1394/3/10 ۱۰:۱۳
آنچه درباره این کتاب ضروری است، اینکه علامه شادروان استاد جلالالدین همایی بهدرستی کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم را موضوع تحصیل تاریخ ایران مرقوم فرمودهاند؛ چنان که در حوزههای علوم دینی اهل سنت کردستان نیز برای همین امر مطالعه و تعلیم میشده است، اما شادروان استاد دکتر ذبیحالله صفا آن را فاقد جنبه تاریخی و تعلیم و تحصیل آن را در امر انشا و ترسل دانستهاند، در حالی که در حوزههای علوم دینی که بخش وسیعی از تحصیل را به ادبیات و علوم بلاغت اختصاص میدهند و نمونههای فصیح و بلیغ در اختیار دارند و در ابتدا بهویژه در مدارس کردستان به مطالعه متون بهشتی گلستان شیخ اجل میپردازند و در انتهای بخش ادبیات و بلاغه آثار سراجالدین سکاکی (۵۵۵ ـ ۶۲۶) و خطیب دمشقی (قزوینی) (۶۶۶ ـ ۷۳۹) و علامه قطبالدین شیرازی شارح مفتاح؛ محمود بن مسعود متوفی سنه ۷۱۶ و سعدالدین تفتازانی (۷۱۲ ـ ۷۹۲) که مطول را در شوال۷۸۹ تمام کرده و…۱۷ در دسترس و واجبالتحصیل است، بعید مینماید کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم بدین منظور تعلیم و تحصیل شود و درست همان است که استاد همایی فرمودهاند؛ همچنان که در مدارس علوم دینی کردستان نیز به منظور تحصیل تاریخ خوانده میشود و شادروان دکتر صفا نیز خود در جای دیگر در زمره پیروان سبک صاحب جهانگشای جوینی مینویسد:
آنچه درباره این کتاب ضروری است، اینکه علامه شادروان استاد جلالالدین همایی بهدرستی کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم را موضوع تحصیل تاریخ ایران مرقوم فرمودهاند؛ چنان که در حوزههای علوم دینی اهل سنت کردستان نیز برای همین امر مطالعه و تعلیم میشده است، اما شادروان استاد دکتر ذبیحالله صفا آن را فاقد جنبه تاریخی و تعلیم و تحصیل آن را در امر انشا و ترسل دانستهاند، در حالی که در حوزههای علوم دینی که بخش وسیعی از تحصیل را به ادبیات و علوم بلاغت اختصاص میدهند و نمونههای فصیح و بلیغ در اختیار دارند و در ابتدا بهویژه در مدارس کردستان به مطالعه متون بهشتی گلستان شیخ اجل میپردازند و در انتهای بخش ادبیات و بلاغه آثار سراجالدین سکاکی (۵۵۵ ـ ۶۲۶) و خطیب دمشقی (قزوینی) (۶۶۶ ـ ۷۳۹) و علامه قطبالدین شیرازی شارح مفتاح؛ محمود بن مسعود متوفی سنه ۷۱۶ و سعدالدین تفتازانی (۷۱۲ ـ ۷۹۲) که مطول را در شوال۷۸۹ تمام کرده و…۱۷ در دسترس و واجبالتحصیل است، بعید مینماید کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم بدین منظور تعلیم و تحصیل شود و درست همان است که استاد همایی فرمودهاند؛ همچنان که در مدارس علوم دینی کردستان نیز به منظور تحصیل تاریخ خوانده میشود و شادروان دکتر صفا نیز خود در جای دیگر در زمره پیروان سبک صاحب جهانگشای جوینی مینویسد: «تاریخ معجم از شرفالدین قزوینی که به بهانه نگارش تاریخ قدیم ایران وسیلهای برای اظهار فضل نویسنده به دست او داد.»۱۸ امید که روح بلند استاد بر این کمترین ببخشاید و خود نیز علماً و عملاً بر جنبه تاریخی کتاب المعجم اذعان دارد که به قول وحدت کرمانشاهی:
حالی اگرچه رند خراباتخانهایم لیکن فقیه مدرسه بودیم سالها۱۹
جای توجه است که این امر تاریخی و ملی به حمایت اتابکان لُر بزرگ در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم انجام گرفته است جغرافیای زادگاه این اثر قابل بحث، لرستان و کوهپایههای زاگرس است که به روایتی سنتی ایل بزرگ بختیاری را شامل است. این اثر در تمام مدارس ایران به عنوان کتاب درسی به فرزندان این مرز و بوم آموزش داده میشود، سپس مرزهای ایران را نیز درمینوردد و در شبهقاره نیز برای مطالعه تاریخ ایران به جوانان هند که فرهنگ و تباری واحد با ایران دارد، برگزیده میشود و سالهای متمادی در آن سرزمین به فرزندان آریایی و پارسیگوی هند تدریس میشود و این امر سادهای نیست. از یاد نبریم که هند در بینش علویان، سرزمینی مقدس است.
هماهنگی شخصیتهای شاهنامه و مهابهارات
پروفسور آچاریا دارمندرانات که شاهنامه حکیم طوس را به سنسکریت و هندی ترجمه کرده است، در نخستین جشن طوس کندوکاوی مفید و مختصر و عالمانه در موضوع تطبیق شخصیتهای «شاهنامه» فردوسی و «مهابهارات» ارائه نموده که نگاهی به آن ما را در شناسایی پیوند ریشهای ایران و هند و چرایی ارتباط آیینی علویان یارسان با آن سرزمین رازآلود بیشتر آشکار میسازد. او مینویسد:
مثلی قدیمی میگوید: «زائری آریایی هنگام رفتن به آریان (ایران) متحیر است که بداند امتداد آریاوارتا (هند) به کجا پایان مییابد و سرزمین ایران از کجا آغاز میشود؟» چنین مینماید که ایران و هند دو ملتی هستند که به حکم تقدیر برگزیده شدهاند تا بر زمین، نزدیکترین یاران همدیگر باشند. هر دو تباری مشترک دارند که همان نژاد بزرگ آریایی است.
نیاکان ما به زبان مشترکی سخن میگفتند که شاخههایش از یک سو ودایی، پراکریت و سنسکریت و از سویی دیگر اوستایی، پهلوی و فارسی است. حقیقت این است که این زبانها در کلام و ساختمان مانند یکدیگرند و بیگمان میتوان گفت که زبانهای ما همچون نیاکان ما از یک ریشهاند. این نکته حقیقت دارد که اساطیر ما نیز همچون قهرمانان ما که در ادبیات و حماسههایمان مورد ستایش قرار گرفتهاند، مانند یکدیگرند.
با این همه گاه به گاه باید به اثبات و تصدیق درستی وقایع پرداخت تا به افسانه مبدل نشوند. از نیاکان و قهرمانان ما باید یاد گردد و پیوندهایی که نباید آنها را فراموش کنیم، باید دوباره عنوان و اظهار شوند. گهگاهی بایست پلهای تازهای از زبان و ادبیات به پا سازیم تا دور و جدا نمانیم یا از یکدیگر بیگانه نگردیم.
مهابهارات و شاهنامه دو سرچشمه بزرگ آثار باستانی و میراث مشترک ما هستند. نامهای قهرمانان، شاهان و جنگاورانی که در این کتابهای حماسی و تاریخی یاد شدهاند، ریشههای ژرفی در ادبیات ودایی و اوستایی دارند. برای یک فرد عامی که از این فضای یکسانی و یگانگی استشمام کرده است، گاهی بسیار طبیعی است که شتابزده نتیجهگیری کند؛ چرا که این زمینه پر است از اشارههایی بر شباهتهای نادرست که ممکن است جستجوگر ناآزموده را گمراه کند. نهایت احتیاط و باریکبینی لازمه تعیین درستی وقایع است.
اکنون بیایید برخی از پادشاهان یادشده در شاهنامه را بررسی کنیم تا ببینیم چه مانندهایی در ادبیات تاریخی و حماسی هند دارند. برابر شاهنامه، «کیومرث» نخستین پادشاه ایران است. نام این پادشاه از دو بخش تشکیل شده است. نخستین «کیو» است و دومی «مرث». واژه «کیو» از «گیه» ادبیات ودایی گرفته شده است. بخش دوم «مرث» است. دانشمندان باختر زمین این لفظ را درست نفهمیدهاند و به دریافتی ساده و سراسر کوتاه و مختصر دست یافتهاند. آنان این واژه را همریشه و خویشاوند با واژه سنسکریت «مارتیا» یا «مردنی» میدانند. این سخن، از دیدگاه من، [پ. آچاریا دارمندرانات] درست نیست. این «مرث» با واژه سنسکریت «مرده Mrdah» یا «خجسته»، «آسوده» از یک ریشهاند.
واژه دیگر «هوشنگ» است. هوشنگ چیزهای بسیار بزرگی اختراع کرد و مردم خود را متمدن ساخت. در ستایش او گفتهاند که خانهها یا آشیانهای خوب ساخته است. از این رو او «هوشنگ» است. در سنسکریت «سوشنگ» به معنای کسی است که «خوشگام» است.
نام دیگر «تهمورث» است. این نیز نامی است مرکب از دو بخش «تهم» و «رث». لفظ «تهم» در پارسی باستان واژهای است مترادف برای «توانایی» و «دلاوری»، همچون «تواکشما» در وادها. گذشته از «تهمورث»، نامهای دیگری هستند مانند «تهمتن»، «تهمینه» و «تهماسپه».
«تهمتن» به معنای «کسی است که دلیری طبیعی یا بدنی دارد». «تهمینه» با واژه «تهم» و پسوند «اینه» آشکار شده است. این پیوند را میتوان در زبان سنسکریت دید (این + آ: یک ترکیب مؤنث) که در زبان پارسی آن را میتوان در واژه «گزین» یا «مهین» و در سنسکریت «کولینا» یا «گالینا» دید. «تهمینه» به معنای «دلاوری داشتن» است. همچنین واژه «تهماسپه» به معنای کسی است که «اسبی نیرومند دارد». به زبان سنسکریت در مهابهارات قهرمانی به نام «آشوات تاما» داریم که واژهای مبدل یا به سخن دیگر شکل وارونه «تهماسپه» است. نظر پانینی، دستوردان بزرگ سنسکریت، روشن میسازد که این واژه درست نیست. به باور او این نام به وسیله «آشواتتا» با افزودن پسوند «ما» یا «مانین» چهره گرفته است. از دیدگاه فروتن من، این نام مبدل «تهماسپه» است.
در ادبیات کهن هندی نام «استومرت» را میبینیم. کسانی که این واژه را از «تواکشما» (دلیری، نیرو، در زبان ودایی) مشتق میانگارند، همیشه نام «استومرت» را در واژگان ودایی میبینند.
واژه دیگر «جم» یا «جمشید» است. این «جم» در ادبیات اوستایی «ییم» است و شاید همان «یما» در ادبیات ودایی باشد. بخش دیگر این نام، «شید» در وداها «کشاتتا» است. این اصطلاح را برهمنها به پادشاهان ایرانی که بیرون از رشته نظام چهارکاستی آنان قرار داشتند، داده بودند.
ما هیچ نشانی از «ضحاک» در ادبیات سنسکریت نداریم؛ شاید دلیلش این باشد که گفتهاند این پادشاه نژادی تازی دارد. در ادبیات اوستایی «اژیهاک» مییابیم که یک مار بود و فردوسی از او پادشاهی بدکار پرداخت که دو مار روی شانههایش همراه داشت.
میگویند «فریدون» از قهرمان ودایی «تریت» آمده است. از این رو در اوستا «تریاتائون» و سپس «فریدون» شده است و «پره دیومن Pradyumn» ادبیات سنسکریت صورتی از همان است.
«منوچهر» به نام «منهچهرینِ» ادبیات اوستایی که «چهرهای بهشتی دارد» یاد شده است. در ادبیات کهن هند «منو» داریم که بنیادگذار نژاد بشری است؛ ولی نمیتوان با اطمینان گفت این دو تا چه اندازه با یکدیگر همانندی دارند.
پینوشتها:
۱۷ـ ع٫ همایی، جلالالدین، معانی و بیان، به کوشش ماهدخت بانو همایی، مؤسسه نشر هُما، تهران، ۱۳۷۰، ص ۱۴٫
۱۸ـ د. صفا، ذبیحالله، همان، ص ۱۱۴۷ و ۱۱۵۸ .
۱۹ـ وحدت، طهماسبقلی خان، دیوان وحدت کرمانشاهی، با مقدمه و اهتمام محمدعلی سلطانی، به خط فریبا مقصودی، نشر سُها، تهران، ۱۳۷۷، ص۲۵ ر فقیه به معنی مصطلح آن یعنی مجتهد نیست بلکه در منطقه کردستان و کرمانشاهان طلاب علوم دینی را فقیه میگفتند، هنوز در کردستان برای طلاب همین عنوان متداول است.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید