واکاوی ریشه‌ها و کارکردهای هویتی جشن ملی شب یلدا در گفت‌وگو با دکتر سعید معیدفر

1397/10/1 ۰۹:۰۲

واکاوی ریشه‌ها و کارکردهای هویتی جشن ملی شب یلدا در گفت‌وگو با دکتر سعید معیدفر

شاید در نگاه اول، جشن‌ها و مراسم‌ سنتی ما به نظر ساده بیایند اما هر کدام دریچه‌ای هستند به دنیایی از نشانه‌ها و معانی که جهان بینی ما را و هویت ما را به‌عنوان انسان ایرانی ساخته‌اند. شب یلدا، با قصه‌ها و متل‌هایش، با شعرها و آوازها و کرسی گرم و انار و آجیل و هندوانه، مصداق بارز یک جشن واقعی با یک دلیل والا و مهم است: پاسداشت نور و روشنایی.

 

یلدا؛ لالایی بیداری

شاید در نگاه اول، جشن‌ها و مراسم‌ سنتی ما به نظر ساده بیایند اما هر کدام دریچه‌ای هستند به دنیایی از نشانه‌ها و معانی که جهان بینی ما را و هویت ما را به‌عنوان انسان ایرانی ساخته‌اند. شب یلدا، با قصه‌ها و متل‌هایش، با شعرها و آوازها و کرسی گرم و انار و آجیل و هندوانه، مصداق بارز یک جشن واقعی با یک دلیل والا و مهم است: پاسداشت نور و روشنایی. در این شب، دور هم جمع می‌شویم و برای انجام یک امر مشترک با هم وقت می‌گذرانیم و حافظ و شاهنامه می‌خوانیم. سرعت تغییرات فرهنگی در این سال‌ها خیلی از مناسبات را تغییر داده، اما یلدا انگار که جزئی جدانشدنی از ما باشد خودش را با تغییرات همسو کرده و حتی توانسته راه‌های جدیدی را پیش روی برگزارکنندگان این آیین بازگشاید. یلدا امروز در خیابان حاضر است! در رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی همچون اینستاگرام، در مراکز بوم گردی و کافه‌ها و رستوران‌ها و.... یلدا یک جشن ملی است که در کلیت یک جامعه و در خیابان‌ها در حال برگزاری است و کارکردهای بسیاری برای جامعه امروز ما دارد. برای اینکه بدانیم این کارکردها چه هستند و چه مسائلی جشن یلدا را تبدیل به آیینی خاص و متفاوت کرده است با دکتر سعید معیدفر، جامعه‌شناس و استاد بازنشسته گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران گفت‌وگویی کردیم. حاصل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

 

یلدا، بزرگداشت نور، روز و مهر است و گفتن یک نه بلند به شب طولانی وحشت زا. اما گویی ما پس از گذشت سالیان این آیین را کمی تغییر داده‌ایم. زیرا محور این آیین در این روزها، خود شب و شب نشینی و خوشگذرانی در شب شده است. روزگاری ما مرگ شب را جشن می‌گرفتیم اما امروز زندگی شب را جشن می‌گیریم. به‌نظر شما دیگر چه تغییراتی در این رسم باستانی اتفاق افتاده است؟

به‌نظر من چنین تفسیری در ذهن مردم به‌صورت آگاهانه وجود ندارد و این تفسیری است که ما از تغییرات این آیین به دست می‌دهیم. اساساً در ذهنیت عامه مردم از جمله مناسبت‌های بزرگ ملی است که باعث می‌شود افراد در آن مناسبت، اگرچه در تنوعی از اقوام و ملل گونه‌های مختلف فرهنگی هستند واگرچه مراسمی که برگزار می‌کنند مراسم خانوادگی و خویشاوندی است اما نکته بسیار زیبایی که این مراسم و مناسبت دارد این است که همه در آن شب یک کار انجام می‌دهند دقیقاً. در واقع می‌خواهم بگویم در شب یلدا، همه در جغرافیای ایران بزرگ، صرف نظر از فرهنگ، قومیت، زبان  و مذهب‌شان آن شب با هم در برگزاری یک جشن مشترک هستند. بنابراین تلقی من این است که اساساً یلدا با هر تفسیری که واضعان اولیه آن در نظر داشتند یا برگزار‌کنندگان آن در ایران امروز در نظر دارند، یک جشن ملی است که ایرانی‌ها در طول تاریخ سعی داشتند با برپا کردن آن در بلندترین شب سال، در هویت ملی مشترکشان شرکت داشته باشند. اگرچه که با شما تا حدی موافقم که کمی در اصل ماجرا که زنده نگه داشتن نور در شب بوده تغییر ایجاد کرده‌ایم و امروز بیشتر شب را زنده نگه می‌داریم و در کنار هم خوش می‌گذرانیم. این موضوع را هم من ربط می‌دهم به اینکه با گذشت زمان و کشیدن برق به همه خانه‌ها و کوچه‌ها، شب ماهیت ترسناک و وهم آگین و اهریمنی‌اش را از دست داده است. دیگر با زمانی که مردم حداقل 13 ساعت از شبانه‌روز را در تاریکی بسیار عمیقی می‌گذراندند خیلی فاصله گرفته‌ایم.

 

با مرور بسیاری از آیین‌های ایرانی به فاعلیت ایرانی‌ها در برابر مشکلات و اتکا به نیروی جمعی‌شان پی می‌بریم. به قول دکتر مهرداد بهار، افروختن آتش در دل شب، بازگشت به آغاز و نوعی خلقت مجدد جهان معنا می‌دهد. ایرانی‌ها می‌پنداشتند با همدیگر می‌توانند بر پلیدی، ناپاکی و اهریمن فائق آیند و با روح شب بجنگند. به همین اعتبار یلدا فضایی است که مردم کنار هم جمع می‌شوند تا به خورشید یا همان خدای مهر کمک کنند تا برآید و پشت این شب طولانی را به خاک برساند. در جشن سده هم شاهد هستیم که مردم با برپاکردن آتشی بزرگ، در واقع به خورشید و مهر کمک می‌کنند تا جان بگیرد و زنده شود. این ویژگی –فاعلیت- در پررنگ شدن اعتماد به نفس ایرانی‌ها چقدر تأثیر‌گذار بوده است و آیا ما ایرانی‌ها هنوز این فاعلیت را در خودمان داریم؟

ببینید ایران سرزمینی است که در آن اگرچه منابع متعددی وجود دارد اما در عین حال سرزمینی است که مشکلات فراوانی دارد که بخشی از آن مربوط به جغرافیای خاص و آب و هوای کویری و بیابانی آن است که آن را از بقیه نقاط متمایز کرده است. فلات ایران در بیابان‌های وسیع و کوه‌های سخت قرار گرفته است. علاوه بر این، ایران به خاطر قرار داشتن در یک وضعیت استراتژیک بین شرق و غرب جهان، سرزمین امنی نبوده و همواره محل تاخت و تاز شرق و غرب بوده است. جز موقعیت‌های کوتاهی امنیت و آرامش مفهومی غریبه برای ایرانیان بوده است بنابراین ساکنان این سرزمین باید صبر و تحمل بالا و قدرت و اراده زیادی در مواجهه با این ناملایمتی‌ها به خرج بدهند. از این روست که به‌نظر من آنچه در بن آیین‌ها و رسم‌هایی مانند یلدا به نوعی نشانه‌هایی از قدرت و فاعلیت برای تغییر جهان زیست‌ را متبادر می‌کند، مربوط به مکانیزمی است که ایرانی‌ها برای مبارزه با بحران‌ها و ناملایمتی‌های دوران اتخاذ کرده‌اند. ما در طول تاریخ با متمسک شدن به آیین‌هایی نظیر یلدا، به خودمان روحیه می‌دادیم و نمی‌گذاشتیم نیروهای اهریمنی، تهدیدهای خارجی و داخلی، خشکسالی و... بر ما فائق آیند و روحیه ما را از بین ببرند. به خودمان کمک می‌کردیم که پراکنده نشویم، با هم باشیم و فاعل جهان خودمان باقی بمانیم.

اتقاقاً این آیین توانسته کارکردهای مد نظرش را بخوبی در جامعه نهادینه کند کما اینکه ما می‌بینیم که اگر چه امروز ایران همچنان با مشکلات داخلی و خارجی دست به گریبان است اما توانسته از گذر تاریخ بیرون آمده و منابع عظیم هویتی آن همچنان کار می‌کنند. در حالی که بسیاری از جوامع نتوانستند دوام بیاورند و با کوچک‌ترین مشکلاتی از پای درآمده‌اند.

 

یلدا را بیشتر ما با فال حافظ و نقل شاهنامه می‌شناسیم. معنای فال گرفتن در شب یلدا چیست و چه کاربردی در این آیین می‌توان برای آن برشمرد که تا امروز هم با ما آمده است؟

زمانی که حافظ شعر می‌سراید زمانی است که ایران درگیر مشکلات بسیاری بوده است. اساساً کسانی که موقعیت حاشیه‌ای ایرانی داشته‌اند حاکمان این سرزمین بوده‌اند. در یک چنین شرایطی، شخصی مثل حافظ کسی است که کمک می‌کند به بقای هویت ایرانی و سرزمین ایران. به زبان دیگر، حافظ کسی است که تا حدی از مسائل و مشکلات روزمره و فشارها و تنگناها انسان را رها می‌کند و به عالم آرمانی‌تری انتقال می‌دهد و با انتقال انسان ایرانی به آن عالم، کمک می‌کند که افراد خودشان را نبازند و به آینده امیدوار باشند. به عبارتی پیام حافظ این است: اگرچه در شرایط ناگواری به سر می‌بری اما شادی و خلسه رفتن به جنبه‌های آرمانی آنها می‌تواند برای ادامه بقا به ما کمک کند. با خواندن اشعار حافظ انسان سرشار از مضامین متعالی و احساس‌های خوب می‌شود که همین رمز فائق آمدن بر مشکلات گذرا و درگیر هدف‌های بالاتر و والاتر شدن است.

شاهنامه هم همین ویژگی را دارد. شاهنامه قصه پیروزی ایران و ایرانیان است و نقل شخصیت‌های بزرگی که ایران را در کوران حوادث حفظ کرده‌اند. از این‌رو شاهنامه هم انگیزه‌های والایی به ایرانیان می‌دهد و حافظ و شاهنامه در کنار هم در شب یلدا، تجدید میثاق با هویت قوی ایرانی برای حفظ سرزمین و گذر از حوادث است.

 

یکی از پررنگ‌ترین وجوه شب یلدا، «محفل بودن» و جایی برای دورهم‌جمع شدن آن است. اساساً گویی ایرانیان باستان از هر فضایی برای دور هم جمع شدن استفاده می‌کردند. این اعتقاد به روح جمعی که یکی از پیام‌های بزرگ یلداست، در ایران امروز چقدر وجود دارد؟ آیا می‌توانیم با زنده کردن این ویژگی امروزمان را – که در نوعی از هم گسیختگی به سر می‌برد- قوام ببخشیم؟

اگر چه همان‌طور که اشاره کردید عوامل گسیختگی بشدت زیاد شده است و مجموع این عوامل می‌تواند هر ملتی را تا مرز فروپاشی پیش ببرد اما اتفاقاً نکته بسیار زیبایی که در آیین‌های ملی مانند یلدا هست این است که به نوعی این جشن‌ها، نقش بازدارنده را برای هر نوع فروپاشی و از هم گسیختگی ایفا می‌کند. این آیین به همراه نوروز و همچنین آیین‌های مذهبی مانند عاشورا، در کنار هم می‌توانند زنده بودن این ملت را نوید بدهند. با هم بودن به بهانه برگزاری این آیین‌ها، پتانسیل بی‌نظیری برای بقاست و باید آن را پاس داشت. یلدا روزی برای مردم جهت تجدیدقواست که توسط خود مردم هم تا امروز حفظ شده است و کارکردهای بالایی برای همبستگی ملی ایفا می‌کند.

 

اگرچه شب‌نشینی‌های قدیم حول محور خانواده و با محوریت بزرگ‌ترها انجام می‌شد اما با رشد شهرنشینی و ایجاد فضاهای گفت‌و‌گویی مانند کافه‌ها و مراکز فرهنگی دیگر، این آیین راهش را به خیابان باز کرده است و بیش از قبل محفلی برای ادغام گروه‌های اجتماعی و به نوعی دیدار با غریبه‌ها شده است. به نظر شما این فضای جدید می‌تواند باعث انسجام اجتماعی و چسبندگی بیشتر گروه‌های اجتماعی در جامعه شود؟

می‌دانیم که نظام سیاسی ما ظاهراً با تنها گروهی که برمی‌تابد خانواده است و گروه‌های اجتماعی دیگر را مورد توجه و اهمیت قرار نمی‌دهد. در گذشته گروه‌های اجتماعی‌ای بودند که می‌توانستند ما را از گروه کوچک خانواده به گروه‌های بزرگ قومی قبیله‌ای و بالاتر ملی وصل کنند. اما با گذشت زمان و کم فروغ شدن نقش این گروه‌های واسطه‌ای، دوباره افراد درون گروه‌های کوچک باقی می‌مانند، اما در دنیای مدرن ضرورت دارد که حلقه‌های تازه‌ای برای اتصال گروه کوچک خانواده به‌گروه بزرگ ملی وصل کنیم. در کشورهای توسعه یافته دنیا، این حلقه‌ها بخوبی میانجی گروه‌های اجتماعی می‌شوند و کارکرد خودشان را بخوبی انجام می‌دهند. اما در کشور ما مجال ابراز وجود برای این گروه‌ها وجود ندارد و فراتر رفتن از خانواده و ایجاد حلقه وصل فرد با گروه‌های بزرگ‌تر در حد ملی در جامعه با مشکل و مقاومت رو به روست. یکی از جاهایی که می‌توان تمرین حضور در گروه‌های بزرگ‌تر از خانواده را داشت همین آیین‌های ملی مانند یلدا هستند. ما در کافه‌ها و مراکز فرهنگی براحتی با یک هدف مشترک- برگزاری یک آیین- گرد هم جمع می‌شویم و همدیگر را در ساخت بزرگ‌تری و در نسبت با جامعه می‌بینیم و می‌شناسیم. امکان برگزاری آیین یلدا در خیابان و دیگر محافل، دریچه‌ای به سمت آشتی ملی، راهی برای ترمیم گروه‌های اجتماعی تضعیف شده و نشانه خوبی برای آینده یک ملت است.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: