مدرس؛ نماینده جاودان ملت

1393/9/10 ۰۹:۰۹

مدرس؛ نماینده جاودان ملت

دهم آذر روز مجلس یادآور نام نماینده جاودان ملت سید حسن مدرس است، کسی که با اقدامات و خدمات خود نامی جاودان برجای گذاشت و برای همیشه گنجینه‌ای ارزشمند برای تاریخ ایران شد.

 

دهم آذر روز مجلس یادآور نام نماینده جاودان ملت سید حسن مدرس است، کسی که با اقدامات و خدمات خود نامی جاودان برجای گذاشت و برای همیشه گنجینه‌ای ارزشمند برای تاریخ ایران شد.

شهید مدرس از اوان طلبگی که در تنگدستی و فقر به سر می‌برد، تا اوج قدرت سیاسی و حتی برخورداری از آوازه جهانی، از تفقه در معارف دینی دست بر نداشت. زمانی که از نجف بازگشت، تدریس را در رأس همه اشتغالات خود قرار داد و در مدرسه جدّه کوچک، درس خارج فقه و اصول برگزار کرد و به سبب دقت و عمق تدریس خود در اندک مدتی نامدارترین استاد حوزه علمیه اصفهان شد و در ردیف باسابقه‌ترین مجتهد پرنفوذ آن منطقه یعنی حاج آقا نوراللّه اصفهانی و امثال او قرار گرفت. ایشان فقیهی بود که از جان خویش در راه تحصیلات علوم دینی مایه گذاشت و در تدریس آنچنان دقیق و ژرف‌نگر بود که لقب «مدرس» را به وی دادند، لقبی که بیانگر عظمت و شخصیت علمی ایشان است.

این عالم بزرگوار که سال 1249 شمسی در روستای سرابه اصفهان متولد شد، از تبار امام حسن مجتبی(ع) بود. شهید مدرس کسی است که مقام والای علمی را به آسانی کسب نکرد، بلکه با تحمل مشکلات فراوان و صبر در مقابل مصایب و ناملایمات و پرهیزگاری و همتی والا، بر فراز قله دانش و پژوهش رسید و از چشمه حکمت و از محضر علما و فقهای زمان در اصفهان و نجف جرعه‌هایی نوشید. او برای کسب معاش، منت کسی را نکشید و با کار، امکان ادامه تحصیل و تأمین مایحتاج خویش را فراهم کرد.

زمان حضور مدرس در اصفهان همزمان با جریان نهضت مشروطه بود، مبارزه مدرس با صمصام‌السلطنه حاکم اصفهان که با کمک خود مدرس به قدرت رسیده بود، گام نخست در مبارزه با ستم و ستمکاران بود.

بنا بر اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، مقرر شده بود که در هر دوره از مجلس شورای ملی پنج نفر از علمای تراز اول بر مصوبات مجلس نظارت داشته باشند از این رو شهید مدرس در دوره دوم مجلس توسط علما به مجلس معرفی و از اصفهان عازم تهران شد.

گرچه مدرس به عنوان نماینده مجلس به تهران آمد اما هیچ گاه از علم و دانش غافل نشد و در کنار نمایندگی مجلس به تدریس در مدرسه سپهسالار نیز ادامه داد و احمدشاه قاجار نیز در سال 1304 نیابت تولیت این مدرسه را به ایشان واگذار می‌کند. آیت‌الله مدرس این مدرسه را به بهترین نحو اداره کرد و شاگردان بی‌شماری را که هر کدام محققی توانمند شدند، پرورش داد.

مخالفت شهید مدرس با اولتیماتوم ننگین روس، اولین قدم وی در برابر زیاده‌خواهی بیگانگان بود. این تهدید دولت روسیه در ذیحجه سال ۱۳۲۹ استقلال ملت ایران را مورد تهدید و تهاجم قرار داد. در مجلس، شیخ محمد خیابانی و شهید آیت‌الله مدرس به مخالفت جدی برخاستند.

در مجلس سوم شهید مدرس علاوه بر حضور به عنوان مجتهد عالیقدر، به عنوان نماینده مردم تهران نیز انتخاب شد و موقعیت عالی نصیب آن بزرگوار گردید. با شروع جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ میلادی، کابینه مستوفی‌الممالک رسماً ایران را دولت بی‌طرف اعلام کرد، ولی بی‌طرفی ایران از سوی بیگانگان مورد تهدید قرار گرفت. مدرس و عده‌ای از نمایندگان مجلس به قم رفتند و در آنجا ابتدا کمیته دفاع ملی را تشکیل دادند و به دنبال درگیری با روس‌ها، عازم کرمانشاه شدند و در آن شهر دولت موقت مهاجرین را تشکیل دادند و به دنبال درگیری با نیروهای روس و انگلیس، به عثمانی رفتند و آیت‌الله مدرس در مدرسه ایرانیان استانبول به تدریس پرداخت و با پایان جنگ به ایران برگشت.

در 25 ذیقعده ۱۳۳۹ ﻫ.. ق در مجلس چهارم به مهاجرت اشاره کرد و فرمود: مهاجرت کردیم به نیت خوب... در بیابان‌ها، در جنگل‌ها، در دریاها سفر کردیم به امیدواری اینکه نتیجه او خوب شود، چه کنیم خدا نخواست. خدا شاهد است با یک عقیده صاف و پاکی رفتیم.

 

مبارزه آیت‌الله شهید مدرس با دیکتاتوری رضاخان

سیدضیا طباطبایی، مدیر روزنامه رعد که متمایل به انگلستان بود، برای کودتای سوم اسفندماه ۱۲۹۹ شمسی از سوی انگلیس انتخاب شد. رضاخان در انجام این کودتا مهره اصلی انگلیس به شمار می‌رفت.

احمدشاه قاجار تحت فشار عمال بیگانه، فرمان نخست وزیری را به سید ضیا طباطبایی داد، سید ضیا با گرفتن این حکم، کابینه‌ای تشکیل داد که به کابینه سیاه معروف است. آیت‌الله مدرس تا پایان عمر این کابینه که ۹۳ روز به طول انجامید، در قزوین بازداشت بود. در زندان مدرس از عبای خود به عنوان زیرانداز استفاده می‌کرد و می‌خوابید. در آنجا به فرمانده زندان گفت به سید ضیا بگو: حق این بود به محض اینکه ما را گرفتی، همه را بکشی حال که این کار را نکردی، دیگر کاری از تو ساخته نیست و خودت را خسته می‌کنی! فرمانفرما نصرت‌الدوله و جمعی دیگر اعتراض کرده گفتند این چه حرفی است، چرا کار یادش می‌دهی؟ مدرس در جواب آنها گفته بود: مطمئن باشید که دیگر سید ضیا نمی‌تواند کاری بکند خیال‌تان آسوده باشد.

در بهار سال ۱۳۰۰ از بین سید ضیا و رضاخان، انگلیسی‌ها رضاخان را انتخاب کردند و سید ضیا را برکنار کردند.

 

تبعید در تنگنا

رضاخان از مدرس بشدت وحشت داشت، در چند نوبت با توسل به ترور خواست این سید بزرگوار را از سر راه خود بردارد که موفق نشد، در نهایت با دخالت در انتخابات مجلس هفتم شورای ملی از حضور مدرس در مجلس جلوگیری و مقدمات تبعید ایشان را فراهم کرد. رضاخان دستور تبعید مدرس را صادر کرد در نتیجه این مجاهد بزرگ به شهر خواف در نزدیکی مرز ایران و افغانستان با مردمی که اکثریت سنی مذهب بودند، تبعید شد.

از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۶ به مدت 9 سال در قلعه مخوف «خواف» زندانی شد. دکتر سید عبدالباقی مدرس (فرزندش) موفق شد در سال ۱۳۱۲ شمسی به مدت سه روز پدر را ملاقات کند. در سال 1316 شمسی مدرس را از خواف به کاشمر منتقل می‌کنند و مدتی بعد سه نفر را مأمور شهادت سید می‌کنند.

سه دژخیم با وحشت به او می‌نگرند و در برابرش احساس ناتوانی می‌کنند، در این موقع یکی از کثیف‌ترین و رذیلانه‌ترین اعمال تاریخ صورت می‌گیرد، چای سمی را به سید می‌دهند ولی او به عبادت می‌پردازد و در نتیجه عمامه سید را در حین نماز از سرش برداشته و بر گردنش انداخته و آن‌گاه از دو سوی آن را چنان می‌کشند تا اینکه آن بزرگوار را غریبانه در غروب ۱۰ آذر ۱۳۱۶ برابر با 27 رمضان در تبعیدگاه خود در کاشمر به شهادت رساندند و شبانه و مخفیانه دفن کردند به خیال اینکه برای همیشه نام و یاد مدرس را از بین برده‌اند، بی‌خبر از این که او جاودانه تاریخ خواهد شد.

٭ مطلب حاضر به همت مؤسسه آستانه حضرت حسین‌بن‌موسی‌الکاظم و آرامگاه شهید آیت الله مدرس در اختیار روزنامه «ایران» قرار گرفت.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: