1394/2/6 ۱۱:۵۳
«انور خامهای» در 99 سالگی هم مینویسد. او تنها بازمانده گروه مشهور به «53 نفر» و تنها روزنامهنگاری است که كه حدود هفتاد سال است قلم میزند. خاطرات اجتماعی و سیاسی او به نظر اهل قلم یكی از باارزشترین و آموزندهترین منابع برای تهیه تاریخ شفاهی است. تأخیر در انتشار جلدهای پنجم و ششم کتاب «سالهای پرآشوب» بهانهای برای گفتوگو با او شد.
فیروزه شریفی: دكتر «انور خامهای» تنها روزنامهنگاری است كه حدود هفتاد و پنج سال است قلم میزند و خاطرات اجتماعی و سیاسی او به نظر اهل قلم یكی از باارزشترین و آموزندهترین منابع برای تهیه تاریخ شفاهی است. وی سالها نماینده و كارشناس سازمان ملل در آفریقا بود و كمكهای بسیاری به كشورهای تازه استقلالیافته این قاره كرد تا بتوانند روی پای خود بایستند. خامهای در طول سفر در آفریقا، خاطرات، نظرات و شرح وقایعی را كه بر او میگذشت، برای روزنامههای تهران ــبهویژه روزنامه «اطلاعات» و «ژورنال دو تهران» ــ میفرستاد. بعد از خروج او از آفریقا نام وی بر مکانهایی در برخی شهرهای این کشورهای تازه استقلالیافته گذارده شد. او سالها سردبیر مجله «اطلاعات هفتگی» و از نویسندگان تحریریه روزنامه اطلاعات بود. صفحات «گزارش روز» روزنامهها از ابتكارات انور خامهای به شمار میآید كه آن را در روزنامه اطلاعات به تجربه گذاشته بود. «انور خامهای» تنها بازمانده از گروه مشهور به «53 نفر» است که بعدها برخی از آنها حزب توده را تشکیل دادند. از نخستین نویسندگان و آخرین بازمانده روزنامههای «مردم» و «رهبر» است كه «ارگان حزب توده» بودند. وی درسال 1322 به عضویت حزب توده در آمد و بعد از چهارسال در دی ماه 1326 به دلیل اعتراض به سیاستهای این حزب به همراه «خلیل ملكی»، «جلال آل احمد»، «فریدون توللی» و چند تن دیگر از آن جدا و منشعب شد. او در این باره گفته بود كه قاجاریه به روسیه و تزار وابسته هستند و تودهایها به شوروی بلشویكی. این با مرام ما جور نیست. به همین دلیل از حزب جدا شدم. وی در سال 1326 در جریان بازگشت خود از یك سفر از پاریس مدت دو هفته در «مسكو» اقامت کرد. در این مدت با اشخاصی سرشناس از جمله «ابوالقاسم لاهوتی» ــ شاعر معروف ایرانی كه در آنجا پناهنده بود ــ ملاقات داشت و دانستنیهایی مهم درباره وضع زندگی در شوروی سابق کسب کرد كه او را برای جدا شدن از حزب توده مصمم ساخت. او از معدود اعضای حزب بود كه به ماهیت «استالینیسم» پی برد و كتابی به زبان فرانسه با عنوان «تجدیدنظرطلبی از ماركس تا مائو» نوشت. این كتاب بارها در فرانسه به چاپ رسید و بعدها در ایران توسط خود وی ترجمه شد. «سالهای پرآشوب» از آخرین تألیفها و آثار خامهای است كه در ده جلد تنظیم شده است. جلدهای اول و دوم آن در سال 1378 و جلدهای سوم و چهارم در سالهای 1379 و 1381 توسط نشر «فرزان روز» به چاپ رسید. در حال حاضر جلد پنجم و ششم این کتاب آماده است. درباره این اثر گفتوگویی با دکتر انور خامهای داشتیم. درباره این کتاب توضیح میدهد: «سالهای پرآشوب» به وقایع واتفاقهایی از تاریخ ایران میپردازد كه خود شاهد آنها بودهام؛ وقایعی از زمان جنگ جهانی دوم و حضور آلمانیها تا كشمكش نفت و انعقاد قرارداد «كنسرسیوم». انگیزه شما برای تألیف چنین اثری چه بود؟ سالهای جنگ جهانی دوم در تمام دنیا و همچنین كشور ما یكی از پرحادثهترین و سرنوشتسازترین وقایع قرن بود. كشور ما برههای پرحادثه را پشت سر گذاشت كه من نیز شاهد آن بودم. قصد داشتم حقیقت را آن گونه كه رخ داده بود، ثبت کنم، بنویسم و از آن نگهداری كنم. این بخش ازتاریخ بسیار سخن برای گفتن خواهد داشت و ثبت آن برای آیندگان ــ آنها كه فرصت نخواهند یافت آن روزگار را تجربه كنند ــ میتواند قابل استفاده و مفید باشد. بین چاپ جلد چهارم با جلدهای پنجم و ششم این كتاب فاصله زمانی زیادی افتاده است. آیا وجود چنین وقفهای دلیل خاصی دارد؟ بله؛ یك بخش به آماده نبودن خود اثر مربوط میشد و بعد از آن، ناشر به دلیل حجم زیاد كار و به خاطر صرفهجویی در استفاده از كاغذ و كاهش هزینهها معتقد بود باید در حجم آن و حذف برخی موارد تجدیدنظر شود. اما من با او موافق نبودم به این دلیل كه در این كتاب درباره تاریخ صحبت میشود و حذف برخی نكتهها ــ بهخلاف نظر ناشر كه آنها را ضروری نمیدانست ــ غیرممكن است و به حقیقت رویداد آسیب خواهد زد. برای من حفظ امانت در جریان نقل وقایع در تاریخ بسیار اهمیت دارد و حاضر نیستم به خاطر كاهش قیمت کتاب، این موضوع را نادیده بگیرم. آیا برای حل این مسئله با ناشران دیگر هم گفتوگو كردهاید؟ بله؛ مدتی نیز كتاب، پیش ناشر دیگر ماند. او هم به دلیل حجم كاغذی كه برای چاپ باید مورد استفاده قرار میگرفت، قادر به چاپ آن نشد. در حال حاضر با ناشری دیگر برای چاپ كتاب با قبول شرایط و حفظ كیفیت و حجم اثر در حال گفتوگو هستم. «سالهای پر آشوب» در هر جلد به یك واقعه مهم پرداخته و در پایان، چند سؤال مطرح كرده است و چند شخصیت صاحبنظر به آن پاسخ دادهاند. در بخش دیگر، بر اساس اسناد و مدارك معتبر، پاسخها نقد شده و در بخش پایانی، عین متن اسناد آمده و چاپ شدهاند. خامهای درباره چهار جلد منتشرشده میگوید: جلد اول كتاب درباره حضور آلمانیها و جنگ جهانی دوم است. جلد دوم به شهریور 1320 و سقوط رضا شاه مربوط میشود. در جلد سوم به استعفای رضاشاه و در جلد چهارم به «بلوای نان» در 17 آذر 1321 پرداختهام. قسمتهای بعدی كتاب به مذاكرات محرمانه كنفرانسهای تهران، یالتا و پوتسدام، ماجرای «نفت شمال و جنوب»، تشكیل فرقه دمو كرات، «نهضت ملی شدن نفت» و كودتای 28 مرداد مربوط میشود. در مورد ویژگی خاص این كتاب كه به پرسش و پاسخهای وقایع، مربوط میشود، میتوانم جلد دوم را كه به شهریور 20 مربوط است، مثال بزنم كه شامل مجموعه پاسخ و گزارشهایی است از «علی منصور» نخستوزیر، «محمدرضا پهلوی»، گزارش «كفیل وزارت خارجه»، گزارش دكتر «محمد سجادی» وزیر راه، گزارش «محمد ساعد مراغهای» سفیركبیر ایران در مسكو، گزارش «عباسقلی گلشائیان» كفیل وزارت دارایی، خاطرات «نصرالله انتظام» رئیس تشریفات دربار و چند تن دیگر كه در كتاب آمده است. این پاسخها بر اساس اسناد و مدارك معتبری كه از كشورهای مختلف جهان جمع كرده بودم، تحلیل شدهاند. آن چه ناشر از من میخواهد، نقل پاسخ از یك شخصیت و حذف دیگر پاسخگویان است؛ در صورتی كه شخصیتهای مختلف، هر كدام جنبهای از واقعه را كه با آن در ارتباط بودهاند مورد تحلیل قرار دادهاند. مجموعه نظر آنهاست كه پرسشها را کامل میكند ولی برخی ناشران آن را تكرار مطلب و غیرضرور میدانند. «انور خامهای» متولد 29 اسفند ماه 1295 در تهران است. او فرزند چهارم «شیخ یحیی كاشانی» از فعالان انقلاب مشروطیت ایران است. شیخ یحیی كاشانی از پیشگامان روزنامهنگاری دوره اول مشروطه و سردبیر روزنامههای «حبلالمتین تهران»، «مجلس»، «ایران امروز»، «شهاب ثاقب» و «ایران» بود. انور خامهای كه كوچكترین فرزند پدر بود از هفتسالگی همراه او به روزنامه «ایران» میرفت و از کودکی با محیط مطبوعات و كار در روزنامه آشنا میشد. این عمدهترین دلیل او برای ورود به عرصه مطبوعات و علاقه وی به این حرفه شد. در سال 1313 بعد از اخذ دیپلم در رشته «مهندسی شیمی» وارد «دانشكده صنعتی» شد. در زمان دانشجویی با گروهی كه علیه رضا شاه مبارزه میكردند و به «53 نفر» معروف بودند آشنا شد. این گروه در سال 1316 كشف و بازداشت شدند و انور خامهای به دلیل عضویت در این گروه به شش سال زندان محكوم شد. سر انجام پس از پنج سال درمهر ماه 1320 مشمول قانون عفو عمومی شد و از زندان بیرون آمد اما از ادامه تحصیل در دانشگاه باز ماند.در سال 1321 وارد فرهنگ (آموزش و پرورش) شد و ضمن تدریس به كار روزنامهنگاری نیز پرداخت. در مرداد 1325 به عنوان نماینده مطبوعات ایران در كنگره پاریس (صلح 23 كشور) دعوت شد و به پاریس سفر كرد. پس از پایان این كنگره به عنوان نماینده دانشجویان ایران در كنگره بین المللی جوانان در «پراگ» شركت کرد و به نمایندگی از سوی آنان به سخنرانی پرداخت كه در نشریات ایران و جهان به چاپ رسید. در ضمن همین كنگره، از طرف هیئت نمایندگی یوگسلاوی به این كشور دعوت شد. او در جریان این سفر با «مارشال تیتو» رهبر معروف این كشور دیدار و گفتوگو داشت كه این ملاقات، یكی از بااهمیتترین دیدارهای او در دوران كار مطبوعاتی وی به شمار میرود. در سال 1340 برای درمان بیماری چندینساله گوارشی به «كلن» آلمان سفر كرد. از آنجا كه دوره مداوا طولانی شد، در رشته اقتصاد دانشگاه «هایدلبرگ» ثبتنام كرد. او سه سال در دانشگاههای «هایدلبرگ» و «هامبورگ» و پنج سال در دانشگاه «سویس» این رشته را دنبال كرد و درجه دكتری در اقتصاد گرفت. همزمان در مدت پنج سال تحصیل در داتشگاه «فرایبورگ» سویس در انستیتوی روزنامهنگاری این دانشگاه نیز ثبتنام كرد و پس از دو سال درسال 1348 موفق به اخذ دیپلم عالی روزنامهنگاری با امتیاز شد: پس از پایان تحصیلات از طرف «عباس مسعودی» (صاحب امتیاز و مدیر مسئول وقت روزنامه اطلاعات) و دیگران برای بازگشت به ایران و كار در روزنامهها دعوت شدم كه به دو دلیل آن را قبول نكردم. اول آن كه قصد داشتم مدتی در دانشگاههای خارج از كشور تدریس كنم و با وضع استخدامی در این دانشگاهها آشنا شوم و بعد، اندیشه تدوین وتألیف كتابی را كه درباره ماركسیسم در سر داشتم، به سرانجام برسانم. به همین دلیل چون منابعی را كه احتیاج داشتم در ایران در دسترس نبود، ترجیح دادم چند سال دیگر در اروپا بمانم. طی این مدت به كار تدریس در اروپا نیز پرداختید؟ در اروپا خیر؛ ولی با سوابق و مداركی كه داشتم، در كانادا به مدت دو سال در رشتههای «اقتصاد خرد و كلان»، «اقتصاد ریاضی» و «تاریخ عقاید اقتصادی» تدریس كردم. دكتر انور خامهای در این فاصله با كار و كوشش فراوان توانست كار پژوهش و نگارش كتاب «تجدیدنظرطلبی از ماركس تا مائو» را به پایان برد و در اردیبهشت 1353 آن را در پاریس به چاپ برساند و بعد از 14 سال به كشور خود بازگردد. درایران از دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران تقاضای تدریس كرد كه چون حكم استادیاری برای او صادر شد و او با سوابقی كه داشت، خود را حداقل شایسته دانشیاری میدانست از قبول آن خودداری كرد. سپس در پژوهشگاه علوم انسانی وابسته به وزارت علوم با رتبه 1 دانشیاری مشغول به كار شد. او در كنار فعالیتهای پژوهشی و تدریس، سالها به فعالیت مطبوعاتی خود ادامه داد. افزون بر روزنامه های «مردم» و «رهبر»، در نشریات بسیاری فعالیت داشت که «جهان ما»، «فردوسی»، «علم و زندگی»، «اندیشه نو»، «نبرد زندگی»، «اطلاعات»، «اطلاعات ماهانه»، «كیهان»، «جامعه سالم»، «آدینه»، «دنیای سخن»، «اندیشه»، «جامعه»، «نگین»، «خواندنیها»، «ایران فردا»، «گزارش»، «حافظ»، «چشمانداز ایران»، «كلك»، و «بخارا» از آن جملهاند. انور خامهای در كنار مقالهها و آثار مطبوعاتی، حدود 20 كتاب چاپشده نیز دارد. «دیالكتیك طبیعت و تاریخ»، «فلسفه برای همه»، «پنجاه نفر و سه نفر: (جلد اول «خاطرات سیاسی»)»، «خاطرات روزنامهنگار»، «محنت آباد» و «سالهای پرآشوب»، نمونهای از تألیفهای او هستند. او از دوستان «صادق هدایت»، «بزرگ علوی» و «جلال آلاحمد» بود. رفاقت انور خامهای با آلاحمد چنان بود كه مجموعه داستان «محنتآباد» خود را به او هدیه كرد. درباره آلاحمد میگوید: «من او را بسیار دوست داشتم و همیشه به او فرصت میدادم تا نوشتههایش را بتواند به چاپ برساند. نیما هم او را خیلی دوست داشت.» او با تمام علاقهای كه به آلاحمد دارد، چون صحبت از «بزرگ علوی» میشود، نگاهش برق دیگری میزند و میگوید: «او استاد من بود. هم از كلاسهایش آموختم و هم از خواندن نوشتهها و داستانهایش. بزرگ علوی به لحاظ شخصیت و دانش در دوره فعالیت فرهنگی ما بینظیر بود.»
ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید