چیستی «حقیقت محمدیه» در گفت‌وگو با دکتر نجفقلی حبیبی

1393/10/20 ۱۱:۳۱

چیستی «حقیقت محمدیه» در گفت‌وگو با دکتر نجفقلی حبیبی

دكتر نجفقلی حبیبی نزدیك به 30 مسئولیت اجرایی و علمی و عضویت در انجمن‌های معتبر علمی را در كارنامه خود دارد. او تاكنون بیش از 30 رساله، مقاله و كتاب منتشر كرده است. كتابهای «شرح‌ و تعلیقه‌ صدرالمتألهین‌ بر الهیات‌ شفا» و «رسائل الشجره الالهیه فی علوم الحقائق الربانیه» او در 2 دوره به عنوان كتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدند.

 

محمدرضا رئیسی: دكتر نجفقلی حبیبی نزدیك به 30 مسئولیت اجرایی و علمی و عضویت در انجمن‌های معتبر علمی را در كارنامه خود دارد. او تاكنون بیش از 30 رساله، مقاله و كتاب منتشر كرده است. كتابهای «شرح‌ و تعلیقه‌ صدرالمتألهین‌ بر الهیات‌ شفا» و «رسائل الشجره الالهیه فی علوم الحقائق الربانیه» او در 2 دوره به عنوان كتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدند.

نجفقلی حبیبی پس از تحصیلات حوزوی (تا سطح رسایل و مكاسب)، دیپلم خود را سال 1339 از دبیرستان دارالفنون تهران گرفت و با طی مراحل كارشناسی و كارشناسی ارشد، دكترای خود را در سال 1356 در رشته فلسفه و حكمت اسلامی از دانشگاه الهیات تهران اخذ كرد. ریاست دانشگاه‌ الزهراء، ریاست دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ریاست دانشگاه تربیت مدرس، ریاست دانشگاه علامه طباطبایی، و عضویت در كمیته برنامه‌ریزی الهیات شورای عالی برنامه‌ریزی، مدیریت گروه فلسفه و حكمت اسلامی دانشگاه تهران، عضویت در هیئت تحریریه مجله‌های علوم انسانی جمهوری اسلامی ایران، متین، نامه حكمت و... تنها بخشی از سوابق علمی و اجرایی اوست.

همه كسانی كه نجفقلی حبیبی را از نزدیك می‌شناسند، سه ویژگی او را انكار نمی‌كنند: فروتنی، ژرف‌اندیشی و صراحت لهجه.  گفت‌وگوی مفصل ما با دكتر حبیبی كه به مناسبت میلاد پیامبر رحمت انجام گرفت، از حقیقت محمدیه آغاز شد و به آثار وی در تصحیح متون خطی فلسفی و (اخیرا) قانون ابن‌سینا رسید:

***

قبل از بحث درباره كتابهایی كه در آنها به «حقیقت محمدیه» پرداخته‌اند، اساسا این مفهوم در مباحث اسلامی چه جایگاهی دارد و از چه زمانی مطرح شده‌است؟

وقتی در باب خداوند متعال مفهوم «وجود» مطرح می‌شود، این سؤال پیش می‌آید كه آیا خداوند، مطلق وجود است یا وجود مطلق؟ عرفا می‌گویند وجود مطلق است؛ یعنی آن وجودی كه هیچ قید و شرطی در آن نیست، خداوند است. بعد می‌گویند خداوند این جهان و نظام عالم را چگونه آفرید و این همه عالم چگونه پدید آمد؟ جواب می‌دهند كه خداوند با این عنوان كه مطلق است و هیچ قیدی نمی‌پذیرد برای هیچ‌ كس حتی برای انبیا، شناخته‌شده نیست. پیغمبر اكرم (ص) هم به این جهت فرموده‌اند كه ما نمی‌توانیم تو را ستایش كنیم: «لا أُحْصِی‌ ثَنَآءً عَلَیكَ  أَنْتَ كَمَا أَثْنَیتَ عَلَی‌ نَفْسِكَ (مرا توانایی مدح و ثنای تو نیست. تو خود باید ثناگوی خود باشی).» یا در جای دیگری می‌فرمایند: «ما نمی‌توانیم تو را عبادت كنیم چنان چه حق عبادت توست و نمی‌توانیم تو را بشناسیم چنان چه حق شناخت توست (ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ وَ ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ)» چرا نمی‌تواند؟ چون نمی‌شناسد. یعنی توانستن مبتنی بر شناخت است. پس ذات حق بر همه پنهان است.

اما از طرفی ذات حق تجلی‌ای دارد كه آن تجلی را اولین تجلی حق‌ تعالی می‌گویند كه به «فیض اقدس» اطلاق می‌شود و همان‌ جا «حقیقت محمدیه» مطرح است. این جایگاه برای انسان مطرح می‌شود كه در سلسله مراتب هستی جایگاهی دارد. پس حقیقت محمدیه می‌شود تجلی خداوند كه از آن طریق جهان به وجود می‌آید، یعنی انسان هم یكی از آن تجلی‌های عالم هستی است كه منشأ ظهور عالم و حقیقت هستی است. بنابراین حقیقت محمدیه یكی از جاهایی كه مطرح می‌شود، تجلی نخستین الهی است كه از او جهان و هستی پدید می‌آید؛ این هستی اعم از ملائكه و ... است.

 

و اطلاق دیگر؟

اطلاق دیگر حقیقت محمدیه بر انسان كامل است یعنی انسان كامل در نظام هستی و در این جهان جایگاهی دارد كه برترین انسان است. پس حقیقت محمدیه در دو جا تجلی می‌كند؛ یكی اطلاق بر مراتب بالای هستی است (یعنی تجلیات اولیه خداوند) و یكی هم بر انسان كامل. از هر دوی اینها در كتاب‌های عرفانی به «حقیقت محمدیه» تعبیر می‌شوند.

در واقع انسان یكی از پایه‌های اولیه هستی عالم است یعنی از آن جا هستی آغاز می‌شود. نشانه‌ای هم كه وجود دارد این است كه وقتی نقل می‌شود «لولاك لما خلقت الافلاك (اگر تو نبودی افلاك را نمی‌آفریدم)» یعنی او واسطه آفرینش است. پس حقیقت محمدیه یكی از اركان بالای تجلیات اولیه الهی است. این حقیقت به صورت سیلانی می‌آید در قالب آدم و موسی و عیسی و خود حضرت محمد (ص).

 

و بعد به معصومان (ع) هم می‌رسد ...

بله باید برسد! چون این حقیقت، به اعتقاد ما شیعیان تا امام زمان (عج) می‌رسد. البته اهل سنت هم به مهدی موعود عقیده دارند ولی تفاوت این ‌است كه حالا او آمده یا نیامده؟ شیعیان می‌گویند الان آمده و آنها می‌گویند بعداً می‌آید.

حقیقت محمدیه یك عامل و ركن درنظام هستی و از تجلیات خداوند است و جهان به نوعی به آن وابسته است. این حقیقت محمدی كه در صورت‌های گوناگون جریان می‌یابد مثل خیلی چیزهاست كه حقیقت است و در قالب انسانهای مختلف متجلی می‌شود؛ مثلا وقتی می‌گوییم «دانشمند»، این حقیقت یك زمان اطلاق می‌شود بر ابن‌سینا، یك زمان بر داروین، یك روز بر كانت و یك روز بر دیگری. این جا هم این حقیقت محمدیه كه تجلی خداوند است در سلسله آفرینش هستی در بالا، همه جا حضور دارد ولی ظهورش در عالم خارج می‌شود حضرت آدم (ع) و انبیای دیگر تا خود حضرت محمد (ص).

 

آیا بحث حقیقت محمدیه مستقل از دیدگاه شیعی است؟

این بحث مختص شیعه نیست چنان چه ابن عربی كه از بزرگان اهل سنت است و همه قبولش دارند هم آن را مطرح می‌كند. این دید بیشتر عرفانی است و نگاهی است به عالم هستی و چگونگی ظهور و پیدایش آن؛ مختص شیعه و سنی نیست.

 

و از لحاظ عقلی و فلسفی؟

اجازه دهید این‌گونه بگویم كه دانشمندان امروز پیدایش عالم و گسترش هستی را یك طور تفسیر می‌كنند، عرفا  طوری دیگر. عارفان می‌گویند در این سلسله نظام هستی، حقیقت انسان كامل یكی از اركان است و متناسب می‌شود با آیاتی از قرآن كه می‌گوید انسان خیلی مهم است. بنابراین حقیقت محمدیه اساساً بحثی عرفانی است تا فلسفی. اوج این بحث برمی‌گردد به ابن‌عربی.

 

از دیدگاه فیلسوفان اسلامی جایگاه انسان كامل در سلسله مراتب وجود، مفهومی فلسفی نیست؟

خیر! حتی بحث انسان كامل هم مقوله‌ای عرفانی است. فیلسوفان اساساً این گونه بحث نمی‌كنند؛ مثلا فارابی هم آخرش به پیغمبر و نبوت می‌رسد. تعبیر انسان كامل به این معنا در كلام فیلسوفان نیست. اگر هم كسانی آن را در فلسفه مطرح می‌كنند، به ذوق عرفانی آن‌ها برمی‌گردد و نهایتا به عرفان وصل می‌شود.

 

اما ملاصدرا به عنوان یكی از بزرگ‌ترین فیلسوفان اسلامی درباره انسان كامل ...

ملاصدرا هم اگر می‌آورد، آن را ذیل مجموعه‌ بحث‌های عرفانی قرار می‌دهد. ملاصدرا در دوره‌ای كوشش كرد بین قرآن و برهان و عرفان تلفیقی برقراركند. او  آمد عرفان را هم وارد فلسفه كرد چنان چه فلسفه را هم وارد عرفان كرد و قرآن را وارد هر دو؛ یعنی تلفیقی از همه آن‌ها درست كرد. اما قبل از ملاصدرا این مباحث هر كدام جایگاه مشخصی دارند و انسان كامل در سلسله مراتب هستی مطرح نمی‌شود. بنابراین بحث بیشتر عرفانی است و بیشتر هم ابن‌عربی مطرح كرده و به آن دامن زده‌ است.

 

«ابن‌فارض» هم آن را مطرح کرده است.

ابن‌فارض بعد از ابن‌عربی مطرح كرد؛ البته كمی بعد از او بوده‌ است. ابن‌فارض در واقع معاصر است با این سهروردی صوفی كه در بغداد آرامگاه دارد و فرقه‌های صوفیه سهروردیه در شرق و پاكستان تا هم‌اکنون هم حضور دارند. این سهروردی معاصر و عموی سهروردی شیخ اشراق فیلسوف است. اینجا دیگر زمانی است كه عرفان بازارش داغ شده است چون ابن‌عربی تقریبا دو سال بعد از كشته شدن سهروردی رفت حلب و در دربار همان پادشاهی كه سهروردی را كشت اقامت و زندگی كرد. غرض این‌ كه در این دوره عرفان دارد اوج می‌گیرد و با حضور ابن‌عربی سازمان‌های علمی پیدا می‌كند.

 

غیر از ابن‌عربی، حقیقت محمدیه در آثار كدام یك از عرفای قدیمی آمده است؟

اکثر عرفا در این مورد مطالب ژرفی مطرح کرده‌اند؛ شیخ محمود شبستری، محمدباقر مجلسی در بحارالانوار، یا ملاصدرا در اسفار. همچنین مولوی كه به تبیین سیر حقیقت محمدیه در باطن اولیا و انبیا اشاره کرده است. یا ابن‌فارض در دیوانش یا محمد بن محمد فارابی در مابعدالطبیعه.

 

و در كتابهای متاخر؟

در آثار جدید نیز در بسیاری از مقدمه‌هایی كه مرحوم استاد سید جلال‌الدین آشتیانی بر كتب عرفانی نوشته‌اند، این بحث را مطرح كرده‌اند مانند شرح فصوص‌الحكم یا شرح مصباح‌الهدایه امام خمینی (ره). در این زمینه اگر بخواهیم كتابها را برشماریم بسیار زیاد می‌شوند از آن جمله شواهدالربوبیه، شرح اصطلاحات تصوف، الانسان الکامل و ...

 

از این بحث كه بگذریم، در ادامه كارهای قبلی خودتان در زمینه كتب فلسفی و تصحیح متون خطی، اكنون چه كاری در دست دارید؟

من از سال 90 تا كنون حوزه مطالعاتی‌ام را در تصحیح نسخ خطی معطوف كرده‌ام به كتابهای طب سنتی و شروع به تصحیح قانون ابن‌سینا كرده‌ام كه مهم‌ترین منبع و مرجع طب سنتی در تاریخ طب اسلامی و تاریخ طب جهان است.

 

در موردكتاب‌های فلسفی چطور؟

كتاب «الاشارات و التنبیهات» ابن‌سینا را تصحیح كرده‌ام كه در دست مقابله است و باید بعد از نوشتن مقدمه به چاپ بسپارم. البته كتاب طبیعیات سهروردی هم زیر چاپ است.

 

همان طبیعیات مشارع؟

بله دقیقا. «المشارع» كه یكی از مهم‌ترین و مفصل‌ترین كتاب‌های سهروردی است سه بخش دارد: منطق، الهیات و طبیعیات. الهیات را قبلا مرحوم پروفسور كربن چاپ كرده بود،.منطق را آقای دكتر مسعود محمدی و دوستانش منتشر كرده‌اند. طبیعیات مانده بود كه تا حالا چاپ نشده بود و خیلی اثر مهمی است كه الحمدلله تصحیح كردم و به زیر چاپ رفته است. البته من شنیده‌ام كه مرحوم دكتر ضیایی طبیعیات را در آمریكا منتشر كرده‌اند ولی من آن را ندیده‌ام.

خبرگزاری ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: