1397/2/19 ۱۳:۵۵
شاهنامۀ فردوسی روحی یکتاپرستانه دارد و سطوح دینی، آیینی و اساطیری مؤثر در ژرف ساخت روایی آن در طول تاریخ دچار «اسطوره زدایی» شده است، اما با شیوه های تحلیلی می توان بازمانده های بسیاری از باورهای کهن را هم در سطوح نمادین روایات و هم در زبان و تعابیر و تصاویر فردوسی باز جست. یکی از مهم ترین بخش های شاهنامه که نشانه های یک بنیاد شناسی الهی را در آن می توان یافت، «خردنامۀ» دیباچۀ کتاب و معروف ترین عبارت آن، یعنی مصراع نخست آن («به نام خداوند جان و خرد») است.
چکیده: شاهنامۀ فردوسی روحی یکتاپرستانه دارد و سطوح دینی، آیینی و اساطیری مؤثر در ژرف ساخت روایی آن در طول تاریخ دچار «اسطوره زدایی» شده است، اما با شیوه های تحلیلی می توان بازمانده های بسیاری از باورهای کهن را هم در سطوح نمادین روایات و هم در زبان و تعابیر و تصاویر فردوسی باز جست. یکی از مهم ترین بخش های شاهنامه که نشانه های یک بنیاد شناسی الهی را در آن می توان یافت، «خردنامۀ» دیباچۀ کتاب و معروف ترین عبارت آن، یعنی مصراع نخست آن («به نام خداوند جان و خرد») است. در این جستار، با استفاده از رهیافت های زبانی و معنایی و به یاری استدلال های ریشه شناختی و تفسیر فلسفی، این موضوع بررسی شده است که این مصراع- علاوه بر نمایش باورهای کهن حکمت مشایی که «عقل» و «نفس» کلّی را دو مولود آغازین «احد» می داند- می تواند تفسیری دیگر از هویت فلسفی خدای یگانه در حکمت خسروانی را که «جان بخشی» و «خردبخشی» دو شاخصۀ اصلی معرفت شناسی الهی آن را تشکیل داده است، نمادینه کرده باشد.
جستارهای ادبی بهار 1392 شماره 180
دریافت مقاله
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید