1393/8/17 ۰۸:۲۷
«فامّا الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و ما یعلم الا الله: كسانی كه در دلشان میل به كجروى و انحراف است، براى فتنه و فریب دادن مردم، از متشابه كتاب پیروى مىكنند و براى اینكه تأویلش را میخواهند و حال آنكه تأویل آن را جز خدا نمیداند.» (آل عمران، 7)
ى) قرآن مجید داراى تأویل وتنزیل مىباشد
لفظ «تأویل قرآن» در قرآن مجید در سه آیه آمده است:
1 ـ «فامّا الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و ما یعلم الا الله: كسانی كه در دلشان میل به كجروى و انحراف است، براى فتنه و فریب دادن مردم، از متشابه كتاب پیروى مىكنند و براى اینكه تأویلش را میخواهند و حال آنكه تأویل آن را جز خدا نمیداند.» (آل عمران، 7)
2 ـ «و لقد جئناهم بكتاب فصلّناه على علم هدى و رحمه لقوم یؤمنون هل ینظرون الا تأویله یوم یأتى تأویله یقول الذین نسوه من قبل قد جائت رسل ربنا بالحق: براى ایشان كتابى آوردیم كه آن را روى علم تفصیل دادیم در حالی كه هدایت و رحمت است براى جمعى كه ایمان میآورند. اینان نگران نیستند مگر تأویل آن را روزى كه تأویلش میآید (روز قیامت) كسانی كه پیشتر آن را فراموش كرده بودند، اعتراف میكنند كه: فرستادگان خدا در دنیا به سوى ما به حق آمده بودهاند.» (اعراف، 53)
3 ـ «و ما كان هذا القرآن ان یفترى ... بل كذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یأتهم تأویله كذلك كذب الذین من قبلهم فانظر كیف كان عاقبه الظالمین: این قرآن افترا نبود... بلكه اینان چیزى را كه به علمش احاطه نداشتند، تكذیب كردند، در حالی كه هنوز تأویلش براى آنان نیامده (براى ایشان مشهود نشده). به همین نحو كسانی كه پیش از اینان بودند، تكذیب نمودند. پس نگاه كن كه سرانجام ستمكاران چگونه بود.»(یونس،39 ) به هر حال «تأویل» از كلمه «اوُل» به معنى رجوع است و مراد از «تأویل» آن چیزى است كه آیه به سوى آن برمیگردد و مراد از تنزیل در مقابل تأویل، معنى روشن و تحت اللفظ آیه مىباشد.
معنى تأویل پیش مفسران و علما
مفسران و علما در معنى تأویل اختلاف شدید دارند و با تتبع در تأویل ممكن است به بیشتر از ده قول برخورد؛ ولى آنچه مشهورتر از همه اقوال مىباشد، دو قول است:
1ـ قول قدما كه تأویل را با تفسیر محصل معنى كلام مرادف میگرفتند و بنابراین همه آیات قرآنى تأویل دارند، لكن به مقتضاى آیه «و ما یعلم تأویله الا الله» تأویل متشابهات را بالخصوص كسى جز خدا نمیداند. و از این رو جمعى از قدما گفتهاند كه آیات متشابهه قرآن همان حروف مقطعه اوایل سوَر مىباشد؛ زیرا در قرآن مجید آیهاى كه معنى محصل آن براى همه مردم مجهول باشد، جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد؛ ولى ما در گذشته بطلان این تشخیص را روشن ساختیم. به هر حال نظر به اینكه قرآن مجید علم به تأویل برخى از آیات را از غیر خدا سلب مىكند و در قرآن مجید آیهاى كه تأویل (یعنى محصل معنى آن) براى همه مجهول باشد، نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمیشود شناخت، این قول پیش متأخرین باطل شناخته شده متروك شد.
2 ـ قول متأخرین كه «تأویل» معنى خلاف ظاهر است كه از كلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنى تأویل ندارند و تنها آیات متشابهه است كه داراى تأویل و معنى خلاف ظاهر دارند كه جز خدا كسى را بر آنها احاطه نیست؛ مانند آیاتى كه تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تأسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت میدهند و آیاتى كه نسبت معصیت به فرستادگان خدا و پیغمبران معصوم میدهند. این نگرش به اندازهاى عملا دائر شده كه فعلا لفظ «تأویل» در معنى خلاف ظاهریك حقیقت ثانیه گشته است و تأویل آیات قرآنى در مخاصمههاى كلامى یعنى صرف كلام از ظاهرش، و جمل آن برخلاف ظاهر به واسطه دلیل به نام تأویل روشى دائر گردیده، با اینكه خود این روش خالى از تناقض نیست. این قول نیز با اینكه شهرت بسزائى دارد، درست نیست و به آیات قرآن منطبق نمیشود؛ زیرا:
اولاً آیه سوره اعراف «هل ینظرون الا تأویله» و آیه سوره یونس «بل كذبوا بمالم یحیطوا بعلمه و لمایأتهم تأویله» كه در گذشته نقل شدند، ظاهرند در اینكه همه قرآن تأویل دارد، نه تنها آیات متشابهه چنان كه بناى این قول برآن است.
و ثانیاً لازمه این قول آن است كه آیاتى در قرآن وجود داشته باشد كه مدلول حقیقى كلامى را كه از رسانیدن معنى مراد گنگ باشد، كلام بلیغ نمیشود شمرد تا چه رسد به كلامى كه با بلاغت خود به جهان سخنورى تحدّى و اعلام تفوق مینماید.
و ثالثاً بنا بر این قول حجت قرآن تمام نمیشود؛ زیرا به موجب احتجاج آیه كریمه «افلا یتدبّرون القرآن و لو كان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً كثیرا» یكى از دلائل اینكه قرآن كلام بشر نیست، این است كه در میان آیات آن (با اختلاف شدیدى كه در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند)، هیچ گونه اختلاف معنى و مدلول نیست و هر اختلافى كه به حسب بادى نظر جلوه كند، با تدبر در آیات رفع میشود. و اگر بنا شود كمیت معتنابهى از آیات به نام متشابهات با مسلّمات قرآن كه محكماتند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود كه بگوییم ظواهر آنها مراد نیست، بلكه مراد یك معانى دیگرى است كه جز خدا كسى از آنها واقف نیست، این گونه ارتفع اختلاف هرگز دلالت براینكه قرآن كلام بشر نیست، ندارد.و همچنین اگر رفع اختلاف را به این نحو كنیم كه هر آیهاى را كه مضمون آن مخالف و مناقض محكمات و مسلمات قرآن است و از ظاهر آن منصرف كرده (به اصطلاح این قول) با تأویل به معنى خلاف ظاهر حمل كنیم؛ زیرا به واسطه این نوع تأویل هر گونه تناقضى راحتى از كلام بشر نیز میشود رفع نمود.
رابعاً اصلا دلیلى بر اینكه مراد از تأویل در آیه محكم و متشابه، معنى خلاف ظاهر است، وجود ندارد و در سایر آیات قرآنى كه نام تأویل آورده شده، چنین معنائى اراده نشده؛ مثلا در سه جا از قصه یوسف (ع) تعبیر خواب «تأویل» نامیده شده و بدیهى است كه تعبیر خواب معنى خلاف ظاهر خواب نیست، بلكه حقیقتى است خارجى عینى كه در خواب به صورت مخصوصى دیده مىشود؛ چنان كه یوسف(ع) به خاك افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجدة خورشید و ماه و ستارگان دیده بود و چنان كه ملك مصر قحطى هفتساله را در شكل هفت گاو لاغر كه هفت گاو چاق و فربه را میخورند و هفت سنبل سبز و هفت سنبل خشك دیده بود و چنان كه مصاحب آن زندان یوسف (ع) ساقىگرى ملك و صلب را در هیأت فشردن خوشه انگور و سرگرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند.
همچنین در قصه موسى و خضر از سوره كهف پس از آنكه خضر كشتى را سوراخ مىكند و بعد از آن پسرى را میكشد و پس از آن دیوار كجى را راست مىكند و در هر مرحله موسى(ع) اعتراض مینماید خضر به مقام جواب آمده، حقیقت و منظور اصلى كارهایى را كه به امر خدا انجام داده بود، بیان مىكند و آن را تأویل مینامد و معلوم است حقیقت كار و منظور واقعى كه كه به صورت كار ظهور كرده، به منزله روح كار است كه تأویل نامیده شده، نه معنى خلاف ظاهر آن.
همچنین خداى متعال در باره وزن و كیل میفرماید: «و اوفوا الكیل اذا كِلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلك خیر و احسن تأویلا: وقتی كه كیل میكنید، مكیال را درست پر كنید و با ترازوى درست وزن نمایید. این خوب است و از جهت تأویل بهتر مىباشد.» (اسرى،35) روشن است كه مراد از تأویل كیل و وزن، وضع اقتصادى خاصى است كه در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوایج زندگى خارجى و روحى است كه در كالبد كیل و وزن دمیده شده و با درستى و نادرستى آنها در آثار خود توانا و ناتوان میشود.
در جاى دیگر میفرماید: «فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى الله و الرسول... ذلك خیر و احسن تأویلا: اگر در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و رسول برگردانید... این خوب است و از جهت تأویل بهتر مىباشد.» پیداست كه مراد از «تأویل»، رد منازعه به خدا و رسول همان پا برجا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحى در جامعه مىباشد و این حقیقتى است خارجى نه معنى خلاف ظاهر رد نزاع.
موارد دیگرى كه لفظ تأویل در قرآن مجید ذكر شده و جمعاً با آنچه گذشت، شانزده مورد مىباشد، در هیچ كدام از آنها نمیشود تأویل را به معنى «مدلول خلاف ظاهر» گرفت، بلكه به معنى دیگرى است كه به لفظ تأویل كه در آیه محكم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با این حال موجبى براى اینكه لفظ تأویل را در آیه نامبرده به معنى «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم، نیست.
یب) معنى حقیقتى تأویل در عرف قرآن چیست؟
آنچه از آیاتى كه لفظ تأویل در آنها وارد است و برخى از آنها را در گذشته نقل نمودیم به دست میآید، این است كه تأویل از قبیل معنى كه مدلول لفظ باشد، نیست چنان كه روشن است كه در خوابهایى كه نقل و تأویل شده، هرگز لفظى كه خواب را شرح میدهد، به تأویل خواب دلالت لفظى ـ اگرچه خلاف ظاهر هم باشدـ ندارد. همچنین در قصههاى موسى و خضر لفظ قصهها به تأویلى كه خضر براى موسى كرده، دلالت ندارد و همچنین در آیه «و اوفوا الكیل اذا كلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم» این دو جمله دلالت لفظى بروضع اقتصادى مخصوص كه تأویل امر است ندارد. و همچنین در آیه «فان تنازعتم فى شیى ء فردّوه الى الله و الرسول» دلالت لفظى بر تأویل خود كه وحدت اسلامى است ندارد و اگر در سایر آیات دقت كنیم امر از همین قرار مىباشد.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید