صورت و سیرت خواجه اهل راز / دکتر ایرج شهبازی

1393/7/20 ۱۱:۴۰

صورت و سیرت خواجه اهل راز / دکتر ایرج شهبازی

با اینکه حافظ، از بزرگ‌ترین و نامدارترین شاعران ایران است، درباره زندگی او اطلاعات زیادی در دست نیست. بخش‌ عظیمی از زندگی‌ حافظ نامعلوم است و حتی سال تولد، وضعیت خانوادگی و وضعیت شغلی‌ او و مسائلی از این قبیل نیز بر ما روشن نیستند. مهم‌ترین منبعی که برای شناخت‌ دقیق‌ حافظ در اختیار ماست، دیوان‌ اوست، اما متأسفانه حافظ در شعرهای زیبایش، اطلاعات‌ دقیقی در مورد زندگی‌ واقعی‌ خود در اختیار ما قرار نمی‌دهد. کتاب‌های تذکره و تاریخ هم بیش از آنکه آگاهی‌های دقیقی درباره حافظ به ما بدهند، با افسانه‌ها و داستان‌های غیرواقعی درباره او، ما را آشفته‌تر می‌کنند. با این‌ همه بر اثر کوشش‌های فراوان‌ پژوهشگران‌ ایرانی و غیرایرانی، اطلاعات‌ خوبی در مورد حافظ به دست ما رسیده‌است که در ادامه با تکیه بر این پژوهش‌ها، می‌کوشیم دورنمایی نسبتاً روشن از زندگی حافظ را در اختیار مخاطبان قرار دهیم.

 

«راز و رمز زندگی لسان الغیب» به مناسبت 20مهر، روز بزرگداشت حافظ

با اینکه حافظ، از بزرگ‌ترین و نامدارترین شاعران ایران است، درباره زندگی او اطلاعات زیادی در دست نیست. بخش‌ عظیمی از زندگی‌ حافظ نامعلوم است و حتی سال تولد، وضعیت خانوادگی و وضعیت شغلی‌ او و مسائلی از این قبیل نیز بر ما روشن نیستند. مهم‌ترین منبعی که برای شناخت‌ دقیق‌ حافظ در اختیار ماست، دیوان‌ اوست، اما متأسفانه حافظ در شعرهای زیبایش، اطلاعات‌ دقیقی در مورد زندگی‌ واقعی‌ خود در اختیار ما قرار نمی‌دهد. کتاب‌های تذکره و تاریخ هم بیش از آنکه آگاهی‌های دقیقی درباره حافظ به ما بدهند، با افسانه‌ها و داستان‌های غیرواقعی درباره او، ما را آشفته‌تر می‌کنند. با این‌ همه بر اثر کوشش‌های فراوان‌ پژوهشگران‌ ایرانی و غیرایرانی، اطلاعات‌ خوبی در مورد حافظ به دست ما رسیده‌است که در ادامه با تکیه بر این پژوهش‌ها، می‌کوشیم دورنمایی نسبتاً روشن از زندگی حافظ را در اختیار مخاطبان قرار دهیم.

 

 سرّ زندگی لسان‌الغیب

نام و نشان‌ حافظ: نام این شاعر‌ بزرگ «محمد»، لقب‌ او «شمس الدین» و تخلص‌ شعری‌ او «حافظ» است و در این زمینه بین محققان اختلاف‌ چندانی وجود ندارد. از آنجا که او قرآن را با 14 روایت حفظ کرده بود، تخلص‌ شاعری «حافظ» را برای خود برگزید. برخی دیگر از لقب‌های مشهور‌ او عبارتند از: لسان‌الغیب، خواجه، خواجه شیراز و خواجه اهل‌ راز.

خانواده پدری: در مورد پدر و مادر و نیاکان‌ حافظ اطلاعات‌ معتبری در دست نیست. ظاهراً نام‌ پدرش «بهاءالدین» بوده است. نام‌ مادر حافظ را نمی‌دانیم، اما احتمالاً اهل کازرون بوده‌ است. به نظر می‌رسد خانواده او از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش بوده ‌است زیرا حافظ توانسته در نوجوانی و جوانی به دنبال‌ تحصیل دانش برود و کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های ثروتمند و متوسط جامعه بوده‌است. در مورد سایر افراد خانواده او، اطلاعاتی در دست نیست. ظاهراً او برادری به نام‌ «خواجه خلیل‌ عادل» داشته که در سال 775 از دنیا رفته و حافظ در قطعه‌ای با مطلع «برادر، خواجه عادل، طاب مثواه// پس از 59 سال از وفاتش...» ماده تاریخی برای سال وفات او درست کرده است.

سال تولد و مرگ: در مورد سال تولد‌ حافظ اختلاف نظرهای فراوانی بین محققان وجود دارد. دکتر ذبیح‌الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه‍. ق، دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ ﻫ. ق و استاد علی اکبر دهخدا آن را در حدود ۷۱۰ ه‍. ق دانسته‌اند. در دیوان‌ حافظ قطعه‌ای با مطلع‌ «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا! // ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» وجود دارد که مطمئناً در زمان «جلال‌الدین مسعود اینجو» سروده شده است. از آنجا که این شخص در سال 743 حاکم شیراز بوده و در همان سال کشته شده است، علامه محمد قزوینی، دکتر محمد معین و برخی دیگر از محققان حدس زده‌اند که این قطعه در سال 743 سروده شده است و با توجه به اینکه وفات حافظ در سال 792 بوده، بنابراین قطعه بالا 49 سال قبل از درگذشت‌ او سروده شده و یکی از قدیمی‌ترین اشعار حافظ است. با توجه به پختگی و کمالی که در قطعه مذکور وجود دارد، علامه قزوینی حدس زده‌اند که حافظ هنگام سرودن این اشعار حداقل 25 سال داشته است؛ از این رو تولد او احتمالاً در حدود سال 718 بوده است. به هر حال با اطمینان می‌توان گفت ولادت حافظ در اوایل قرن هشتم هجری و بین سال‌های ۷1۰ تا ۷۲0 ه‍. ق روی داده ‌است. در مورد سال‌ درگذشت حافظ اختلاف کمتری بین حافظ‌شناسان دیده می‌شود و به نظر اغلب آنان او در سال ۷۹۲ ه‍. ق از دنیا رفته است.

وضعیت خانوادگی: در مورد همسر و فرزندان‌ حافظ هیچ آگاهی‌ دقیق و معتبری وجود ندارد. پاره‌ای از شعرهای حافظ را با احتیاط فراوان، می‌توان در مورد همسرش دانست. از این شعرها می‌توان دریافت همسر‌ حافظ بسیار زیبا بوده و پیش از او از دنیا رفته است. درباره فرزندانش نیز طبق بعضی از اسناد‌ تاریخی و نیز با توجه به بعضی از شعرهای‌ خود او، می‌توان حدس زد که احتمالاً دو پسر داشته و هر دوی آنها از دنیا رفته‌اند و شاعر را به سوگ خود نشانده‌اند.

شغل و منبع‌ درآمد: در مورد شغل حافظ نیز آگاهی‌های دقیقی نداریم، اما از برخی از شعرهای او معلوم می‌شود که احتمالاً شغل دیوانی داشته است؛ یعنی در دربار پادشاه کارمند بوده و حقوق‌ ثابتی داشته است. در بیتی به صراحت می‌گوید که «در سه سال گذشته از شاه و وزیر اموالی را اندوخته است» و این بیت احتمالاً بیانگر آن است که حافظ دارای شغلی دیوانی بوده، یا آن‌که به نحوی با دربار پیوستگی داشته و می‌توانسته است از این طریق زندگی‌ خود را بگذراند. البته باید به این نکته مهم اشاره کرد که با اینکه حافظ با دربار‌ بیشتر پادشاهان‌ زمانه خود ارتباط خوبی داشته و بسیاری از آنها را مدح کرده است، با این ‌همه شاعری پیشه اصلی او نبوده و او از راه‌ شاعری و مداحی امرار معاش نمی‌کرده‌است. حافظ بارها در اشعار خود در مورد «وظیفه»؛ یعنی حقوق‌ ماهانه کارکنان‌ دولت، سخن گفته است و از این اشارات می‌توان دریافت که او حداقل در بخشی از زندگی خود، شغلی ثابت، با حقوقی مشخص در پایان‌ ماه،داشته است.

شهر و دیار: حافظ در شهر شیراز به دنیا آمده، همه عمر خود را در همان‌جا گذرانده و در همان شهر نیز از دنیا رفته است. حافظ شعرهای زیادی درباره شیراز سروده است. از این شعرها به روشنی برمی‌آید که او به شهر خود علاقه فراوانی داشته است. حافظ در این شعرها به آب و هوای خوش، طبیعت‌ دل‌انگیز، باد‌ روح‌بخش، ساکنان‌ باصفا و زیبارویان‌ دلربای شهر خود اشاره کرده و ترجیح داده است که همه عمر خود را در همین شهر به سر ببرد و دل به سیر و سفر نسپارد. حافظ به زیبایی‌های طبیعی‌ شیراز، مانند قنات‌ رکن‌آباد، کوه‌ الله اکبر و گلگشت‌ مصلی اشاره کرده ‌است.

دین و مذهب: در مورد‌ مذهب حافظ چند نکته قطعی وجود دارد: نخست آنکه حافظ قطعاً مسلمان بوده است. ممکن است که برداشت او از دین اسلام با برداشت‌ رایج زمانه‌اش تفاوت‌های بنیادینی داشته باشد، اما در سراسر دیوان او این نکته را به روشنی می‌توان دریافت باورهای کلان‌ او مطابق با دین اسلام و آموزه‌های قرآنی است. دوم آنکه حافظ از نظر کلامی به مذهب‌ کلامی‌ اشعری اعتقاد دارد. او گزاره‌های اشعری را به صراحت در اشعار خود آورده است. سوم آنکه حافظ از نظر مذهبی دارای وسعت‌ مشرب و مدارای شگفت‌آوری است و پیروان همه ادیان و بلکه رندان‌ تردامن و خرابات‌نشینان‌ آلوده به انواع زشتی‌ها را نیز از نجات و رستگاری بی‌بهره نمی‌داند. او با آزاداندیشی خاصی از زرتشتی‌ها، یهودی‌ها و مسیحی‌ها یاد می‌کند و همه آنها را از نجات برخوردار می‌داند. چهارم اینکه مذهب‌ فقهی‌ حافظ به روشنی معلوم نیست. آن گونه که مشهور است حافظ از نظر فقهی از شافعیه است؛ زیرا عموم مردم‌ شیراز در آن زمان بر این مذهب بوده‌اند، اما در دیوان حافظ اشعاری نیز وجود دارد که از گرایش او به مذهب شیعه حکایت می‌کنند؛ ازاین‌رو با اطمینان نمی‌توان در مورد مذهب‌ فقهی حافظ اظهار نظر کرد. به هر روی در عشق‌ خالص و عمیق او به خاندان‌ پیامبر بزرگوار اسلام، بویژه امام علی ابن ابی‌طالب(ع) تردیدی نیست.

تحصیلات و دانش‌های حافظ: حافظ از دانش‌های زمانه خویش اطلاعات‌ گسترده و ژرفی داشته است. این مطلب را هم از اشاراتی که در کتب تذکره و تاریخ وجود دارد و هم از نشانه‌های فراوانی که در اشعار‌ خود‌ او دیده می‌شود، می‌توان دریافت. حافظ در اشعار‌ خود به نام چند کتاب اشاره کرده است: 1) قرآن کریم، 2) تفسیر کشّاف، از زمخشری، 3) الکشف عن مشکلات‌ الکشاف، از سراج الدّین عُمر قزوینی، 4) مواقف، از قاضی عضدالدّین ایجی، 5) کیمیای سعادت، از امام محمد غزالی، 6) قانون، از ابوعلی سینا و 7) شفا، از ابوعلی سینا. می‌توان گفت که حافظ این کتاب‌ها را می‌خوانده و به آنها توجه داشته است. با توجه به اشعار‌ حافظ و نیز بر اساس سخنان‌ جامع‌ دیوان‌ او که به محمد گلندام معروف است، به نظر می‌رسد که حافظ در زمینه‌های زیر اطلاعات فراوان و عمیقی داشته است:

قرآن و علوم‌ وابسته به آن: حافظ در اوان‌ جوانی قرآن را با چهارده روایت از بر کرده بود. او در شعرهای زیادی به عشق و علاقه‌اش به قرآن و تأمُّل و تَدَبُّرش در آیات آن اشاره می‌کند. گذشته از قرآن، حافظ به تفسیر نیز علاقه زیادی داشته و بخشی از عمر خود را به مطالعه تفاسیر قرآن می‌گذرانده است. یکی از تفسیرهایی که حافظ به آن علاقه داشته است، «تفسیر‌ کشّاف‌» زمخشری است که از حیث توجه به جنبه‌های ادبی و هنری‌ قرآن ارج و اهمیت‌ فراوانی دارد. در دیوان‌ حافظ نُه بار به صراحت نام‌ قرآن، با احترام فراوان، آمده است و در دیوان او، گذشته از اشارات بسیار زیاد به قصه‌ها و موضوعات‌ ویژه قرآنی، 20 آیه از قرآن به صراحت نقل شده است. حافظ، در یک بیت مشهور همه موفقیت‌های خود را مدیون‌ قرآن دانسته است.

فلسفه و حکمت: از اشعار‌ حافظ به روشنی برمی‌آید که او مطالعات‌ دقیق و عمیقی در فلسفه داشته است. او در اشعار‌ خود به زیبایی از اصطلاحات‌ فلسفی مثل «دور و تَسَلْسُل، تَعَلُّل، جوهر‌ فرد، هیولی، ارکان و مانند آنها» استفاده کرده است. شیوه استفاده حافظ از این اصطلاحات به گونه‌ای است که نشان می‌دهد او با این مباحث آشنایی عمیقی دارد. عُمق‌ فلسفی‌ شعرهای حافظ موضوعی است که با نگاهی اجمالی به شعرهای او دیده می‌شود. شعر‌ حافظ برخلاف‌ شعر‌ بسیاری از شاعران، در زیبایی‌های هنری و ادبی خلاصه نمی‌شود و شامل‌ اندیشه‌های ژرفی درباره انسان، خدا، جهان، طبیعت و جامعه است.

ادبیات‌ فارسی و عربی: یکی از مهم‌ترین دلمشغولی‌های حافظ مطالعه گسترده و بسیار عمیق در متون ادبی فارسی و عربی بوده است. استفاده‌های فراوان و بجای او از مضامین و تصویرهای شعری این دو زبان و تکیه او بر میراث‌ عظیم‌ ادبیات‌ فارسی و عربی به گونه‌ای است که جای کمترین تردیدی باقی نمی‌ماند که حافظ غالب‌ متون‌ ادبی این دو زبان را با دقت‌ فراوان خوانده و هضم کرده بود. در دیوان حافظ نوزده بیت و پنجاه و یک مصراع‌ عربی وجود دارد که در کمال فصاحت و بلاغت هستند و از تسلط‌ او بر این زبان حکایت می‌کنند.

موسیقی: حافظ آشنایی‌ عمیقی با موسیقی داشته و بخوبی در اشعار خود از اصطلاحات موسیقی بهره‌گرفته‌است. آن گونه که از اشعار او برمی‌آید، صدایی خوشی نیز داشته است و این نکته نیز نشان می‌دهد که او با مبانی‌ علم‌ موسیقی آشنایی داشت.

عرفان و تصوف: مروری اجمالی بر دیوان حافظ نشان می‌دهد که حافظ با عرفان‌ ابن‌عربی و نیز با عرفان‌ ایرانی آشنایی بسیار عمیقی داشته است. او در بسیاری از غزل‌های خود آنچنان زیبا و دقیق درباره مسائل‌ عرفانی سخن گفته است که علاقه‌مندان به عرفان همواره به دیوان او به چشم یک متن عرفانی نگاه می‌کرده‌اند و تجربیات عرفانی خود را در آینه اشعار‌ او تعبیر و تفسیر می‌کرده‌اند. اصطلاحات‌ خاص عرفانی و صوفیانه مانند «تجلی، حیرت، غیرت، خرقه، خانقاه، سالک، پیر، سماع، کرامات، طامات، شطح، دلق‌ مُرَقَّع، همّت، ا‌ستغنا، جذبه، حجاب» و ده‌ها اصطلاح دیگر به خوبی نشان می‌دهد که حافظ آشنایی‌ عمیقی با عرفان داشته است.

ستاره‌شناسی: حافظ در اشعار خود توجه ویژه‌ای به مسائل علم‌ نجوم کرده و به طور گسترده‌ای از اصطلاحات‌ این علم استفاده کرده‌است. به نظر می‌رسد که بهره‌گیری حافظ از اصطلاحات‌ علم‌ نجوم در حد‌ بهره‌گیری‌ ابزاری نیست و نشان از مطالعه و تأمّل‌ او در این دانش دارد.

 

 صورت و سیرت‌ حافظ

با توجه به شعرهای حافظ می‌توان برخی از ویژگی‌های ظاهری و باطنی او را بازشناخت. در مورد‌ صورت و ظاهر‌ حافظ متأسفانه اطلاعات‌ دقیق و مستندی در دست نیست؛ یعنی بر ما معلوم نیست که قامت، رنگ‌ رو، چشم و ابرو، شکل‌ موهای سر و رو و سایر ویژگی‌های ظاهری حافظ چگونه بوده است، اما از اشعار او چهار نکته را به روشنی می‌توان دریافت: 1) او مانند صوفیان خرقه می‌پوشیده است، 2) کلاه‌ نمدین بر سر می‌گذاشته است، 3) دستار‌ مولوی بر روی آن می‌بسته است و 4) صدایی خوش داشته است. غیر از این چیزی در مورد‌ ظاهر‌ حافظ نمی‌دانیم، اما در مورد منش و شخصیت او، بر اساس‌ اشعارش، می‌توان نکات زیادی را دریافت. از بررسی دقیق‌ اشعار‌ حافظ می‌توان این ویژگی‌ها را برای حافظ برشمرد: 1) ایمان‌ عمیق و عاشقانه به خداوند مهربان، 2) عشق‌ شدید به قرآن‌ کریم، 3) ژرف‌اندیشی درباره جهان و انسان، 4) عشق شدید به یادگیری دانش، 5) علاقه به وارستگی و خرسندی،

6) توجه شدید به مسائل‌ عرفانی و معنوی،

 7) میل‌ فراوان به لذت‌جویی و شادی‌خواهی،

 8) جمال‌پرستی و حساسیت به زیبایی، 9) علاقه زیاد به زبان و ادبیات عربی، 10) شیفتگی‌ شدید نسبت به مقام‌ شعری‌ خود، 11) دوری از تعصب و جزم و جمود‌ مذهبی، 12) علاقه به تنهایی و خلوت‌نشینی، 13) عشق‌ شدید به شهر‌ شیراز، 14) علاقه نداشتن به مسافرت، 15) توجه‌ عمیق به مسائل‌ سیاسی و اجتماعی و اظهار نظر درباره آنها، 16) میانه‌روی در لذت‌گرایی و زهدورزی، 17) ترجیح دادن‌ عشق بر عقل، 18) علاقه شدید به زیبایی‌های طبیعت بویژه در فصل‌ بهار، 19) شوخ‌طبعی و طنازی، 20) سحرخیزی، 21) خوش‌بینی و امیدواری، 22) گستاخی و شهامت برای فراتر رفتن از مرزهای اندیشه و عاطفه در زمانه خود و به دست آوردن‌ چشم‌اندازی ویژه خود برای نگریستن به جهان، 23) عفت‌ کلام و پاکی‌ قلم، 24) فقر و نداری.

 

 آثار حافظ

تنها اثری که از حافظ باقی مانده است، دیوان‌ اوست که نسبت به آثار‌ فردوسی و مولوی و سعدی، حجم‌ اندکی دارد، اما همین کتاب کم‌حجم از شهرتی جهانی برخوردار است. حافظ نمونه اعلای‌ کم‌گویی و گُزیده‌گویی است. این دیوان شامل‌ اشعار حافظ در قالب‌های مختلف‌ شعری است که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم: 1) غزلیات: مهمترین بخش‌ دیوان‌ حافظ را غزلیات او تشکیل می‌دهند و همین غزلیات باعث‌ شهرت حافظ شده‌اند. تعداد غزلیات حافظ در نسخه‌های مختلف فرق می‌کند، اما با اطمینان می‌توان گفت که تعداد غزلیات‌ او به پانصد غزل نمی‌رسد. در معروف‌ترین نسخه دیوان حافظ 496 غزل وجود دارد. غزلیات حافظ همه به زبان فارسی هستند، البته تعدادی از غزل‌های او به شکل «مُلَمَّع» هستند؛ یعنی بخشی از آنها به فارسی و بخشی دیگر به عربی هستند و یک غزل‌ عربی هم در دیوان حافظ وجود دارد، 2) قطعه‌ها: در دیوان حافظ 29 قطعه وجود دارد. بیشتر این قطعه‌ها درباره مسائل‌ تاریخی و اجتماعی‌ زمان شاعر هستند و از آنها می‌توان اطلاعات‌ ارزشمندی درباره حافظ و زمانه او به دست آورد. تعدادی از این قطعه‌ها شامل‌ ماده‌تاریخ‌هایی هستند که حافظ آنها را برای ثبت تاریخ‌های مهم سروده است، 3) رباعیات: در دیوان حافظ 42 رباعی وجود دارد. غالب‌ این رباعی‌ها درباره عشق و عرفان هستند، 4) مثنوی‌ها: در برخی از نسخه‌های دیوان حافظ چهار مثنوی و در بعضی دیگر یک مثنوی وجود دارد، 5) ساقی‌نامه‌ها: در برخی از نسخه‌های دیوان حافظ دو ساقی‌نامه و در بعضی دیگر یک ساقی‌نامه وجود دارد، 6) قصیده‌ها: در دیوان‌ حافظ تعدادی قصیده وجود دارد. تعداد این قصیده‌ها در برخی از نسخه‌ها پنج مورد و در برخی دیگر هفت مورد است. این قصیده‌ها به شیوه قصاید‌ ظهیر‌ فاریابی و انوری ابیوردی سروده شده‌اند و همه آنها در مدح‌ پادشاهان و بزرگان هستند. به نظر می‌رسد که حافظ به این شیوه علاقه‌ای نداشته است؛ زیرا سرودن‌ پنج یا هفت قصیده در طول‌ پنجاه سال شاعری، چندان قابل توجه نیست،

 7) ترکیب‌بند و ترجیع‌بند: در برخی از نسخه‌های دیوان حافظ یک ترجیع‌بند و دو ترکیب‌بند وجود دارد. گذشته از دیوان حافظ که امروزه موجود است، ظاهراً حافظ در تفسیر قرآن و فنون‌ ادبی نیز نوشته‌هایی داشته است، اما متأسفانه هیچ‌یک از آنها به دست ما نرسیده‌اند.

 

 آرامگاه‌ حافظ

 آرامگاه حافظ در شهر‌ شیراز، در محله‌ای به نام‌ «مُصَلّا» قرار دارد. مُصلّا یکی از گردشگاه‌های بسیار زیبای شیراز، در زمان‌ حافظ بوده و او علاقه زیادی به آن داشته است. حافظ سه بار در اشعار خود با شور و شوق تمام از زیبایی و فَرح‌انگیزی‌ مصلّا سخن گفته‌است. امروزه شهرت این مکان به خاطر آرامگاه‌ حافظ است و به همین دلیل به «حافظیه» معروف است. قبر حافظ در ابتدا به صورتی معمولی و ساده بود. شصت و پنج سال پس از مرگ حافظ، استاد محمد بنایی که معمار و وزیر‌ ابوالقاسم‌ گورکانی بود، نخستین عمارت را روی قبر حافظ ساخت. این عمارت در طول تاریخ بارها مرمت شد و بویژه در زمان شاه عباس صفوی به شکلی عالی بازسازی شد. این بنا نیز به مرور ایّام رو به ویرانی نهاد، تا اینکه کریم‌خان زند، حاکم‌ دادگر و خوشنام‌ شیراز، در سال 1186 بنایی بسیار وسیع و زیبا و تالاری شایسته روی مزار حافظ ساخت و سنگ‌ قبری نیز برای آن فراهم کرد. این عمارت تا سال 1314 آباد بود و البته طبیعی است که این عمارت نیز مانند هر بنایی به بازسازی و مرمت نیاز داشت و در این مدت‌ طولانی نیز بارها توسط عاشقان‌ حافظ بازسازی و تعمیر شد. در زمان حکومت رضا خان  و در هنگامی که استاد علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ بود، آرامگاه حافظ به طور کامل از نو ساخته شد و به شکل امروزی درآمد. در سال ۱۳۱۴ ﻫ. ش سرهنگ علی ریاضی، رئیس فرهنگ فارس، با کمک‌ علی اصغر حکمت و نظارت علی سامی، با طراحی آندره گدار‌ فرانسوی و با الهام‌گیری از عناصر معماری عهد کریمخان زند، بنای حافظیه را بازسازی کردند. بعد از انقلاب‌ اسلامی، در سال ۱۳۸۶ نیز آرامگاه‌ حافظ به طور جدی مرمت و بازسازی شد.

مساحت حافظیه ۲ هکتار است و از ۲ صحن شمالی و جنوبی تشکیل شده است که این صحن‌ها توسط تالاری از یکدیگر جدا شده‌اند. این مجموعه چهار در دارد که در‌ اصلی‌ آن در سمت جنوب قرار گرفته ‌است. تالار حافظیه که از آثار دوره زندیان است، پنجاه و شش متر طول و هشت متر عرض دارد و از بیست ستون سنگی، هرکدام به ارتفاع پنج متر تشکیل شده ‌است. این عمارت، در عین سادگی، یکی از زیباترین و دلرباترین ساختمان‌های ایران است. امروزه حافظیه یکی از جاذبه‌های مهم گردشگری به شمار می‌رود. حافظ خود در بیتی مشهور پیش‌بینی کرده بود که روزی آرامگاه او زیارتگاه‌ رندان جهان خواهد شد: «بر سر تُربت‌ ما چون گذری، همّت خواه // که زیارت‌گه‌ رندان‌ جهان خواهد بود.» اسکناس‌های هزار ریالی ایران از سال ۱۳۴۱ ﻫ. ش تا سال ۱۳۵۸ با نمایی از آرامگاه حافظ چاپ و نشر می‌شدند. سکه‌های پنج ریالی برنز ایران نیز از سال ۱۳۷۱ ﻫ. ش تا سال ۱۳۷۸ به نقشی از آرامگاه حافظ آراسته بودند.

 

 افسانه‌پردازی در مورد حافظ

یکی از ویژگی‌های انسان‌های بزرگ آن است که شخصیت‌ آنها در هاله‌ای از افسانه‌ها و حکایت‌های شگفت‌آور پوشیده می‌شود. این افسانه‌ها و داستان‌ها از سویی شخصیت‌ مورد نظر را تحریف و استحاله می‌کنند و از سوی دیگر جاودانگی‌ او در میان مردم‌ معمولی را تضمین می‌کنند. در مورد حافظ هم افسانه‌های فراوانی وجود دارد. شاید دلیل‌ این مسأله آن باشد که او در بین‌ همه ایرانیان محبوبیت و شهرت‌ بسیار زیادی داشته، ولی اطلاعات دقیقی در مورد زندگی او در دست نبوده‌ و همواره پرسش‌هایی جدی درباره شیوه زندگی او وجود داشته‌است؛ از این رو دوستداران‌ حافظ در مورد زندگی او داستان‌ها و افسانه‌هایی

سر‌ هم کرده‌اند. بیشتر این افسانه‌ها را می‌توان به‌آسانی و با استفاده از شواهد تاریخی، یا با استفاده از اشعار حافظ رد کرد، اما می‌شود از آنها برای تحلیل‌های مردم‌شناسانه و جامعه‌شناسانه بهره‌ها برد. برخی از افسانه‌ها و قصه‌های مشهور در مورد حافظ عبارتند از:

 1) داستان‌ عشق‌ او به دختری به نام‌ شاخ‌ نبات، 2) داستان‌ شاعر شدن‌ او بر اثر عنایت‌ حضرت علی (ع) در عالم‌ مُکاشفه، 3) داستان‌ دیدار‌ او با تیمور‌ لنگ،4) داستان‌ مُجالست و مناظره او با همسر‌ شاه شجاع، 5) داستان مُسافرت‌ او به هرمز و ترسیدن‌ او از دریا، 6) داستان‌ مربوط به بیت‌ «گر مسلمانی از این است که حافظ دارد // وای اگر از پس‌ امروز بود فردایی» و 7) داستان مخالفت‌ دشمنان‌ حافظ با دفن‌ او در قبرستان‌ مسلمانان و تفأل به دیوان‌ او. به هر حال این افسانه‌ها و قصه‌ها که برخی از آنها بسیار زیبا و خواندنی هستند، مقام‌ والای‌ حافظ را در نظر ایرانیان نشان می‌دهند.

 

 فال حافظ

 یکی از معروف‌ترین مسائل در ارتباط با شعر‌ حافظ، مسأله «فال گرفتن با دیوان‌ حافظ» است. اما چرا با دیوان حافظ می‌توان فال گرفت؟ در پاسخ باید گفت که مسلماً در این کار رازی ناگشودنی وجود دارد که با تحلیل‌های علمی و عقلی گشودنی نیست. از دیرباز حافظ را «لسان‌الغیب» و «خواجه اهل‌ راز» نامیده‌اند؛ زیراکه به نظر‌ بسیاری از مردم، او سخنگوی جهان‌ غیب است و از رازهای خدا خبر دارد. درباره این موضوع به صورت علمی نمی‌توانیم سخن بگوییم. اما آنچه با توجه به بحث‌های قبلی می‌توان گفت، این است که شعر‌ حافظ به چند دلیل قابلیت فال گرفتن را دارد:

 1) استقلال‌ معنایی و تنوع‌ موضوعی: در شعر حافظ موضوعات متنوع و متعددی بیان شده‌اند و از آنجا که این موضوعات درباره مهم‌ترین مسائل‌ زندگی هستند، هر کسی می‌تواند در یک غزل موضوعی را بیابد که به نیت او نزدیک است،

 2) استفاده گسترده از واژه‌های عاطفی: منظور از واژه‌های عاطفی، واژه‌هایی هستند که معانی و مصادیق فراوانی دارند و برای افراد مختلف در حالات گوناگون معانی‌ مختلفی دارند. این واژه‌ها به سخن‌ عمقی خاص می‌بخشند و آن را بسیار تأویل پذیر می‌کنند،

 3) استفاده فراوان از «ایهام»: ایهام باعث می‌شود که واژه‌ها دو پهلو و چند پهلو شوند و حافظ به گونه‌ای از ایهام استفاده می‌کند که سخن او بشدت رنگارنگ و تفسیرپذیر می‌شود و هرکسی با هر ذهنیتی می‌تواند معنای مورد نظر خود را از متن دریافت کند،

4) پیوند شدید و عمیق با قرآن کریم: شعر حافظ هم در واژه‌ها و عبارات و جملات و هم در ساختار پیوند‌ استواری با قران کریم دارد؛ ازاین‌رو طبیعی است که کتاب او در کنار قرآن طرف‌ مشورت‌ معتقدان‌ خود باشد. گفتنی است که فال حافظ اختصاص به ایرانیان ندارد و در کشورهای دیگر، از جمله ترکیه، هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش و کشورهای آسیای میانه با دیوان‌ حافظ فال می‌گیرند.

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: