1399/11/14 ۱۰:۳۱
ایمانوئل والرشتاین متفكر چپگرای امریكایی با وضع مفهوم «نظام جهانی» (world system) كوشید، تحولات جوامع انسانی در چارچوبی جهانی را توضیح بدهد. نظام جهانی در اندیشه والرشتاین، در واقع جهانی متعین و نظاممند است كه در هر جغرافیا و تاریخی از جهان امكان وقوع دارد.
دست به دست هم دهید
محسن آزموده: ایمانوئل والرشتاین متفكر چپگرای امریكایی با وضع مفهوم «نظام جهانی» (world system) كوشید، تحولات جوامع انسانی در چارچوبی جهانی را توضیح بدهد. نظام جهانی در اندیشه والرشتاین، در واقع جهانی متعین و نظاممند است كه در هر جغرافیا و تاریخی از جهان امكان وقوع دارد. این نظام جهانی مشابه پارادایمهای تامس كوهن یا اپیستمههای فوكو(البته با تفاوتهای جدی) یك ساختار پویا و منسجم از روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با پشتوانههای مادی و نظری مشخص است كه در نتیجه اندیشه و عمل انسانهای مشخص در دورهها و سرزمینهای مختلف پدید آمده است. تاكید بر نقش عاملیت انسانی در شكلگیری و تحول نظامهای جهانی یا «جهان- نظام»های گوناگون و پویایی آنها نشاندهنده مخالفت والرشتاین با جبرگرایی است. از دید او نظامهای جهانی، ثابت و لایتغیر یا فراداده و قطعی نیستند بلكه پویایی درونی آنها از سویی و دگرگونیشان از یك نظام جهانی به نظام جهانی دیگر، نتیجه تغییر و تحولات تصادفی و نامتعین بین علل و عواملی متكثر و غیرقابل احصاست. بر این اساس به نظر او «نظام جهانی مدرن یك اقتصاد جهانی سرمایهدارانه است كه از سده طولانی شانزدهم وجود داشته است. این نظام در اصل تنها در بخشی از جهان عمدتا در بخش اعظم اروپا و بخشهایی از نیمكره غربی پدید آمد و در نهایت با نوعی پویایی درونی گسترش یافت و به مرور دیگر مناطق جهان را در ساختار خود ادغام كرد. پس از آن نظام جهانی مدرن از حیث جغرافیایی تنها در نیمه دوم سده نوزدهم تبدیل به امری جهانی شد و فقط در نیمه دوم سده بیستم بود كه مناطق دور و نزدیك دنیا به نحو موثری در آن ادغام شدهاند.» بر این اساس و در ادامه والرشتاین، شكلگیری دولت-ملتهای مدرن را نیز «بخشی از روند ایجاد این نظام جهانی سرمایهدارانه و عنصری ضروری در ساختاربندی آن» میخواند. والرشتاین سرنوشت سایر جوامع غیراروپایی مثل ایران را نیز در چارچوب همین نظریه ارزیابی میكند، چنانكه جان فوران، جامعهشناس امریكایی در كتاب شناخته شده مقاومت شكننده، تحولات ایران در سدههای اخیر را تحت دیدگاههای والرشتاین مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد یعنی در چارچوب ادغام ایران به عنوان جامعهای اولا بیرون از نظام جهانی مدرن كه سپس به تدریج در حاشیه و پیرامون آن قرار گرفت. والرشتاین خودش در سال 1392 به دعوت انجمن جامعهشناسی ایران به ایران سفر كرد و در سخنرانیهایی كه در دانشگاههای مختلف ایران داشت، دیدگاهها و نظریاتش را تشریح كرد. البته جامعه علمی ایران پیش از این هم به واسطه ترجمه مهمترین آثار والرشتاین با دیدگاههای او آشنایی داشتند، كتابهایی چون نظام جهانی مدرن(ترجمه سناءالدین سراجی)، علوم اجتماعی نیندیشیدنی(احمد نادری)، پایان جهان(ترجمه حسین حسنی)، سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی(ترجمه پیروز ایزدی) و... اخیرا هم نشر صاد كتاب كوچك و خواندنی او را با عنوان «دانش اتوپیا» با ترجمه محمد غفوری منتشر كرده است. این كتاب كه در اصل نسخه بازبینی شده سخنرانیهای والرشتاین در دانشگاه اوكلند نیوزیلند در سال 1997 است 3 فصل با این عناوین دارد: 1- ناكامی رویاها، یا بهشت گم شده؟؛ 2- گذار دشوار، یا جهنم روی زمین؟ 3- جهانی با عقلانیت جوهری، یا آیا میتوان بهشت را دوباره به دست آورد؟ والرشتاین در فصل اول پس از بحث كوتاهی پیرامون مفهوم اتوپیا، مراد خود از تعبیر «دانش اتوپیا»(utopistics) را ارزیابی جدی بدیلهای تاریخی معرفی میكند:«این دانش نه سیمای آینده كامل و بینقص و گریزناپذیر بلكه سیمای آیندهای بدیل، یقینا بهتر و از حیث تاریخی امكانپذیر(اما نه چندان قطعی) را پیش چشم میدارد». از دید او به تاسی از دوركیم، دانش اگر بخواهد در حد توصیف و تحلیل باقی بماند، اهمیت چندانی ندارد. در هر صورت نباید فراموش كرد كه والرشتاین، متفكری مدرن و چپگرا و مخالف رویكردهای محافظهكارانه و حافظ وضع موجود است و از این حیث، هم به تغییر میاندیشد و هم این دگرگونی را در جهت بهتر شدن میخواهد. با این همه مقیاس تغییر برای او چنانكه اشاره شد در چارچوب دولت- ملتهای مدرن نیست و از این حیث، انقلابهای بزرگی چون انقلاب فرانسه و روسیه را هم مودی به نتیجه نهایی نمیداند و آنها را در چارچوب تحولات درونی نظام جهانی مدرن ارزیابی میكند. او در این كتاب از تغییر و دگرگونی ناگزیری سخن میگوید كه كلیت نظام جهانی مدرن در دهههای آتی دستخوش آن خواهد شد. والرشتاین نشانههای این تغییر را به وضوح احساس میكند و به همین علت برای نظام جایگزین، پیشنهادهایی چون «برپایی واحدهای غیرانتفاعی غیرمتمركز به عنوان شیوه تولید زیربنای در درون نظام مزبور» ارایه میكند. با این همه اینقدر سادهلوح نیست كه همه چیز را به چند توصیه و پیشنهاد و راهكار خلاصه كند. او خود اذعان میكند كه «نبردی در كار است كه در آن پای مرگ و زندگی در میان است زیرا داریم درباره نهادین پایههای نظام تاریخی 500 سال بعدی حرفی میزنیم». اما این امر باعث ناامیدی او نمیشود. او معتقد است:«نظم جدیدی از دل این هرج و مرج در طول یك دوره 50 ساله ظهور خواهد كرد و این نظم جدید به تبعیت از كارهایی كه همه در این فاصله زمانی انجام میدهند، شكل خواهد گرفت. این تحلیل نه خوشبینانه است و نه بدبینانه، چه اینكه من نه پیشبینی میكنم كه پیامد ماجرا بهتر یا بدتر خواهد بود و نه توان آن را دارم. با این همه، واقعبینانه آن است كه بكوشیم تا بحثی را درباره انواع ساختارهایی كه در واقع میتوانند بهتر در خدمت ما باشند و انواع راهبردهایی كه میتوانند ما را در آن مسیرها به حركت درآورند، برانگیزانیم. پس به قول مردمان شرق آفریقا: دست به دست هم دهید!»
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید