«مردی که در کوچه میرفت هنوز به صرافت نیفتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سالی میگذرد که او به چهره خودش در آیینه نگاه نکرده است. همچنین دلیلی نمیدید که به یاد بیاورد که زمانی در همین حدود میگذرد که او خندیدن خود را حس نکرده است.
مردم از دل تاریخ به صدا در میآیند، نه در كتابهای رسمی و مرسوم تاریخی یا روایتهای پیروزمندان كه به شرح حال بزرگان و قهرمانان و نخبگان اختصاص دارند، بلكه در دل داستانها و قصههایی كه نویسندگان روایت میكنند. مردمی كه اگرچه از صافی آنها كه به امر قدرتمندان یا ثروتمندان قلم میگردانند، عبور نمیكنند، اما روایتشان از وقایع و رویدادها را با رسانهای بارها گستردهتر و شنیدنیتر و خواندنیتر و صد البته ماندگارتر ثبت میكنند، برای آیندگان. با داستان و با ادبیات. «ما نیز مردمی هستیم».
روایتگر فقری تاریخی در سرزمینی دیرینه؛ محمود دولتآبادی در «دیدار بلوچ»
جوایز ادبی در ایران به نظر پر تعداد شده است. جوایزی که هر کدام گاهی با یاد یکی از بزرگان ادبیات ایران تأسیس میشود و گاهی هم روند ادامه آن به دلایل مختلفی ممکن است کند یا متوقف شود. اینها البته ممکن است بسته به شرایط تغییر کند اما در همین یکماهه اخیر نام چند جایزه ادبی و اجرای برنامههای آن در رسانهها مطرح شد که جایزه شعر شاملو و جایزه احمد محمود به این دلیل که نامشان با نام بزرگان همراه بود، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
«تاریخ مردم در آثار محمود دولتآبادی» در خانه اندیشمندان علوم انسانی بررسی میشود.
اخیرا کتاب «محمود دولتآبادی»، نوشته امیرحسن چهلتن، بعد از سالها در انتشارات نگاه تجدید چاپ شده است. این کتاب اولین بار در سالهای آغازین دهه ٨٠ در نشر قصه چاپ شده بود. حدود بیست سال پیش از انتشار این کتاب، انتشار چهار جلد نخست رمان «کلیدر» محمود دولتآبادی، امیرحسن چهلتن و زندهیاد فریدون فریاد را بر آن داشته بود که باب گفتوگویی بلند را با نویسندهای بگشایند که اقدامش به نوشتن رمانی چند جلدی، در فضای ادبی آن روز ایران، کاری خطیر به شمار میآمد. حاصل این گفتوگو کتابی شد با عنوان «ما نیز مردمی هستیم».
در مراسم نکوداشت مدیا کاشیگر دولت آبادی از روح نا آرام مدیا گفت، مهمانانی از سفارت فرانسه به تجلیل او پرداختند، شهرام ناظری به یادش خواند مهدی غبرایی بغض کرد و علیرضا خمسه درمیان گریه و خنده از روزهای بودن با کاشیگر صحبت کرد.
«برادر بزرگم محمدرضا كه مرا بزرگ كرده و زمان تولد من نهساله بوده، گفت تو در نیمه مرداد ١٣١٩ متولد شدهای و من با پشت چاقو این تاریخ را پشت در خانه كندم. ولی بعد كه پدرم سجل میگیرد تاریخ تولدم را مینویسند ده مرداد. به هر حال توقع زیادی از این زندگی ندارم . با قناعت و سادگی و صداقت زندگی كردهام تنها و مستقل؛ و همین خیلی خوب است . بابتش تاوان سنگینی دادهام كه اشكالی ندارد. » اینها بخشی از سخنان محمود دولتآبادی است در آستانه سالروز تولدش.
محمود دولتآبادی، نویسنده مشهور رمان های ماندگار ایرانی درباره دغدغههای امروزش گفت: مهمترین دغدغهام این است که تکلیف چاپ رمان «کلنل» در ایران هنوز از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد روشن نشده است و خبری جدیدی هم در این مورد به من ندادهاند حا
کتابِ «این گفت و سخنها...» در سی صد و هشتاد صفحه تدوین شده است. این اثر مجموعهایست از بیست و چهار مصاحبهی او با روزنامهنگاران که در نشریههای مختلف طی دو دههی گذشته منتشر شده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید