چه «ائتلاف برای صلح» و چه «جهان عاری از خشونت» همگی وقتی محقق می‌شود كه گفت‌وگو به عنوان یك واقعیت و نظریه مادر پذیرفته شود و بتوان جهان را به سمت صلح و آرامش پیش برد.

*****

سال‌ها از طرح بحث «گفت‌وگوی تمدن‌ها» توسط رییس دولت اصلاحات می‌گذرد. با توجه به روندی كه این بحث طی كرده است و فراز و نشیب‌هایی كه در سطح ملی و بین‌المللی پشت سر گذاشته، در حال حاضر تا چه حد آن را زنده و قابل طرح می‌دانید؟

گفت‌وگوی تمدن‌ها فارغ از اینكه بین دو فرهنگ، دو تمدن، دو ملت و دو حوزه جغرافیایی صورت می‌گیرد خود فی النفسه یكی از عناصر اساسی و ضروری در عصر جدید است. به عبارتی دیگر اساسا مدرنیته و مدرنیسم در هیچ جامعه‌ای شكل نمی‌گیرد اگر عنصر گفت‌وگو و مجادله در آن نباشد. بنابراین چون بخش قابل توجهی از جهان این دوران را سپری كرده یا در دوران مدرنیته با لوازم و مختصات خاص خود زندگی می‌كنند حتما بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها به عنوان یك راهكار برای توسعه حوزه‌های اجتماعی در درون كشورها از یكسو و همچنین فراتر از آن حتی در میان دولت‌ها و ملت‌های مختلف برای ایجاد توازن میان قدرت سیاسی و آزادی ذاتی خدادادی از سوی دیگر، ضروری است. بنابراین تا زمانی كه قدرت و سلطه سیاسی وجود دارد و تا زمانی كه باور داریم انسان ذاتا موجودی آزاد است، توازن میان این دو یك ضرورت است و راهكار ایجاد این توازن ضرورت‌ها چه در عرصه ملی و چه بین‌المللی نیز جز با گفت‌وگو امكان‌پذیر نیست. بنابراین این نظریه همواره قابل طرح و پیگیری است.

 

بعد از اینكه رییس دولت اصلاحات بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها را مطرح كرد، واكنش بین‌المللی نسبت به آن چگونه بود؟ و چه نتایجی را دربرداشت؟

بحثی كه در آن دوران مطرح شد شرایط خاص دنیای آن روزگار را داشت. از یكسو، جامعه جهانی به خصوص در منطقه خاورمیانه با توجه به اتفاقاتی كه رخ داده بود، تجربه چندین ساله جنگ در چند نقطه را پشت سر گذاشته و خسته از جنگ، تشنه عدالت و اسیر یك نیاز فطری ضروری بود، به همین جهت از یك منظر نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» مورد استقبال قرار گرفت. در واقع جامعه به یك ضرورت نیاز داشت كه آن ضرورت گفت‌وگوی تمدن‌ها بود. به عبارت دیگر شرایط واقعی و تاریخی جامعه آن روزگار چنین بحثی را اقتضا می‌كرد و به همین جهت موج استقبال از این طرح بسیار گسترده بود. شاید اگر این نظریه در یك دوره تاریخی دیگری مطرح می‌شد با این موج از استقبال مواجه نمی‌شد. از سوی دیگر، كسی این نظریه را در سازمان ملل و در عرصه جهانی مطرح كرد كه تفكر دینی را در جهان سوم دنبال می‌كرد كه در آن زمان یا در حال حاضر نیز بر اساس تحلیل نظریه «برخورد تمدن‌ها»ی هانتینگتون باید از بین می‌رفت اما شخصی در كسوت نمایندگی دینی و در لباس روحانیت دینی اسلامی این نظریه را با استدلال مطرح می‌كرد كه خود ریاست دولتی را برعهده داشت كه در داخل نیز این دغدغه را دنبال می‌كرد. به عبارت دیگر بسیاری از كشورهای توسعه یافته -مثل خود امریكا كه در آن روزگار جورج بوش پسر حاكمیت را به دست دارد- اگر چه ادعاهای اینچنینی داشته و كشور خود را مهد آزادی و گفت‌وگو می‌دانستند اما از طرف دیگر بر طبل جنگ می‌كوبیدند كه این رویكرد در خاورمیانه تبعات دیرپای بسیار زیادی را نیز بر جای گذاشت، درست مسیری كه اوباما عكس آن را طی كرد. این نكته مهمی بود كه از یكسو رییس یك دولت چنین بحثی را مطرح می‌كرد و از سوی دیگر مبدع آن در واقع نماینده نهاد دینی بود كه در آن روزگار نظریه «برخورد تمدن‌ها»ی هانتینگتون برای اثبات اینكه خطرناك‌ترین تمدن است و باید از میان برود، می‌كوشید. اساسا نظریه «برخورد تمدن‌ها» كل تمدن‌های شرقی مثل تمدن چینی و ژاپنی را نیز می‌دید اما واقعیت این است كه در جهان غرب مسیحی كه كانون اصلی طرح نظریه «برخورد تمدن‌ها» بود مخاطب اصلی برای افكار عمومی تمدن و فرهنگ اسلامی بود كه باید از بین می‌رفت. اما در طرف مقابل كسی، اسلام را هم در كسوت سیاسی به عنوان رییس یك دولت اسلامی و هم در كسوت روحانی و حوزوی به عنوان نماینده نهاد دین اسلام –فارغ از قدرت سیاسی و مقام ریاست‌جمهوری او- به گونه‌ای درست در نقطه مقابل تصور آنها مطرح می‌كند كه این به نظر من پدیده نادری بود. البته باید به این نكته باید توجه داشت كه حدود ٥، ٦ دهه قبل این بحث در درون جامعه اسلامی از طرف كسانی مثل شیخ شلتوت و از طرف نهاد حوزه علمیه قم مرحوم آیت‌الله بروجردی مطرح شده بود اما طرح آن درون اسلامی و درون جامعه‌ای بود. از سوی دیگر نیز در دهه ٧٠ با به رسمیت شناختن دین اسلام به عنوان یك دین رسمی از سوی واتیكان، بخشی از جامعه مسیحی، صاحبان و اربابان كلیسا این گفت‌وگو را نشر داده بودند اما واقعیت این است كه رییس دولت اصلاحات زمانی آن را مطرح كرد كه به ویژه پس از حادثه یازده سپتامبر، جهان به ویژه غرب توسعه‌یافته داشت در قالب جنگ‌های صلیبی و با مدد از حافظه تاریخی خود در حوزه این جنگ‌ها ادبیات جدیدی را خلق می‌كرد و در واقع یك لشكركشی دو جانبه، نسخه مشابه جنگ‌های صلیبی هزار سال قبل بین مسیحیان و جهان اسلام در حال قوت گرفتن بود. از این نكته نیز نباید غافل بود كه جریان افراطی سلفی‌گری تندروی در درون جهان اسلام مثل القاعده و طالبان نیز حضور فعال داشتند همان‌گونه كه امروز نیز به شكل قدرتمندتر در لباس داعش ظهور یافته‌اند و به نحوی دیدگاه رویارویی و جنگ بین اسلام و مسیحیت را تقویت می‌كنند.

 

آیا بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها توانست در مقابل نظریه «برخورد تمدن‌ها» توفیقی به دست آورد؟ و آیا اساسا این دو قابل مقایسه با یكدیگر هستند؟

یك نكته را باید توجه داشت و آن یك واقعیت تاریخی است. نظریه «برخورد تمدن‌ها» كه ساموئل‌هانتینگتون آن را مطرح كرد دقیقا مبتنی بر تمام آموزه‌های تاریخی مورخ یهودی‌تبار مشهور جهان مسیحیت به نام برنارد لوییس بود. وی شخصیت شناخته‌شده و بسیار تاثیرگذاری است اگر چه در سه، چهار دهه آخر عمر خود چندان قدرت سیاسی نداشته اما نوشته‌های او حتی در كانون‌های قدرت سیاسی مورد توجه بود. هانتینگتون تحت‌تاثیر آموزه‌های برنارد لوییس نظریه «برخورد تمدن‌ها» را مطرح كرد. ویژگی این نظریه این بود كه یك پشتوانه تاریخی داشت و این پشتوانه تاریخی، تصادم هزار و اندی ساله اسلام و مسیحیت بود. به هر صورت آنها مدعی بودند كه بخشی از جهان تحت حاكمیت اروپا، مسیحیت و كلیسای كاتولیك با ظهور اسلام و بعد از وفات پیامبر(ص) یكی پس از دیگری فتح شده و به حوزه اسلام پیوسته كه نقد این فتوحات خود نكته قابل توجهی است. من اینجا پرانتزی را باز می‌كنم و با تاكید می‌گویم فتوحاتی كه بعد از عصر پیامبر (ص) و در عصر خلفای راشدین به خصوص دوره امویان و عباسیان ادامه پیدا كرد به هیچ‌وجه در راستای گفتمان و پارادایم نبوی نبود اما به هر صورت یك واقعه تاریخی است. یعنی آن فتوحات، اسلامی تاریخی را شكل داد كه مسیحیت و مسیحیان از جمله برنارد لوییس و ساموئل هانتینگتون بر اساس این نسخه اسلام تاریخی مدعی و معتقد به متصرف شدن و در واقع مورد تجاوز قرار گرفتن، شدند. نظریه «برخورد تمدن‌ها» این پیشینه تاریخی را داشت به همین جهت نیز می‌توانست اقناع‌سازی قابل‌توجهی در جهان غرب و مسیحیت داشته باشد. اما واقعیت این است كه در نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها، فرازهای محدودی از تاریخ تعامل اسلام و مسیحیت از آغاز بعثت پیامبر(ص) به بعد، را داریم. در واقع، جز نقاط محدود و یك معدودهای خیلی سایه‌روشن وار، تعاملی را به طور جدی نداریم، اگر چه در دعوت اصلی پیامبر (ص) به صراحت گفتمان وحی، این همبستگی و همزیستی وجود داشت اما حكومت‌های بعد از پیامبر (ص) هرگز مروج چنین چیزی نبودند. بنابراین نظریه «برخورد تمدن‌ها» یك بستر تاریخی دارد كه توانست خود را به خوبی در جهان به عنوان یك تئوری جا بیندازد اما نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» نیازمند كار فكری جدی توسط دولت متبوع پیشنهاد‌دهنده این نظریه بود كه ما دیدیم متاسفانه بلافاصله پس از دوره اصلاحات جریان و تفكری روی كار آمد كه همسو با همان رویكرد «برخورد تمدن‌ها» و ناسازگاری یا واگرایی اسلام و مسیحیت و دیگر تمدن‌ها گام برداشت و ذهنیت‌های منفی را ایجاد كرد.

 

به نقش دولت سابق در گسترش یا عدم گسترش این بحث نیز می‌رسیم اما سوال این است كه آیا شما همان‌گونه كه در كلام، برای بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها لفظ نظریه را به كار می‌برید باور نیز دارید كه این بحث می‌تواند یك نظریه باشد یا اینكه آن را تنها یك آرمان می‌دانید؟

به نظر من می‌تواند یك نظریه تلقی شود چرا كه امروزه واقعیت این است حتی در دنیای غرب و امریكا كه جرج بوش دوم، دولت صاحب نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را محور شرارت تلقی كرد، دولت بعدی آن را با نوع رفتار خود نهی كرد. اگرچه مجادله و منازعه ایرانی امریكایی یك منازعه دیرینه شده اما به هر صورت دیدید كه در دولت دموكرات‌ها نوع گفت‌وگو و ادبیات سیاسی كه درباره این محور شرارت به كار می‌رفت، تغییر پیدا كرد. یك واقعیت را باید در نظر گرفت؛ من اینجا از تعبیر هابرماس مدد می‌گیرم كه اساسا برای نهادینه كردن هر نوع نظریه‌ای از جمله نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» شما نیازمند كار پیوسته هستید. این اتفاق در حوزه نظریه «برخورد تمدن‌ها» صورت گرفت و بعد خود غربی‌هایی كه تشنه صلح جهانی و عدالت بودند و به عینه تبعات این نوع برخوردهای تمدنی و نظامی را دیده بودند كه هزینه‌های سنگینی را بر كشورهای پشت سر گذاشته مدرنیته و مدرنیسم تحمیل كرده بود، نظریه «برخورد تمدن‌ها»ی هانتینگتون را بایگانی كردند. بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها می‌تواند یك نظریه تلقی شود چرا كه اگر این ظرفیت را نداشت آن موج استقبال جهانی از آن صورت نمی‌گرفت و به عنوان یك نظریه جهانی ثبت نمی‌شد.

 

این نظریه از زمان طرح آن تاكنون چه روندی را طی كرده است؟ طبیعتا رویكرد دولت سابق در امتداد این نظریه قرار نداشت بنابراین سوال این است كه تا چه حد به استمرار آن خلل وارد كرد؟

ببینید دولت سابق كار خاصی نكرد. اشاره كردم كه نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» یك پیش‌نیازهایی دارد و آن این است كه اساسا ما بپذیریم، می‌خواهیم وارد دوران مدرنیته شویم. یعنی چنان كه غرب زمان مدرنیته را طی كرده ما هم باید وارد چنین زمانی شویم. واقعیت این است كه ما یعنی كشورهای در حال توسعه كه برخی از ابزار و مختصات مدرنیته را در درون خودمان داریم، زمان لازم برای مدرنیته و نوآوری را سپری نكرده‌ایم. دولت احمدی‌نژاد اساسا به هیچ یك از ضرورت‌های امروز حیات بشری اعتقادی نداشت. كسی كه دموكراسی را یك پدیده تهوع‌آور ضددینی تلقی می‌كند طبیعتا هیچ نیازی احساس نمی‌كند كه در ساختمانی بنشیند و یك‌سری تئوریسین بیاورد و علیه نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» كار فكری انجام دهد. آن تفكر، تفكری بود كه با ابزار و لوازم مدرنیته مخالف بود و اساسا با نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» ناسازگاری داشت. البته او را متهم به برخورد تمدن‌ها نمی‌كنم زیرا او معتقد بود ما باید مدیریت جهانی منبعث از آموزه‌های دینی و تاریخی خودمان را بر جهان اعمال كنیم و در راه آنچه كه برای عصر موعود در آموزه‌های دینی ما وعده داده شده گام‌برداریم.

 

طرح بحث‌هایی مثل گفت‌وگوی تمدن‌ها و جهان عاری از خشونت از سوی دولت‌های ایرانی در سطح جهانی تا چه حد می‌تواند در خنثی‌سازی تئوری‌هایی نظیر اسلام‌هراسی موثر باشد؟

گفت‌وگو بهترین وسیله است برای ایجاد زمینه تعامل و فهم متقابل. نكته‌ای كه باعث شده اسلام‌هراسی به عنوان یك واقعیت البته یك واقعیت بی اساس خود را نشان دهد ناشی از این است كه طرف مقابل یعنی بخشی از دنیای مسیحیت نخواسته فهم دیگری از اسلام و مسلمانان را به عنوان یك اصل و ضرورت بپذیرد. دلیل این امر نیز طبیعتا نبود و ضعف مكانیزم گفت‌وگو است. بنابراین بهترین راه برای از بین بردن این اسلام‌هراسی یا ایران‌هراسی یا هر نوع ترس و بدبینی نسبت به پیشینه و توان یكدیگر، گفت‌وگو است و تمام نظریاتی نیز كه در این راستا مطرح می‌شود چه «ائتلاف برای صلح» و چه «جهان عاری از خشونت» همگی وقتی محقق می‌شود كه گفت‌وگو به عنوان یك واقعیت و نظریه مادر پذیرفته شود و بتوان جهان را به سمت صلح و آرامش پیش برد. از سوی دیگر آنچه امروز در جهان اسلام توسط داعش و جریان سیاسی ـ نظامی افراطی سلاح به دستی كه در گوشه و كنار جهان اسلام به‌طور پراكنده حضور دارند، رخ می‌دهد به هیچ‌وجه با مبانی همزیستی و تعامل و نوع‌دوستی بنیان اسلام سازگاری ندارند و خود به خود جریان اسلام‌هراسی در غرب را تقویت می‌كند. راه این است كه كسانی كه مخالفان این بخش از رویكرد اسلام هستند، چون من همچنان تاكید می‌كنم كه جریان داعشیسم و جریان‌های مشابه آن نیز بر اساس مبانی ایدئولوژیك و آموزه‌های دینی البته با دركی ناروشن و ناصحیح از بخش‌هایی از اسلام رفتار می‌كنند، با نظریاتی مثل گفت‌وگوی تمدن‌ها اسلام را در جهان مدرن امروز و در دنیای غرب نمایندگی كنند.

 

رویكرد دولت كنونی را در پایبندی به گفت‌وگو و حركت به سوی صلح جهانی چگونه ارزیابی می‌كنید؟

من رویكرد دولت كنونی را در امتداد رویكرد دولت اصلاحات می‌بینم اما به هر حال همان‌گونه كه پیش‌تر اشاره كردم متاسفانه جو هشت ساله بین این دو دولت، دیدگاه دیگری داشت و اساسا بسیار فانتزی و خیال‌پردازانه از یك سو و از سوی دیگر به جهت ناآشنایی و عدم درك صحیح از مبانی اسلام، مطالبی را مطرح كرد كه تا حدود زیادی ذهنیت دنیای غرب را نسبت به اسلام خدشه‌دار كرد. به‌طور طبیعی در رفتار سیاسی و فرهنگی دولت روحانی تا حدود زیادی تلاش می‌شود تبعات این جو هشت ساله زدوده شده و این رویكرد به نظریه «ائتلاف جهانی برای صلح و توسعه عدالت» و نظریه مادر كه همان «گفت‌وگوی تمدن‌ها» است، وصل شود.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: