انور خامه یی: فاطمی شمشیر تند و تیز ملیون بود

1394/5/12 ۱۰:۴۰

 انور خامه یی: فاطمی شمشیر تند و تیز ملیون بود

محسن آزموده: انور خامهیی در آستانه ١٠٠ سالگی (متولد ١٢٩٥) همچنان پذیرای روزنامهنگاران و اهل مطبوعات است تا با وجود كهنسالی و بیماری درباره گذشتههای دور و خاطرات پر فراز و نشیبش از تاریخ معاصر ایران صحبت كند. دو سال پیش در سالمرگ دكتر ارانی به منزل او در گوهردشت كرج رفتم و اینبار برای یادآوری خاطراتش درباره دكتر سیدحسین فاطمی (١٣٣٣-١٢٩٦) .



محسن آزموده: انور خامه یی در آستانه ١٠٠ سالگی (متولد ١٢٩٥) همچنان پذیرای روزنامهنگاران و اهل مطبوعات است تا با وجود كهنسالی و بیماری درباره گذشته های دور و خاطرات پر فراز و نشیبش از تاریخ معاصر ایران صحبت كند. دو سال پیش در سالمرگ دكتر ارانی به منزل او در گوهردشت كرج رفتم و این بار برای یادآوری خاطراتش درباره دكتر سیدحسین فاطمی (١٣٣٣-١٢٩٦) . وزیر امور خارجه جنجالی دكتر مصدق كه یك سال پس از كودتا دستگیر شد و بعد از محاكمه در ١٩ آبان ماه اعدام شد. شهادت مظلومانه دكتر فاطمی از ٦٠ سال پیش تاكنون سبب شد كه هیچگاه امكان انتقاد به برخی عملكردهای او ممكن نباشد. اگرچه در سالهای اخیر برخی محققان به رفتارها و گفتارهای تندروانه و بعضا افراطی او در سخنرانیها و سرمقاله های آتشین باختر امروز نقدهایی وارد كردها ند و گفته اند كه اگر وزارت امور خارجه مصدق را چهره یی سن و سال دارتر و محافظه كارتر بر عهده داشت، شاید روند امور به صورت دیگری تحقق می یافت. دكتر انور خامه یی نیز اگر چه به این ویژگی تند و تیز بودن دكتر فاطمی اذعان دارد، اما آن را برآمده از روحیه ملی گرایی و وطن دوستی او میداند و معتقد است كه بسیاری در همان زمان از این ویژگی شخصیت فاطمی استفاده میكردند و او را سپر بلای فعالیتها و اظهارات خود می كردند.

******
شما نقش دكتر فاطمی را در تاریخ معاصر ایران چطور ارزیابی می كنید؟
دكتر فاطمی از ابتدا در كارهای مطبوعاتی بود و به نظر من مهمترین تاثیر ایشان هم در تاریخ معاصر ایران به فعالیتهای مطبوعاتی او باز میگردد. او همیشه در كارهای خودش مستقل بود و به هیچ كسی وابستگی نداشت. كشته شدن او برای مطبوعات و فرهنگ ایران ضایعه بزرگی شناخته می شود. ایشان در همین مدتی كه زندگی كرد، برای ملت ایران بسیار موثر بود.

آشنایی شما با دكتر فاطمی به چه زمانی بازمی گردد؟
من در جوانی كه در مطبوعات بودم، در محیط های روزنامه نگاری با ایشان همكاری میكردم. ایشان البته در مطبوعات شخصیت برجسته یی بود و موقعیت ممتازی داشت، من به ایشان خیلی نزدیك بودم و با هم علیه استبداد می جنگیدیم.

آیا خانواده ایشان را می شناختید و با آنها ارتباط داشتید؟
همسر دكتر فاطمی (پریوش سطوتی) از خانواده های سرشناس وابسته به قاجار بود. این ارتباط و نزدیكی اما هیچگاه باعث نشد كه دكتر فاطمی منافع ملی را فدای این ارتباطات خانوادگی بكند. اما ما با آنها هیچ ارتباطی نداشتیم، آنها ملی بودند و ما هم عضو حزب توده بودیم. دكتر فاطمی برای من حساب دیگری باز میكرد و ما را ملی تصور میكرد. زمانی كه من با ایرج اسكندری و دیگران فعالیت می كردم، نگاه او به من متفاوت بود. فاطمی عنصر بسیار مهمی بود، حیف شد كه زود ضربه خورد.

دكتر مصدق چطور با دكتر فاطمی آشنا شد و ارتباط ایشان شكل گرفت؟
دكتر مصدق یكی از رجال برجسته در تاریخ ایران است و میتوانیم نقش او را در تاریخ با بزرگانی چون امیركبیر و قائم مقام و... مقایسه كنیم. آشنایی دكتر مصدق با دكتر فاطمی به زمانی كه دكتر فاطمی از پاریس بازگشته بود و در مطبوعات دوباره مشغول به كار شده بود، باز میگردد. البته دكتر فاطمی از كودكی در خانوادهیی فرهیخته متولد شده بود و پدرش از علمای نایین بود و مادرش نیز دختر حجتالاسلام خادمالعلوم بود. دكتر فاطمی پس از بازگشت از پاریس روزنامه باختر امروز را منتشر میكرد و در كنار دكتر مصدق به فعالیت سیاسی در جبهه ملی میپرداخت. او در دوران نخست وزیری دكتر مصدق معاون سیاسی و پارلمانی نخست وزیر شد، اما بعدا برای شركت در انتخابات دوره هفدهم مجلس استعفا داد و در بهمن ماه ١٣٢٧ به وكالت مجلس انتخاب شد. او همچنین در دوره پایانی نخست وزیری دكتر مصدق به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب شد. مسیر دكتر فاطمی و دكتر مصدق یكی بود و هر دو در یك راه گام بر می داشتند.

برخی میگویند طرح ملی شدن صنعت نفت پیشنهاد دكتر فاطمی بوده است. نظر شما در این مورد چیست؟
البته پیش از ایشان افراد دیگری نیز به مساله ملی شدن نفت اشاره كردهاند. اما دكتر فاطمی نیز با توجه به سوابق و اطلاعاتی كه داشت، این موضوع را پیشنهاد داده و معتقد بود كه ملی شدن صنعت نفت راه درستی است برای آنكه ما بتوانیم منافع ملت ایران را در زمینه نفت حفظ كنیم و از گزند قدرتهای خارجی به منابع نفتی خودمان جلوگیری كنیم. دكتر مصدق خودش هم گفته است كه این نظریه كلی را دكتر فاطمی داده است. اما دكتر مصدق این ایده را به مرحله مبارزه ارتقا داد و آن را مثل شمشیری در دستان مبارزان گذاشت تا با آن به ستیز با استعمارگران و نیروهای خارجی بپردازند. دكتر فاطمی نیز در تمام مراحل پشتیبان و همراه دكتر مصدق بود و در نشریاتی كه داشت یا در پستهایی كه داشت، به حمایت تمام عیار از دكتر مصدق میپرداخت.

آیا دكتر مصدق با دكتر فاطمی اختلاف نظری هم داشتند یا خیر؟
البته با یكدیگر اختلاف نظری نداشتند، اما اگر مشكل كوچكی هم بود، دوستانه با یكدیگر در میان میگذاشتند، این در مورد همه آزادیخواهان ایران صدق میكند. دكتر مصدق و دكتر فاطمی هیچگاه رودرروی یكدیگر قرار نگرفتند. ایشان در یك صف ایستاده بودند. دشمنان ایران نیز در یك صف ایستاده بودند.

شما مهمترین نقش دكتر فاطمی در تاریخ معاصر ایران را به حضور او در مطبوعات مرتبط میدانید. سابقه حضور دكتر فاطمی در مطبوعات به چه سالهایی باز می گردد؟
دكتر فاطمی از همان جوانی یعنی سنین ٢٠ سالگی به كار مطبوعاتی مشغول بودند. او ابتدا در روزنامه باختر كه امتیازش به اسم نصرالله سیف پور فاطمی برادر دوم ارشد او بود، در روزنامه باختر فعالیت میكرد. این روزنامه ابتدا در اصفهان منتشر میشد، اما بعدا به تهران منتقل شد و حسین فاطمی جوان سردبیر آن شد. البته فاطمی در همین زمان در روزنامه ستاره نیز كه در تهران منتشر میشد، مطلب مینوشت و مطالب تند و تیزی در حمایت از آزادیخواهان و ملیون و ضد دیكتاتوری مینوشت. دكتر فاطمی در این دوره در باختر سرمقالههای تندی مینوشت كه در نهایت به توقیف این نشریه منجر شد. بعد از بازگشت به ایران هم تقاضای نشریه باختر امروز را داد كه از مردادماه ١٣٢٨ شروع به انتشار كرد. این نشریه البته به زودی توقیف شد اما دوباره شروع به كار كرد. البته این نكته را نیز باید توجه كرد كه دكتر مصدق همه جا در كار مطبوعاتی پشتیبان دكتر فاطمی بود. اصولا دكتر مصدق پشتوانه مطبوعات بود. البته خودش مستقیما در نشریات فعالیت نمی كرد، اما از آنها حمایت میكرد و هر روزنامهیی كه گرفتار میشد و به مشكلی برمی خورد، به دكتر مصدق مراجعه میكرد و از موقعیت او استفاده میكرد. دكتر فاطمی هم مثل یك مبارز در صف جلوی مطبوعات بود. به یك تعبیر میتوان گفت كه مصدق حامی و پشتیبان فاطمی بود و فاطمی نیز دوستدار و همراه مصدق بود.

آیا به طور خاص خاطرهیی هم از فعالیتهای مطبوعاتی دكتر فاطمی داشتید؟
البته به طور خاص كه خیر، چون خیلی از آن سالها میگذرد و در این سن و سال به یاد آوردن خاطره مشخص از آن زمان دشوار است. اما به خاطر دارم كه ما هر دو در یك صف مبارزه می كردیم. البته در آن سالها در كنار نشریات متعددی كه برخی نیز متعلق به حزب توده بود، مثل به سوی آینده و شهباز و مصلحت و پرچم امروز، دو روزنامه بیش از بقیه تاثیرگذار بودند، نخست روزنامه باختر امروز به مدیریت زندهیاد دكتر فاطمی كه عصرها منتشر میشد و دیگری شاهد. شاهد صبحها منتشر میشد و مدیر آن دكتر مظفر بقایی بود كه در آغاز وابسته به جبهه ملی بود. بعد از تاسیس حزب زحمتكشان ملت ایران، این روزنامه ارگان این حزب شد. این دو روزنامه به ویژه باختر امروز نفوذ وسیعی در میان مردم داشتند و تیراژ آنها گاهی از اطلاعات و كیهان نیز بیشتر میشد. هر دو روزنامه از كادر نویسندگانی نیرومند و كارشناس برخوردار بودند و برخلاف روزنامه های دیگر از خط مشی مشخصی پیروی میكردند. پس از قیام ملی ٣٠ تیر ١٣٣١ و انشعاب دو حزب زحمتكشان ملت ایران، روزنامه شاهد اعتبار خود را از دست داد و روزنامه نیروی سوم ارگان حزب نیروی سوم به رهبری زندهیاد خلیل ملكی جای آن را گرفت. من هم البته از نوجوانی به روزنامه ها و نشریات علاقه داشتم و نخستین مقالاتم را هم در مجله دنیای دكتر ارانی منتشر كردم و حدود دو سال بین سالهای ١٣١٤ تا ١٣١٦ در روزنامه های اطلاعات و ایران مطالبی مینوشتم تا اینكه در سال ١٣١٦ ما را به عنوان گروه ٥٣ نفر بازداشت كردند تا سال ١٣٢٠ كه آزاد شدیم. بعد از آنكه با تاسیس حزب توده در روزنامه های تودهیی مینوشتم. مهمترین كار مطبوعاتی من در این دوره در روزنامه مردم بود. بعد از تعطیلی روزنامه مردم هم در روزنامه رهبر به مدیر مسوولی ایرج اسكندری كار میكردم. بعد از آن هم در نشریه نامه مردم كه مال دكتر رادمنش بود مطلب منتشر میكردم. یادم نیست كه هفتهنامه بود یا روزنامه، فقط خاطرم هست كه یك ضمیمه داشت به اسم مردم برای روشنفكران كه از طرف حزب منتشر میشد و جنبه تئوریك داشت و من و طبری و مهندس مكی نژاد در تحریریه آن مینوشتیم. به هر حال من تا زمان انشعاب یعنی دیماه ١٣٢٦ در نامه مردم مینوشتم و بعد از انشعاب نیز روزنامهیی نداشتیم. بعد از چند ماه در منزل خلیل ملكی جمع شدیم و تصمیم گرفتیم مجله اندیشه نو را به عنوان ضمیمه روزنامه دنیای كار منتشر كنیم. در همین ایام روزنامه یی به اسم جهان ما نیز به راه انداختیم كه امتیازش به نام یكی از دوستان كفاش به نام منصوری بود و هر هفته یك شماره از آن منتشر میشد. پس از توقیف جهان ما، هفتهنامه حجار را منتشر میكردیم. این اتفاقات مربوط به سالهای ١٣٢٩ است كه كار روزنامه حجار تا ١٣٣٢ ادامه داشت. بنابراین باید اشاره كنم كه اگرچه من و آقای دكتر فاطمی در یك روزنامه فعالیت نمیكردیم، اما اصولا همسو با ایشان بودم. یعنی ما در روزنامههای تودهیی و ایشان در روزنامه های ملی دست در دست هم مقابل دشمنان ایران و دشمنان آزادی و مطبوعات ایران میجنگیدیم.

آیا خودتان با دكتر فاطمی اختلاف نظر نداشتید؟
خیر، ابدا. ما همیشه در یك صف علیه استبداد و استعمار بودیم. البته ممكن است در بعضی مسائل كوچك مخالفتهایی داشته باشیم، اما در مسائل اصلی و مهم كه به منافع ملی ارتباط داشت و به مشكلات مهم مردم ایران اختصاص داشت، همیشه در یك صف بودیم. یعنی قوام السلطنه مرتجع وقتی میخواست كاری خلاف ایران انجام دهد، ما با دكتر فاطمی دست در دست هم در مطبوعات به افشاگری و مخالفت با او میپرداختیم.

بعد از كودتای ٢٨ مرداد، سرنوشت دكتر فاطمی چه شد؟
بعد از كودتا دكتر فاطمی كه از مخالفان سرسخت شاه بود، به خاطر سخنرانیها و مقالات و اعمالی كه كرده بود، نمیتوانست و نباید هم خود را تسلیم میكرد و بنابراین بهطور مخفی زندگی میكرد و برای پیدا كردن او ماموران امنیتی شبانه روز میگشتند. در این جریان پدر عیال او را دستگیر كردند و بارها عیالش را مورد پرس و جو قرار دادند كه به نتیجه نرسیدند تا اینكه در نهایت در اواخر سال ١٣٣٢ در میدان تجریش در منزلی كه گویا مربوط به یكی از افسران توده یی بوده پیدا میكنند.

یكی دیگر از ماجراهای مربوط به زندگی سیاسی دكتر فاطمی، قضیه ترور ایشان در سال ١٣٣٠ است. آیا خاطرهیی از آن ماجرا دارید؟
البته بهطور خاص خاطرهیی در ذهنم نیست. اما میدانم كه این اقدام توسط برخی از اعضای فداییان صورت گرفت. فداییان در آن زمان تندروی میكردند و متاسفانه در برخی موارد كارهایی كردند كه پسندیده نبود. دكتر فاطمی در مراسمی كه در بهمن ماه سال ١٣٣٠ به مناسبت سالگرد درگذشت محمد مسعود در مزار ایشان در شمیران برگزار شد، شركت كرد كه در این مراسم مورد حمله جوانی قرار گرفت كه خوشبختانه نتیجه یی نداشت و جان ایشان نجات یافت. دكتر فاطمی نوروز سال بعد را در بیمارستان گذراند و در نهایت نیز بهبود یافت.

چهره های زیادی از میان ملیون بعد از كودتا دستگیر شدند، به نظر شما چرا در میان ایشان دكتر فاطمی اعدام شد؟
دلیل اصلی آن بود كه دكتر فاطمی خیلی تندرو و فعال بود و ملاحظه مسائل سیاسی و شرایط را نمیكرد و در سرمقاله هایی كه در باختر امروز مینوشت، بسیار تند بود و مطالب قاطع و برندهیی مینوشت. دیگر افراد جبهه ملی مثل دكتر فاطمی این اندازه قاطع و تند و تیز نبودند و ملاحظه شرایط را میكردند. اما دكتر فاطمی مثل شمشیر برنده یی قاطع بود و در نتیجه خودش هم ضربه خورد. به همین ترتیب بود كه آسیب دید و فدایی شد. بهطور كلی فاطمی خیلی تند بود و دیگران او را جلو می انداختند. همین هم باعث از بین رفتن او شد.

این هم گفته میشود كه شاه و خواهرش اشرف به طور خاص از فاطمی كینه به دل داشتند. به نظر شما شاه چه كینه یی از دكتر فاطمی داشت؟
شاه دست در دست استعمار داشت و می كوشید با پشتیبانی استعمار حكومت كند و هر جا كه منافع ملی با منافع امپریالیسم در تضاد بود، منافع ملی را فدا میكرد. دكتر فاطمی برعكس بود. او منافع ملی را بر همه چیز برتری میداد و با شاه نیز شدیدا اختلاف داشت. همین اختلاف نظر شدید و اینكه فاطمی در سخنرانیها و نوشته هایش مستقیما به شخص شاه میتاخت، باعث شد كه شاه از دكتر فاطمی كینه به دل داشته باشد و بعد از كودتا و دستگیری فاطمی نیز نقش مستقیم در اعدام او داشت.

پس قبول دارید كه اگر رفتارهای افراطی و تندرویهای دكتر فاطمی نبود، این اتفاق نمی افتاد؟
بله، شاید بتوان این سخن را پذیرفت. به هر حال دكتر فاطمی قلم تند و تیزی داشت. دشمن هم ملاحظه این را نمیكرد كه او به دلیل منافع ملی این طور مینویسد و وقتی میدید كه خطر از جانب فاطمی زیاد است، لبه تیز حمله اش را متوجه او میكرد. البته دلیل محبوبیت فاطمی نیز همین روحیه برندگی و تند و تیزی او بود. آخر هم همین باعث كشته شدن او شد.

اخیرا برخی میگویند كه رابطه فاطمی با انگلیسیها خوب بوده است، شما در این مورد چه می فرمایید؟
اصلا چنین نیست و من این را به هیچوجه قبول نمی كنم. دكتر فاطمی یك شخصیت ملی بود و از ابتدا تا زمان مرگ همه جا و در همه مسائل گرایش ملی داشت و هر جا امپریالیستها دیدگاهها یا كرداری داشتند كه با منافع ملی در تضاد قرار میگرفت، دكتر فاطمی به آنها می تاخت و در این میان بین روسیه و انگلیس برای او تفاوتی وجود نداشت. بنابراین دكتر فاطمی همه جا راه خودش را میرفت و این امپریالیستها بودند كه میخواستند به او نزدیك شوند.

رابطه دكتر فاطمی با حزب توده چطور بود؟
در جاهایی كه حزب توده و شوروی در سیاست خودشان به منافع ایران نزدیك میشدند، دكتر فاطمی نیز به حزب توده نزدیك میشد و میگفت از آنجا كه حزب توده در این عملكرئ خاص با منافع ملی همراه است، دلیلی ندارد كه به آنها حمله كنیم. حزب توده نیز از این موضوع استقبال میكرد و میگفت چرا باید بیخود با فاطمی مخالفت كنیم. اما بهطور كلی این هر دو راه خود را میرفتند و فقط گاهی امكان داشت كه این مسیرها یكی شوند. بنابراین نباید گفت كه فاطمی خودش را تسلیم حزب توده میكرد یا بالعكس. البته متاسفانه بنیانگذار حزب توده شوروی بود كه دولت شوروی همیشه میخواست منافع خودش را پیش ببرد و در بیشتر موارد این منافع، با منافع ملت ایران در تضاد بوده است. به همین خاطر هم همیشه ملیون ایران و در راس ایشان دكتر فاطمی با حزب توده مخالفت میكردند.

آیا در دولت دكتر مصدق هم كسانی بودند كه با دكتر فاطمی مخالف باشند؟
تا جایی كه خاطر دارم، خود دكتر مصدق همیشه به دكتر فاطمی بسیار نزدیك بود و از او حمایت و پشتیبانی میكرد و حتی بهطور شخصی او را خیلی دوست داشت و هر جا كه حساسیت به وجود میآمد، از او دفاع میكرد. دكتر فاطمی هم خیلی دكتر مصدق را دوست داشت و نسبت به ملیون و دكتر مصدق فداكاری داشت. اما در میان اطرافیان دكتر مصدق افراد بسیاری بودند كه خیلیهایشان نوكر انگلیس بودند كه میخواستند از دكتر مصدق استفاده كنند. این افراد طبیعتا با فاطمی نیز مخالفت میكردند. البته این افراد مخالفت خود را بهطور آشكار نسبت به دكتر فاطمی بیان نمی كردند، چون همانطور كه گفتم دكتر فاطمی سردبیر باختر امروز بود كه بسیار تاثیرگذار بود و همه كسانی كه در سیاست نقش داشتند، نمیتوانستند آن را نادیده بگیرند. به همین دلیل ایشان مخالفت خود را با دكتر فاطمی به طور پنهانی پیش میبردند تا مورد حمله و انتقاد او واقع نشوند.
اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: