حافظ و شاعران فرانسه / سمیرا امینی‌فر - بخش دوم و پایانی

1396/12/16 ۱۳:۲۲

حافظ و شاعران فرانسه / سمیرا امینی‌فر - بخش دوم و پایانی

شاعر دیگر فرانسوی که در اشعارش از حافظ الهام پذیرفته، تریستان کلینگسور است که نام اصلی‌اش لئون لوکر (Leon Leclere) بود. او که از کارگاه نقاشی به شعر و شاعری روی آورده بود، مجموعه‌ای به نام شهرزاد (Scheherazade) سرود و در آن چهره‌ای رنگین و نگارین از حافظ رسم کرد؛ او حافظ را «استاد» خود و خود را «شاگرد بد» حافظ نامید؛ شاگردی که با جغرافیای آسیا آشنا نیست و گاه کشورهای گوناگون مانند چین، ژاپن، هند و ایران را به‌ جای یکدیگر می‌گیرد!

 

تریستان کلینگسور و حافظ

شاعر دیگر فرانسوی که در اشعارش از حافظ الهام پذیرفته، تریستان کلینگسور است که نام اصلی‌اش لئون لوکر (Leon Leclere) بود. او که از کارگاه نقاشی به شعر و شاعری روی آورده بود، مجموعه‌ای به نام شهرزاد (Scheherazade) سرود و در آن چهره‌ای رنگین و نگارین از حافظ رسم کرد؛ او حافظ را «استاد» خود و خود را «شاگرد بد» حافظ نامید؛ شاگردی که با جغرافیای آسیا آشنا نیست و گاه کشورهای گوناگون مانند چین، ژاپن، هند و ایران را به‌ جای یکدیگر می‌گیرد! او آرزو داشت که از شیراز، سرزمین گلها و ایران، خاستگاه هزارویک‌شب، دیدن کند: «… دلم می‌خواست بر زورقی می‌نشستم و بادبان می‌افراشتم…ر آنگاه به آوای پرخروش دریا گوش می‌سپردمر … و به ‌سوی جزیره‌های گل روان می‌شدم…ر شهرهای ایران را می‌دیدم…»

شاعر اگر هم در عالم واقع از دیدار شیراز و حافظ محروم است، ولی سوار بر بالهای خیال، از شهر عشق و گلها و حافظ دیدن می‌کند: «ای حافظ عزیز، تو را پیوسته در عالم خیال می‌بینم که جامه‌ای آراسته به ابریشم بر تن و دستاری سبز بر سر داری و سرگرم نوشتن اشعار خویشتنی. تو را می‌بینم که با شلوار گشاد شرقی، چهارزانو نشسته‌ای و بزرگوارانه مانند پادشاهی، دست بر موی سپید خود می‌کشی و لبخند می‌زنی…»

 

ماتیو دو نوآی و حافظ

در اوایل سده بیستم دیگر نام و آوازه شیراز برای فرانسویان نامی آشنا بود و به ‌واسطه دو شاعر نام‌آورش، سعدی و حافظ، جایگاهی خاص در میان شاعران فرانسوی پیدا کرده بود. از این دسته، شاعره ایران‌شناس فرانسوی، کنتس ماتیو دونوآی (contesse de Noailles، وفات: ۱۹۳۳) با عشق حافظ و سعدی می‌زیست و آرزو داشت که پس از مرگ، برای زندگی دوباره در سرزمین حافظ و سعدی چشم به جهان گشاید؛ زیرا در آنجا به «باغ دلگشا» راه خواهد یافت و با حافظ و سعدی آشنا خواهد شد و آنان در او «ستایشگر گلها» را دوست خواهند داشت و او را به گلستان پرگل و ریحان خود راه خواهند داد. با این‌ حال برای این شاعره زیبای فرانسوی، حافظ عالم دیگری داشت.

او در غزلی به نام «سایه ایام» چنین سرود: «کاش می‌توانستم در فصل گل به شیراز بروم و حافظ شیراز را ببینم که گاهی در اندیشه و گاه موقر و زمانی آتشین‌خو و وقتی صوفی‌منشانه، به‌ سوی کشتزاران پر موج و سرسبز می‌رود، تا سرمست از باده عشق، در آنجا دراز بکشد. کاش می‌توانستم آرام‌آرام در پی‌اش بروم و او را در آن لحظات شوق و بی‌خبری ببینم که از فرط صفا، وقتی‌که محبوبه انگشت بر در خانه‌اش می‌زد و حافظ می‌پرسید: «تو کیستی که در می‌زنی؟» محبوبه پاسخ می‌داد: «تو هستی عزیز من!»

این شاعره که مادربزرگی ایرانی داشت، اگرچه هرگز موفق به دیدار شیراز و آرامگاه حافظ و سعدی نگشت، ولی در باغ منزلش عمارتی شبیه آرامگاه حافظ ساخته بود و در آنجا خلوت می‌کرد. پس از مرگ نیز به وصیتش در آنجا دفن گردید.

 

پرنس بی‌بسکو و حافظ

شاعرة دیگر فرانسوی پرنس بی‌بسکو بود که در اصفهان و کنار زاینده‌رود، زیر سایه سروی می‌آرمید و به زمزمه آب گوش می‌سپرد و آنگاه نوای دلنشین حافظ را به گوش جان می‌شنید که با وی چنین می‌گفت:

ساقی به نور باده برافروز جام ‌ما

مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

او نیز در آثارش از حافظ تأثیر پذیرفت و در ضمن آنها اشاراتی به اشعار لسان‌الغیب آورده است.

 

آندره ژید

اما از مشهورترین نویسندگان و شاعران فرانسه که ظهورش آغازگر تحول چشمگیر تأثیر اشعار حافظ در ادبیات فرانسه است، باید از آندره پل گیوم ژید (۱۸۶۹ـ۱۹۵۱) نام برد؛ همو که به گفته خودش با سعدی، فردوسی، خیام و حافظ تنگاتنگ زیسته بود و نوشته‌هایش تأثیر شگفتی بر نسلهای جوان سالهای پس از جنگ جهانی داشت و توانسته بود در سال ۱۹۴۷ جایزه نوبل ادبی را از آن خود کند. برای نخستین بار حسن هنرمندی ـ عضو ایرانی انجمن ژیدشناسان ـ در پژوهش خود با عنوان «تأثیر ادبیات فارسی در آثار آندره ژید» به بررسی تأثیر شاعرانی ازجمله سعدی، خیام، مولوی، حافظ و منوچهری بر آثار و اندیشه این نویسنده فرانسوی پرداخت و البته جواد حدیدی نیز در پژوهشی با عنوان «از سعدی تا آراگون» ضمن بررسی تأثیر ادبیات فارسی بر ادب فرانسه، تأثرات خاص آندره ژید از حافظ را آشکارتر کرد.

لازم به ذکر است که ژید از طریق بزرگان شعر فرانسه در قرن بیستم چون استفان مالارمه (stephane mallarme: 1898ـ۱۸۴۲) و پل والری (paul valery) با شرق آشنایی یافت و در این میان، ایران و شاعران طراز اولش مهمترین بن‌مایه‌های اندیشه او را در خلق آثارش تشکیل داده‌اند. به‌گفته خود او: «شاعران بزرگ ایرانی چون خیام، حافظ، سعدی، مولوی، فردوسی، منوچهری و عطار از چشمه الهام‌بخش هستی نوشیده‌اند و از این چشمه، خود و دیگرانی چون من را سیراب کرده‌اند و من بسیار از آنان تأثیر و الهام گرفته‌ام.»

ژید همیشه از اینکه زبان فارسی نمی‌دانست، افسوس می‌خورد و مجبور بود از آثار فارسی که به آلمانی ترجمه می‌شد، استفاده کند و می‌گفت: «این باعث می‌شود تمامی ظرافت و لطافت اشعار فارسی حس و درک نشود؛ ولی با وجود این به ‌قدری اشعار فارسی، به‌ویژه غزلیات حافظ، نافذ و قدرتمند هستند که حتی ترجمه‌های آلمانی آنها برای من فرانسوی‌زبان تأثیرگذار و شاهکار هستند.» ژید به خاطر عدم توانایی در استفاده از آثار فارسی، حافظ را اساسا از راه گوته و ترجمه آلمانی او از غزلیات حافظ در «دیوان غربی ـ شرقی» و البته از ترجمه ژوزف فُن هامر پورگشتال شناخت.

مهمترین و مشهورترین اثر آندره ژید که تحت تأثیر غزلیات حافظ و با نگاهی به شیوه نظم و تدوین گلستان سعدی نگاشته شده، «مائده‌های زمینی» (عنوانی برگرفته از قرآن کریم) است. ژید مائده‌های زمینی را در ۲۸‌سالگی پس از تجربه سفری به الجزایر و تونس خلق کرد و به دوست خود موریس کی یو (Maurice quillot) تقدیم کرد. مائده‌های زمینی پس از دیوان غربی ـ شرقی گوته که ستایش‌نامه‌ای از شاعران ایران است، مهمترین اثری است که قدرت تأثیر و نفوذ ادبیات فارسی را بر ادبیات غرب نشان می‌دهد، به‌طوری که بسیاری از منتقدان و خاورشناسان آن را «میراث تأثیرپذیری ادبیات فارسی در غرب» می‌دانند.

آندره ژید نخستین باب کتابش را با این غزل حافظ آغاز می‌کند: «بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد مگر…» و به شیوه حافظ که در بسیاری از غزلیات با ساقی سخن می‌گوید، به گفتگو با ناتانائل (Nathanaël)، همزاد خویش، می‌پردازد و در سراسر کتاب که در حقیقت یک سمفونی پرشور از جستجو در عوامل جسمانی و نفسانی است، ژید را راه می‌نماید که زنجیرهای تعلق را بگسلد و در کامجویی و تنعم از لذتهای زمینی از هیچ‌کس و هیچ‌چیز نهراسد. اینجاست که اساس مائده‌های زمینی بر این غزل حافظ قرار می‌گیرد:

ساقی، بیا که شد قدح لاله پر ز می

طامات تا به چند و خرافات تا به کی؟

ژید این غزل حافظ را از ترجمه آلمانی فُن هامر به فرانسه ترجمه کرد و برای یکی از دوستان خود فرستاد. البته از آنجایی‌ که مائده‌های زمینی همانند گلستان سعدی نثری آمیخته به نظم است (این کتاب به هشت باب تقسیم شده و ‌عنوان باب هشتم آن نیز «سعدی توبه کرد از پارسایی» است) می‌توان گفت که مائده‌ها با حافظ آغاز و با سعدی ختم می‌شود. اشخاص اصلی کتاب دو تن هستند: «منالک» (Ménalque) و «ناتانائل» که این دومی در اصطلاح عهد عتیق به معنای خداداد یا یزدان‌بخش است. به‌ گفته حدیدی، منالک از بسیاری جهات همان «پیر خرابات» حافظ است و «ناتانائل»، جانشین ساقی و شاهد و گاه «مغبچه» اوست. همچنین وجود اشارات قرآنی، توجه به عشق الهی و جذبه عرفان حقیقی، طبیعت‌گرایی، اعتقاد به وحدت وجود، مرگ‌اندیشی، زیبایی‌دوستی، عدم وابستگی، کاربرد واژگان عرفانی، شناخت خدا از راه دل و مستی معنوی، مضامین مشترک عرفانی مائده‌ها و دیوان حافظ است.

سخن زیر از آندره ژید قابل‌توجه است: «من در کتاب مائده‌های زمینی سعی کرده‌ام مانند حافظ با کمترین الفاظ بیشترین معنا را برسانم و مانند او از عشقهای زمینی، به عشق الهی و عالم وارستگی و روحانی دست پیدا کنم؛ ولی برخی از کوته‌نظران تنها غرایز و عشقهای زمینی را در آن دیدند!» ژید نیز همچون حافظ به ‌دنبال عشق متعالی است؛ عشقی که بتواند او را از بند تعلقات آزاد کند و در فضای معنویات پرواز دهد؛ او نیز مانند حافظ راه عشق را پر فراز و نشیب می‌داند و معتقد است انسان تنها با «چشم پاک» می‌تواند جمال حق را تماشا کند.

هانری سیمون ـ شاعر و منتقد ادبی فرانسوی ـ می‌نویسد: از نظر ژید میان عشق به خدا و عشق خاکی اختلافی نیست و مستی از نعمت‌های زمینی، خود صورتی از عشق به خداست. درنتیجه پیوند میان افکار ژید و اندیشه‌های حافظ و نیز دیگر شاعران بزرگ ایران، از حد اقتباس ساده فراتر می‌رود و به تأثیری ژرف می‌انجامد.

باز خود ژید در مقاله‌ای در این ‌باره می‌گوید: «از میان شاعران ایرانی، حافظ و خیام را بیشتر از دیگران می‌پسندم و بیشترین الهام را از این دو گرفته‌ام و خودم به تأثیر رباعیات خیام و غزلیات حافظ بر مائده‌های زمینی آگاه هستم. من منکر بازتاب اندیشه‌های خیام و غزلیات حافظ در خودم و آثارم نمی‌شوم و این تأثیرپذیری من از آنان شاید به‌ دلیل نزدیکی افکار و عقایدمان باشد.»

ژید کتاب دیگری با عنوان ضد اخلاق (L’Immoraliste) دارد که در آن نیز تأثیر حافظ پررنگ است. قهرمان این کتاب جوانی با نام «میشل» (ظاهرا خود ژید) است که در محیط بسیار خشک و مذهبی پرورش می‌یابد، زندانی قیود اخلاقی خانواده خویش می‌شود، براثر ابتلا به بیماری به آفریقا سفر می‌کند، پس از بازیافتن سلامت، شوق زندگی در او پدیدار می‌گردد؛ هیچ امکانی را برای رهایی از قیود اخلاقی و اجتماعی از دست نمی‌دهد، به انحراف مبتلا می‌شود و هر لحظه بر لاقیدی خویش می‌افزاید. در این رمان شخصیت منالک را نیز می‌بینیم.

منالک شخصیتی عجیب و در عین ‌حال کنایی و زنده است. به‌عقیده بعضی از محققان ادبیات تطبیقی، منالک در رمان ضد اخلاق، همان «رند» یا «پیر خرابات» در دیوان حافظ است. در این اثر حافظ همواره ساغر به‌دست هویدا می‌شود: «اگر برای شام آمده بودید، با شراب شیراز از شما پذیرایی می‌کردم؛ با شرابی که حافظ آن را می‌ستود.» به هر ترتیب تعدادی از خصوصیات مشترک فکری و رفتاری این دو واژه را در ضد اخلاق ژید و دیوان حافظ نشان داده‌اند و بدین‌گونه از تأثیر حافظ بر این اثر ژید نیز سخن گفته‌اند.

ژید در نامه‌هایی به انژل به حافظ و چند ترجمه‌ای که از اشعار او صورت پذیرفته بود، توجه داشته و یکی از غزلهای حافظ را از روی ترجمه آلمانی پورگشتال به فرانسه درآورده است.

این نویسنده بزرگ فراسوی که در امور ادبی و اخلاقی حافظ را سرمشق خویش ساخت، در کتاب «سکه‌سازان» (les fauxـmonnayeurs) هم از حافظ و اندیشه‌های او استفاده کرده است؛ دیوان حافظ که آینه تمام‌نمای مبارزه با ریاکاری است، در کتاب سکه‌سازان ژید بازتاب می‌یابد و دلیل خلق این اثر می‌شود.

در نوشتار حاضر سعی نویسنده این بود تا به شیوه‌ای گزارش‌گونه بخش اندکی از تأثیر شعر حافظ را بر شاعران فرانسوی معرفی کند. بدیهی است که این حوزه جذاب تحقیقی جای کار بسیار دارد و چشم‌به‌راه پژوهش‌های مستقل و مبسوط‌تر است.

 

منابع:

آندره ژید و ادبیات فارسی، هنرمندی، حسن، تهران، ۱۳۴۹، ص۳۱، ۶۰، ۶۹، ۸۶، ۱۱۹، ۷۸؛ از سعدی تا آراگون: تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه، حدیدی، جواد، تهران، ۱۳۷۳، ۳۳۱ـ۳۵۷؛ ایران در ادبیات جهان، ش شفا، بی‌جا: نشریه کتابخانه ابن‌سینا، ۱۳۳۳، ص۱۷۰، ۳۷؛ «بررسی مضامین عرفانی در مائده‌های زمینی آندره ژید و غزلیات حافظ»، زندی، معصومه، مجله عرفانیات در ادب فارسی، دوره ۷، شم، ۲۷،۱۳۹۵، ص۳۵ـ ۵۸؛ بهانه‌ها و بهانه‌های تازه، ژید، آندره، ترجمه رضا سیدحسینی، تهران، ۱۳۷۷، ص۸، ۶۱، ۶۴، ۵۲، ۹۲؛ «تأثیر ادبیات ایران در فرانسه»، میس خدابخش، سمیرا، مجله دانشکده، بهمن ۱۳۵۵، شم۹، ص۹، ۱۰، ۱۳؛ «تجلی رند در آثار آندره ژید»، فارسیان، محمدرضا، ولیان، فهیمه، کاظمی، غلامرضا، مجله مطالعات زبان و ترجمه، بهار ۱۳۹۳، شم۱۱، ۳۸ ـ۵۷؛ «تحلیل تطبیقی مفاهیم مشترک رباعیات حکیم عمر خیام و مائده‌های زمینی»، امامی، حسن، محمدی، ابراهیم و زارعی، ملیحه، پژوهش ادبیات معاصر جهان، شماره ۶۳، پائیز ۱۳۹۰ش، صص۲۵ـ۲۸؛ «ترجمه فرانسوی دیوان حافظ »، ساجدی، طهمورث، مجله بخارا، آذر و اسفند ۱۳۸۶، شم ۶۴، ص۴۸۹ـ۵۰۶؛ حافظ، خرمشاهی، بهاءالدین، تهران، ۱۳۸۸، صص۱۸۷ـ۱۸۸؛ «تعهد در شعر و اندیشه حافظ»، فارسیان، محمدرضا. رضایی، ناهید، پژوهشنامه ادب غنایی، ۱۳۹۱ش، ش۱۸، صص۵۲ـ۵۵، ۷۰؛ حافظ در آن‌سوی مرزها، آذر، اسماعیل، به‌کوشش مریم برزگر، تهران، ۱۳۹، ۲۸۱ – ۳۰۲؛ «حافظ در فرانسه» روح‌بخشان، ع، اطلاعات حکمت و معرفت، ۱۳۸۹، شم ۵۶، ص۴۴ـ ۴۵؛ «حافظ: حافظ در فرانسه»، ساجدی، طهمورث، دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۰، ۱۹ر۷۱۴ ـ۷۱۶؛ «حافظ‌شناسی پرفسور هانری دوفوشه کور، تنها مترجم تمام دیوان به زبان فرانسه»، گفتگو با دوفوشه کور، گفتگو از کاووس حسن‌لی، مجله حافظ، اسفند ۱۳۸۴، شم ۲۵، ص۴۷ـ۵۳؛ «حافظ و نقد حالش» شمیل، انه ماری، ترجمه محمد فرمانی. مجله هنر، ۱۳۷۴، شم۲۹، ص ۵۳۰، ۵۳۴، ۵۳۵؛ سفر اروپاییان به ایران، شیبانی، ژن رز فرانسواز، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران، ۱۳۸۱، ص ۸۹؛ فرهنگ اصطلاحات ادبی، داد، سیما، تهران، ۱۳۸۳، ص۲۹۵؛ فرهنگ جامع خاورشناسان مشهور و مسافران به مشرق زمین، نیک‌بین، نصرالله، تهران، ۳۱۱، ۶۴۱، ۳۵۸، ۱۱۲۵، ۱۱۳۶؛ کیفرها، هوگو، ویکتور، ترجمه ناصر ایراندوست، تهران، ۱۳۶۸، ص۷۸؛ مائده‌های زمینی به‌همراه مائده‌های تازه، ژید، آندره، ترجمه حسن هنرمندی، تهران، ۱۳۳۴، ۲۰۶، ۳؛ مائده‌های زمینی، ترجمه مهستی بحرینی، تهران، ۱۳۸۱، ۵، ۱۷؛ مقدمه‌ای بر حافظ، گی، آرتور، ترجمه حسین فروتن، تهران، ۱۳۴۹، ص۵؛ مکتب‌های ادبی، سید حسینی،رضا، تهران،۱۳۷۱،ص۸۳ـ۲۸۴؛ منتخبی از زیباترین شاهکارهای شعر جهان، شفا، شجاع‌الدین، تهران، ۱۳۶۳، ۱۴۶؛ منتخب اشعار هوگو ، هوگو، ویکتور، ترجمه ن فلسفی،تهران،۱۳۸۳، ص۴ ؛ «نقد و بررسی پیرامون ترجمه‌های دیوان حافظ؛ اظهارنظری کوتاه درباره ترجمه دو ویلر»، معیری، محمدعلی، مجله تحقیقات کتابداری و اطلاع‌رسانی دانشگاهی، اسفند ۱۳۶۷، شم ۱۱، ۳۷ ـ ۶۰، همان، ۱۳۶۶، شم ۱۲، ص۴ ـ ۳۷؛ نیز

André Gide, Pirre _ Quint, Paris, 1952, 111; L’immoraliste,Gide, André, Paris, 1902, 433,452,453; Le Divan (Hafiz de Chiraz), introd. And tr : Fouchécour. CH.H.de, Paris, 2006:1920,113.114,160.

*اطلاعات حکمت و معرفت

منبع: روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: