آموزگار ستیزبا استبداد / حسین میرزانیا

1393/9/10 ۱۱:۲۴

آموزگار  ستیزبا استبداد / حسین میرزانیا

مدرس در زمانه‌ای زاده شد و بالید که سیر رویدادهای کشورمان در مسیر آزادی و پیکار با شجره خبیثه استبداد منجر به تحولی در جامعه ایران شد که نهضت مشروطیت حاصل آن بود و مدرس که نقادی و پرسشگری را به جان و دل و اندیشه همواره در خود پرورده بود، این حرکت عظیم و مقدس را بهترین شیوه مطالبه‌گری و حق‌خواهی دید و به صف مشروطه‌خواهان پیوست و در اصفهان به رهبری صمصام‌السلطنه بختیاری، با قوای دولتی به نبرد پرداخت و با شکست نیروهای دولتی، اداره امور اصفهان را به دست گرفته و به عضویت «انجمن مقدس ملی» درآمد.

آموزگار  ستیزبا استبداد / حسین میرزانیا

 آیت‌الله سیدحسن مدرس از جمله رجالی است که در تقویم کشورمان روزی را به نام خود ثبت کرده است: دهم آذر؛ که به یادبود شهادت او به «روز مجلس» نامگذاری شده است و این مهم محقق نشده مگر به سبب مجاهدت‌ها، شایستگی‌ها و مرارت‌های این شخصیت مجاهد و دیندار روشن‌اندیش که در راه حصول آزادی، عدالت، قانون، استقلال و سرافرازی وطن تا حد جان نیز دریغ نکرد و در تاریخ ایران نام خویش را به ثبت رساند.اگر مردم، مجلس و نمایندگان ملت قرار است از او یادی و تجلیلی کنند و او و مقامش را ارج نهند، هیچ ارج، تجلیل و پاسداشتی زیباتر و فاخرتر از درس‌آموزی از راه، سیره و روش او و مجاهدت و مقاومت او برای تحقق عدالت و آزادی و نفی استبداد و استعمار نیست. این نوشتار نیز گامی کوچک برای ترسیم بهتر و شفاف‌تر از چهره مردی‌ است که همچنان زندگی و زمانه او درس‌های گرانسنگ و کم‌نظیری دارد برای مردم ایران و نمایندگان مردم ایران که اینک در جایگاه مدرس جای گرفته‌اند و نقش او را بر دوش دارند.

 

1- انجمن مقدس ملی و آزمون مشروطه‌خواهی

مدرس در زمانه‌ای زاده شد و بالید که سیر رویدادهای کشورمان در مسیر آزادی و پیکار با شجره خبیثه استبداد منجر به تحولی در جامعه ایران شد که نهضت مشروطیت حاصل آن بود و مدرس که نقادی و پرسشگری را به جان و دل و اندیشه همواره در خود پرورده بود، این حرکت عظیم و مقدس را بهترین شیوه مطالبه‌گری و حق‌خواهی دید و به صف مشروطه‌خواهان پیوست و در اصفهان به رهبری صمصام‌السلطنه بختیاری، با قوای دولتی به نبرد پرداخت و با شکست نیروهای دولتی، اداره امور اصفهان را به دست گرفته و به عضویت «انجمن مقدس ملی» درآمد. پس از حصول نتیجه و حاکمیت مشروطه‌خواهان، صمصام‌السلطنه درصدد برآمد به تلافی خسارت‌های وارده در جریان مشروطه، از مردم مالیاتی به عنوان غرامت دریافت کند که مدرس همیشه منتقد و پرسشگر در برابر این رویه ضد‌مشروطه و استبدادگونه صمصام‌السطنه مقاومت کرد و همین امر منجر به تبعید او شد که سرانجام با اعتراض‌های مردم و علما، تبعید او منتفی شد و به اصفهان بازگشت.

 

2- حضور در مجلس شورای ملی و آرمان قانون‌خواهی

برای نخستین بار مدرس از سوی مجتهدین بزرگ و نام و نشان‌دار مشروطه‌خواه دوران یعنی آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس انتخاب می‌شود و بدین گونه مدرس پای به مجلس مشروطه می‌گذارد؛ مجلسی که مدرس خود در توصیف عظمت و منزلت آن چنین گفته است: «هرکسی در مملکت باید به مجلس شورای ملی رأی بدهد و حکومت ملی باید به اراده ملت باشد و اراده ملت‌ها حاکم است. اگر یک روز هم به عمر مجلس شورای ملی باقی بماند، یک کسی برخلاف اساس مشروطیت اقدام کند، از وکالت معزول است.» وی در تقدس رأی ملت می‌افزاید: «ما ولی نیستیم، وکیل هستیم و باید نظر موکلین خود را بدانیم.»

در جریان استیضاح رضاخان است که مدرس جملات تاریخی و ماندگار و اندیشه‌های بلند خود را این گونه از پشت تریبون مقدس مجلس شورای ملی فریاد می‌زند: «عجالتاً امنیت در دست کسی است که اغلب ما خوشوقت نیستیم. شما مگر ضعف نفس دارید که این حرف‌ها را می‌زنید و در پرده سخن می‌گویید؟ ما بر هر کسی قدرت داریم.

پادشاه عزل کنیم، رئیس‌الوزرا را بیاوریم سؤال کنیم، استیضاح کنیم، عزلش کنیم و همچنین رضا خان را استیضاح کنیم، عزل کنیم می‌روند در خانه‌شان می‌نشینند، قدرتی که مجلس دارد، هیچ چیز نمی‌تواند در مقابلش بایستد.» این بیانات عالمانه، شجاعانه و جسورانه در آن سال‌های یأس و ترس نشان از صلابت مدرس و اعتقاد و ایمان او به اراده ملی ملت و نمایندگان در نظارت بر حکومت و پرسشگری از صاحبان مقام در هر منصب و مقامی دارد.

 در مجد و بزرگی و جایگاه بلند و یگانه مجلس و رأی مقدس ملت، مدرس بارها و بارها با صدای بلند گفت و تأکید کرد که «مجلس شورای ملی که عبارت از 100 وکیل‌اند، همه وطن‌خواه، همه صاحب عقیده محکم، همه اسلامی، همه سیاسی ولی در صورتی مقاومت با دنیا می‌کنند که ملت با آنها موافقت و پشتیبان آنها باشد پس قوت با توجه به قلوب عامه است و در نهایت مجلس را به منزله تمامی ایران می‌داند که 30 کرور اهالی آن در آن جای دارند.»

 

3- عضویت در کمیته دفاع ملی و نظریه موازنه عدمی

در خلال جنگ جهانی اول که ایران به اشغال قدرت‌های بزرگ استعماری از جمله روسیه درمی‌آید، مدرس به همراه تنی چند از دوستان و همراهان ضمن مخالفت شدید با این اقدام تجاوزکارانه بیگانگان جهت دفاع از منافع ملی و ایران عزیز، کمیته دفاع ملی را تشکیل داده و سپس در دولت موقت در تبعید نظام‌السلطنه مافی، وزیر عدلیه و اوقاف می‌شود و بعدها براساس همین تجربیات است که نظریه «موازنه عدمی» را ارائه می‌کند. بر طبق این نظر مدرس، دولت ایران به جای وابستگی به قدرت‌های جهانی که زمینه مداخله آنان و استعمارگری آنان را در کشور فراهم می‌سازد (موازنه وجودی)، باید از رویکرد موازنه عدمی پیروی کند یعنی عدم وابستگی به هیچ قدرتی و تکیه بر استقلال ملی.

نظریه‌ای که بعدها دکتر محمد مصدق با عنوان موازنه منفی بار دیگر در دهه 30 خورشیدی آن را احیا و بر سر زبان‌ها انداخت و بدان جامه عمل پوشاند.

مدرس در تبیین نظریه خود اینچنین می‌گوید: «من از هر دولتی که بخواهد دخالت در امور کند، می‌ترسم و باید توازن عدمی را نسبت به همه مراعات کرد نه توازن وجودی یعنی شما برای خودتان و ما هم برای خودمان.» بعدها در ادامه همین سیاست عدمی و تعصب وطنی است که بار دیگر از پشت تریبون مجلس فریاد می‌زند: «هر کس بدون اجازه وارد خاک ایران شود خواه عمامه‌ای باشد یا شاپویی، او را با تیر می‌زنیم بعد اگر مسلمان بود، بر او نماز می‌خوانیم و اگر نه چالش می‌کنیم.» مدرس در وطن‌دوستی ذره‌ای تردید به خود راه نمی‌دهد و در نفی بیگانه، مسلمان و غیرمسلمان را یکی می‌داند چرا که او وطن خویش را اولی از هر مسلک و مرامی می‌داند و هم از این روست که هنگامی که در نجف حضور داشت، از وی خواستند که زعامت شیعیان هندوستان را برعهده بگیرد و راهی آنجا بشود که در پاسخ چنین گفت: «اگر من بتوانم خدمتی بکنم، باید به ایران بروم و به مردم ایران خدمت بکنم.»

مدرس در تبیین وطن‌پرستی خود دیدگاه منحصر به‌فردی دارد: «همه جای این جهان سرزمین من است و من از این سرزمین‌ها، سرزمین‌های اسلامی را بیشتر دوست دارم و از میان سرزمین‌های اسلامی نسبت به ایران علاقه خاصی دارم و از ایران هم نسبت به اصفهان دلبستگی‌ام زیاد است.»

 

4- مدرس درآزمون استبدادستیزی

دوران پهلوی اول و دیکتاتوری رضاخان که سایه وحشت، ترور، ارعاب و سرکوب همه نفس‌ها را در سینه حبس کرده بود و کسی را یارای مخالفت و مقاومت در برابر ماشین تمامیت‌خواهی رضاخان نبود، مدرس یکی از چند فرزانه شجاعی بود که سکوت سرد و سنگین استبداد را شکست و از مشروطیت و ناموس ملی یعنی مجلس شورای ملی و اراده ملی دفاع کرد و جان بر سر این عقیده نهاد.

مدرس چه در زمانی که رضاخان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا بود و چه هنگامی که رئیس‌الوزرا بود و چه در داستان جمهوریخواهی او و البته در هنگامه تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی و چه در دوره سلطنت او به طور بی‌امان در برابر زیاده‌خواهی و سرکوب نهادهای مدنی و حکومت پلیسی رضاشاهی ایستاد و از آرمان مشروطیت که همانا آزادی و کرامت انسانی است، دفاع کرد و تجددگرایی رضاخان او را فریفته ظواهر تمدن جدید نکرد.

درباره علل مخالفت با جمهوری رضاخانی می‌گوید: «من با جمهوری واقعی مخالف نیستم و حکومت صدر اسلام هم تقریباً بلکه تحقیقاً جمهوری بوده است ولی این جمهوری که می‌خواهند بر ما تحمیل کنند، بنا بر اراده ملت نیست بلکه انگلیسی‌ها می‌خواهند بر ما تحمیل کنند.» مدرس بدرستی جمهوریخواهی رضاخان را نه مبتنی بر دموکراسی خواهی او که منبعث از تمایل او برای قبضه کامل قدرت و ناشی از تمامیت خواهی او می‌دانست و مشروطیت را در آن برهه بسیار راهگشاتر از جمهوری از نوع رضاخان می‌دانست و با همین انگیزه و پشتوانه نظری بود که به همراه مصدق با تغییر سلطنت به مخالفت برخاست و سعی تمام کرد تا مانع این اقدام رضاخان بشود.

بعدها در دوره سلطنت رضاخان، مدرس که از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شده بود، اینچنین رضا شاه پهلوی را مورد خطاب قرار می‌دهد: «تمام این مقامات که از سلسله‌های مختلف هستند شاه، رئیس‌الوزرا، پارلمان و حجت‌الاسلام، تمام اینها نوکر خلقند، یکی اسمش شاه است یعنی نوکر مردم یکی اسمش رئیس‌الوزرا است یعنی خدمتگزار مردم، تمام اینها باید نوکری کنند.»

 

5- نظریه «سیاست ما عین دیانت ما» و تبیین مشارکت ملی مردم در سرنوشت خویش

مدرس در راستای دفاع از حقوق شهروندی ایرانیان و حق تعیین سرنوشت خود و تحکیم پایه‌های دموکراسی در این کشور، نظریه «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما» را عرضه می‌کند که باید بدرستی تبیین شده و بسط یابد.

مدرس در شرح نظریه خود چنین می‌گوید: «یک وقتی در نجف، آب قحط شده بود؛ بنده مسافرت کردم بروم اراضی بابل را ببینم. چند روزی رفتم. عتیقه‌جات آنجا را استخراج می‌کردند. فکر کردم ممالک اسلامی رو به ضعف رفته و ممالک غیر اسلامی رو به ترقی. چندین روز فکر کردم بالاخره فهمیدم که ممالک اسلامی، سیاست و دیانت را از هم جدا کرده‌اند ولی ممالک دیگر سیاست‌شان عین دیانت‌شان یا جزو آن است. لهذا در ممالک اسلامی اشخاصی که متدین هستند دوری می‌کنند از کسانی که داخل سیاست هستند. آنها که دوری کردند، ناچار همه نوع اشخاص، رشته امور سیاست را در دست گرفته و لهذا رو به عقب می‌رود. من و امثال من که مشروطه را تصدیق کردیم، برای این بود که یک اختلافی از بین برداشته بشود. این معنی ندارد که دولت و ملت، سیاست و دیانت دو تا بشود، پیغمبر اکرم(ص) که مؤسس دیانت بود، رئیس سیاست هم بود از آن وقت که اختلاف پیدا شد، ممالک اسلامی رو به ضعف رفت.»

مدرس بدرستی و با موشکافی بسیار بیان می‌کند که علل عقب‌ماندگی مسلمانان در آن است که آنان چون خود را مؤمن به دین اسلام می‌دانستند و از سوی دیگر سیاست را مردابی آلوده و معصیت گونه می‌دیدند، از دخالت، حضور و مشارکت در سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود دست شستند و منزه گونه گوشه عزلت اختیار کردند و در نتیجه در غیبت ملت سرنوشت کشور به دست قداره‌بندان و غارتگرانی افتاد که باعث نگون‌بختی و شوربختی ملک و ملت شدند پس باید همان گونه که به دین خود مؤمنند و در آن حضوری فعال دارند، در سیاست و سرنوشت خویش نیز حضوری حداکثری و تعیین کننده داشته باشند تا کشور به دام استبداد و استعمار و خودکامگی نیفتد.

 

6- مدرس در کرسی درس

یکی از مهم‌ترین تحولات زندگی مدرس، پذیرش نیابت تولیت مدرسه بزرگ سپهسالار در تهران و تدریس در آن است. مدرس در این آزمون هم سربلند از آن بیرون آمد و ضمن عمران و آبادانی و ایجاد نظمی شگرف در این مدرسه، به تدریس نهج‌البلاغه و وارد کردن نهج‌البلاغه در دروس طلاب اقدام می‌کند که این، یکی از کارهای سترگ او محسوب می‌شود. انجام این کار، هوشمندی، درایت، شجاعت و تدبیر خاصی می‌طلبید که مدرس به شایستگی از پس آن بر آمد و حاصل آن نیز تربیت شاگردانی شایسته و لایق همچون آیت‌الله مهدی الهی قمشه‌ای، آیت‌الله ابوالحسن شعرانی، استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، محمد شریعت سنگلجی، آیت‌الله مرتضی پسندیده و شهید مرتضی مطهری است که هر یک از این نام‌ها خود از نامداران روزگار خود شدند.

مدرس این گونه زیست و این گونه عمل کرد تا اینکه در دهم آذر 1316 در تبعید حاکمیت پلیسی رضاخانی به قتل رسید و شهادت او آخرین برگ از زندگی پرماجرای او شد که در تقویم ایران به ثبت رسید. او خود در اظهار نظری می‌گوید: «من در این کشمکش، چشم از حیات پوشیده و از مرگ هراسی ندارم. آرزو دارم اگر خونم بریزد، فایده‌ای در حصول آزادی داشته باشد.

 من از دستگاه سردار سپه نمی‌ترسم اما او با تمام قدرت و جلال و سلطنتش از من می‌ترسد.»

 منابع:

1- مرد روزگاران نوشته علی مدرسی

2- مدرس در پنج دوره تقنینیه محمد ترکمان

3- تاریخ 20 ساله ایران اثر حسین مکی

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: