1393/12/13 ۰۹:۱۳
گروه اعتقادی دوم، «پیران» هستند که واجد منصبی ارثی هستند و بعد از «شیوخ» قرار دارند. وظیفه آنها برپایی مراسم ازدواج، تدوین پیماننامهها و قراردادهای فیمابین میباشد. رسیدگی و تردد در روستاها و قصبات برای انجام امور محوله نیز بر عهده آنهاست. پیرها در جشن «جماعیه» و روزهای «دوچله» مریدان خود را اطعام میکنند.
پیران
منصب «پیر» به فرزند ارشد ارث میرسد. پیرها سواد ندارند. پنج درصد از درآمد مرید به پیر واگذار میشود. مهمترین شخصیت در بین پیرها، نگهبان مقبره شیخ آدی هکاری کُرد است که او را «باباچاوش» گویند. او هیچ گاه همسری نمیگیرد و مجرد میزید، به همراه پیران اعیاد را برپا میدارد و مابقی ایام به عبادت، سلوک و تفکر مشغول است.
فقیرها
گروه سوم «فقیر»ها هستند. فقیر کُرد ایزدی همانند فقرای هند و راهبان نصاری است. لباس آنها باید مطابق پوشش شیخ آدی باشد؛ خرقه پشمینه سیاه و کوتاهی که سینه را میپوشاند، با حاشیهای سرخرنگ و کمربندی به رنگ سرخ و سفید. خرقه تا پوسیدگی و پارگی تمام پوشش فقیر است و چون از کار افتاد، تعویض و خرقه کهنه نگهداری میشود و به هنگام مرگ با وی دفن میشود. فقیر عرقچین بر سر میگذارد و دستاری سیاه به دورش میپیچد که آن را «کمه فقیر» گویند. وی طنابی به دور گردن دارد که «طوق گردن» یا «مقفول» گویند.
رعایت احترام فقیر واجب و لازمالاجراست. فقیر نایب شیخ است و در غیاب او کار علوم دینی پیروان و بهویژه تعلیم جوانان را به عهده دارد. فقیر باید از «میر» (مهر) اطاعت محض داشته باشد. خلاف (همانند تغییر پوشش)، موجب حکم خلع خرقه و تراشیدن محاسن و طرد او میشود. فقرا پس از طی مراحل سلوک، از دست میر خرقه میگیرند. اطاعت محض از میر، وصیت شیخ آدی است.
فقیرات (زنهای فقیر): گروهی از زنان هستند که همانند راهبهها عمرشان را وقف خدمت «زیارتگاه لالش» میکنند و همان طور که در شرح ترجیعبند هاتف اصفهانی اشاره کردیم، روزگار را به ساختن فتیله چراغهای زیارتگاه میگذرانند.
پیوند حوزه عرفانی هند و خراسان
وظایف فقیر نسبت به «میر»، پیوند حوزه عرفانی هند و خراسان را از طریق کُردهای ایزدی و «کُردهای شَبَک» (صفوی) به سرزمین آناتولی (آنادول) روشن میسازد؛ زیرا در میان فقیرهای ایزدی اگرچه این مرتبه و جایگاه به امری ارثی تبدیل شده است، اما هر فرد ایزدی میتواند به عضویت گروه فقیرها پذیرفته شود تا مراحل سیر و سلوک را بگذراند و این مطابق عنوان چکیده و چسبیده در «سلسله خاکسار جلالی» است؛ چنان که قطارکش مقتدر و متأخرّ خاکسار، شادروان حاج میرمطهر علیشاه شیرازی واژه میر (= مهر) را به آغاز نام خود افزود و پس از وی، این سبک در طریقت خاکساریه مرسوم شد. البته در اوایل سلسله هم بود و مریدان خاکسار را نیز «فقیر» میگویند.
در زمان تصدی ایشان چنان که خطایی از فقیری خلاف آداب فقر سر میزد، خرقه را از او بازمیگرفت و ریش و سبلتش را میتراشید و به اصطلاح فقرا خاکسار، او را «صفا» میداد و از سلسله اخراج میکرد؛ چنان که درباره یکی از زبدهترین مریدان خود این حکم را اجرا کرد. میرمطهر به شیوه خاکسارهای متقدم، «فقیرات» را نیز تحت تعلیم و سلوک داشت که وظایف ویژه داشتند و جاذبه و پاکی و روحانیت او و صداقت در ترویج محبت اهل بیت(ع) در ایران و عراق و هند تصدی او را گسترده ساخته بود.
امید است در نوشتاری سر و سرّ سلاسل صوفیه ایران و عراق و ترکیه و سوریه را با کردان ایزدی و علویان ارائه نماییم و مشخص سازیم که پیوند این جزایر رازآلود از دیرباز چگونه فرهنگ ایرانزمین را زنده نگاه داشته است.
فراموش نکنیم که مرکز فقرای خاکسار در نجف و کوفه بوده است و این نکته ضروری و تاریخی و اعتقادی را هم فراموش نکنیم که ابراهیم ادهم که بحث کلیدی او را یادآور شدیم و واسطـهالعقد و از بزرگان علویان و صفویان «شَبَک» و «یارِسان» و مریدان میرجلالالدین حیدر است، در میان ایزدیها نیز جایگاه ویژهای دارد و او را شیخ ابراهیم خورستانی میگویند و در حکایت او آوردهاند که: شیخ ابراهیم از ثروتمندان خورستان [خراسان] بود و آسیابی مخصوص آرد کردن زعفران داشت. روزی در خواب دید که خداوند به او دستور میدهد به شیخ آدی ملحق شود. پس ثروت خود را رها کرد و خرقه پوشید و به نزد شیخ آدی آمد و مجاور شد.(التونجی، محمد، همان، ص۲۰۲)
«خورستان» همان «خراسان» است که محصول معروفش زعفران، ثروت ابراهیم ادهم بوده است. فخرالدین اسعد گرگانی ـ شاعر قرن پنجم هجری ـ در داستان ویس و رامین که آن را در حدود ۴۴۶ق از پهلوی به فارسی منظوم ساخته است، گوید:
زبان پهلوی هر کو شناسد
«خراسان» آن بوَد کز وی «خور آسد»
«خور آسد» پهلوی باشد: «خور آید»
عراق و فارس را «خور» زو «برآید»
خوراسان را بوَد معنی «خور آیان»
کجا از وی «خور آید» سوی ایران
(ویس و رامین، محمد روشن، امیرکبیر، تهران،۱۳۸۱، ف۴۸، ص۱۳۷)
قوّالها
گروه چهارم؛ «قوّالها» هستند که سرودهای دینی را در مراسم و اعیاد و جشنها با دف و نی اجرا میکنند. عنوان قوال نیز در هند و پاکستان متداول است و بر گروههای نوازنده آیینی اطلاق میشود. قوالهای ایزدی غالباً از شعرای محلی هستند. گویا نیاکان آنها از همراهان شیخ آدی هکاری بودند و به سبب درک دوستی و محبت شیخ آدی با نفَس و نظر شیخ، اجازه قصیدهپردازی و مدیحهسرایی و حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخی یافتهاند. آنها در برابر سنجق ـ نماد مقدس کردهای ایزدی ـ به مناجات و مناقب و مدایح خداوند و ملائکه به گونهای منظوم میپردازند.
گردآوری نذورات و صدقات، تردد در روستاها و قصبات ایزدینشین به عهده آنهاست نیز خدّام و جاروکش زیارتگاههای دینی ـ پیش و پس از حضور زائران و در مراسم اعیاد و جشنها ـ هستند و به اقرار و افتخار شفاهی، این شرف از پدران به آنها رسیده است.
قوالان به فرزندان خود، علوم غریبه، رقص دینی، مزمارنوازی و قصیدهسرایی میآموزند تا بعد از پدر، جانشین او باشند. همسرگزینی قوالها درونگروهی است. شیوخ حق ازدواج با دختران قوالها را نداشتند. قوال به مناطق دوردست ایزدینشین سفر میکند و به محض ورود، مریدان اتاقی به او اختصاص میدهند که محل تجمع و وعظ و سروده و سرودخوانی اوست. قوال نماد مقدس ایزدی (سنجق) را به همراه دارد. پس از بازگشت به محل با هدایا و نذورات و فرستادهها برای میر = مهر آنها را به قصر میر تحویل میدهند و سنجق را امانت میگذارد.
آلمان امروز یکی از مراکز مهم و حضور کُردهای ایزدی است که مورد تردد قوالهاست. قوالها در سالهای اخیر تنها کسانی از گروههای اعتقادی بودند که اجازه خواندن و نوشتن یافتند و حفاظت رسمی از کتاب مقدس ایزدی (جلوه) را به عهده داشتند. عرقچین سر قوالها مقدس است. سوگند دروغ به آن که «کمه قوال» خوانده میشود، جایز نیست. قوال حق ندارد ریش و سبلت خود را کوتاه کند.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید