1393/10/22 ۰۸:۰۳
اگر این شناختها به صورتى درست و با همه ابعاد حاصل نگردد، نه رشدى تحقق مىیابد و نه تربیتى و نه هدایتى. حتى مکتبهاى قدیمى هندى و بودایى و تائویى و رهبانى، که به ریاضتهاى سخت و پر رنج مىپرداختند و به دنیا پشت مىکردند و تن و نیازهاى آن را حتى به صورتى مبتنى بر موازین خرد طبیعى و عقل برنمىآوردند، انسان و زندگى را نشناخته بودند، جهان مادى امروز که هیچ…
انسان براى مبارزه با خود آفریده نشده است، بلکه براى مبارزه با خودیت آفریده شده است؛ یعنى براى حرکت تکاملى در زندگى معتدل و در میان جمع انسانى. و تحقق این حرکت بدون عدالت محال است. پس در مرحله نخست باید به شناخت انسان پرداخت و شناساندن انسان به خودش به ویژه جوانان، و شناخت نیازهاى گوناگون و سازندههاى مختلف او (و همچنین نیازهاى کاذب و طرد آنها)، در همه مراحل تن و روح و در همه دوران عمر، حتى پیش از تولد و پس از مرگ…
و کاملترین شناخت انسان بدین گونه که یاد شد، همان شناخت قرآنى استبا تبیین معصوم(ع)؛ شناختى که در بسیارى از آیات قرآن کریم آمده است و در احادیث تفسیر گشته است، و نقطه اوج کمال انسان در «تقوا» دانسته شده است و راه رسیدن به تقوا را عدالت دانسته است: «اعدلوا، هو اقربُ للتّقوى».۱۷ و عدالت راستین رسیدن به جامعه منهاى فقر است؛ چنان که امام على(ع) درباره کوفه (تنها شهرى که در اختیار او بود و از نفوذ عوامل گوناگون و مخرب نیز مصونیت چندانى نداشت) مىفرماید: «ما اصبح بالکوفه احدٌ الا ناعما، ان ادناهم منزله لیأکل البر، ویجلس فی الظل، ویشرب من ماء الفرات:۱۸هیچ کس در کوفه نیست که زندگىاش سامانى نیافته باشد، پایینترین افراد نان گندم مىخورند، و خانه دارند، و از بهترین آب آشامیدنى استفاده مىکنند.»
و این چگونگى در کوفه جنگزده و نفوذ یافته آن روز، یعنى اینکه همه از رفاه نسبى برخوردار باشند و فقیرى در آن یافت نشود، و اگر سائلى حتى غیر مسلمان در رهگذر به چشم بخورد، غیر عادى باشد،۱۹ بهحق بسیار بسیار اهمیت دارد. شاید چنین شهرى در تاریخ، دیگر پدید نیامده باشد.
مطلب۹ـ ممکن است پنداشته شود که فراخوانى به ساختن جامعه منهاى فقر که نمونهاى عملى از آن در بالا نشان داده شد، یک خواسته ذهنى و آرمانى است و چنین چیزى ممکن نیست. این سخن ممکن است گفته شود و بسیار هم گفته شود، لیکن پندارى بیش نیست؛ زیرا چنان که گفته شد و نیازى به گفتن ندارد، قرآن کریم امر مىکند به اجراى عدالت، و حضور عدالت را در زندگیهاى مردمان واجب مىداند. و در علم «اصول فقه» با دلایل عقلى و نقلى ثابتشده است که تکلیف کردن به چیزى که ممکن و شدنى نیست و انجام دادن آن از قدرت و توان انسانها بیرون است (تکلیف مالایطاق) ممکن نیست؛ یعنى هیچ خردمندى کارى را که عملى نیست، تکلیف نمىکند و واجب نمىسازد. پس معلوم مىشود اجراى عدالت ممکن است و کارى استشدنى؛ از این رو خداوند متعال آن را واجب کرده است: «ان الله یأمر بالعدل».۲۰
همچنین قرآن کریم هدف اجتماعى از بعثت پیامبران را «اقامه قسط» معرفى کرده است که همان حضور عدالت است در میان مردمان بصورتى سرشار و همهگیر: «لیقوم الناس بالقسط»،۲۱ یعنى ساختن جامعه قائم بالقسط. و آیا ممکن است که خداوند حکیم دانا و مهربان و عادل، امرى را که شدنى نیست، هدف نهضت درازدامن و بزرگآهنگ پیامبران خود قرار داده باشد؟ نه، هرگز، پس اقامه قسط و اجراى عدالت ممکن است و عملى است. و آیا عدالت چیست؟
عدالت بنا بر سخن دو مفسر راستین قرآن و دو آگاه از مراد خداى سبحان، و دو معصوم در قلمرو هدایت و تربیت انسان، همان است که فقر نباشد و مردم در معیشت و زندگى به «استغنا» (بىنیازى) برسند و به راه رشد درآیند، که بدون عدالت تربیت نیست، و بدون تربیت رشد نیست، و بدون رشد هدایت نیست، و بدون هدایت معرفت نیست، و بدون معرفت عبادت نیست، و بدون عبادت سعادت نیست؛ زیرا سعادت کامل، در حال ارتباط انسان با خدا تحقق مىیابد. و یکى از مهمترین عوامل و زمینههاى ممکنسازى ارتباط انسان با خدا، اجراى عدالت است؛ از این رو در بیان هدف از بعثت پیامبران (که براى توجه دادن مردمان به خدا و سوق دادن انسانها به معرفتخداوند و عبادت او و رسیدن به سعادت آمدهاند)، اقامه قسط و نشر عدالت در میان مردمان یاد گشته است. و از این روست که امام على(ع) مىفرماید: «العدل حیاه الاحکام:۲۲ زنده شدن دین و احکام دین به اجراى عدالت است.»
کسانى که به احکام دین و ترویج احکام دین مىاندیشند و از عدالت و اجراى آن که از بزرگترین واجبات الهى و احکام دین است غفلت مىورزند، از راه و روش پیامبران، از شناخت زندگى و انسان، از فهم اهداف قرآن، و از معرفت ماهیت «الهىانسانى» تعالیم معصومان(ع) و سیره عملى آنان بدورند؛ تعالیمى که همهگونه «عسر» و «حرج» را نفى مىکند، و همهگونه استطاعت را در اداى تکلیف لازم مىشمارد؛ تعالیمى که با منطق حیات مادى انسانى در این کره خاکى، کره نیازها و وابستگیها کاملا مرتبط و منطبق است و پیامبر بزرگوارش مىفرماید: «لولا الخبز، ماصلّینا و لاصمنا…:۲۳ اگر نان نباشد (مواد غذایى نباشد و نخوریم و تغذیه نکنیم و توان نیابیم)، نه مىتوانیم نماز بخوانیم و نه مىتوانیم روزه بگیریم و… »، و همین گونه است دیگر نیازهاى ضرورى… پس اقدام راستین براى اجراى عدالت که مقدمه انجام دادن واجبات است نیز از مهمترین واجبات است. و غفلت از آن، در حوزه دین و تعریف دین و تبلیغ دین، ناقص معرفى کردن دین خداست؛ یعنى فاقد بودن عامل ضرورى براى رشد فرد و تعالى اجتماع، و مبادا که موفقیتهاى صورى را موفقیتبه شمار آوریم، که فاجعهاى دیگر است.
مطلب۱۰ـ البته اجراى عدالت و اقامه قسط کار آسانى نیست، و با هر شرایطى سازگار نیست. در همین نوشتار اشاره کردیم که باید در راه تحققبخشى به عدالت چه کرد، و چه حذفهایى را پذیرفت و چه روابطى را برید. امام على بن ابیطالب(ع) شرایط و ویژگیهاى کسانى را که بخواهند امر خداى را برپاى دارند و عدالت حقه را اجرا کنند، بیان کرده است و آن نستوهى چند بعدى و ضرورى براى این اقدام عظیم را ترسیم نموده است: «لایقیم امر الله سبحانه الا من لایصانع، و لایضارع و لایتبع المطامع:۲۴امر خداى سبحان را فقط سه کس مىتواند اجرا کند: کسى که سازشکار نباشد، کسى که رنگ نپذیرد (و خود به خطاکارى و برخوردارى تمایل نیابد)، و کسى که براى خود چیزى نخواهد (هرچه باشد).»
مطلب۱۱ـ اقتصاد تکاثرى و سرمایهدارى نه تنها ضد عدالت و مانع اجراى آن است، بلکه ضد انسانیت است. به این مطلب توجه کنید: از وقتى که بسط فرهنگ مصرف، راهگشاى سلطههاى دارویى شد، شرکتهاى چندملیتى با حاکم کردن نظام انحصارى تجارت، باعث انحراف داروهاى درمانى از مسیر واقعى خود شدند، به نحوى که مصالح بیشمار در آخرین درجه اهمیت قرار گرفت. این سلطه نه تنها موجب اختلال در بهرهگیرى درمانى شد، بلکه دارو را به صورت کالایى تجارتى درآورد، حتى از این ماده که دومین نیاز بشر را تشکیل مىدهد، جهت مقاصد سیاسى نیز استفاده شد. مقایسه اطلاعات ارائه شده توسط این نظام، در خصوص یک دارو در کشورهاى مختلف، نشان مىدهد هر کشورى که جولانگاه وسیعترى براى گسترش این فرهنگ باشد، با پردهپوشى یا مبالغه در بیان حقایق دارویى، سعى در استضعاف فرهنگى جهت مصرف هرچه بیشتر این کالا داشتهاند.۲۵
اکنون بنگرید که سیاستمداران و سرمایهداران در جهان و در هر جاى جهان چگونه عمل مىکنند و به انسانها به چه چشم مىنگرند؟ اینکه قرآن کریم با «تکاثر» و «اتراف» مبارزه کرده است و در احادیث آنهمه به طرد این دو پدیده ضد عدالت و ضد انسانیت پرداخته شده است، براى همین است که عدالت راهى براى تحقق بیابد و بشریت به سوى ساختن جامعههاى قائمبالقسط پیش رود.
پىنوشتها:
۱۷٫ «سوره مائده» (۵)، آیه۸٫
۱۸٫ «بحار»، ج۴۰، ص۳۲۷، به نقل از کتاب «فضائل»،احمد حنبل. این کتاب «فضائل»، ظاهراً همان کتاب «مناقب على بن ابىطالب(ع)» است که در شمار تألیفات احمد بن حنبل شیبانى (م: ۲۴۱ق) ـ امام مذهب حنبلى ـ ذکر شده است. «دایرهالمعارف تشیع»، ج۱، ص۵۱۸٫
۱۹٫ اشاره استبه داستان پیرمرد نابیناى مسیحى که در رهگذر سؤال مىکرد، و چون امام على(ع) او را دید، پدیدهاى نامأنوس دانست و با به کار بردن واژه «ما»، در سؤال که براى پرسش از اشیاست نه اشخاص، به نامتعارف بودن چنین چیزى موضوعیت داد، «وسائل الشیعه»، ج۱۱، ص۴۹؛ «الحیاه»، ج۶، ص۳۰۲٫
۲۰٫ «سوره نحل»(۱۶)، آیه۹۰٫ ۲۱٫ «سوره حدید»(۵۷)، آیه۲۵٫
۲۲٫ «الحیاه»، ج۶، ص۴۰۴٫
۲۳٫ «کافى»، ج۵، ص۷۳، و ج۶، ص۲۸۷؛ «الحیاه»، ج۳، ص۲۲۶؛ «ترجمه فارسى»، ص۲۹۱٫
۲۴٫ «نهجالبلاغه»، فیضالاسلام، ص۳۷ـ۱۱؛ «شرح عبده»، جزء۳، ص۱۷۶٫
۲۵٫ «اطلاعات داروئى»، دکتر صادق جاویدان نژاد، ج۱، ص«د»، انتشارات دانشگاه تهران (چاپ پنجم).
۲۶٫ «خصال»، ج۱، ص۱۲؛ «الحیاه»، ج۴، ص۳۰۸ به بعد، احادیثى متعدد در این باره.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید