دولت‌آبادی: نویسنده باید به دور از حاشیه‌ها قلندرانه کارش را بکند

1394/6/25 ۱۲:۰۹

دولت‌آبادی: نویسنده باید به دور از حاشیه‌ها قلندرانه کارش را بکند

محمود دولت‌آبادی در نشست دیدار با مخاطبانش در كتابخانه ملی برگزار شد گفت: «من نه به نوبل ادبیات فكر می‌كنم و نه به بومی بودن كارم. کارم را می کنم.» علی دهباشی هم بخشی از یادداشت محمدعلی جمالزاده در ستایش «کلیدر» را خواند.

 

محمود دولت‌آبادی در نشست دیدار با مخاطبانش در كتابخانه ملی برگزار شد گفت: «من نه به نوبل ادبیات فكر می‌كنم و نه به بومی بودن كارم. کارم را می کنم.» علی دهباشی هم بخشی از یادداشت محمدعلی جمالزاده در ستایش «کلیدر» را خواند.

 محمود دولت‌آبادی صاحب رمان سترگ «کلیدر»، در نشست صمیمانه ای که عصر روز سه شنبه (24 شهریور ماه 1394) در کتابخانه ملی ایران، برگزار شد حضور یافت و به پرسش های حاضران جواب داد. وی در بخش نخست سخنانش عنوان كرد: بهترین گونه سخن گفتن داستان است. داستان ویژگی‌ای دارد كه خواننده و شنونده را با خودش همراه می‌كند. دو انسان بزرگ درباره اندوه و هنر جمله‌هایی گفته‌اند. داستایوسكی می‌گوید «اندوه هنر را آفرید.» این گفته خیلی وحشتناك است چون هنر در شادمانی هم ساخته می‌شود. شاهد مثال حافظ بی‌نظیر ما و سعدی است. شادمانی‌های درخشانی در آثار این دو شاعر وجود دارد.

وی افزود: یك نویسنده بزرگ دیگر كه شما آن را می شناسید یعنی رومن رولان می‌گوید «هنر محصول مقدس رنج است.» این سخن معنای وسیع‌تری دارد. رنج در زبان فارسی لزوماً به معنای اندوه نیست و به روایت سعدی و فردوسی به معنای دیگری به كار رفته. «بی‌رنج گنج میسر نمی‌شود» معنایش غصه نیست. یا بسی رنجبر بردم در این سال سی...

دولت‌آبادی در بخشی از نشست با مخاطبانش یك داستان كوتاه و در  بخش دیگری قسمت‌های نخست رمان «كلیدر» و قسمت‌های میانی رمان كلیدر را برای خوانندگان قرائت كرد. دولت‌آبادی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایبنا كه «چرا نوبل ادبیات به نویسندگان ایرانی نرسیده است و چرا امیرحسن چهلتن، داستان‌نویس درباره اثر یك رمان‌نویس خارجی می‌گوید دعوای دهاتی‌ها برای مردم جهان جذابیتی ندارد، درحالی كه جهانی شدن همان محلی شدن و بومی بودن بدون مرز است؟» گفت: من به این چیزها فكر نكرده‌ام و فكر هم نمی‌كنم. این حرف را از صمیم قلبم به شما می‌گویم. كاری را انجام داده‌ام، انجام می‌دهم و انجام خواهم داد. وارسی حواشی به من مربوط نیست. حتی نوبل نگرفتن نویسنده ایرانی مساله من نیست. با این وصف من هیچ‌گاه به نوبل ایرانی فكر نكرده‌ام. اگر هم این پرسش جدی است باید از مراكزی كه من نمی‌دانم كجاست و در دست داوران نوبل است بپرسید. «چون غرض آمد هنر آلوده شد» را 700 سال پیش مولانا به ما گفته است. آموزه‌های من این‌هاست. یا به قول حافظ «سرم به دنیا و عقبا فرو نمی‌آید/تبارك‌الله از این فتنه‌ها كه در سر ماست.». به نظرم آدم باید قلندر و رها باشد و كار خودش را انجام دهد.

وی در پاسخ به پرسش دیگری كه از او پرسیدند «آیا اثر دیگری در دست انتشار دارید یا نه و این‌كه نظر شما درباره عملكرد وزارت ارشاد در سه ساله گذشته چه‌گونه است؟» گفت: سه اثر من در وزارت ارشاد است و هنوز اجازه انتشار دریافت نكرده است. عملكرد وزارت ارشاد را درباره آثار خودم نمی‌توانم تفسیر به رأی كنم. خانم گلی امامی را دیدم كه گفت هفت عنوان كتابش مجوز گرفته است.

نویسنده «جای خالی سلوچ» در ادامه این نشست گفت: ارزش‌های ازلی و ابدی تغییر نمی‌كنند و ساختارشان عوض نمی‌شود. سال 1351 در دانشگاه تهران سخنرانی‌ای داشتم. در آنجا سه جریان هنری روز را برشمردم. درباره آن هنر متعهدی كه تبلیغاتی بود گفتم كه آن هنر می‌گذرد و نشانی از آن باقی نمی‌ماند. درباره هنر دیگری كه از طرف دولت حمایت می‌شد، گفتم كه آن هم می‌گذرد. ولی هنری داریم كه هنر واقعی است. ارتباط اجتماعی آن هنر از بین نرفته و چون ارتباط اجتماعی‌اش از بین نرفته من در حال حاضر در اینجا پیش شما هستم. این امری نیست كه به زمان و زمانه محدود شود.

نویسنده رمان 10 جلدی «كلیدر» اضافه كرد: اخیراً مصاحبه‌ای را كه 60 سال پیش با فاكنر انجام شده، می‌خواندم. او می‌گوید: «مادامی كه رمان خوانده شود رمان نوشته می‌شود.» هر زمان كه این حلقه از هم گسسته شود موضوع دیگری است. اما مساله این‌كه انسان نسبت به دیگران تعهد خاصی دارد، همین‌كه شما امروز وقت گذاشته‌اید و به اینجا آمده‌اید به معنای آن است كه پل‌هایی ابریشمین بین ما وجود دارد. در حال حاضر هم نظر دیگری ندارم. وقتی می‌نویسم خودم می‌خواهم از آن رهایی پیدا كنم. اما وقتی كتابم را در اختیار ناشر قرار می‌دهم و نظر دیگران را درباره كتابم از او جویا می‌شود یعنی وارد یك دایره اجتماعی شده‌ام.

وی در پاسخ به پرسش دیگری كه «چرا این همه غضب نسبت به رمان كلنل وجود دارد» گفت: این موضع را هم باید از كسانی پرسید كه غضب كرده‌اند. من آدم مهربانی هستم و به كسی غضب نمی‌كنم. از غاضب باید پرسید كه چرا غضب كردی.

دولت‌آبادی در پاسخ به پرسش خبرنگار دیگری مبنی بر این‌كه «آیا ادبیات انگلیسی و ترجمه رمان ایرانی به زبان خارجی مانع نوبل گرفتن نویسندگان ایرانی شده؟» گفت: زبان انگلیسی و نظاممان را باید در كنار هم ببنیم. آثاری كه در دنیا طرح می‌شوند هم در زبان مادری خلق و هم در زبان مادری فهمیده می‌شوند. اگر فكر كنیم مراكز فرهنگی دنیا غافل از این هستند كه در گوشه‌ای از افغانستان نویسنده جوان داستان‌های سیاه می‌نویسد، باید به این شبكه جهانی تردید كرد. تردیدی نیست كه آن‌ها می‌دانند نویسندگان در هر كشور چه كار می‌كنند.

 

نامه جمالزاده به دولت‌آبادی

علی دهباشی، پژوهشگر و سردبیر مجله بخارا که تازه از بستر بیماری برخاسته است نیز در این نشست پشت تریبون رفت و گفت: در پرسش نخست به جایزه نوبل اشاره شد و من در پاسخ به خبرنگار ایبنا باید نامه‌ای را بخوانم كه محمدعلی جمالزاده درباره محمود دولت‌آبادی نوشته است.

وی به آن یادداشت اشاره كرد و گفت: در این یادداشت می‌خوانیم: «كلیدر را می‌خوانم. مرا سرشار از مسرت و امتنان ساخت و سخت گرم مطالعه هستم و مدام بر تعجبم می‌افزاید كه این مرد عزیز، این همه ذوق بی‌سابقه و فكر و واقع‌بینی را از كجا آورده است. من رمان‌های زیادی از زبان‌های خارجی خوانده‌ام. از غربی‌ها خیلی كتاب خوانده‌ام. تصور نمی‌كنم كسی مانند دولت‌آبادی توانسته باشد چنین شاهكاری بیافریند و بر من مسلم است كه روزی قدر و قمیت كلیدر را خواهند دانست و به قدر و قیمت آن اضافه خواهد شد. روزی را می‌بینم كه دولت‌آبادی عزیز ما جایزه نوبل را دریافت خواهد كرد. شاید آن روز من نباشم ولی بر این گفته خود اطمینان دارم. محمدعلی جمالزاده-24 مرداد 1362».    

ایبنا   

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: