استاد جامع‌الاطراف / محمود محقق

1396/4/20 ۰۷:۴۹

استاد جامع‌الاطراف / محمود محقق

خداوند متعال را سپاسگزارم که بر بنده منّت نهاد تا با ارشاد و راهنمایی والد معظّم و دانشمند خویش به محضر استاد یگانه و ذی‌فنون، حضرت استاد سیدعبدالله انوار، راه یابم.

 

 

خداوند متعال را سپاسگزارم که بر بنده منّت نهاد تا با ارشاد و راهنمایی والد معظّم و دانشمند خویش به محضر استاد یگانه و ذی‌فنون، حضرت استاد سیدعبدالله انوار، راه یابم.

استاد طبیب است مؤید زخداوند

‌بل کز حکَم و علم مثال است مصور

از آن زمان تا کنون علاوه بر آن که موفق شدم قسمت‌هایی اعظم از کتب معقول و منقول را خدمت آن استاد فرزانه قرائت و تلمذ نمایم، سابقة رفاقت‌ صمیمی بیش از شصت ساله‌ای که میان حضرت استاد سید‌عبدالله انوار (دامت برکاته العالیه) و پدرم، حضرت استاد مهدی محقق (دام ظله العالی)، برقرار است، موجب آن شد که همواره اینجانب مورد الطاف بی‌کران‌ استاد انوار قرار گیرم . از این رو با استمداد از کلام نورانی حضرت سیدالساجدین امام‌زین‌العابدین(ع): و حق سائسک بالعلم التعظیم له (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص ۶۲۰)

و با تمسک به این سنت کهن و پسندیده در تمدن اسلامی که شاگرد همواره باید قدرشناس استاد خویش باشد: ان یعرف له حقه و لاینسی له فضله و من ذالک ان یعظم حرمته (تذکره السامع‌و المتکلم‌فی‌آداب‌العالم‌و المتعلم‌ ، ابن جماعه، ص ۹۰)، بر خود واجب دانستم که عشری از معشار خدمات استاد انوار را در این مقاله بیان کنم. هرچند نگارنده به خوبی می‌داند که زبان و گفتار عاجز از وصف یک عمر زحمات و مشقاتی است که جناب استاد در اعتلا و پاسداری از فرهنگ ایرانی و اسلامی متحمل شده‌اند.

لایدرک الواصف المطری خصائصه

و ان یکن سابقاً فی کل ما وصفا

از این جهت خود را کوچکتر از آن می‌دانم که دربارة استاد انوار قلمفرسایی کنم اما با توجه به ضرب‌المثل معروف «ما لا یدرک کله لایترک کله» به شمه‌ای از احوالات و آثار استاد در این مقاله خواهم پرداخت.

 

تعلیم و تربیت

در فرهنگ اسلامی بر تعلیم و تربیت تأکید فراوان شده است. وجود احادیث بسیار از پیغمبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) مبنی بر فراگیری دانش و زدودن جهل خود گویای این مطلب است:

قال رسول‌الله: خیر الدنیا و الآخره مع العلم و شر الدنیا و الآخرة مع الجهل (المستطرف فی کل فن مستظرف، شهاب‌الدین الابشیهی، ج۱، ص۱۹)

قال امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب (علیهما‌السلام): ینبئ عن قیمه کل امرئ علمه و عقله (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، ص ۴۱).

بسیاری از محققان و پژوهشگران رشد و پیشرفت خیره‌کننده تمدن اسلامی در قرون اولیه را مرهون همین احادیث و جملات از بزرگان در تشویق به علم‌آموزی می‌دانند. از این رو گستره سرزمین‌های اسلامی شاهد سر برآوردن ستارگانی در عرصة علم و دانش بود که در نوع خود کم‌‌نظیر یا بی‌نظیر بوده‌اند. اما متأسفانه با فزونی‌ جهل و جهال و بی‌تدبیری سران و حکام، چراغ این تمدن عظیم در قرون میانی رو به افول نهاد.

اما در ایران قضیه متفاوت بود. چراغ علم در این مرز و بوم، خصوصا از دوره صفویه به بعد علاوه بر آنکه هیچ رو به خاموشی ننهاد، بلکه روز به روز روشن‌تر شد، در این دوره شاهد بروز متفکرانی بودیم که ساحت علم و اندیشه را توسعه و گسترش دادند. در فلسفه اسلامی مکتبی به نام «حکمت متعالیه» توسط ملاصدرا تأسیس شد که تمامی نحله‌های مهم فکری تا آن زمان را در خود جمع کرد.

بعدها این مکتب توسط حکمای بعدی نظیر آخوند ملاعلی نوری و حاج ملاهادی سبزواری به اوج خود رسید. با ورود ملا عبدالله زنوزی از شاگردان ملاعلی نوری به دارالخلافة طهران حوزه فلسفی تهران شکل گرفت که در دوره بعد حکمایی نظیر آقا محمدرضا قمشه‌ای، ملاعلی مدرس زنوزی، میرزا ابوالحسن جلوه و در نهایت میرزا حسن کرمانشاهی از چهره‌های شاخص این حوزه بودند.

از سوی دیگر، در فقه و اصول‌ فقه با ظهور شیخ مرتضی انصاری دزفولی تحول و دگرگونی عظیمی در این دو علم پدید آمد تا آنجا که با گذشت یک و نیم‌قرن از وفات شیخ اعظم هنوز حوزه‌های علمی تحت تأثیر آرا و عقاید او قرار دارند. پس از مهاجرت میرزاحسن آشتیانی از شاگردان برجسته شیخ انصاری به تهران ، خیل عظیمی از تشنگان علم و معرفت به حوزه درسی او پیوستند.

 

خاندان انوار

از جمله کسانی که خوشه‌چین خرمن‌های معارف حکمی، فلسفی، فقهی و اصولی این بزرگان در شهر تهران بوده است باید به آسید یعقوب انوار شیرازی، پدر استاد انوار، اشاره کرد. خاندان انوار یکی از بیوتات کهن علمی است که از درون آن علما، ادبا، فقها و فلاسفة بسیاری برخاستند و سرسلسلة آن به یکی از مفاخر جهان تشیع یعنی سیدنعمت‌الله جزائری می‌رسد. آسید یعقوب پس از تحصیل مقدمات در شیراز، به تهران مهاجرت نمود و از حوزه درسی بزرگانی نظیر میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا حسن کرمانشاهی و میرزا هاشم اشکوری در حکمت و عرفان و میرزا حسن آشتیانی، شیخ عبدالنبی نوری و سید ابوطالب زنجانی در فقه و اصول بهره‌مند گشت. کسانی که با جناب استاد انوار آشنایی دارند، می‌دانند که ایشان ارادت تام و تمامی به جناب شیخ مرتضی انصاری دارند تا آنجا که بر دو کتاب مهم شیخ یعنی «رسائل» و «مکاسب» حواشی و تعلیقات مفصلی نگاشته‌اند.

به نظر نگارنده، این عشق و علاقة فراوان علاوه بر منزلت علمی والای شیخ مرتضی، ناشی از ارادت فوق‌العاده پدر استاد به شاگرد برجسته شیخ مرتضی یعنی میرزا حسن آشتیانی است. جناب استاد انوار به نقل از والد معظّم‌شان می‌فرمودند: در درس میرزا حسن بیش از ۲۰۰ نفر شرکت می‌کردند و هنگامی که میرزای آشتیانی با آن طلاقت بیان و فصاحت لسان و گسترة معلومات شروع به تقریر مباحث فقهی و اصولی می‌کرد، تمامی شاگردان مات و مبهوت استاد می‌شدند. با این وجود، جناب میرزاحسن خود را ریزه‌خوار سفره علمی شیخ مرتضی می‌دانست. حتی در روزی که ایراد و اشکالی بر جناب شیخ مرتضی وارد می‌کند، ولی بعد از مدتی آن را ناروا اعلام می‌دارد، آسید یعقوب انوار در مجلس درس به دفاع از استاد خویش برخاسته و آن اشکال را وارد می‌داند. اما جناب میرزای آشتیانی در پاسخ به شاگرد خود می‌گوید: «شأن‌ شیخ مرتضی اجل از آن است که کسی همچون من بر او اشکال وارد کند.»

حاصل و نتیجه تحصیلات عمیق آسید یعقوب انوار در حواشی و تعلیقات محققانه و عالمانة او بر کتبی نظیر شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری، اسفار ملاصدرا، رسائل و مکاسب شیخ مرتضی انصاری هویدا گشته است. از همه مهمتر باید به پنج جلد تاریخ مشروطه ایران اشاره کرد که آسید یعقوب به عنوان یکی از بزرگان این نهضت که از بطن ماجرا شاهد وقایع و حوادث مهمی بوده، به ثبت خاطرات خویش از آن دوران پرداخته است.

نگارنده شکی ندارد که در صورت چاپ این کتاب، کتب مهم نوشته شده درباره تاریخ مشروطیت نظیر تاریخ بیداری ایرانیان ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران دکتر مهدی ملکزاده و تاریخ مشروطه ایران احمد کسروی از حیث اعتبار در درجات نازل‌تری قرار خواهند گرفت. متأسفانه هیچ یک از آثار پدر استاد انوار با وجود آنکه استاد خود بسیاری از آنها را استنساخ و تصحیح نموده است به علت عدم توجه مسئولان فرهنگی چاپ و منتشر نشده است.

این در حالی است که در دنیای امروز که کتب بی‌محتوا و کم‌ارزش در تیراژ چند هزار منتشر می شود، آثار کم‌نظیر و با‌ارزش آسید یعقوب انوار در زوایای خمول قرار گرفته و عناکب نسیان بر آن تار بسته است. حال که رشتة کلام به اینجا رسید، برای آن که داغ دل خویش و دوستداران استاد انوار تازه شود، باید اشاره‌ای به آثار چاپ نشدة حضرت استاد خصوصاً حواشی مفصل ایشان بر کتاب گرانسنگ شفا کنم.

 

آثار چاپ نشده

کسانی که با آثار شیخ‌الرئیس آشنا هستند می‌دانند که متن کتب شیخ مشکل‌تر از مطلب علمی ایشان است. استاد انوار با توجه به جامعیتی که در علوم اسلامی دارند، به تبیین مطالب علمی و معضلات متنی‌ کتاب شفا پرداختند و به‌خوبی از عهدة آن برآمدند. اگر مسئولان فرهنگی مربوطه قدر و منزلت شیخ‌الرئیس و آثار او را در جهان می‌دانستند لحظه‌ای در انتشار حواشی عالمانه استاد انوار درنگ نمی‌کردند.

خوشبختانه اخیرا به همت یکی از شاگردان استاد ترجمه و تعلیقات ایشان بر قسمت موسیقی شفا چاپ شد که این امر موجب شادمانی و خشنودی علاقه‌مندان و دوستداران میراث کهن شده است. امیدواریم با این روند آثار دیگر استاد در دسترس اهل علم قرار گیرد.

در گذشته طلایه‌داران فرهنگ قدیم برای علم شرف ذاتی قائل بودند و آن را صرفا وسیله‌ای برای کسب اهداف مادی و دنیوی خویش نمی‌پنداشتند، از این رو در تحصیل علم و دانش مجاهدت‌های فراوانی می‌کردند.

العلم من اشرف الولایات

یاتیه کل الوری و لایاتی

جناب استاد انوار را به‌حق باید یکی از بازماندگان آن دوران دانست. حضرت استاد در طول عمر بابرکت خود با تلاش و جدیت فراوان به فراگیری علوم و فنون عقلی و نقلی پرداختند ازجمله شرح منظومه حاجی سبزواری و کفایه الاصول آخوند خراسانی را نزد شهیدمرتضی مطهری و دکتر ابوالقاسم گرجی به درس خواندند و در ریاضیات جدید از محضر دکتر محمد بهجت و دکتر محسن هشترودی بهره‌مند شدند. نتیجه این کوشش مثال‌زدنی، جامعیت ایشان در علوم مختلفی نظیر فلسفه، موسیقی، ریاضی، فقه و اصول است.

 

عشق و شور خود به علم

استاد اکنون که در ۹۳ سالگی به سر می‌برد از این عشق و شور خود به علم و دانش دست بر نداشته است و با تمام وجود وقت خویش را صرف مطالعه، تألیف و تدریس به شاگردان می‌کند. نگارنده خود به کرّات دیده است که استاد برای حل و تبیین و شرح مطلبی علمی ساعت‌ها برای آن وقت گذاشته و تا گره‌گشایی از آن مطلب نکرده، خواب و خوراک را بر خود حرام کرده است. این شور و شوق در این سن و سال مرا یاد این عبارت لطیف در کتاب منیه‌المرید می‌اندازد:

قال بعض العارفین الیس المریض اذا منع عنه الطعام و الشراب و الدواء یموت؟ کذا القلب اذا منع عنه العلم و الفکر و الحکمه یموت‌ (منیه‌المرید فی آداب المفید و المستفید، شهید ثانی، ص۱۲۲).

با وجود آنکه عوارض سالمندی استاد را رنج می‌دهد، هنگامی که مشغول تعلیم و تدریس به شاگردان می‌شود، هر گونه دردی را فراموش می‌کند و مرا به صدق این ضرب‌المثل معروف می‌رساند: یتشعب من العلم السلامه و ان کان صاحبه سقیماً یموت (منیه‌المرید فی آداب المفید و المستفید، شهید ثانی، ص۱۲۲).

ان‌شاءالله سایه استاد سیدعبدالله انوار تا سال‌های مدید بر سر دوستداران، علاقه‌مندان و جامعه علمی کشور مستدام باشد.

بعون الله و کرمه

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: