باستان‌ شناسان:در تصاویر تخت جمشید اصلاً «زن» نداریم

1395/3/8 ۰۷:۵۸

باستان‌ شناسان:در تصاویر تخت جمشید اصلاً «زن» نداریم

روی تابلو بزرگی بالای نقش برجسته‌های دوره هخامنشی نوشته شده است: «چادر؛ لباس ملی ماست. چادر بیش از آنکه یک حجاب اسلامی باشد، حجاب ایرانی است.» این تابلوها بخشی از فعالیت‌های شهرداری دماوند برای تبلیغ حجاب در پارک‌های شهر است. تابلویی که یک سؤال بزرگ را پیش روی جامعه باستان شناس می‌گذارد که آیا در نقش برجسته‌های تخت جمشید نقش «زن» هم وجود دارد؟



 

 

زهرا کشوری: روی تابلو بزرگی بالای نقش برجسته‌های دوره هخامنشی نوشته شده است: «چادر؛ لباس ملی ماست. چادر بیش از آنکه یک حجاب اسلامی باشد، حجاب  ایرانی است.» این تابلوها بخشی از فعالیت‌های شهرداری دماوند برای تبلیغ حجاب در پارک‌های شهر است. تابلویی که یک سؤال بزرگ را پیش روی جامعه باستان شناس می‌گذارد که آیا در نقش برجسته‌های تخت جمشید نقش «زن» هم وجود دارد؟ آیا سه تصویری که در این تابلو دیده می‌شود متعلق به زنان در 2500 سال پیش است یا مردان؟  «علی اسدی»  باستان‌شناس در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران وجود نقش زنان در نقش برجسته‌های  تخت جمشید، نقش رستم و  پاسارگاد که شاخص ترین و شناخته شدن ترین آثار دوره هخامنشی را رد می‌کند.  البته چرایی نبود نقش زنان در نقش برجسته‌های این آثار که در فهرست ملی یونسکو هم به ثبت رسیده‌اند؛ سال هاست محل بحث و گفت‌و‌گوی باستان شناسان، تاریخ نویسان و  مورخان است. اما استفاده از نقش برجسته مردان ایرانی در دوره هخامنشی برای تبلیغ چادر هم دور از چشم نقاد کاربران فضای  مجازی و شبکه‌های اجتماعی نمانده است! البته در اینکه ایرانیان باستان از نوعی لباس پوشیده برای خود استفاده می کردند تردید نیست اما یافتن رد پای این موضوع در نقش برجسته‌های تاریخی ایران چندان مورد تأیید نیست.

نقوش اسطوره‌ای مردانه
اسدی در پاسخ به این سؤال که گمانه‌زنی‌های باستان شناسی برای چرایی نبود نقش زن در نقش برجسته‌های تخت جمشید چیست؟ می‌گوید: «تخت جمشید یک  سمبل و نماد اقتدار و قدرت دولت هخامنشی است و به هیچ وجه بیانگر زندگی روزمره نیست.» به گفته او به همین دلیل تصاویر و حالات عادی دربار هخامنشی نشان داده نمی‌شود.  او اهداف خاص را دلیل حک نقش برجسته‌ها  در تخت جمشید می‌داند و می‌گوید: «این نقوش اسطوره‌ای هستند و جزو سمبل‌ها ونمادهای این دوره به شمار می‌روند. » او حک نقش زنان را با توجه به احساسات و عواطفی که به‌وجود می‌آورد مغایر با اهداف خاص مرتبط با سیاست‌های دولت هخامنشی می‌داند.  اسدی می‌گوید: «این تصاویر  بیشتر به آیین‌ و سنت‌های خاص در این دوره می‌پردازد.» به گفته او در آن دوره، هخامنشیان  در سیاست‌ورزی‌های خود سعی کردند یک محیط مردسالار را نشان بدهند تا اقوام و گروه‌هایی که برای بازدید و اهدای هدایا آمده‌اند، تحت تأثیر قرار بگیرند. او فضای حاکم بر نقش برجسته‌های تخت جمشید و دو اثر مهم دیگر در شیراز را با هدف نشان دادن قدرت هخامنشی می‌داند و می‌گوید: «البته این به معنای مخالفت با حضور زنان نیست.»  زنانی که به گفته او به‌عنوان  فرماندهی «لشگر» هم رسیده‌اند.  هرچند در نقش برجسته‌های تخت‌جمشید، پاسارگاد و نقش رستم، نشانی از زنان این دوره نیست اما مهر‌های بازمانده از هخامنشی تاحدودی وضعیت زنان در این دوره را روشن می‌کند.  به گفته اسدی این مهرها و برخی شواهد دیگر نشان می‌دهد که زنان در این دوره را نقش بسیار مهمی  در سطوح بالای دولت هخامنشی و هم در رده‌های میانی و اجتماعی آن داشته‌اند. وی به تاریخ «هرودوت» و نوشته‌های دیگر مورخان یونانی اشاره می‌کند که در آن از زنانی نوشته‌شده که فرماندهی بخشی از ارتش دولت هخامنشی را به عهده داشته‌اند.  به گفته اسدی ملکه  هم نقش بسیار زیادی در تصمیم گیری‌های دولتی داشته است.  آن‌طور که اسدی می‌گوید تأثیرگذاری زنان در دربار هخامنشی تا تعیین جانشین شاه هم برد داشته است. او براساس الواح تخت جمشید از ملکه هخامنشی یاد می‌کند که یک هیأت همراه بزرگ داشته و بعضی وقت‌ها به طور مستقل سفر می‌کرده است.  زنان همچنین به گفته او سهمیه بزرگی از خزانه هخامنشی دریافت می‌کردند. به گفته اسدی همچنین در نقش هایی که در محوطه «داسکیلیون» در شمال غربی ترکیه امروزی قرار دارد، نقشی از زنان اسب سوار هخامنشی به دست آمده است.  در ایران اما علاوه بر مهرها، برخی  پیکرک‌های  زنان دوره هخامنشی به دست آمده است.  به گفته اسدی در شوش یک تابوت پیدا شده‌است با نقشی از شاهدخت هخامنشی که با تجملات خیلی زیاد تدفین شده است. او  یک دلیل دیگر را هم برای نبود نقش زنان می‌آورد: «گروه‌هایی که برای اهدای هدیه به دربار هخامنشی می‌آمدند معمولاً زن به همراه نداشتند.»
تابلوی دماوند متعلق به کیست؟
در مرد بودن این تصاویر هیچ باستان‌شناسی شک ندارد اما بین «مغ» بودن آنها و یا خدمتکار بودن آنها تفاوت دیدگاه وجود دارد.  اسدی درباره پارچه‌ای که صورت نقش برجسته را هم پوشانده می‌گوید:« زرتشتی‌ها برای اینکه «آتش»  را آلوده نکنند پارچه‌ای روی صورتشان  می‌بستند که به آن «پنام» می‌گویند.» البته او در نهایت این تصویر را متعلق به خدمه تخت جمشید می‌داندکه لباس معمول پارسیان را به تن دارند و بخشی از آن صورت را می‌پوشاند. سرپوش آن نیز به  «باشلوق» معروف است.   اسدی شاهد دیگری هم می‌آورد. او با اشاره به صحنه «موزائیک پمپی» که درباره جنگ داریوش هخامنشی و اسکندر است هم می‌گوید: «داریوش هم در این تصویر کلاهی دارد که صورتش را پوشانده است. یعنی یک بخش از کلاه روی صورتش پیچیده است. نداشتن ریش در صورت‌هایی که پوشانده شده در نقش برجسته‌های تخت‌جمشید، متعلق به زنان نیست  بلکه خواجگان درباری و یا  خدمه‌های نوجوان هستند.»
شهرداری دماوند  در پاسخ به  پیگیری‌های خبرنگار «ایران» درباره این تابلوها گفت: این یک کار فرهنگی تعاملی است و ما به یکی از ارگانها برای این‌گونه فعالیت‌ها فضا داده ایم و در محتوا دخالتی نداریم.

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: