مجالس عزاداری تهران / دکتر احمد مهدوی دامغانی - بخش چهارم و پایانی

1397/6/24 ۰۸:۱۹

مجالس عزاداری تهران / دکتر احمد مهدوی دامغانی - بخش چهارم و پایانی

مجلس منزل مرحوم سپهبد باقر کاتوزیان (رحمت‌الله علیه) در خیابان وزرا یا تلویزیون در اراضی عباس‌آباد (و من بنده نمی‌داند که آیا پیش از آنکه مرحوم سپهبد کاتوزیان در آن منزل ساکن شود، آیا آن مجلس در خانه ایشان منعقد می‌شده یا خیر؟) این را هم عرض کنم که در میان امرای ارتش آن زمان مرحومان سپهبد مرتضی زاهدی (که با سپهبد فضل‌الله زاهدی هیچ نسبت خانوادگی نداشت) و سپهبد باقر و برادرش سپهبد کاظم کاتوزیان از تقوا و طهارت نفس و اعتقاد راسخ مذهبی ممدوحی برخوردار بودند.

 

2ـ مجلس منزل مرحوم سپهبد باقر کاتوزیان (رحمت‌الله علیه) در خیابان وزرا یا تلویزیون در اراضی عباس‌آباد (و من بنده نمی‌داند که آیا پیش از آنکه مرحوم سپهبد کاتوزیان در آن منزل ساکن شود، آیا آن مجلس در خانه ایشان منعقد می‌شده یا خیر؟) این را هم عرض کنم که در میان امرای ارتش آن زمان مرحومان سپهبد مرتضی زاهدی (که با سپهبد فضل‌الله زاهدی هیچ نسبت خانوادگی نداشت) و سپهبد باقر و برادرش سپهبد کاظم کاتوزیان از تقوا و طهارت نفس و اعتقاد راسخ مذهبی ممدوحی برخوردار بودند. برادر دیگر این دو سپهبد، عالم مشهور طهران، مرحوم حاج شیخ مرتضی کاتوزیان (رحمت‌‌الله علیه) بود. در مجلس مرحوم کاتوزیان، عموم طبقات و سکنه آن اطراف و بسیاری از اهل علم و کارمندان پست شرکت می‌کردند و تا آخرین سال حیات آن مرحوم، آن مجلس منعقد می‌شد. وفات ایشان در اواخر دهه ۶۰ در طهران واقع شد رحمت‌الله علیه.

۳ ـ مجلس مرحوم جمال امامی ـ سیاستمدار معروف و پسر مرحوم حاج‌میرزا یحیی امام جمعه خوئی ـ در منزل ایشان، واقع در خیابان امیریه که تا پیش از آنکه مرحوم امامی به سفارت رم (ایتالیا) برود، ادامه داشت و عموم سکنه‌ محل و دیگر طبقات در آن شرکت می‌کردند. از جمله بزرگانی که درآن مجلس شرکت می‌فرمودند، مرحومان مهندس عبدالرزاق بُغایری رحمت‌الله علیه (متوفی اردیبهشت ۱۳۳۲) و برادر همسر محترمة او مرحوم مغفور میرزا ابوالحسن‌خان فروغی (رحمت‌الله‌ علیه) بودند و من‌بنده مرحوم بغایری را که در همان خیابان امیریه نزدیک خیابان فرهنگ سکونت داشت، برای اولین بار در همان مجلس دیدم و چه حالت خوش و چه انجذاب مطلوبی در استماع مصیبت داشت که به‌شدت می‌گریست، خدایش بیامرزاد.

 

مجالس شبانه

و اما مجالسی که شبها در مساجد منعقد می‌شد و طبیعی بود که پس از روضه، سینه‌زنی در آن برقرار می‌شد.

۱ـ مجلس متعین شبها همان مجلس مسجد آذربایجانی‌ها (مسجد شیخ عبدالحسین طهرانی یا ترکها) بود که سالیان درازی واعظ خاتم آن، مرحوم خلدآشیان ‌آقای راشد (طاب‌ثراه) می‌بودند و جمعیت بسیاری برای استماع مواعظ ایشان در آن مسجد و صحن وسیع آن که با چادر عزای حسینی مسقف می‌شد، بدان مجلس مشرف می‌شدند و برای بانوان نیز در طبقه فوقانی محل وسیعی اختصاص یافته بود. از شیرین‌زبانی‌ها و ظرائفی که از مرحوم راشد در آن مجلس محترم به یاد دارم، یکی این است که در شب‌ تاسوعای سال (۱۳۳۰ یا ۱۳۳۱ شمسی؟) در حالی که آن مرحوم گرم سخن بود یکی از صاحبان مجلس از میان جمعیت خود را به پای منبر رساند و نوشته‌ای به دست مرحوم آقای راشد که آن ایام نماینده طهران در مجلس شورا بود، داد و مرحوم راشد که سکوت فرموده بود به‌ محض اینکه آن نوشته را که حاکی از پیروزی ایران و مرحوم دکتر مصدق (رحمت‌الله علیه) در دادگاه لاهه بود، خواند. در حالی که اشک شوق بر دیده داشت، این بیت حافظ را در اعلام خبر وصف‌الحال ساخت که:

یارب، این قافله را لطف ازل بدرقه باد

که از او خصم به دام آمد و مطلوب به کام

و حاضران با هیجان خاصی آن را با دعا از خدا می‌خواستند.

ظرافت‌های راشد در این بود که لفظ‌ «معشوقه» را در بیت‌ حضرت خواجه به‌ «مطلوب» تغییر داد و حضار تا چند دقیقه صلوات می‌فرستادند و به درگاه الهی شکرگزاری می‌کردند. مرحوم راشد در فضیلت فصاحت و حسن‌بیان در ذکر مصیبت نیز بسیار برخوردار بود و به اصطلاح معروف به‌خوبی از مستمعانش گریه می‌گرفت خداش رحمت فرماید.

۲ـ مجلس مهم دیگر در مسجد‌ «سید‌عزیزالله» منعقد می‌شد که البته پس از نماز جماعت حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حاج سیداحمد خونساری (رضوان‌الله تعالی علیه) آغاز می‌شد و در سنوات آخرین قبل از انقلاب اسلامی، خاتم آن مجلس مرحوم آقای فلسفی بودند که با بیانات انقلابی و انتقادات صریح از وضع مملکت، بسیار مورد توجه عموم واقع می‌شد و جمع کثیری که مستمعان آن مجلس بودند، با شور و شوق و حُسن قبول آن بیانات را استماع می‌کردند.

۳ـ مجلس منعقده در‌ «مسجد بزازها» در انتهای بازار بزازها که این مجالس را صنف‌ «بزاز» برگزار می‌کرد و از قدیمی‌ترین سرشناسان آن صنف، مرحومان حاج علی‌آقای حقیقت، حاج علی‌محمد صالحی و دو پسر او مرحومان حاج‌مرتضی و حاج‌مصطفی صالحی و مرحوم حاج حسین حقیقت را به خاطر دارم و در دهه ۳۰ واعظ خاتمِ آن مجلس، مرحوم مغفور حاج‌مقدس تهرانی (رحمه ‌الله علیه) بود و به نظرم از اواخر دهه ۴۰ مرحوم دکتر محمدجواد مناقبی آن وظیفه شریفه را انجام می‌داد. به قراری که اینک آقای ناصر اولیائی که خود نیز از دست‌اندرکاران آن مجلس در دهه ۴۰ و ۵۰ بوده‌اند به این بنده اعلام کردند، چندین سال است که زعمای صنف بزاز و فرزندان همان اداره‌کنندگان آن مجلس در‌ «مسجد‌ بزازها» موفق به ساختن‌ «حسینیه»‌ای در پاچنار تهران شده‌اند و در حال حاضر آن مجلس عزاداری حضرت ابی‌عبدالله (صلواه‌الله علیه) به بهترین صورت اقامه می‌شود.

۴ـ مجلس منعقده در مسجد؟ (وفا) ابتدای خیابان امیریه (نزدیک خیابان منیریه) که امامت جماعت آن را مرحوم مغفور آیت‌الله حاج سید محمدحسین علوی بروجردی (رحمه ‌الله ‌علیه)، همشیره‌زاده و داماد مرحوم رضوان جایگاه حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی (قدس سره الشریف) عهده‌دار بودند

۵ ـ مجلس منعقده در مسجد خیابان فرهنگ (بین خیابان شاهپور و امیریه) که از وقتی مرحوم مغفور آقای علوی بروجردی امامت جماعت آن را تکفل می‌فرمود، هیأت زنجانی‌ها متصدی اداره آن مجلس بود و بسیار مجلس مهمی به شمار می‌رفت و جمع کثیری در آن حاضر می‌شدند. و بدیهی است که ان‌شاء‌الله در غالب این مجالس منعقده در مساجد، در حال حاضر هم به وظیفه عزاداری حسینی(ع) به بهترین صورت قیام می‌شود و یا لیتنی کنت فیهم!

 

مسجد سپهسالار

مجلسی که وزارت دربار نهم تا یازدهم؟ (یا تا عاشورا؟) تا اواسط دهه ۳۰ در مسجد سپهسالار (مطهری) اقامه می‌کرد و سپس اگر هوا مناسب بود، در صحن کاخ گلستان، و گرنه در همان مسجد سپهسالار منعقد می‌شد. و اوائل تا وقتی که مرحوم حاج میرزا عبدالله واعظ سبّوحی حیات داشت، ایشان خاتم‌ آن مجلس بودند و سپس مدّتها مرحوم آقای راشد (رحمه‌الله علیه) آن سمت را داشت و غرضم از ذکر این مجلس، باز بیان ظرافت و در عین حال تشخّص مرحوم راشد به عنوان واعظ یا منبری است و آن مسأله این است:

 

در یکی از آخرین سالهایی که مرحوم آقای راشد آن مجلس را اداره می‌فرمود، در مسجد سپهسالار در وسط بیانات حضرتش، شاهپور غلامرضا وارد مجلس شد و حضار به همهمه‌ای مشغول شدند که چنین می‌نمود از استماع فرمایشات آقای راشد غافلند. مرحوم آقای راشد یکی دو دقیقه سکوت فرمود و سپس این آیه شریفه را تلاوت کرد که با ملامتی مشهود بود: «بسم ‌الله ‌الرحمن ‌الرّحیم. اعوذ بالله من ‌الشیطان ‌الرجّیم. و عنت الوجوه للحّی‌ القیّوم و قد خاب من حمل ظلما».۱ و ادامه داد: «چه خبرتان است؟ چرا ادب مجلس سید‌الشهداء را نگه نمی‌دارید؟ شهزاده‌ای برای کسب فیض به مجلس عزای سیدالشهداء شرفیاب شده است، این همهمه و انصراف از استماع موعظه چه معنی دارد؟ از امام حسین علیه‌السلام با شرمساری معذرت بخواهید» و باز پس از سه دقیقه سکوت، رشته سخن را به دست گرفت.

به پایان رسید نوشته‌ای را که برای ذکر جمیل آن مجالس و صاحبان و متصدیان و وعاظ آن که همه در سمت افتخارآمیز خدمتگزاری به آستان مقدس حسینی(ع) به اقامه و اداره آن مجالس مفتحر بودند و الحمدلله اکنون به مراتب بیشتر و پررونق‌تر آن مجالس ادامه می‌یابد، من حقیر ناچیز نوشت.

صلی‌الله‌ علی سیدنامحمد و آله الطاهرین

 

پی‌نوشت:

۱ـ دَرمانده و اسیر و بسته گشت همه روی‌های آن زنده و پاینده را، و باز نومیدی کشید آن کس که بار کفر کشید. (کشف‌الاسرار؛ سوره مبارکه طه)

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: