فضای ذهن و اقلیم دل در اندیشه داریوش شایگان

1393/9/25 ۱۱:۱۶

فضای ذهن و اقلیم دل در اندیشه داریوش شایگان

نشست نقد و بررسی کتاب «پنج اقلیم حضور» نوشته ی دکتر داریوش شایگان، عصر یکشنبه 23 آذر، در تالار باستانی پاریزی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.

 

نشست نقد و بررسی کتاب «پنج اقلیم حضور» نوشته ی دکتر داریوش شایگان، عصر یکشنبه 23 آذر، در تالار باستانی پاریزی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.

این مراسم با حضور و سخنرانی حامد فولادوند، حورا یاوری، محمد منصور هاشمی، ایرج پارسی نژاد، نیّر طهوری ، ژاله آموزگار و داریوش شایگان و با اجرای علی دهباشی توسط انجمن علمی تاریخ دانشجویان دانشگاه تهران برگزار گردید.

هانی مظفری نیا دبیر انجمن علمی تاریخ دانشجویان دانشگاه تهران در ابتدا گفت: حمد و سپاس خدای راست که فرصتی به دست آمد تا شاهد حضور استاد شایگان پس از سالها در دانشگاه تهران باشیم و به شکرانه، کلاه از سر بر خواهیم انداخت. خیر مقدم صمیمانه ما را بپذیرید که قدم در اقلیم دل ما نهاده اید.

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست // کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست //

دلت به وصل گل ای هد هد صبا خوش باد // که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست //

دکتر نیّر طهوری ، مدرس دانشگاه ، در این نشست با تحلیلی بر کتاب 'پنج اقلیم حضور ' به تبیین آراء مؤلف اثر – دکتر داریوش شایگان - در نسبت اندیشه و هنر پرداخت . در ادامه گزیده ای از سخنرانی ایشان می آید :

اندیشه ی داریوش شایگان به گواهی آثارش در محدوده رشته تحصیلی اش، فلسفه ، نمی گنجد و به دیگر رشته های علوم انسانی، از تاریخ تا جامعه شناسی، از «بینش اساطیری» به شیوه های روانشناسی و «خاطره ذهنی و بت های ازلی» گسترش می یابد.

با پیوند (کتاب) 'پنج اقلیم حضور'، به دیگر کتاب او 'در جست وجوی فضاهای گمشده'، بهتر می توان به مفاهیم عمیق اندیشه او دست یافت. در خلال جست وجوی او برای یافتن فضاهای گمشده است که به هم شکلی اجتناب ناپذیر 'میان مسکن یعنی فضاهای بناشده، و فضای ذهن و نیز اقلیم دل' پی می بریم، چنان که نمی توان یکی را بدون دست بردن در دیگری تغییر داد.

از همین جا همدلی نویسنده با هایدگر در مقاله معروف ' ساختن سکونت گزیدن اندیشیدن' روشن می شود. به نظر هایدگر شعر بهترین نحوه ی اندیشیدن است. او ایده سکونت شاعرانه را از هولدرلین اخذ می کند: 'انسان شاعرانه می زید بر روی این زمین'. در تطبیقی پدیدارشناختی، داریوش شایگان از پنج اقلیم حضور شاعران ایرانی و روحیه شاعرانگی ایرانیان سخن می گوید: 'هر محتوای فضایی با یک شیوه زندگی، یک نحوه شناخت و حتی می توان گفت یک شیوه حضور همراه است'. و چنین است که بودلر، شاعر شهر صنعتی در جست و جوی فضای گمشده به هر سو سرک می کشد و پروست، نویسنده همان شهر در جست و جوی زمان از دست رفته برمی آید.

شایگان در پی این جویندگان اقلیم حضور در دوره ی تجدد، می پرسد: آیا هر کشف زمان ـ فضای جان، تلاقی یک احساس حاضر و یک خاطره نیست؟ و چنین است که پاریس پایتخت قرن نوزدهم که شاعرش بودلر است، در مقایسه با اصفهان عصر شاه عباس صفوی قرار می گیرد که شاعرش کسی می تواند باشد چون حافظ، این رند نظرباز، شاعر عارف قرن هشتم هجری.

در پاریس قرن نوزدهم، سبک شهرسازی هوسمان (بارون هوسمان ، شهردار پاریس در قرن نوزدهم) با شیوه حکومت لویی فیلیپ همراه می شود و خیابانها و بولوارهای آن با شعر بودلر که اولین اشعار منثور را می سراید. «شکافها و تناقضاتی که زاییده تجدد شهری چون پاریس بودند» و ویژگی آن گم شدن هاله تقدس است پیش از هر کس دیگر، در شعر بودلر نمایان می شود. نتیجه آن عنصر ملال است که بر مجموعه شعر بودلر می نشیند: «ملال پاریس»! همان ملال که بعدها، مشخصه هنر آوانگارد شد!

اصفهان صفوی شهری است که هنوز نهادهای مدنی مدرن در آن سر برنیاورده اند. تمثل representation که صفت برجسته واقعیت پاریس قرن نوزدهم است، هنوز در آن بر جای تمثیل ننشسته که از عالم مثال یا خیال ابن عربی و سهروردی و از اقلیم حضور حکمای مکتب اصفهان نشان دارد.

الفبای شهرسازی اصفهان صفوی در سه مؤلفه خدا، شاه، مردم با فضاهای مسجد، کاخ و بازار مشخص می شوند. اصفهان باغ - شهری است که الگوی آن همان بهشت خیالینی است که «ایرانیان صورت ذهنی آن را همیشه در خاطره جمعی خویش حفظ کرده اند». شهر در هاله ای جادویی غرق است و همین از اصفهان یک «مدینه تمثیلی» می سازد که زاده نگرش اندیشمندان ایرانی نسبت به زمانها و مکانهایی با کیفیت های متفاوت است که گاه در قالب اقلیم هشتم و گاه به صورت عالم مثال جلوه می کند.

در جست و جوی فضاهای گمشده، به مواجهه ای با سه نقاش نیز می پردازد که در ارتباطش با «پنج اقلیم حضور» بسیار قابل توجه است. «لحظه ای در واحه» معرفی داریوش شایگان از دوست و ندیم قدیمش، سهراب سپهری است. شاعرـ نقاشی که «شعرش طراحی لحظه های شاعرانه است و نقاشی اش لبریز از شعر». همدلی شایگان با هایدگر در همان اولین سطرهای این نوشته آشکار می شود: «غم غربت موطن اصلی و تمنای دست یافتن به چشمه فیاض هستی»، همان مصیبتِ بی خانمانی که شاید هنوز درک نشده است. جدایی و فراقی که مولانا هم از آن یاد می کند:

بشنو این نی چون شکایت می کند /

از جدایی ها حکایت می کند /

تا مرا از نیستان ببریده اند /

در نفیرم مرد و زن نالیده اند /

شایگان، سپهری را سرشار از معنویتی معرفی می کند که وصفش در اشعار مولوی و نگاه حافظ رفته است . وجه تمثیلی و پر ایهام شعر فارسی که در آن عشق هم می تواند زمینی باشد هم آسمانی، او شعر سپهری را به شعر حافظ شبیه می کند؛ رنگ سبز مورد علاقه سپهری هم رنگ آب است، هم رنگ باغ و درخت و رویش منسوب به خدا بانوی اساطیر ایران، آناهیتا و هم رنگ نبوت محمّدی. بی دلیل نیست که نام مجموعه زیباترین اشعار سپهری «حجم سبز» است.

شایگان ،هیچستان سپهری را به سرزمین خورنه، اقلیم هشتم، سرزمین صور معلقه، جایگاه غیبت امام غایب، سوشیانت های موعود و نیز مکان ـ زمانِ انتظار قهرمان در جست وجوی «خواب کیهانی» پیوند می زند.

پشت دریاها شهری است / که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است

لحظه روزنه ای است گشوده به حدوثِ یک واقعه، واقعه «تراویدنِ راز ازلی و حضور وقت»، لحظه ای که زمان و مکان در بینش سرزمین مثالی یکی می شوند. دعوتی به فضای فراسو و بازیافتن دوست غایب. همان که سپهری در جست و جوی او می پرسد: «خانه دوست کجاست؟» مضمونی که محور اصلی شعر حافظ است.

اما آیدین آغداشلو، هنرمند معاصری است که مهارتش در نقاشی، نقدنویسی و بهره مندی از استعداد ادبی از او شخصیتی استثنایی می سازد شاعری که شعرش به نظر شایگان می تواند، با نقاشی آغداشلو نزدیک شود، کسی نیست جز خیام!

آغداشلو تا بن استخوانش خیامی است. دنیای خیام بیرون از صورتها و الگوهای ازلی، حیطه ادیان و ویژگیهای آنها، خارج از عروج و رستاخیز و معاد است، و دنیای آغداشلو ملهم از همین جهان بینی است. برهوتی که معنایش را از عریانی اش می گیرد. دنیای خیامی.جایی که در آن خبری از صورت های آرامبخش و نشانه های آشنا نیست، و چیزی جز خلاء و پوچی به چشم نمی آید. زمان حضور به باور خیام معطوف به یک غایت نیست، بلکه استمرار لحظاتی است پی در پی، واحه هایی در کویر عدم. و آغداشلو دقیقا در پی یافتن همین واحه های وقفه است که آن را در ارجاع به کارگه کوزه گری و در نمایش تصاویر سفالینه ها و ظروف و کوزه های شکسته و تکه های پراکنده آنها می جوید. سرابهای مکرر «فانوس خیال» که ما چون لعبتکانی به دور آن می چرخیم.

ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز /

از روی حقیقتی نه از روی مجاز /

در نگاه او نه رستاخیزی در کار است، نه بازگشت و رسیدن به اصل و مبدأیی، و نه امید برآمدنی از دل خاک پس از هزار سال:

زین پیش نبودیم و نبُد هیچ خلل /

زین پس چو نباشیم همان خواهد بود /

حال سوال این است که اگر آغداشلو، نقاش شعر خیام است، نقاش شعر فردوسی چه کسی است؟نقاش غزلیات سهل و ممتنع سعدی چه کسی است؟ سعدی، این شاعر زمانِ اجتماعی اهل ادب! به نظر نمی رسد که منظور شایگان از اقلیم حضور شاعران، تصویر سازی روایی اشعار آنان باشد؛ اقلیم حضوری که یکی را شاعر زمان حماسی می بیند که فراتر از مرگ می رود، دیگری نماینده لحظه های برق آسای حضور، آن یکی زمان کندن از خود با جهش های وجد و سماع، آن دیگر شاعر زمان اجتماعی اهل ادب و آخرینشان زمان شکفتگی بین ازل و ابد...

معمار این زمان ـ مکانِ خیالی، این فضای مثالی در عالم جان، کیست؟ سازنده این بنای باشکوه برای سکونت گزینی جان ایرانی، کدامین هنرمند است؟ معمار، نقاش، آهنگساز، و حتی عکاس و سینماگر... چه کسی؟

*داریوش شایگان ، زاده 1314 هجری شمسی از پدری ایرانی و مادری اهل گرجستان ، فیلسوف و اندیشمند معاصر ایرانی است . بیشتر آثار وی در حوزه ی فلسفه ی تطبیقی و به زبان فرانسه است. برخی از این آثار عبارتند از : افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار، ترجمه ی فاطمه ولیانی ، آئین هندو و عرفان اسلامی ، ترجمه ی جمشید ارجمند ، در جستجوی فضاهای گمشده (مجموعه مقالات) .

خبرگزاری ایرنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: