جلوه‌هایی از عزت نفس در کلام سخنوران نامی / محمد علمی - بخش اول

1394/8/23 ۰۹:۳۶

جلوه‌هایی از عزت نفس در کلام سخنوران نامی / محمد علمی - بخش اول

عزت‌نفس (SELF ESTEEM) یک اصطلاح روانشناسی است۱ که برای برآورد یک فرد از ارزش خود به‌کار می‌رود و نشان می‌دهد که یک فرد تا چه حد برای خود ارزش، اهمیت و اعتبار قائل است و چه میزان به توانایی‌های خود برای حل مشکلات اعتماد دارد.

 

 

اشاره:

عزت‌نفس (SELF ESTEEM) یک اصطلاح روانشناسی است۱ که برای برآورد یک فرد از ارزش خود به‌کار می‌رود و نشان می‌دهد که یک فرد تا چه حد برای خود ارزش، اهمیت و اعتبار قائل است و چه میزان به توانایی‌های خود برای حل مشکلات اعتماد دارد.

«همه انسانها به عزت‌نفس نیاز دارند» اما شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی، برخی از آنها را وادار می‌کند که به آن پشت پا بزنند و از ارزش خود بکاهند.

در ادبیات گران‌سنگ پارسی به ابیاتی بر می‌خوریم که در آنها به عالی‌ترین شکل ممکن، عزت‌نفس یا احترام به خویش جلوه‌گر شده و تبلور یافته است. در این مقاله کوتاه نمونه‌هایی از آنها ارائه می‌شود.

***

صائب تبریزی نامدارترین شاعر سبک هندی که در قرن یازدهم هجری می‌زیسته است، عزت‌نفس را در «بلند همت بودن»، «زیر بار منت کسی نرفتن»، اتکای به خویشتن برای گذران زندگی، «بلندنظری» ، «دوری کردن از حرص»، «یاری رساندن به محرومان و قناعت‌ کردن» می‌داند. اشعار زیر دیدگاههای صائب را به‌خوبی بیان می‌کند:

به هیچ جا نرسد هر که همتش پست است

پر شکسته خس و خار آشیانه شود۲

بار منت بر نمی‌تابد دل آزادگان

ترک احسان را ز مردم جود می‌دانیم ما۳

قبول منت احسان ز آفتاب مکن

که ماه یکشبه را منتش دو تا کردست۴

قد نهال خم از بار منت ثمراست

ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش۵

همت والای من روزی که قامت راست کرد

هیچ تشریفی نیامد راست بر بالای من۶

نظر به شاخ بلند است مرغ وحشی را

تلاش دار کند هر سری که سودایی است۷

در زمین پاک من ریگ روان حرص نیست

می‌تواند شبنمی کشت مرا سیراب کرد۸

شیطان راه ما نشود گندم بهشت

ما را بس است نان جوین دیار خویش۹

تا شوی چشم و چراغ این جهان چون آفتاب

پوشش هر تنگدست و فرش هر ویرانه باش۱۰

***

حافظ،‌اتکای به خویش و قدرت و توانایی‌های فردی را ـ که لازمة عزت‌نفس است ـ اصل می‌گرفت و دوران خودنمایی و خوش درخشیدن کسانی را که بدون تکیه بر نیروی شخصی اوج می‌گیرند و بر مسند قدرت تکیه می‌زنند ناپایدار تقلی می‌کرد:

به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی

هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست۱۱

عزت‌نفس به حافظ اجازه نمی‌داد که در برابر دنیا و عقبا سر فرود آورد:

«سرم به دینی و عقبی فرو نمی‌آید». خود را «غلام همت» کسانی می‌دانست که از «قید تعلق» آزاد باشند.

حافظ به خود اندرز می‌داد که: «راستی ورز تا سخن تو چون مهر جهانتاب درخشندگی و تأثیر داشته باشد۱۲ زیرا دروغ‌گویی از ارزش آدمی می‌کاهد، مشت او را وا می‌کند و کارش به رسوایی می‌انجامد:

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

که از دروغ، سیه‌روی گشت صبح نخست۱۳

(صبح نخست = صبح کاذب)

خواجه شمس‌الدین اگرچه خود را در زمرة ارباب حاجت می‌دانست اما مناعت طبع وی مانع از آن بود که «زبان سئوال بگشاید. زیرا بیش از هرکس به اخلاق و منش سرخیل طایفه کریمان (پروردگار توانا) آشنا بود و همچون «صائب» باور داشت که:

ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم

گوش این طایقه آوای گدا نشنیده است۱۴

به هرحال، گردآلود فقر بودن و به آب چشمه خورشید دامن تر نکردن، کمال عزت‌نفس و مناعت طبع را می‌رساند. خصلتی که حافظ از آن بهره‌مند بوده و به آن اشاره کرده است:

گرچه گردآلود فقرم، شرم باد از همتم

گر به آب چشمة خورشید دامن ترکنم۱۵

و سرانجام آن که این سخنور والاطبع، ترجیح می‌داد که درد خود را نهفته دارد و آن را به «طبیبان مدعی» یا افرادی که به دروغ خود را چاره‌ساز دردمندان معرفی می‌کردند، اظهار نکند.

***

«حکیم ابوالقاسم فردوسی» که درخشان‌ترین سند هویت اصیل اقوام آریایی، یعنی شاهنامة سترگ، آفریدة شور حماسی و اوج هنر آرمان‌خواه اوست»۱۶، از عزت‌نفس بالایی برخوردار بوده است و این عزت‌نفس را در رفتار و گفتار برخی از قهرمانان بنام اثر جاودان خود ـ شاهنامه ـ منعکس کرده است که بررسی آنها به مقاله جداگانه‌ای نیاز دارد.

در «تاریخ سیستان» می‌خوانیم که سلطان‌محمود غزنوی برای تحقیر فردوسی و بی‌ارزش جلوه دادن تلاش سی ساله وی در سرودن ماندگارترین اثر حماسی تاریخ ادبی ایران به وی می‌گوید «همه شاهنامه‌ات هیچ است مگر حدیث رستم و اندرسپاه من هزارمرد چو رستم است…، فردوسی در پاسخ او این جمله را بر زبان می‌راند:

«ندانم اندر سپاه تو چند مرد چو رستم باشد اما این دانم که خدای تعالی هیچ بنده‌ای چون رستم نیافرید.»۱۷ سپس فردوسی ـ بدون آنکه انتظار تکریم یا پاداش درخوری داشته باشد ـ از غزنین به زادگاه خود توس برمی‌گردد.

از دیدگاه فردوسی عزت‌نفس آدمی به عوامل زیر بستگی دارد:

ـ کسب دانش به عنوان ابزار توانمند شدن انسان (توانا بود هر که دانا بود)

ـ گرایش به سمت عدل و بخشندگی (داد و دهش)

ـ شهادت‌طلبی در راه میهن (همه سر به سر تن به کشتن دهیمر از آن به که کشور به دشمن دهیم)

ـ نام نیک از خود به یادگار گذاشتن (همان به که نیکی بود یادگار)

ـ سپردن کار جهان به دست نیکان (بیا تا جهان را به بد نسپریم)

ـ آزادگی و سرافرازی و بردة دیگران نبودن

(مرا مرگ بهتر از آن زندگیر که سالار باشم کنم بندگی)

به نظر فردوسی، عزّت نفس افراد یک سرزمین وقتی تحقق پذیر است که کشورشان آباد باشد و شهروندان آن کشور با دلاوری و جانفشانی از مرزهای خود محافظت نمایند و به اهریمنان اجازه ندهند که بر آنان بتازند و چیره شوند:

جهان پُر ز بد خواه و پُر دشمن است

همه مِرز ما جایِ اهریمن است

نه هنگام آرام و آسایش است

نه روزِ درنگ است و آرایش است

دریغ است ایران که ویران شود

کُنامِ پلنگان و شیران شود

زبهرِ برو بوم و فرزند خویش

زن و کودک و خُرد و پیوند خویش

همه سر به سر تن به کشتن دهیم

از آن به که کشور به دشمن دهیم…۱۸

«حکیم عمر خیام نیشابوری»، ریاضی دان بزرگ دورة سلجوقیان که عمیق‌ترین مفاهیم فلسفی را با زبانی بسیار ساده و رسا در قالب رباعی بیان کرده است؛ انسان آزاده و بلند طبعی است که هنوز مقام رفیع وی چنانکه باید و شاید، در جهان شناخته نشده است. اگر چه تا سال ۱۹۲۹ ـ براساس تحقیق استاد مجتبی مینوی ـ بالغ بر۱۵۰۰ رساله، مقاله و کتاب دربارة وی نوشته شده است.۱۹

خیام، عزت نفس را در قناعت کردن، آزاد زیستن و وارستگی می‌داند:

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به زآنکه طفیل خوانِ ناکس بودن

با نانِ جوینِ خویش، حقّا که بِه است

کالوده به پالوده‌ی هر خَس بودن۲۰

***

در دهر هر آنکه نیم نامی دارد

از بهرِ نشست آشیانی دارد

نه خادمِ کس بُوَد به مخدومِ کس

گو شاد بِزی که خوش جهانی دارد۲۱

***

در رباعی زیر نیز خیام بر اهمیت قناعت و آزادگی تأکید دارد و معتقد است که اگر آدمی هر دو روز یک بار به یک قرص‌نان دسترسی داشته و کوزه شکسته‌ای برای رفع تشنگی در اختیار داشته باشد، چرا باید فرمانبر کسی باشد که از هر لحاظ از او حقیرتر یا حداقل همسطح اوست:

یک نان به دو روز اگر بُوَد حاصلِ مَرد

وز کوزه شکسته‌ای دمی آبی سرد

مخدوم کم از خودی چرا باید بود؟

یا خدمت جور خودی چرا باید کرد؟۲۲

به هر حال، خیام، بلند طبعی و عزت نفس را در اتکای به خویشتن، راه قلندری و درویشی پیمودن و ترک خود گفتن و سرانجام، سیمرغ وار از سر دو عالم برخاستن(تجرید) می‌داند:

ای دل ز زمانه رسم احسان مَطَلب

وز گردشِ دوران سروسامان مطلب

درمان طلبی، درد تو افزون گردد

با درد بساز و هیچ درمان مطلب۲۳

خرم دلِ آن کس که معروف نشد

در فوطه و در اطلس و در صوف نشد

سیمرغ و ش از سرِ دو عالم برخاست

در کُنج خراب، همچو من بوف نشد۲۴

(فوطه: نوعی پارچه، لنگ، صوف: پشم، جامه پشمی، بوف: جغد)

تا راهِ قلندری نپویی نشود

رخساره به خون دل نشویی نشود

سودا چه پَزی تا که جو دلسوختگان

آزاد به ترکِ خود نگویی نشود۲۵

***

عارف بزرگی همچون «ابوسعید ابی ‌الخیر»، فروتنی و عّلوِ طبع را بدانجا رسانده بود که در پاسخ یکی از مشایخ متضوفه که او را تحقیر کرده و گفته بود:

«… کارِ ما با شیخ بوسعید همچنان است که از یک پیمانه ارزن، یک دانه شیخ بوسعیدست و باقی منم! پیغام فرستاد که» آن یکی هم تویی و ما هیچ چیز نیستیم.۲۶

«شیخ بهاء‌الدین عاملی» دیدگاه خود را دربارة علّو طبع در رباعی زیر بیان کرده است.

تا نسیت نگردی، ره هستت ندهند

این مرتبه با همّت پستت ندهند

چون شمع، قرار سوختن گر ندهی

سر رشته روشنی به دستت ندهند۲۷

یکی از شاعران قرن یازدهم هجری به نام حکیم رکنا( متخلص به مسیح کاشی) عزت نفس را تا بدانجا می‌رساند که می‌گوید:

گر فلک یک صبحدم با من گران باشد سرش

شام بیرون می‌روم چون آفتاب از کشورش۲۸

«هاتف اصفهانی» که ترجیح بند معروف او از شاهکارهای سفر پارسی است، علّو طبع را در حد کمال جلوه‌گر ساخته است:

خار بِدْرودن به مژگان، خاره فرسودن به دست

سنگ خاییدن به دندان، کوه بُبْریدن به چنگ

لعب با دنبالِ عقرب، بوسه بر دندانِ مار

پنجه با چنگالِ ضیغم، غوص در کامِ نهنگ

تشنه کام و پابرهنه در تموز و سنگلاخ

ره بردیدن بی‌عصا فرسنگها با پای لنگ

طعمه بِگْرفتن به خشم از کامِ شیر گُرْسْنه

صید بگرفتن به قهر از پنجه غَضْبان پلنگ

نقش‌ها بستن شگرف از کِلک مه بر آب تند

نقبهاکردن بدیدار خارِتر در خاره سنگ

روزگارِ رفته را برگردن افکندن کمند

عمر باقیمانده را بر پا نهادن پا لهنگ

صد ره آسانتر بُوَد بر من که در بزمِ لئام

باده نوشم سرخ و زرد و جامه پوشم رنگ رنگ

چرخ گرد از هستیِ من گر بر آرد گو بر آر

دور بادا دور از دامانِ نامم گردِ ننگ۲۹

(خاره: سنگ خارا، لعب: بازی ضیغم: شیر بیشه غوص: فرو رفتن تموز: گرمترین ماه تابستان غضبان: خشمگین پالهنگ: افسار، کمند لئام: جمع لئیم، افراد پست)

پی‌نوشت : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ دانشنامه ویکی پدیا به نشانی:

زیر واژه عزت نفس

HTTPS:ررEN.WIKIPEDIA.ORC

2ـ گلچین صائب، گردآورنده زین‌العابدین منوتمن، بنگاه مطبوعاتی افشاری، تهران، ۱۳۳۳، ص۹

۳ تا ۹ـ همان مأخذ، ص ۱۴۲ و ۱۴۳

۱۰ـ گزیدة اشعار سبک هندی، تألیف علیرضا ذکاوتی قراگُزلو، مرکز نشر دانشگاهی. چاپ اول، تهران، ۱۳۷۲، ص۲۷۱

۱۱ـ دیوان حافظ شیرازی، براساس نسخه علامه قزوینی، مؤسسه نشر جهان، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۲

۱۳ـ دیوان غزلیات حافظ، به کوشش شادروان دکتر خطیب رهبر، انتشارات صفی‌علیشاه، چاپ بیست‌ونهم، تهران، ۱۳۸۰، ص۴۲

۱۴ـ گلچین صائب، مأخذ شماره ۲، ص۱۱

۱۵ـ دیوان حافظ شیرازی، مأخذ شماره۱۱، ص۲۴۸

۱۶ـ عزت‌الله فولادوند دورودی، از چهره‌های شعر معاصر: اخوان ثالث، شاملو، سپهری، شفیعی کدکنی، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۷۲، ص۱۴

۱۷ـ سایت ایران من: عزت نفس شاعر بزرگ ابوالقاسم فردوسی، به نشانی:

WWW.CLOOB.COMرCرMYIRAN98ر۱۱۳۲۷۱۶۹۹

۱۸ـ شاهنامه فردوسی، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۶۳، صفحات گوناگون

۱۹ـ رباعیات حکیم عمرخیام، به اهتمام تیمور برهان، انتشارات کاویان، تهران (بدوی تاریخ) ص۱۱ ج۱

۲۰ و ۲۱ـ همان مأخذ، ص ۵۳، ۲۹

۲۲ـ WWW.KHAYAM.IRAN.SCرMرPOSTSر۹۹

۲۳ـ WWW.HAMMIHAN.COMرPOSTر۴۹۸۱۰۳

۲۴ـ مأخذ شماره ۱۹، ص ۲۸

۲۵ـ رباعیات خیام، از نسخه محمدعلی فروغی، انتشارات یساولی، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص۸۶

۲۶ـ منتخب اسرار التوحید، به انتخاب احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۲۰، ص۴۸

۲۷ـ گنجور، دیوان اشعار شیخ بهایی، رباعی ۳۳

WWW.GANJOOR.NET

28ـ وب‌سایت پارسی سرایان هند و سند به نشانی:

WWW.PSIS-BLOGFA.COM

29ـ دیوان هاتف اصفهانی، به تصحیح وحید دستگردی، نشر مجله ارمغان، چاپ هفتم، تهران، ۱۳۴۵، صص۱۲۷ـ۱۲۶

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: