قلمرو حافظ‌ پژوهی تا کجاست؟ / محمد ـ علمی (دورودی)

1397/9/17 ۰۷:۴۹

قلمرو حافظ‌ پژوهی تا کجاست؟ / محمد ـ علمی (دورودی)

از زمانی که محمد سودی بوسنوی، پژوهشگر و مترجم توانا و اهل ذوق امپراتوری عثمانی (اهل بوسنی و هرزگوین فعلی)، ۵۶۹ غزل حافظ را تفسیر کرد یا به استنباط خود به توضیح یا تشریح مفاهیم ابیات غزلهای مزبور پرداخت؛ بیش از چهارصد سال می‌گذرد.۱

 

 

از زمانی که محمد سودی بوسنوی، پژوهشگر و مترجم توانا و اهل ذوق امپراتوری عثمانی (اهل بوسنی و هرزگوین فعلی)، ۵۶۹ غزل حافظ را تفسیر کرد یا به استنباط خود به توضیح یا تشریح مفاهیم ابیات غزلهای مزبور پرداخت؛ بیش از چهارصد سال می‌گذرد.۱

پیش از «محمد سودی» نیز تعدادی از نویسندگان، ادب‌دوستان یا افراد سرشناس جسته و گریخته مطالبی پیرامون زندگی حافظ، تخلص و شعر وی نکات دیگر به رشته تحریر درآورده‌اند که بعضاً غیرمستند بوده یا هرگز اهمیت و اعتبار تحقیقات پژوهشگران ایرانی سده اخیر را نداشته‌اند.

بر اساس تحقیقی که دکتر ابوالقاسم رادفر، تحت عنوان «حافظ‌پژوهان و حافظ‌پژوهی» انجام داده‌اند۲ تا سال انتشار کتاب (۱۳۶۸) حدود ۱۲۳ حافظ ‌پژوه ایرانی، کتاب ها یا مقالاتی درباره حافظ نوشته‌اند. اغلب این پژوهشگران از شخصیت های بنام یا مفاخر ملی میهن ما به شمار می‌روند که از آن جمله می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:

محمد قزوینی، قاسم غنی، مسعود فرزاد، محمد معین، بهاء‌الدین خرمشاهی، پرویز ناتل خانلری، علی‌اکبر دهخدا، ابوالقاسم انجوی شیرازی، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، سعید نفیسی، محمد‌تقی بهار، حسین علی هروی، ضیاء‌الدین سجادی، ذبیح‌الله صفا، محمد محیط طباطبایی، احمد علی رجایی بخارایی، امیری فیروزکوهی، رکن‌الدین همایون فرخ، جلال‌الدین همایی، غلامحسین یوسفی، احمد بهمنیار، پرتو علوی، عبدالحسین زرین‌کوب، محمدامین ریاحی، پروین گنابادی، حمیدی شیرازی، جلالی نایینی، حسین پژمان بختیاری، هوشنگ ابتهاج، ایرج افشار، حسین خدیو جم، باستانی پاریزی، عبدالرحیم خلخالی، علی دشتی، مهدی اخوان ثالث، خلیل خطیب رهبر، محمدصادق نیازکرمانی، منوچهر مرتضوی، محمدعلی بامداد، سلیم نیساری، حسین آهی، طلعت بصاری، خسرو فرشید ورد، محمدعلی اسلامی ندوشن، محمدرضا شفیعی کدکنی و موسوی گرمارودی.

بدیهی است که طی سه دهه اخیر نیز پژوهشگران ارجمند و گرانمایه دیگری درباره حافظ مقاله‌ها یا کتاب های سودمندی در رسانه‌ها منتشر کرده‌اند که بررسی آثار آنان خارج از توان، شایستگی یا حوصله حقیر است.

گستردگی تحقیق درباره «حافظ» و فزونی پژوهشگرانی که در این عرصه گام نهاده‌اند، انتقاداتی را برانگیخته است و برخی را اعتقاد بر این است که اقبال بیش از حد به «لسان‌الغیب»، سبب شده است تا بسیاری از بزرگان شعر و ادب میهن ما در هاله‌ای از غبار فراموشی یا کم‌اعتنایی قرار گیرند.

برای مثال چنانچه به «لغت‌نامه دهخدا» ـ که معتبرترین مأخذ برای شناخت اجمالی شخصیت‌های ادبی، فرهنگی یا بزرگان مشاهیر کشورمان به شمار می‌رود ـ‌ رجوع کنیم، با کمال شگفتی مشاهده می‌کنیم که کمتر از نیم‌صفحه به معرفی استاد سخن «سعدی» اختصاص داده است.۳ در حالی که در همین کتاب، علامة دهخدا در ۴۶ ستون از لغت‌نامه خود، مطالب زیر را مورد بررسی قرار داده است:

۱ـ مقدمه محمد گلندام بر دیوان حافظ

۲ـ دیدگاه‌های تذکره‌نویسان درباره‌ لقب اصلی حافظ به نقل از ماده وفات او:

به سوی جنت اعلی روان شد

فرید عهد، شمس‌الدین محمد

۳ـ ممدوحان حافظ

۴ـ طریقت حافظ به نقل از نفحات‌الانس و مرات الخیال

۵ـ فهرست کامل معاصران حافظ (خواجوی کرمانی، عبید‌ زاکانی، عماد فقیه کرمانی، سلمان ساوجی، بسحق اطعمه، شاه نعمت‌الله ولی، کمال خجندی و پادشاهان سلسله اینجو و وزیران آنها، امیر تیمور گورکانی و …)

۶ـ شرح حالات حافظ.

۷ـ تحقیقات شبلی نعمانی درباره حافظ

۸ـ تحصیلات حافظ و مسافرت های داخلی حافظ و شهرت وی در ایام حیات

۹ـ دعوت حافظ به هندوستان توسط محمود‌شاه بهمنی دکنی و حرکت حافظ با کشتی و طوفانی‌شدن دریا و انصراف خواجه از سفر که به خلق غزل زیر منجر شد:

دمی باغمم به سر بردن جهان یکسر نمی‌ارزد‌

به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی‌ارزد

شکوهِ تاجِ سلطانی که بیم جان در آن درج است

کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد …

۱۰ـ حافظ و الطاف ملوک زمان و فرق وی با سایر مدیحه‌سرایان

۱۱ـ مقامات علمی حافظ و دین غزلسرایان به حافظ

۱۲ـ ابیات متشابه حافظ و خواجو و سلمان ساوجی

۱۳ـ ترجمه‌های دیوان حافظ

۱۴ـ علل تفأل به دیوان حافظ

۱۵ـ آرامگاه خواجه شیراز

انتقاداتی که در زمینه گستره حافظ‌پژوهی و گرایش بیش از حد به سمت تحقیق پیرامون وی، گاهگاه مطرح می‌شود؛ به دلایل گوناگون قابل توجیه و منطقی نیست. زیرا صرف‌نظر از سعدی، فردوسی و مولوی ـ که بر تارک ادبیات گران‌سنگ پارسی جای دارند ـ و در مورد آنها پژوهش های ارزشمندی در داخل و خارج از کشور انجام گرفته است، اغلب سرایندگان شعر پارسی، به رغم جایگاه والایی که در فرهنگ این مرز و بوم و تاریخ ادبیات کشور ما دارند، با «حافظ» قابل قیاس نیستند و رمز و راز محبوبیت حافظ و ریشه دوانیدن عشق به وی در تار و پود وجود هر ایرانی موضوعی است که باید دهها کتاب و رساله درباره آن به رشته تحریر درآید.

از طرف دیگر، باید به این نکته مهم توجه کرد که حافظ‌پژوهان فرهیخته ـ به ویژه در ۸۰ـ۹۰ سال اخیرـ صرفاً به تحقیق پیرامون تفسیر اشعار حافظ، یافتن معانی دشوار واژه‌ها، شناساندن آرایه‌های ادبی، رمزگشایی از ایهامات ابیات و مطالعه تطبیقی مضمونهای مشابه، در دیوان خواجه با شاعران سلف اکتفا نکرده، بلکه خدمات ارزنده‌ای به تاریخ و فرهنگ این کشور و غنی کردن گنجینه دانش آن انجام داده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

 

۱ـ یافتن بسیاری از نسخه‌های خطی فارسی

ضرورت دست یافتن به قدیمی‌ترین نسخ دیوان حافظ و کشف نسخه‌هایی که کمترین لغزش کاتبان در آنها راه یافته یا از فضل فروشی و دستکاری برخی از نسخه‌برداران مصون مانده باشند، پژوهشگران را ترغیب کرده است که با تحمل سختی‌های فراوان ـ در شرایطی که هنوز دستگاه فتوکپی یا اسکن کردن اختراع نشده بودـ در کتابخانه‌های مهم دنیا (در حیدرآباد، بمبئی، استانبول، ایاصوفیه، دوشنبه، قونیه، کپنهاک، قاهره، استکهلم، هاروارد، انجمن آسیایی سلطنتی لندن، موزه‌های بریتانیا، پتروگراد، استراسبورگ و …) به جستجوی نسخه‌های دیوان حافظ بپردازند و در حین این جستجو به بسیاری از کتاب های خطی فارسی دیگری که کسی از آنها مطلع نبوده است، دسترسی پیدا کنند و موجبات چاپ و نشر گنجینه‌های نشناخته ادب، فقه، طب، ریاضی، فقه‌اللغه، نجوم و علوم دیگر را فراهم نمایند.

 

۲ـ تحقیق جامع پیرامون تاریخ فارس (زادگاه حافظ) در قرن هشتم هجری۴

اهمیت شناخت محیط و شرایطی که حافظ در آن روزگار خود را به سر برده است، چنین پژوهشی را موجب شده است.

 

۳ـ پژوهش درباره کتاب هایی که حافظ در قرن هشتم به آنها دسترسی داشته یا در دوران تحصیل از آنها معلومات خود را اخذ کرده است

مهمترین کتاب هایی که در عصر حافظ در دسترس بوده است، به اختصار عبارتند از:

قرآن مجید،کشاف زمخشری و شرح آن، مواقف، کیمیای سعادت، کلیله دمنه، قانون و شفای بوعلی سینا، عبهرالعاشقین، مصباح الهدایه و مصباح‌الانوار، مصباح‌الجنان، دیوان‌های متعدد شاعران عرب و ایرانی، کتابهای علمی متعددی در هیئت، هندسه، مسالک و ممالک، اصطلاحات موسیقی، صرف و نحو زبان عرب و …. که در این دوره در نزد برخی از ارباب معرفت وجود داشته است.

حافظ‌پژوهان فرهیخته‌ای مانند استاد معین و بهاءالدین خرمشاهی در این زمینه تحقیقاتی ارزشمند ارائه داده‌اند.۵

 

۴ـ کمک به روشن شدن مفاهیم دقیق واژه‌ها و اصطلاحات عرفانی

اگرچه اغلب اصطلاحات و تعابیر عرفانی، تقریباً از قرن پنجم هجری به تدریج وارد شعر فارسی شده و شاعران بزرگی مانند سنایی، انوری، عطار، خاقانی، سعدی، مولوی و … به نحو گسترده‌ای به کار گرفته‌اند، اما کاربرد این واژه‌ها و اصطلاحات در غزل های حافظ ـ به علت دسترسی هزاران نفر از فارسی‌زبانان به دیوان حافظ ـ برخی از حافظ‌پژوهان را ترغیب کرده است که به تألیف و تدوین «فرهنگ مصطلحات عرفا و متصوفه» یا «فرهنگ اشعار حافظ»۶ مشتمل بر تفسیر همین واژه‌ها و اصطلاحات اقدام نمایند تا مفاهیم واژه‌هایی نظیر:‌تجلی، توبه، توکل، سالک، سماع، استغنا، عارف، سُکر، فقر، فنا، عشق، حیرت، رضا، صوفی، کشف و شهود، شطح و طامات، کرامات و مقامات با ذکر مثالهای گوناگون از منابع دست اول روشن شود.

این اقدام ارزنده، نه تنها به علاقه‌مندان اشعار حافظ در فهم دقیق‌تر و بهتر منظور شاعر کمک می‌کند بلکه در ارتقای سطح آگاهی استادان ادبیات در تدریس کتابهای عرفانی یا تشریح مطالب سایر شاعران یا نویسندگان سده‌های گذشته که این اصطلاحات یا واژه‌ها را در لابلای آثار خود به کار برده‌اند نیز مؤثر خواهد بود.

 

۵ـ ایجاد علاقه برای آگاهی از اسطوره‌های ملی و تاریخ کهن کشور

حافظ در اشعار خود به کرّات نام برخی از قهرمانان شاهنامه را که سند هویت ملی ما ایرانیان به شمار می‌رود به کار برده است که از آن جمله می‌توان به جمشید، بهمن، قباد، کیکاووس، زال، افراسیاب (شاه ترکان سخن مدعیان می‌شنودر شرمش از مظلمه خوی سیاووش باد) اشاره کرد.

خواننده شعرهای حافظ ترغیب می‌شود که برای شناخت موضوعاتی که به آنها مربوط می‌شود به منابع دیگر ـ از جمله تحقیقات حافظ‌پژوهان ـ مراجعه کند تا فرضاً به این نکته پی ببرد که چه ستمی بر سیاووش رفته است و چرا به وی تهمت بی‌اساسی زده‌اند تا برای اثبات بی‌گناهی خود به یک آزمون سخت (ORDEAL)؛ یعنی عبور از کوهی آتش با اسب شبرنگ خود ـ «بهزاد» ـ تن در دهد و بی‌پایه بودن تهمت نامادری خود ـ سودابه ـ را به پدر خویش نشان دهد.۷

همین‌طور، هنگامی که در دیوان حافظ به شعر زیر برخورد می‌کنیم:

به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو

تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت؟

صرف‌نظر از مفهوم ظاهری بیت که به ما رهنمود می‌دهد از موقعیت یا منزلتی که روزگار یا سپهر فریبکار در اختیارمان گذارده است، گمراه نشویم۸؛ زال که به عنوان تشبیهی برای فلک یا سپهر کهنسال نیرنگ‌باز به کار رفته است، به اسطوره یا تراژدی «جنگ رستم و اسفندیار» نیز اشارتی دارد زیرا وقتی رستم در جنگ با اسفندیار ـ به علت رویین تن بودن وی ـ موفقیتی به دست نیاورد با نیرنگ(دستان) سیمرغ ـ پرورش دهنده زال تیری از چوب درخت گز ساخت و چشم اسفندیار را نشانه گرفت و او را از میدان به در کرد.

حافظ پژوهان، همزمان با تشریح واژه‌های دشوار دیوان حافظ، اطلاعات دقیق و جامعی نیز درباره همه تلمیحاتی که در این دیوان به کار رفته است (کشتی نوح ، گنج قارون ، میر نوروزی و سحر سامری و ناتوانی وی در پهلو زنی با «معجزه، خاتم سلیمان، جام جم، آیینه اسکندر، خاتم فیروزه بو اسحاقی، از چاه برآمدن عزیز مصر، اسم اعظم و…) ارائه کرده‌اند و بر گنجینه دانش دوستداران خواجه شیراز افزوده‌اند.

 

۶ ـ افزایش سطح معلومات عمومی افراد جامعه

حافظ پژوهان از طریق تحقیقات پر دامنه‌ای که انجام داده‌اند، به اطلاعات تاریخی یا اجتماعی وسیعی پیرامون برخی از فرقه‌ها یا گروه‌هایی که بعضاً در رویدادهای کشورمان نقش‌آفرین بوده‌اند، دست یافته‌اند. مثلا هنگامی که در دیوان حافظ بیتی به مضمون زیر یافته‌اند:

خیال زلف تو پختن، نه کار هر خامی است

که زیر سلسله رفتن طریق عیاری است

به تشریح «طریقت عیاری» اقدام کرده و به این نتیجه رسیده‌اند که: «عیاران طبقه‌ای از طبقات اجتماعی ایران را تشکیل می‌دادند، متشکل از مردم جَلْد و هوشیار…. جوانمردی پیشینه داشته و به صفات عالی راز نگاهداری، دستگیری بیچارگان، امانتداری وفای به عهد آراسته و در چالاکی و حیله نامبردار بودند.»۱۰

برخی از شاعران و عارفان، به سبب صفات عیاران، به ویژه جوانمردی، بخشش، حمایت از ضعیفان، ستم‌ستیزی، راستگویی، شکیبایی به عیاران ارادتی داشته‌اند که از آن جمله می‌توان به مولانا، عطار، نجم‌دایه (مؤلف مرصاد العباد) اشاره کرد. عیارانی همچون یعقوب لیث، حسن صباح، سمک عیار شهرت به سزایی دارند.

ملک‌الشعراء بهار براین باور است که واژه‌‌ «عیار» همان «ای‌یار» فارسی و «ادییار» پهلوی است.۱۱ مخالفان عیاران این گروه را طرار، شبرو یا راهزن می‌نامند که با ویژگی‌های آنان (جوانمردی، بخشش، وفای به عهد، پای‌بندی به سوگند، شفقت و یاری‌مظلومان) همخوانی ندارد.

حافظ پژوهان در رابطه با ریشه‌های تصوف در ایران و هند، مذاهب رایج در عصر حافظ، جغرافیای شیراز در سده‌های هفتم و هشتم هجری، کشاکش‌های فرقه‌ای (اختلافات معتزله و اشعریان و…) سر تطور برخی از واژه‌ها در سده‌های چهارم تا هشتم هجری، معاصران خواجه شیراز از شاهان و امیران و وزیران گرفته تا دانشمندان، عارفان و شاعران، دیدگاه‌های ملامتیه، اندیشه‌های فلسفی و کلامی و نمادپردازی عرفانی حافظ۱۲ و ده‌ها موضوع دیگر تحقیقات ارزشمند و مستندی انجام داده‌اند.

علاوه بر موارد یاد شده، حافظ پژوهان با استدلال، برخی از شبهات نادرست یا اشتباهات بی‌پایه مفسران سده‌های گذشته را برطرف کرده‌اند. مثلاً ادعا شده است که حافظ مرید «شیخ احمد جام» (ملقب به ژنده پیل) بوده و در بیت:

حافظ مرید جام می است ای صبا برو

و ز بنده بندگی برسان شیخ جام را

از او طلب همت کرده و از باد صبا درخواست کرده است که سلام او را به شیخ احمدجام برساند، در حالی که شیخ احمدجام ۲۵۶ سال قبل از حافظ (در سال۵۳۶هجری) فوت کرده است.۱۳

«سودی» ـ حافظ پژوه قلمروی عثمانی ـ در شرح خود بر دیوان حافظ به غلط ادعا کرده است که نخستین مصرع یکی از معروف‌ترین غزل‌های حافظ «الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها» از قطعه ای است که یزیدبن معاویه بر وزن بحر هزج سروده و اصل آن به شرح زیر است:

اَنا المسموم ما عِندی بتریاق و لا راقی

اَدِر کاساً و ناولها الا یا ایهاالساقی

سپس برای اثبات ادعای خود، دو قطعه شعر به ترتیب از اهلی شیرازی و کاتبی نیشابوری ذکر کرده است:

خواجه حافظ را شبی دیدم به خواب

گفتم ای در فضل و دانش بی‌مثال

از چه بستی بر خود این شعر یزید

با وجود این همه فضل و کمال

گفت واقف نیستی زین مسأله

مالِ کافر هست بر مؤمن حلال!

***

عجب در حیرتم از خواجه حافظ

به نوعی کِش خَرِد زان عاجز آید

چه حکمت دید در شعر یزید او

که در دیوان نخست از وی سراید

اگر چه مالِ کافر بر مسلمان

حلالست و در و قیلی نشاید

ولی از شیر عیبی بس عظیم است

که لقمه ازدهان سگ رباید۱۴

 

علامه قزوینی در مقاله‌«تضمین‌های حافظ»،ضمن مشکوک دانستن انتساب دو قطعه اخیر به «اهلی شیرازی» و «کاتبی»، نشانه‌ای دال بر وجود بیت « اناالمسموم ما عندی… ادرکاساَ و ناولها الا یا ایها الساقی»در آثار شعرای عرب نیافته است و احتمال داده است که بیت منسوب به یزید از یکی از غزلیات سعدی به مطلع:

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی

به صد دفتر نشاید گفت حسب‌الحال مشتاقی

که در آن واژه‌های «الراقی»، «تریاقی»، «کاساً»، «مسموماً» و انا المجنون به کار رفته، گرفته شده باشد۱۵٫ استاد مینوی نیز در حاشیه حافظ خود خاطر نشان کرده است که احتمالا حافظ مصرع مورد بحث را از بیت زیر که سروده امیر خسرو دهلوی است تضمین کرده است:

شراب لعل باشد قوت جانها، قوت دلها

الا یا ایها الساقی! ادر اساً و ناولها

***

از مطالب گفته شده، می‌توان نتیجه گرفت که قلمرو حافظ پژوهی بسیار گسترده است و صرفاً محدود به پرداختن به شرح زندگانی، خاندان شخصیت حافظ و خصایص و منش‌های اخلاقی وی و تفسیر اشعار و شناخت معانی دشوار واژه‌های به کار رفته در آنها نیست. بلکه «حافظ پژوهان

 

ارجمند، فرهیخته و گرانقدر میهن ما با پشتکار و تلاش خستگی‌ناپذیر و گاه جانفرسایی، تحقیقات و تتبعات کم‌نظیری در همه زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور ما در قرن هشتم و سده‌های قبل و بعد آن ـ که به گونه‌ای در روشن ساختن محیط و شرایطی که حافظ در آنجا استعداد خود را به عالی‌ترین شکل ممکن پرورش داده است یا از آن تأثیر پذیرفته است ـ انجام داده‌اند و آثار ماندگاری از خود به جای گذاشته‌اند که قرن‌های متمادی می‌تواند برای تاریخ‌نویسان و علاقه‌مندان به سفر و ادب و فرهنگ این مرز و بوم قابل بهره‌برداری باشد.

سخن خود را با قطعه شعری از استاد رعدی آذرخش به پایان می‌بریم:

حافظ فردا به ری برگردم از شیراز تو

کاش پروازم شکوهی داشت چون پرواز تو

ما درین قرنیم و گوشی نشنود آواز ما

از فراز هفت قرن آید به گوش آواز تو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع، مآخذ و توضیحات:

۱ـ محمد سودی بسنوی، شرح سودی بر حافظ، ترجمه دکتر عصمت ستارزاده، انتشارات انزلی، جلد چهارم، تهران، ۱۳۶۲، ص ۲۶۸۷

۲ـ دکتر ابوالقاسم رادفر، حافظ‌پژوهان و حافظ‌پژوهی، نشر گستره، تهران، ۱۳۶۸، صص ۱ تا ۸۰

۳ـ علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، جلد پنجم، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول دوره جدید، ۱۳۷۳ ص ۷۴۸۶

۴ـ دکتر قاسم غنی، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ (تاریخ عصر حافظ در قرن هشتم)، انتشارات زوار، تهران، چاپ اول، ۱۳۲۲

۵ـ بهاءالدین خرمشاهی، حافظ، انتشارات طرح نو، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۴، صص ۳۹ـ۲۱

۶ـ دکتر احمدعلی رجایی بخارایی، فرهنگ اشعار حافظ، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۶۴

ـ سیدجعفر سجادی، فرهنگ مصطلحات عرفاء و متصوفه، تهران، ۱۳۳۹

همچنین رجوع شود به بخش تصوف حافظ در منبع زیر:

حافظ شیرین سخن، تألیف دکتر محمد معین، شرکت انتشارات معین، جلد اول، تهران ۱۳۶۹ صص ۴۷۵ـ۳۹۷

۷ـ دکتر خلیل خطیب رهبر، دیوان غزلیات حافظ، با معانی واژه‌ها و شرح ابیات، انتشارات صفی علیشاه، تهران، ص۱۲۳

برای آگاهی از سرنوشت سیاووش رجوع شود به:

شاهنامه فردوسی، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، چاپ سوم، جلد دوم، تهران، ۱۳۶۳، صص ۱۲۵ـ۱۱۹

۸ـ همان مأخذ، داستان رزم اسفندیار با رستم، جلد یکم، صص ۳۴۴ـ۲۸۱

۹ـ حافظ‌پژوهان در معرفی برخی از آیین‌ها و مراسم ایرانیان که در دیوان حافظ به آنها اشارتی گذرا شده است اهتمام ورزیده‌اند. یکی از این آیین‌ها چگونگی انتخاب میر نوروزی است که در غزلی به مطلع:«ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزیر از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی»، در بیت پنجم آمده است:

سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

 

برای آگاهی از این مراسم، رجوع شود به مقاله علامه محمد قزوینی در مجله یادگار، شماره ۳ صفحات ۱۶ـ۱۳، شهریور ۱۳۲۳

۱۰ـ دکتر حسین علی هروی، شرح غزل های حافظ، نشر تنویر، جلد یکم، چاپ پنجم، تهران، ۱۳۷۸، ص ۳۰۳

۱۱ـ دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا، ذیل واژه‌های عیاران: تاریخچه و واژه‌شناسی

۱۲ـ بهاءالدین خرمشاهی، حافظ، مآخذ شماره ۵، صص ۱۲۴ تا ۱۴۱

۱۳ـ سخنرانی استاد جلال‌الدین همایی تحت عنوان مقام حافظ در برنامه مرزهای دانش، کتاب فروشی فروغی، تهران، بدون تاریخ، ص ۳۷ (حافظ و شیخ جام)

۱۴ـ محمد سودی بسنوی، شرح سودی بر حافظ، مأخذ شماره ۱ صفحات ۱ و ۲ ۱۵ـ عباس اقبال، دوره مجله یادگار، شماره پنجم، سال اول، دی ماه ۱۳۲۳، تضمینهای حافظ، تحقیق در اشعار حافظ به قلم استاد علامه محمد قزوینی، صص ۷۲ـ۶۷

* گفتم ای در فضل و دانش بی‌مثال در شرح سودی اشتباهاً بی‌حساب نوشته شده است

** بسحق اطعمه که نام کامل وی شیخ جمال‌الدین ابواسحاق حلاج است از همشهریان شوخ‌طبع و طنزپرداز خواجه حافظ شیرازی است که دیوان شعری مشتمل بر انواع غذاها، میوه‌ها، شربتها و … دارد و کلیات وی به تصحیح استاد منصور رستگار فسایی در سال ۱۳۸۲ چاپ شده است.

*** یکی از دوستان می‌گفت تا زمانی که با مفهوم جام جم (یا جام جهان‌نما) و تعبیر عرفانی آن در آثار حافظ‌پژوهان بنام آشنا نشده بودم و نمی‌دانستم «کنایه از دل است در مراحل والای معرفت، یعنی دل پاک و روشن عارف که جلوه‌گاه جمال حقیقت و متجلای معشوق ازلی و آیینه تمام‌نمای کلیه رازهای ناگشودنی و مبهم آفرینش به شمار می‌رود» (به تفسیر دکتر حسین علی هروی)

تصور می‌کردم که «جام جم» یکی از اشیای عتیقه دوره سلسله کیانیان است که همچون بسیاری از اشیای عتیقه دیگر در دوران قاجار رهسپار موزه لوور، متروپلیتن یا بریتیش میوزیم شده است و نقیضه‌گویی زیر را سبب شده است:

سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

بی‌خبر بود که این جام به یغما رفته است!

نامبرده بر این باور بود که «جریده عالم» نیز نام نشریه‌ای بوده است که در قرن هفتم در شیراز منتشر می‌شده و حافظ اشعار خود را در آن به چاپ می‌رسانده است! در حالی که مورخان نشریه آلمانی زبان RELATION را که ۵۱۳ سال قبل در امپراتوری روم منتشر می‌شده است، نخستین نشریه دنیا می‌دانند و ایتالیایی‌ها این افتخار را به سبب انتشار نشریه «آکتادیوما» در زمان ژولیوس سزار ـ نصیب خود تلقی می‌کنند و فرانسوی ها نیز از قافله عقب نمانده و برین باورند که در سال ۱۶۳۱ روزنامه‌ای به نام GAZETTE LA منتشر می‌کرده‌اند.

(بر فرنگی، ادعایی واهی اصلاً عیب نیست!)

منبع: روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: