«فلسفه و صلح» در گفت وگو با نجفقلی حبیبی

1393/3/5 ۱۲:۵۲

«فلسفه و صلح» در گفت وگو با نجفقلی حبیبی

از نظر فلاسفه «صلح بد بهتر از جنگ خوب است» این در حالیست که فعالیت گروه های تروریستی القاعده، تکفیری و اخیرا بوکو حرام نیجریه به دلیل افراط گرایی دینی و کج اندیشی گسترش یافته و مسلما خطرات بسیاری را برای آینده جهان اسلام رقم خواهند زند.

از نظر فلاسفه «صلح بد بهتر از جنگ خوب است» این در حالیست که فعالیت گروه های تروریستی القاعده، تکفیری و اخیرا بوکو حرام نیجریه به دلیل افراط گرایی دینی و کج اندیشی گسترش یافته و مسلما خطرات بسیاری را برای آینده جهان اسلام رقم خواهند زند.

در این شرایط فلسفه ای که مخالف جنگ است، چه توصیه و راهکاری برای نحوه برخورد و کنترل با این افراد جنگ طلب دارد؟ چرا در میان انسان ها عده ای رو به جنگ های خشونت طلبانه می آورند؟ چرا پیروان خوبی همواره دست پایین را در قدرت داشته اند و بدی اغلب پیروز میدان است؟ فیلسوفان روزی را متصور هستند که مدینه فاضله شکل بگیرد و تعامل جهانی حاکم شود؟

دکتر نجفقلی حبیبی، دارنده دکترای فلسفه و حكمت اسلامي در گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) می گوید: توسعه عقل و علم و نیازمندی کشورها به یکدیگر، بشریت را به این سمت می برد که بهتر است به جای جنگ با یکدیگر تعامل داشته باشند، در شرایط امروز که عده ای طالب جنگ هستند و تمایلی به گفت وگو و حل مسایل ندارند، تنها مسیر باقی مانده این است که راه حل صلح را پیدا کنیم و ببینیم که دعوای اصلی بر سر چیست.

***

* جنگ به عنوان خشونتی جسمی برای حل و فصل تعارض ها و کسب منافع، یکی از عناصر پایدار تاریخ بوده و با گذشت چند هزار سال از حضور بشر در زمین مجموع سال‌هایی که جنگی در روی زمین رخ نداده به کمتر از 300 سال می‌رسد. چرا انسان برای کسب منافع بیشتر جنگ را برمی گزیند؟ آیا گفت وگو چنین پتانسیلی ندارد یا انسان ها ترجیح می دهند راحت ترین راه را انتخاب کنند؟

حبیبی: وقتی دولت ها، حکومت ها و قدرت ها فرمانروایی محلی تشکیل می دهند، رجال سیاسی به دلیل حرص ورزی که در وجود هر انسانی هست، طالب قدرت بیشتری می شوند و جنبه ذهنی آنان برای غلبه و تسلط توسعه پیدا می کند. ممکن  است راه حلی از سوی برخی سیاستمداران پیدا شود که به صورت صلح آمیز این تسلط رخ دهد، اما این اتفاق بسیار نادر است، اگر بخواهیم در مورد این مساله با اخلاقیات فلسفی صحبت کنیم باید گفت، جنبه غضب یا برتری طلبی که در وجود انسان هست کمتر به او اجازه می دهد که به صلح، زندگی مسالمت آمیز و گفت وگو  قناعت کند و به سرزمین های دیگران دست اندازی نکند یا از راه گفت وگو مسایل را حل کند به همین دلیل معمولا جنگ پیش می آید. گاهی کشورها برتری طلبی را از راه علم و اندیشه پیدا می کنند و در مواقعی که در این مسیر موفق نباشند با زور، قدرت، کشتن، تجاوز و تعرض به زندگی دیگران دست پیدا می کنند. علت دیگر جنگ این است که اشیا، امور و اشخاص در جای خودشان قرار نمی گیرند. از سویی دیگر عده ای معتقدند بقا جز ذات هستی و جنگ ذات زندگی و طبیعی است و انسان ها برای اینکه قدرت بیشتری داشته باشند و زنده بمانند مجبور هستند بر یکدیگر تسلط داشته باشند. در این میان فلسفه می خواهد کشف کند که جهان چگونه است و ثابت کند که جنگ جزو اجزای جهان و ارکان هستی نیست و یک امر بدلی و غیرطبیعی است. از این جهت که جهان آفریده خداوند حکیم و مصلح است، پس جنگ یک امری غیرطبیعی است و از اصالت هستی خارج است. قاعدتا فلسفه نیز براساس معیارهای خودش صلح را اولویت می دهد و می گوید انسان می تواند با به کار بردن عقل و خرد مسایل خود را حل کند و به صلحی پایدار دست یابد.

 

* بسیاری از فیلسوفان از جنگ بیزار بوده و نفرت داشته‌اند. از نظر فلاسفه چرا نباید از جنگ حمایت کرد؟ اگر نجات جان صدها میلیون انسان، وابسته به کشته شدن صدها هزار نفر در میدان کارزار باشد، باز هم می‌توان گفت که جنگ پدیده بدی است؟

حبیبی: جنگ جزو ساختارهای نظام اجتماعی انسان نیست بلکه یک امر تحمیلی است و تا جایی که می شود با گفت وگو، یافتن راه حل ها یا کاستن از طمع ها باید مانع این امر تحمیلی شد.

خصلت جنگ طلبی در وجود برخی از انسان ها ممکن است ناشی از داشتن روحیه هایی چون قدرت طلبی و جاه طلبی باشد؛ در اینجا فلاسفه مرتب با طرح مسایل اخلاقی انسان ها را دعوت می کنند که به غضبتان تسلیم نشوید و آرامش خود را حفظ کنید چرا که جنگ یک امر غیرطبیعی و خشنی است که زندگی را به هم می زند، همه راه حل ها را می بندد و با کشتن و خون دیگران راه را باز می کند بنا بر این اصل فیلسوف نمی تواند طرفدار جنگ باشد و در نهایت طلبش این خواهد بود که راه برای گفت وگو و حل اختلاف باز شود.

 

* نظر فیلسوفان بزرگی چون ویل دورانت در مورد مبحث جنگ این است که جنگ برای ترسوها و ساده‌ لوح‌هاست. در صورتی که بسیاری معتقدند جنگ ابتدا از سوی قدرتمندان و زورگویان آغاز می‌شود و کشورهای درگیر جنگ، در روند مسیر پیش آمده، قرار می‌گیرند. این تناقض موجود میان نظر فلاسفه و تفکر افکار عمومی و قدرتمندان به چه علت است؟ تناقض میان نظر این دو گروه به دلیل تعریف متفاوت هر یک از جنگ است یا علت به مساله دیگری بازمی‌گردد؟

حبیبی: این تفاوت تعریف ناشی از جنبه های روحی انسان هاست. کسی که پرخاش می کند و از نابود شدن هراس دارد، با روحیه پرخاشگری وارد میدان می شود و طرف مقابل را مرعوب یا مغلوب می کند، اما اگر کسی شجاع باشد، منطق بر او حاکم است در نتیجه تن به جنگ نمی دهد. شجاعت در فلسفه اخلاق این است که انسان بر مبنای منطق و اعتدال بگویید که من درباره این مساله مقاومت می کنم یا نمی کنم و شجاع کسی است که بتواند در برابر مسایل راه حل مناسب را پیدا کند؛ آنکه نمی تواند راه حل مناسب را پیدا کند تن به یک دیوانگی (افراط در شجاعت) می زند و اقدام به جنگ های ویرانگرانه می کند به هر حال با هیچ مبنایی نمی توان نام تجاوز های جنگی را شجاعت گذاشت. فلسفه علاوه بر اینکه شجاعت را در عزت و روحیه منطق طلبانه انسان می داند، درندگی و خشونت را به جنبه حیوانیت انسان ارتباط داده و بر کنترل آن بسیار تأکید می کند بر همین اساس فیلسوف و فلسفه با جنگ سر سازگاری ندارد و آن را غیرطبیعی و غیر اخلاقی می داند، اما اگر به هر دلیلی جنگی صورت گرفت فلاسفه کمک می کنند تا جایی که ممکن است به مسایل سر و سامان دهند تا زودتر اختلافات تمام شود. البته فلاسفه همیشه توصیه می کنند که برای تامین منافع مردم و دوری از جنگ چنان باید تدبیر شود که منجر به تسلیم شدن هم نشود، در حقیقت میان تسلیم شدن و صلح تفاوت بسیار است و باید دقت کرد.

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: «اگر دشمن به تو پیشنهاد صلح داد، بپذیر و ادامه نده. حضرت به فایده های دوری از جنگ نیز اشاره می کند و می فرماید: بدون جنگ خودتان آرامش پیدا می کنید، اموراتتان را سازماندهی می کنید و در عین حال مراقب هستید دشمن به شما حمله نکند.» باید توجه داشت که مردم عادی به هیچ عنوان طالب جنگ نیستند این حکومت ها هستند که برای کسب قدرت بیشتر عوام را بر این کار تحریک می کنند. باید این را در نظر داشت که دنیا هر چه پیش می رود، راه هایی به جز جنگ برای تسلط خود پیدا می کند، از این رو اگر در کشوری جنگ بر سایر راه ها انتخاب شد نشان دهنده این است که در آن منطقه عقلانیت حکومت نمی کند.

 

* حوادث این روزهای منطقه ای نشان می دهد که تاریخ بشر آنچنان به سمت صلح نرفته؛ فلاسفه چه راهکاری برای برقراری صلح بین انسانها با هر دین، مذهب و آیینی پیشنهاد می دهند؟ آیا صلح جهانی امکان پذیر است؟

حبیبی: عقلایی که همه فیلسوف و دانشمندان بزرگ جهان هستند راه های مانند سازمان ملل و شورای امنیت را مطرح کردند، هرچند در این سازمان ها نیز جنگ طلب ها نفوذ کردند، اهداف حقیقی این نهادها را بر هم زدند و طراحان اولیه در یک اقلیت قرار گرفتند. نفوذ جنگ طلب ها در همه مقاطع نشان می دهد که تنها راه این است که بشر به قیمت علم، صلح و عقل پی ببرد و بداند که راه های خردورزانه بسیاری برای حل مسایل وجود دارد و می توان برای حل معضلات و کسب منافع از راه هایی به جز جنگ استفاده کرد. فلاسفه در این مرحله نصیحتی به انسان ها دارد. این نصیحت ها از یک سو جنبه روحی و اخلاقی دارند و توصیه می کنند خشم، غضب و حالت استکباری داشتن از صفات شیطان است و انسان ها با توجه به ذات و خصلتشان نباید اینگونه باشند. به دلیل این نگاه فلاسفه، افلاطون می گوید که فیلسوف ها باید حاکم باشند چرا که یک فیلسوف نمی تواند ظلم، تعرض و تجاوز کند و مردم را بکشد. به طور کلی فیلسوف باید حاکم شود یا حاکم باید فیلسوف شود؛ چنین مجموعه نشان می دهد که بشر طالب صلح است.

 

* رسیدن به صلح مدنظر فیلسوفان از چه طریقی می‌تواند صورت بگیرد و شرایط دستیابی به آن چیست؟

حبیبی: فیلسوفان همه ذهنیتشان این است که حاکمان و رهبران جامعه باید فیلسوف باشند چرا که اگر دانایان حاکم باشند، به دلیل دانایی نمی گذارند اقدامات بی خردانه چون جنگ صورت گیرد، اما متاسفانه این روزها قدرت طلبی برخی حاکمان موجب سوء استفاده از دین شده است. جنگ های تروریستی که در منطقه ما جاری است همه از افراط گرایی در دین حاصل می شود که به بهانه دفاع از دین کشتار راه انداخته اند. در این شرایط که عده ای طالب جنگ هستند و جنگ را عامل پیشرفت کشور می دانند و تمایلی به گفت وگو و حل مسایل ندارند، تنها مسیر باقی مانده این است که راه حل صلح را پیدا کنیم و ببینیم که دعوا بر سر چیست.

 

* در نقاط مختلف جهان دیده می شود گروه های انسانی با گرایش ها و نژادها و ادیان مختلف در کنار هم و با شادی زندگی می کنند تا زمانی که پای منافع قدرت ها باز می شود؛ به یکباره همه چیز تغییر می کند و همان انسان هایی که کنار یکدیگر زندگی می کردند شروع به جنایت علیه هم می کنند؛ چه اتفاقی در ذهن انسان رخ می دهد که بدون نفع مستقیم صلح را به جنگ و جنایت می فروشد، آیا به لحاظ فلسفی انسان گرایش به بدی دارد؟

حبیبی: انسان بر اثر طمع و قدرت می خواهد آنچه که متعلق به دیگران است را بگیرد فیلسوف تلاش دارد که ثابت کند که این طمع زشت است و سعی می کند که این ریشه را بخشکاند. با وجود واقعیت هایی چون بخل، طمع، حرص، استکبار، تکبر و قدرت فلسفه سعی می کند بشریت را به سوی کنترل این صفات از طریق منطق و عقل راهنمایی کند تا جنگی صورت نگیرد. چگونگی کنترل این صفات به جایگاه اجتماعی انسان ها بستگی دارد، کاسب می خواهد طمع خود را با غارت، گران فروشی، تصاحب اموال مردم و ثروت اندوزی جبران کند؛ اگر همین انسان وارد قدرت سیاسی شود، می خواهد با کشورگشایی و طمع به سرزمین های دیگر خود را ارضا کند در هر صورت فلسفه می خواهد این اخلاقیات زشت را با معنویت انسان کنترل کند. فلاسفه با وجود تلاش بسیار تا به امروز در این عرصه موفق نبوده اند.

 

*اگر صلح را خوبی و جنگ را بدی در نظر بگیریم، جهان بیشتر بر پاشنه بدی چرخیده؛ چرا خوبی یا پیروان خوبی همواره دست پایین را در قدرت داشته اند و بدی اغلب پیروز میدان است؟ فیلسوفان روزی را متصور هستند که مدینه فاضله شکل بگیرد و خوبی حاکم باشد؟

حبیبی: قاعدتا باید روزی مدینه فاضله به وجود بیاید. 40-50 سال است که دیگر جنگ های بزرگ منطقه ای مانند جنگ جهانی اول و دوم رخ نداده و این روزها جنگ ها بین دو کشور یا گروه ها رخ می دهد، این مساله نشان می دهد بشر همینطور که جلو می رود مرتب جنبه های اخلاقی معنوی او بیشتر توسعه پیدا می کند و قاعدتا باید روزی برسد که مصلح جهانی بیاید و صلح جهانی محقق شود. هر چه عقل و علم بیشتر می شود بشر بیشتر به سمت صلح حرکت می کند و برای حل اختلافات خود و کسب منافع راه های دیگری پیدا می کند به عنوان مثال غارت که یکی از منافع جنگ است را امروز از طریق تجارت به دست می آورند. در این میان علم و فلسفه باید تلاش کنند که همین دیدگاه ها را نیز محدودتر کنند تا بی عدالتی اجتماعی که یکی از عوامل اصلی جنگ است از جامعه ریشه کن شود. همگانی ساختن علم یکی دیگر از راه های رسیدن به صلح و آرامش است؛ کشورها می توانند با تعامل یکدیگر برتری جویی را از بین ببرند؛ راه دیگر این است که همه کشورها به یکدیگر نیازمند شوند، امروز غربی ها به نفت ما نیاز دارند و ما به صنعت آنان نیازمندیم بنابراین به جای جنگ بهتر است با یکدیگر تعامل کنیم.

شفقنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: