طریقت صفویه، ترکیب‌بند محتشم / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش پانزدهم

1395/9/21 ۰۸:۵۳

طریقت صفویه، ترکیب‌بند محتشم / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش پانزدهم

شهادت پدیده‌ای مقدس و در نتیجه با معتقدات دینی درآمیخته است. پس از اسلام دین و دنیای مرد ایرانی تغییر کرد؛ اما بسیاری از تصورات آیین و اجتماع کهن که در اعماق ناخودآگاه وی رسوب کرده بود، بر جای ماند. پس از زمان‌ها پاره‌ای از یاد رفت و پاره‌ای دیگر با اندیشه‌ها و زندگی جدید درآمیخت و تصورات و ذهنیات تازه‌ای ساخت

 

شهادت پدیده‌ای مقدس و در نتیجه با معتقدات دینی درآمیخته است. پس از اسلام دین و دنیای مرد ایرانی تغییر کرد؛ اما بسیاری از تصورات آیین و اجتماع کهن که در اعماق ناخودآگاه وی رسوب کرده بود، بر جای ماند. پس از زمان‌ها پاره‌ای از یاد رفت و پاره‌ای دیگر با اندیشه‌ها و زندگی جدید درآمیخت و تصورات و ذهنیات تازه‌ای ساخت.

داستان شهادت سیاوش از این گروه ماندنی‌ها بود و ماند؛ اما از آنجا که شهید قهرمانی دینی است، مؤمنان تازه نیازمند شهیدی از مقدسان دین خود بودند. البته شهادت سیاوش نیز وابسته به عالم بالاست؛ اما او نمی‌توانست در نظر مسلمانی مؤمن مبشر نجات باشد؛ زیرا این موهبت را هر دینی از راه خود به پیروانش نوید می‌دهد و انجام آن را از بزرگان و مقدسان خود چشم دارد. در نظر چنین مسلمانی، سرگذشت آن نامراد هشدار و عبرت است، نشان بیداد قوی دستان دنیادار و مظلومی پاکان و پیروزی نهایی حقیقت بر کذب است. دنیای فانی جنت افراسیاب و جهنم سیاوش است و آخرت باقی به عکس؛ اما دیگر او را در مقام آن برگزیده‌ای که با رسالتی آسمانی روزگار را دگرگون کند، نمی‌دانند.

مسلمانی ایرانی که در آب و هوای سنت‌های اساطیری و فرهنگی خود می‌روید، محتمل است که سیاوش را در چنین مقامی احساس کند. در پسِ چنان تصویر خودآگاهی از افسانه شاید چنین دریافت ناخودآگاهی نیز خفته باشد. اما این دریافت نمی‌تواند به خودآگاه مرد مسلمان راه یابد؛ زیرا هرچند مجوسان اهل کتابند، ولی رستگاری و معاد تمهیدات دیگری دارد. چون «عالمی دیگر ساخته شد، آدمی دیگر بباید ساخت» و این آدم دیگر، حسین علی شهید کربلاست. سیاوش الهی جای خود را به او واگذاشت و تعزیه جای سوگ سیاوش را گرفت.

شهادت از آن شیعیان است که در عین مسلمانی، با دستگاه خلافت بغداد بیگانه بودند. در دورانی که مسلمانی مرادف قومیت و فرهنگ عرب بود، عجمان که از تاریخ و فرهنگ خود گسیخته نشدند، چون قوم متفاوتی بر جای ماندند. آنها به سبب مسلمانی در عربها مستحیل نشدند و درنتیجه حکومت خلیفه بغداد برای آنان حکومت قومی دیگر بود.

البته در دوران اسلامی تاریخ ایران، ملیت نشان یگانگی یا بیگانگی نبود. اسلام آن رشته‌ای بود که مؤمنان را به هم می‌پیوست. هر که مسلمان بود، خودی بود و هر که نبود، بسته به آیینی که داشت، به درجات بیگانه بود. مسلمانان برادر بودند؛ اما ایرانیان مسلمان، برادران ناتنی! مذهب تشیع این احساس غیریت را شدیدتر کرد. اگر دین وجه اشتراک مردم بود، پس خلاف در دین و پیروی از مذهبی دیگر، وجه اختلاف و مایه جدایی بود. بدین‌سان شیعیان ایرانی دستگاه خلافت را ظلمه و فرمانروایی آن را ناحق می‌دانستند و خود را از نظر مذهبی و قومی برحق و ستمدیده می‌پنداشتند. این احساس مظلومی مضاعف، آنان را به مظلومان دیگر، به خاندان علی می‌پیوست. شیعیان به مذهب آنان و در دشمنی با خلیفة دمشق و بغداد همدل آنان بودند.

ماجرای شهادت حسین و همراهان او نه تنها در دل شیعیان، که در نظر مسلمانان عدالت‌طلب، مقابله تشنگان حقیقت است با فاسقان دنیادار.(ترجمه تفسیر طبری به اهتمام حبیب یغمایی، ج ۵، ص ۱۳۸۶ به بعد دیده شود.) آنگاه که حسنک وزیر را به کشتن می‌برند، به یاد شهید کربلاست که می‌گوید: «جهان خوردم و کارها راندم و عاقبت کار آدمی مرگ است. اگر امروز اجل رسیده است، کس باز نتواند داشت که بر دار کشند یا جز دار، که بزرگتر از حسین علی نی‌ام.»(تاریخ بیهقی، به اهتمام دکتر فیاض، ص ۱۸۴) حسنک را تهمت زده بودند که قرمطی است؛ اما از انکار او و سخن ابوالفضل بیهقی چنین برمی‌آید که این فقط دستاویز قتل بود. پس در نزد گوینده و نویسنده‌ اهل سنت هم مرگ امام سوم ظالمانه‌ترین و ناحق‌ترین مرگ است که بدان مثل می‌زنند تا شیعیان شیفته آن بزرگوار، خود چه گویند!

 

باری، آن سنت شهادت و سوگواری برای سیاوش که تاریخ بخارا بدان اشاره‌ای کرده، ظرفی به از این نمی‌یافت؛ چنان که عطار در فضیلت امیرالمؤمنین حسین علیه السلام، گوید:

بسی خون کرده‌اند اهل ملامت

ولی این خـــون نخسبد تا قیـــامت

هر آن خونی که بر روی زمانه‌ست

برفت از چشم و این خود جاودانه‌ست

چـــو ذاتش آفتــاب جاودان بود

ز خـون او شفق بـــاقی از آن بـــود

چو آن خورشید دین شد ناپدیدار

در ‌آن خــون چرخ می‌گردد چو پرگار

(خسرونامه، منسوب به عطار، به تصحیح و اهتمام احمد سهیلی خوانساری، ص ۲۵)

 

آنچه با نظام فکری دین جدید همساز نبود، فراموش شد و آنچه ماند، از اختلاط با وقایع تاریخی و داستانی دیگر اسطورة امام حسین و شهادت او و یارانش را فراهم ساخت. کارکرد این تحول ناخودآگاه و بسیار پنهان در بطن تصورات مؤمنان بود. از همین رو نشانه‌های آن نیز در ادبیات کتبی و حتی شفاهی زبان‌های ایرانی و فرقه‌های مذهبی ایرانیان سخت نادر است. از جمله در سرودهای دینی «یارسان»(سرودهای یارسان از‌ آن پیروان اهل حق است.) مذهب یا مسلک اهل حق یکی از رشته‌های وابسته به مذهب تشیع است و مجموعه‌ای است از عقاید و آداب خاص مذهبی که با ذخایر معنوی ایران پیش از اسلام و افکار فرق غالی پس از اسلام ـ که به خصوص در مناطق غرب ایران پراکنده بوده‌اند ـ درهم آمیخته است.»(دکتر محمد مکری، مقدمه شاهنامه حقیقت، ص‌سوم) روح عالی قلندر از‌ هابیل به جمشید و از وی به ایرج و سیاوش و امام حسین و سپس به باباطاهر و دیگران… [تجلی] کرد.( سرودهای دینی یارسان، ترجمه ماشاءالله سوری، نقل به معنی از ص ۸۹ تا ۹۵)

در این کتاب می‌خوانیم: «… به باور یارسان انسان دارای ذره‌ای از ذرات خدایی است… این ذرات الهی که در جسم آدمی وجود دارد همیشه در نزد پاکان و برگزیدگان در گردش می‌باشد. یارسان این… را… دونادون می‌گویند.» «دون» برگزیده‌ای است که ذات پروردگار در او [تجلی] کرده است.(همان کتاب، ص‌۱۷۶)

۱ـ آو تشت طلا

۲ـ سه دونم چین آو تشت طلا

۳ـ اوّل سیاوخش، دومین یحیی

۴ـ سیمین حسین پور شهنشاه

۵ ـ و تشت طلا کردن نخچیرم

۶ ـ جدا کردن رأس منیرم(همان کتاب، ص‌۱۵۲، متن قسمتی از سرود شماره ۴)

ترجمه: به تشت طلا، سه دون و تجلی من به تشت طلا رفته است: اوّل سیاوخش، دوم یحیی، سوم حسین فرزند شهنشاه، تشت طلا مرا نخجیر کرده است و سر نورانی و نورافشانم را از تن جدا کرده است.

 

اسطورة خون سیاوش به صورت‌های دیگر با شهادت یحیی، درآمیخته است. در تعزیة شهادت یحیی عالم (به شاه) می‌گوید:

خطاب من به تو‌ای پـادشاه عرش سریر

شنو تـــو عــرض مـرا و کلام من بپذیر

کنون که کشتن یحیـی تو را بوَد منظور

بدان که من به تواریخ دیـــده‌ام مسطور

که قطره‌ای اگر از خون او چکد به زمین

دگر گیـاه نمی‌روید از زمیـــن به یقین

در این خصوص نمــا فکری‌ای امیر دقیق

که خون او نچکد بر زمین به هیچ طریق

(تعزیه شهادت یحیی زکریا، نسخه خطی کتابخانه ملی، شماره ۴۸۱۶)

 

« آنجا که یحیی را کشته بودند، آن خون همی جوشید و هر چند که خاک بر سر آن می‌ریختند، خون بر سر خاک می‌آمد و همچنان می‌جوشید و خبر این خون یحیی به همة جهان پراکنده شد. و مردمان می‌گفتند که: مَلِک هیردوس با مردمان یکی شد و یحیی را بکشتند و آن خون او هیچ نمی‌آرامد و همچنان می‌جوشد.»(ترجمه تفسیر طبری، به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی، ج ۱، ص ۲۱۵)

۷ـ رواج(دهنده) هر دین سرحلقة پادشاهان

۸ ـ جمشید جم بند، نگهدار راههای(تنهایی)

۹ـ (تویی) ایرج، یحیی، سیاوش کی

۱۰ـ(آن گاه به صورت) حسین در کربلا کشته شدی

۱۱ـ عالی قلندر، طاهر قلندر

۱۲ـ دیگر چه گویم(برایت) پور اسکندر.(همان کتاب، قسمتی از سرود شماره ۸، ص‌۱۵۰)

بدین گونه حسین علی پس از سیاوش و یحیی و دیگران می‌آید. در تعزیه نیز شهادت امام حسین(ع) کشتن حضرت یحیی(ع) را به یاد می‌آورد، چنانچه از زبان حضرت زینب به برادرش گفته می‌شود:

مهلتی بهر یحیای زارم

تشت آبی برایش بیارم

خون پاکش به گل کی گذارم

و فلسفه مراسم تشت‌گذاری یا «تشت‌گردانی» بازماندگان طریقت صفویه از اینجا نشأت می‌گیرد.

و اندکی بعد در مجلسی دیگر از همان تعزیه می‌گوید:

یک ‌دم اجازه بده آیم به قتلگاه

رنگین کنم به خون، این کهنه معجرم

حیف است خون حلق تو ریزند بر زمین

یحیای من! اجازه که تشتی بیاورم

(تعزیه روز عاشورا، شهادت امام حسین، نسخه خطی قزوین ده‌موشقین)

و شهادت او صورت دیگری است از مرگ آنان. در اینجا شهید تازه پیشینیان را به فراموشی نمی‌افکند، بلکه در سلسله شهیدان با آنها درآمیخته می‌شود. ذات پروردگار در برگزیدگانی [تجلی] می‌کند و عجب آنکه همین برگزیدگان شهید می‌شوند. گویی دنیای خاکی وجود آنها را برنمی‌تابد و اگرچه این دنیا با ذات خدا کاری نمی‌تواند، اما جسم [تجلی] او را تباه می‌کند. شاید با این [تجلی] پیاپی زمین هرگز خالی از حجت نماند و همیشه امام عصری باشد. (شاهرخ مسکوب، سوگ سیاوش، خوارزمی، ۱۳۸۶، ص‌۸۶ ـ۸۱)

 

تفاوت علویان با غُلات

علویان غیرعرب در ترکیه، سوریه، عراق و ایران که به خیره و اشتباه «غُلات» خوانده می‌شوند و شاید به غلط درباره اعتقاد آنها مانند غُلات عرب در قرون دوم و سوم هجری می‌اندیشند، در حالی که علویان امروز در هیچ یک از ارکان و آداب و اندیشه اعتقادی که غُلات عرب داشتند، یکسانی و یگانگی با باور آنها ندارند، به‌ویژه دربارة حادثة کربلا که غُلات عرب به شیوة مسیحیان معتقد بودند حنظله بن اسعد شامی را به جای امام حسین(ع) به قتل رساندند (رک. رسول جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ۲۹۴ به بعد) تا شهادت امام حسین(ع) را در دایره لاهوتی محدود سازند و جنبه سیاسی را از آن بزدایند و عقاید مسیحیت را درباره شهادت عیسی مسیح(ع) وارد عقیده شهادت در کربلا نمایند. به هر حال امروزه آثاری از این اندیشه نمانده است و علویان در کشورهای اسلامی به علویان یارسان در ایران و عراق و کردستان ترکیه و… می‌رسند.

 

باری، آنها اولاً امام حسین(ع) را «شهید مظلوم» می‌دانند که شخصاً با یارانش به دست سپاهیان آل امیه به شهادت رسیده‌اند.

ثانیا فرمانروایی تمامی کشورهای قلمرو خلافت اسلامی را حق ایشان می‌دانند.

ثالثا با نگاهی کاملاً اعتقادی و سیاسی به حادثه کربلا نگاه می‌کنند.

رابعاً معتقدند در دوره‌های تجلی و ظهور انسان کامل، نخستین نشانه، وعدة انتقام خون امام حسین(ع) است.

خامسا شهود و تجلی عیسی مسیح(ع) را بر امام حسین(ع) امری معنوی، عرفانی، الهی و طبیعی در مقام برتری رسالت و رنج امام بر انبیای پیشین می‌دانند.

سادسا درباره حضرت مسیح(ع) همان فرمودة قرآن را قبول دارند و شهادت او را در راستای شهادت ‌هابیل، یحیی، زکریا، سیاوش و… می‌دانند و در تمام «سرانجام‌ها» که کتب اعتقادی آنهاست، مبارزه برای انتقام خون امام‌حسین(ع) برجستگی تمام دارد و همین اندیشه پشت صحنه طریقت صفویه است، و در آخرین دورة ظهور «دوره چهل‌تن» در عصر قاجاریه همین اعتقاد موج می‌زند؛ چنان‌که درویش لاچین می‌گوید:

حوونم هامیته‌ی حوون سیاووش

چون کویره‌ی ئافتاو جیهان مه‌دوجوش

حوونم هامیته‌ی حوون حوسه‌ینه‌ن

عاصه‌م له‌نگ بییه‌ن نه‌ی ده‌عوا و بینه‌ن

(زبور، حقیقت، ص۲۲۱، بند۴۲)

ترجمه: خونم آمیخته با خون سیاوش است. همانند کوره آفتاب جهان جوش می‌زند (در جوش است). خونم آمیخته خون حسین است. جهانیان معطل مانده‌اند، نه مبارزه‌ای است و نه صلحی وجود دارد.

گرده‌نم جله‌و

حه‌قم شناسا گرده‌نم جله‌و

حوون سیاوخش خیزو و په غه‌زه‌و

غه زاکه‌ی نه مولک تورکان عه‌رو

(همان، ۲۳۱، بند۶۲)

ترجمه: لگام سواره صاحب ظهور را گرفته‌ام. حق را شناخته‌ام که لگام سواره‌اش را گرفته‌ام. خون سیاوش از پی خشم قیام می‌کند تا با کافران در ملک ترکان عرب جنگ دین کند.

سیاخیزاوه

په‌ی حوون حوسه‌ین سیاخیزاوه

چه‌په‌رم ئامانه سه‌مت شاوه

غه‌زا مه‌که رو نه هه‌ردوو لاوه

(همان، ص۲۳۱، بند۶۲)

ترجمه: سیاه‌جامگان قیام کردند، برای انتقام خون حسین سیاه‌جامگان قیام کردند، سواره‌ام از سمت کوه شاهو آمده است. جنگ دین می‌کند در هر دو سو (ترک عثمانی، عرب).

و صدها نمونه مشابه از اولین دفتر تا زمان حاضر می‌توان «سرانجام»های قرن چهارم تا امروز به فارسی، کُردی، ترکی و… را شاهد آورد که بر این پیوستگی گواهی می‌دهند، چنان که شیخ رضا طالبانی (۱۸۳۱ ـ‌۱۹۱۰م) فرزند شیخ عبدالرحمن طالبانی ـ از مشایخ طریقت قادریه ـ می‌گوید:

در ماتم آل علی، خون همچو دریا می‌رود

تیغ است و بر سر می‌زند، دست است و بالا می‌رود

از عشق آل بوالحسن، این تیغ‌زن، وان سینه‌زن

داد و فغان مرد و زن، تا عرش اعلی می‌رود

پیراهن شمع خدا، یعنی حسین و مجتبی

جانها همی گردد فدا، سرها به یغما می‌رود

کوتاه کن انکار را، بدعت مگو این کار را

این سوگ آل حیدر است، این خون نه بی‌جا می‌رود

روی زمین پر همهمه، در دست جانبازان قمه

خون از بر و دوش همه، از فرق تا پا می‌رود

من چون ننالم این زمان، زار و ضعیف و ناتوان؟

کاین برق آه عاشقان، از سنگ خارا می‌رود

از ابن‌سعد بی‌وفا، شامی شوم پر جفا

بر آل بیت مصطفی، چندین تعدی می‌رود

تا می‌رسد به اینجا که همه آن حماسه را با ایران و ایرانیان پیوند می‌زند:

بغداد گردد لاله‌گون، در روز عاشورا به خون

از کاظمین آن سیل خون، تا طاق کسری می‌رود

وز طاق کسری سرنگون، ریزد به پای بیستون

وز بیستون آید برون، سوی بخارا می‌رود

خون سیاوش شد هبا، در ماتم آل عبا

تا دامن روز جزا، تا جیب عقبی می‌رود

من سنی‌ام، نامم «رضا»، کلب امام مرتضی

درویش عبدالقادرم، راهم به مولا می‌رود

*

باری، مولانا محتشم در بیان بت شکوی و در دل حضرت زینب(س) به مادر گرامی‌اش حضرت فاطمه زهرا(س) می‌گوید:

کای مونس شکسته‌دلان، حال ما ببین

ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند

در ورطه عقوبت اهل جفا ببین

در خُلد بر حجاب دو کون، آستین فشان

واندر جهان، مصائب ما برملا ببین

نی‌نی درآ چو ابر خروشان به کربلا

طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین

تن‌های کشتگان همه بر خاک و خون ‌نگر

سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین

آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام

یک نیزه‌اش ز دوش مخالف جدا ببین

آن تن که بود پرورشش در کنار تو

غلتان به خاک معرکه کربلا ببین

یا بضعه‌البتول، ز ابن‌زیاد، داد

کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد

    

    یادداشت

    منوچهر برومند (م.ب.سها) ‏۷۰ سال کوشش علمی و پژوهش فرهنگی

    دکترشبان شهیدی مودب سرباز انگلیسی، به ماندلی برگرد

    فتح الله آملی محافظه‌کاری در بودجه؟

    علیرضا خانی پیوند تلخ

     مهدی علیجانی راه مقابله با ترافیک سنگین

    رضا بابایی بنیان‌گذار مدارس جدید

     دکتر محمدعلی فیاض‌بخش کلاسی در زمهریر

    محمدجواد حجتی‌کرمانی خاطره‌ای منحصر به فرد از مرحوم مغفور آیت‌الله موسوی اردبیلی طاب ثراه...

     على اصغر شعردوست به مناسبت دهمین سالگرد وفات استاد عابد تبریزى در قله شعر دینى

    محمدصادق جنان‌صفت دولت پراولاد و بودجه‌ای که نمی‌تواند ندهد

    ابوالقاسم قاسم زاده خاورمیانه در آستانه تحول بزرگ!

    حسین شاکری ـ قائم‌مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نگاهبان میراث فرهنگی و ادبی ایران

    فتح الله آملی مقابله هوشمندانه

    حجت‌الاسلام والمسلمین محمد تقی فاضل میبدی درخت دوستی وآسایش دو گیتی

    سیدمحمد قدمگاهی* ایران، آمریکا و برجام

      ابوالقاسم قاسم زاده از ایران هراسی تا ایران ستیزی

    دکتر شهیدی مودب انتظار از جناب دکتر مطهری

    دکترسعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا عظمت و شکوهمندی مراسم اربعین و رضایتمندی ۸۲ درصدی زائران از ناجا

      محمدحسین دانایی نامه‌هایی از جلال و شمس آل احمد به پدر بزرگوارشان

    ابوالقاسم قاسم زاده نفت و سیاست

    دکتر محمدعلی فیاض‌بخش اندر حادثه دو قطار

    علیرضا خانی ریل

    محمد صادق جنان صفت این همه امکانات و ناتوانى هاى عجیب

    على اصغر شعردوست کوکبة شاه خراسان‏ نگر

    برپایی مراسم سالگرد درگذشت مرتضی ممیز در خانه هنرمندان ایران

    آیت‌الله علی کاظمی‌اردبیلی گنجینة معارف و اسرار و رمز غیب

    حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی خسروی روز وقف

    على اصغر شعردوست سماحت مرحوم آیت‌الله العظمى‌موسوى اردبیلى

    فتح الله آملی توجه عمیق و نه هیجانی

   ‏«محمدتقی فاضل میبدی» آیت‌الله موسوی اردبیلی فقیهی عالم و تحول‌خواه

    ادامه دارد

 منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: