در جست‌و‌جوی شکوه هخامنشی در پارسه

1395/2/26 ۰۹:۱۶

در جست‌و‌جوی شکوه هخامنشی در پارسه

گفت‌و‌گو با «سباستین گُندِت» عضو بخش خاورمیانه باستان مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه اکثرسیاحانی که از دوره قرون وسطی تاکنون به ایران آمده‌اند، از بقایای عظیم سنگی دوره هخامنشی بسیار تعجب کرده‌اند

        
گفت‌و‌گو با «سباستین گُندِت» عضو بخش خاورمیانه باستان مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه

اکثرسیاحانی که از دوره قرون وسطی تاکنون به ایران آمده‌اند، از بقایای عظیم سنگی دوره هخامنشی بسیار تعجب کرده‌اند

حمیدرضا محمدی: هنوز به چهل سالگی نرسیده اما در عرصه باستان‌شناسی چهره‌ای مطرح  درمیان حرفه ای هاست. اگرچه تاکنون هیچ کتابی منتشر نکرده اما همان مقاله‌هایش هم - که به حدود 250 مقاله به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی می‌رسد - کم از یک کتابِ مرجع و منبع در این حوزه ندارد. او از آنجا که بخشی از تحصیلات آکادمیکش درباره زمین‌شناسی است، میان این دو دانش، پُل زده است  و از همین رو به نتایج قابل توجهی دست یافته است. او که عموماً در ایران، در تخت جمشید و پاسارگاد، به پژوهش مشغول است، از سال گذشته و پس از گشایش فضا و امکان فعالیت در داخل مرزهای ایران، دوباره به منطقه فارس آمد تا تحقیقات خود را تعمیق بخشد. «سباستین گُندِت» (Sébastien Gondet) که اکنون عضو گروه خاورمیانه باستان در مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه(CNRS )– دانشگاه لیون2 است، در  ترکیه، ترکمنستان،  تاجیکستان، افغانستان، سوریه، مصر، فرانسه، ازبکستان و یونان هم کار کرده است. با او که چندی پیش برای شرکت در چهاردهمین گردهمایی سالانه باستان‌شناسی به ایران آمده بود گفت و گو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

جناب آقای دکتر گُندِت! در ابتدا و برای ورود به بحث، از فضای خانوادگی‌تان بفرمایید و اینکه این فضا، چقدر در جهت‌گیری آینده شما اثر داشته است؟
من در چهارم ژوئیه  1979 در شهر کوچکی به نام ژرژی بین پاریس و لیون به دنیا آمدم. پدرم مهندس شیمی و مادرم هم دبیر شیمی و فیزیک در دبیرستان بودند. یک برادر و یک خواهر دارم؛ برادرم مهندس عمران و خواهرم استاد زیست شناسی دانشگاه استراسبورگ است. من کوچک ترین عضو خانواده هستم و آنها خیلی بزرگ تر از من هستند.
در خانواده‌ای که همه رشته‌های فنی و طبیعی خوانده‌اند شما چطور با فضای علوم انسانی و باستان شناسی آشنا شدید؟
من در دانشگاه برای مقطع لیسانس  زمین شناسی و ژئو فیزیک و در دوره فوق لیسانس کاربرد ژئو فیزیک در باستان شناسی را خواندم. در سال 2003 با کریستوف بنش آشنا شدم که متخصص ژئو فیزیک در باستان شناسی هستند و ایشان پیشنهاد کار در پاسارگاد را به من دادند.
موضوع تز دکتری و سالی که دفاع شد و استاد راهنمای آن را هم بفرمایید.
سال 2011 تز دکترایم را  با راهنمایی پروفسور رمی بوشارلا در دانشگاه لیون 2 دفاع کردم که موضوع آن بررسی محوطه‌های هخامنشی دشت مرودشت بود.
از آنجایی که بسیاری در ایران با این موضوع آشنا نیستند و احتمالاً این اولین مواجهه آنها با این موضوع است بفرمایید که اساساً ژئو فیزیک در باستان شناسی به دنبال چه می‌گردد؟ در دنیا چه سابقه‌ای دارد و اولین بار چه کسانی روی آن کار کرده‌اند؟
من سال ها قبل با رمی بوشارلا آشنا شدم که ایشان در زمینه هخامنشیان متخصص هستند و روی اصول باستان شناسی غیر تخریبی کار می‌کنند و این بود که من به این کار علاقه‌مند شدم. او به این خاطر به این کار علاقه‌مند بود که پروفسور آلبرت هس در دهه 1350 خورشیدی روی کاخ شائور و کاخ آپادانا در شوش کار کرده بود به این دلیل ایشان با روش‌های ژئو فیزیکی کاملاً آشنایی داشتند و تصمیم گرفتند که بعد از 30 سال این کارها را در سایر محوطه‌ها هم انجام دهند. بعد از جنگ ایران و عراق، باستان شناسی توسط خارجی‌ها تا مدت زیادی در ایران ممنوع یا متوقف بود. در این مدت دکتر بوشارلا فکرهایی را در مورد فعالیت در پاسارگاد در سر پروراند.چون پاسارگاد بسیار وسیع بود باید از روش هایی استفاده می‌کرد که احتیاج به کاوش نداشته باشد و زمان زیادی نگیرد. بنابراین یکی از بهترین روش‌ها، روش ژئو فیزیکی بود که قبلاً با پروفسور هس امتحان کرده بودند و نتایج خوب آن را دیده بودند و فهمیده بودند چه کاربرد وسیعی دارد. تا سال 1999 این روش‌ها در ایران کاربردی نداشته اما کاربرد آن روز به روز در اروپا در حال افزایش بود و بوشارلا تصمیم گرفت  این روش‌ها را به ایران بیاورد و توسعه بدهد.
اما هنوز پاسخ پرسشم را نگرفته‌ام که ژئوفیزیک در باستان‌شناسی به چه معنا است.
ژئو فیزیک به بررسی خواص فیزیکی زمین می‌پردازد. با اندازه‌گیری خواص فیزیکی زمین ما به آشکارسازی ساختارها و سازه هایی که در زیر سطح زمین است دست پیدا می‌کنیم. به طور ساده اگر بگویم بقایای باستان شناسی خواصی را که دارند با زمین‌های اطرافشان کاملاً متفاوت است و به وسیله این تفاوت‌ها ما می‌توانیم آنها را پیدا کنیم. با توجه به نقشه هایی که از خواص فیزیکی زمین مثل خواص مغناطیسی یا خواص الکتریکی یا خواص حساسیت مغناطیسی زمین تهیه کنیم می‌توانیم این نقشه‌ها را با نقشه هایی که در سطح زمین است همپوشانی بدهیم و بعد خواصی که دارد را مشخص کنیم. علاوه بر اینکه بعد از تهیه نقشه‌ها ما می‌توانیم محل‌های دقیقی را برای کاوش پیدا کنیم می‌توانیم برای یک مطالعه گسترده در محوطه‌‌های باستانی هم از آنها استفاده کنیم. بخصوص از این نقشه‌ها می‌توانیم برای مطالعه شهرسازی‌های قدیمی استفاده کنیم. بر خلاف کاوش‌های باستان شناسی که ما می‌توانیم یک  منطقه خیلی کوچک را برای کاوش انتخاب کنیم در بررسی‌های ژئوفیزیک  بخوبی می‌توانیم یک منطقه گسترده را برای مطالعه شهرسازی‌های باستانی انتخاب کنیم و خیلی جالب است که مقیاس ما در بررسی‌های ژئوفیزیک خیلی خیلی بزرگ می‌شود و می‌توانیم مساحت زیادی را بررسی کنیم و به نتیجه دلخواه برسیم.
در دنیا می‌توان نمونه هایی را یافت که با توجه به این راهکار به نتایج قابل توجهی رسیده باشند؟
در تمام دنیا از این روش استفاده می‌شود و محوطه‌های باستانی بسیار زیادی در مصر و در اروپا و... با این روش کاوش شده است و امروزه بدون این روش کاری انجام نمی‌شود.اولین بار روش‌های ژئوفیزیکی در سال 1912 استفاده شد یعنی 104 سال پیش. اما در باستان‌شناسی تقریباً از دهه 60-50 میلادی بود که روش‌های ژئوالکتریکی استفاده شد و بعد از دهه 60 روش‌های مغناطیس‌سنجی توسط آلبرت هس که در ایران هم کار کرده است،  با پیشرفت در علم کامپیوتر و نرم افزارها  این روش‌ها بسیار پیشرفته شدند.
با این شیوه زمان وقوع بلایای طبیعی را هم می‌شود پیدا کرد؟
خیر. این برای مکان‌یابی آثار باستانی است. نکته بسیار بسیار مهمی که باید بگوییم این است که برای تفسیر نقشه‌های ژئوفیزیکی تنها نباید مهندس ژئوفیزیک باشید. شما باید باستان شناس هم باشید. به این رشته‌ها رشته‌های آرکئو ژئو فیزیک می‌گویند.  یعنی شما باید در هر دو زمینه تخصص داشته باشید.
پس عملاً یک علم محض نیست بلکه یک علم میان رشته‌ای است.
دقیقاً، علمی است که رشته پایه آن علوم پایه است و رشته ثانویه باستان شناسی است و از تلفیق اینها رشته‌های میان‌رشته‌ای یا تلفیقی به‌وجود آمد.
در مورد پاسارگاد و شهرنشینی و شهرسازی آن توضیح دهید.
قبل از اینکه ما در سال 1999 فعالیت‌ها و مطالعات جدیدمان را بعد از کارهای دکتر رمی بوشارلا دوباره شروع کنیم  فضای باغ کاخ‌ها  و تل تخت و زندان سلیمان و آرامگاه کوروش و محوطه مقدس را می‌شناختیم که در حدود 300 هکتار بود و ما 150 هکتار آن را می‌شناختیم اما می‌دانیم که وسعتش خیلی بیشتر از 300 هکتار است. الان حدود 150 هکتار فنس کشی شده اما ما فکر می‌کنیم که شهر پاسارگاد بیشتر از 300 هکتار باشد. سؤالات بسیار زیادی در مورد شهر پاسارگاد وجود دارد چون این شهر خالی است  و ساختارهای ساخته شده در آن خیلی کم است. چون اینجا خالی است می‌تواند نماد بسیار بزرگی برای پادشاه باشد که در دوره کوروش بزرگ کاربرد سمبلیکی داشته است. با توجه به بررسی‌های ژئوفیزیکی که ما انجام می‌دهیم می‌خواهیم ببینیم بین این ساختمان‌های ساخته شده و فضاهایی که خالی از ساختارهای ساخته شده هستند چه ارتباطی برقرار می‌شود و ما در این فضایی که داریم چه ساختمان‌هایی می‌توانیم داشته باشیم و چه کارکردی می‌توانیم به آنها بدهیم.  به همین دلیل است که ما فعالیت‌های ژئوفیزیک توپوگرافی و نقشه‌برداری و عکس هوایی به وسیله بالن و کایت و بررسی‌های باستان‌شناسی را در پاسارگاد برای مستندنگاری در یک مقیاس بسیار بزرگ شروع کرده ایم. در کنار این ساختمان‌ها احتمالاً یک سری ساختارهای دیگر هم وجود داشته است اما بین ساختارهای ساخته شده خالی نیست و ما آنها را خالی می‌بینیم ولی  آنها سازماندهی شده‌اند. به عنوان مثال ما در باغ شاهی که اولین مثال برای چهار باغ در ایران است با توجه به آبراهه‌هایی که وجود دارد و کشفیاتی که ما اخیراً کردیم فکر نمی‌کنیم که این باغ به مساحتی که اکنون می‌بینیم باشد. بلکه فکر می‌کنیم بسیار گسترده تر از این باشد. آبراهه هایی که در این چهار باغ وجود دارد نشان می‌دهد که به سمت تل تخت گسترش پیدا کرده بوده است. یک چیزی که خیلی مهم بوده است این است که در جنوب شرقی باغ استخری در حدود دو هکتار پیدا کرده ایم یعنی در محدوده شرقی باغ شاهی. این نشان می‌دهد که این استخر محدوده‌ای بین ساختمان‌ها و باغ شاهی بوده و شاید در قسمتی از این استخر قسمت دیگری از شهر وجود داشته اما یکی از مشکلات فراوانی که داریم این است که فعالیت‌های کشاورزی تقریباً در داخل سایت و خارج محوطه تخریب‌های بسیار شدیدی را انجام داده است. قسمت مهم تخریب کننده‌ها سنگ‌ها نیستند بلکه تراکتورها هستند. یکی از چیزهایی که ما به دنبالش بودیم و آن را دنبال می‌کنیم ساختارهای ساخته شده  باغ در جنوب تل تخت است.یکی از همکاران باستان شناس ما در پایگاه پژوهشی پاسارگاد در بررسی‌هایی که در اطراف تل تخت انجام داده است قطعات سنگ‌های حجاری شده‌ای از پای ستون‌ها و سر ستون‌ها و سفال‌های هخامنشی در قسمت شرقی و خارج از فنس‌های حفاظتی پیدا کرده است که ما فکر می‌کنیم شهر به سمت شرقی ادامه دارد. در پشت تل تخت فضایی وجود دارد که دارای یک باروی محصور شده در محوطه پشت تل تخت یعنی قسمت شمالی محوطه پاسارگاد است. مدت زمان زیادی است که می‌بینیم اینجا باروهایی وجود دارد اما هیچ کاوشی در آنجا انجام نشده است تا بتوانیم حفاظت کنیم که افرادی به آنجا وارد نشوند.در این منطقه‌ای که حدود 40 هکتار وسعت دارد بررسی‌های ژئوفیزیکی انجام داده‌ایم و توانستیم مناطقی را که ساختارهای ساختمانی کوچکی در آنجا وجود دارد را پیدا کنیم که فکر می‌کنیم این مناطق مسکونی هستند. این‌ها نتایج فصل اول تفاهمنامه 5 ساله ایران و فرانسه است که ما توانستیم در پاسارگاد به دست بیاوریم. قسمت زیادی از انرژی هیأت مشترک ایران و فرانسه آن زمان صرف فعالیت‌های نجات بخشی در تنگه بلاغی بین سال‌های  2004 تا 2007 شد. بعد از وقفه‌ای که بین سال 2008 تا 2015 در مطالعه فعالیت‌های پاسارگاد ایجاد شد البته  فعالیت‌های مرمتی حفاظتی در پاسارگاد انجام می‌شد اما در مورد فعالیت‌های باستان‌شناسی در پاسارگاد سال 2015 تصمیم گرفتیم که من و کوروش محمدخانی دوباره فعالیت‌های علمی را در پاسارگاد پی بگیریم. ما 3 هدف را در این برنامه‌ای که داریم پی می‌گیریم؛ اولین هدف‌مان ادامه بررسی‌های ژئوفیزیک و تهیه نقشه کامل ژئوفیزیک و نقشه‌برداری از عوارض پاسارگاد است. در جریان کارهایی که قبلاً انجام دادیم توانستیم بفهمیم ساختار‌های ساخته شده در پاسارگاد در چه منطقه هایی از جمله پشت تل تخت و تل تخت و باغ‌ها و جاهای دیگر وجود دارد. با توجه به مطالعاتی که انجام دادیم فهمیدیم شهر پاسارگاد یک شهر متمرکز و فشرده نیست بلکه شهر پراکنده‌ای است که در نقاط مختلفی وجود دارد.  و پرسشی که اینجا وجود دارد این است که چطور این ساختمان‌ها به صورت پراکنده وجود دارد. چطور این شهر گسترش پیدا کرده است و چطور این پراکندگی‌ها با هم ارتباط داشتند. آیا  این‌ها به صورت متمرکز بودند و بعد پراکنده شدند و اینکه گسترش شهر به چه صورتی بوده است. برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، ما امسال برنامه‌هایمان را ادامه دادیم. یکی از برنامه‌هایی که ما برای تاریخ گذاری مناطق مختلف این پراکندگی در نظر گرفتیم جمع‌آوری سفال و بررسی سیستماتیک در بخش‌های مختلفی در محوطه پاسارگاد بود.برای پیدا کردن نقشه‌ای از استقرار هایی که در محوطه پاسارگاد وجود دارد. ما نقشه پراکندگی سفال‌ها را در منطقه‌ای که بررسی کردیم ترسیم کردیم تا بتوانیم بفهمیم که تمرکز قطعات سفال در کجا بیشتر بوده است. چون این به ما نشان می‌دهد  در جاهایی که تمرکز قطعات سفال بیشتر است احتمال حضور استقرار‌های انسانی هم بیشتر است.یکی از مسائل و سؤالات مهم ما در مورد پاسارگاد مسأله آب است. چون در سطح محوطه پاسارگاد ما کانال‌های بسیاری می‌بینیم.برای همین ما امسال یک برداشت میکروتوپوگرافی که برداشت بسیار ریزی است را در پاسارگاد آغاز کردیم تا بتوانیم این کانال‌های قدیمی را تماماً برداشت کنیم. این برداشت جزئی توپوگرافی به ما این کمک را می‌کند تا ما بتوانیم تفاوت‌هایی را که در جاهای مختلف در سطح است پیدا کنیم و اطلاعات بسیار خوبی از عوارض سطحی به ما می‌دهد. سومین سؤال ما این است که با توجه به مطالعات ما و باستان‌شناسان دیگری که در این منطقه کار کرده‌اند بفهمیم محدوده شهر پاسارگاد کجاست.به همین خاطر در محدوده وسیعی به شعاع حدود 5 کیلومتری محوطه پاسارگاد تصمیم به بررسی‌های باستان‌شناسی گرفتیم تا بقایای باستان‌شناختی در دشت پاسارگاد را بیابیم. در این بررسی‌ها ما بقایای باستان‌شناختی را پیدا کردیم که به وسیله آنها شاید بتوانیم محدوده هخامنشی پاسارگاد را پیدا کنیم. ما هرگز در مورد محدوده شهر نمی‌توانیم صحبت کنیم چون شاید اصلاً وجود نداشته است. فضای ساخته شده و پراکنده‌ای که ما در دشت داریم احتمالاً توسط فضاهای ساختمانی ساخته شده و فضاهای زراعتی در کل دشت همپوشانی دارند و در جاهایی با هم مرتبط‌اند به همین خاطر است که شاید نمی‌توانیم محدوده شهر را پیدا کنیم و یک مدل خاص شهری را برای پاسارگاد  مثل شهر‌های دیگری که در همان زمان در خاورمیانه وجود داشتند در نظر بگیریم. به خاطر همین مدل متفاوتی که در این شهر است و نمی‌توانیم آن را در مدل‌های دیگر پیدا کنیم باغ اینجا به پردیس یا همان بهشت معروف است که در مدل‌های دیگر یونانی هم نمی‌توانیم چنین چیزی پیدا کنیم. به خاطر وجود چنین باغی فرضیه‌ای هست که شاید بتوانیم کاربردهای اقتصادی اداری هم به این شهر اطلاق کنیم.
سده هاست که بعد از دوره قاجار باستان‌شناسان ایرانی وغیر ایرانی روی دوره هخامنشی کار کرده‌اند اما همچنان این دوران از تاریخ ایران نقاط پنهانی دارد که باید روی آن کار شود. اهمیت این دوره برای چیست و چرا هنوز اینقدر ناگفته دارد؟
اهمیت این دوره از آن رو است که دوره هخامنشی در خاورمیانه، تنها دوره‌ای بوده که ما در آن ساختارهای سنگی خیلی بزرگ داریم که معماری‌های خیلی عجیب و غریبی دارد. مثلاً ما در تمدن‌های بزرگ در خاورمیانه یا حتی می‌توانیم بگوییم دوران‌های قبل‌تر در شهر سوخته  تمدن‌های بسیار بزرگی داشتیم که امروزه از آنها تپه‌ای بیشتر باقی نمانده است اما از دوره هخامنشی ساختارهای سنگی بسیار بزرگی داریم. اکثر  سیاحانی که از قرون وسطی تا به حال به اینجا آمده‌اند از بقایای دوره هخامنشی بسیار تعجب کرده‌اند و دیده‌اند که چه چیزهای بسیار زیبایی در اینجا وجود دارد و همیشه شوکه شده‌اند. در اروپا ساختمان‌های بزرگ با مصالح سنگی زیادی می‌شناسیم که  برای ما خیلی جالب است که این ساختمان‌ها در 2500 سال پیش در یونان هم وجود داشته است.جالب است که  امپراتوری هخامنشی فقط در ایران سیاسی امروز نیست بلکه در ایران فرهنگی وجود دارد. و از همه جالب تر اینکه حکومت هخامنشی آغازگر یک امپراتوری بسیار عظیم در ایران فرهنگی آن دوره است و تغییرات بسیار وسیعی در فرهنگ و سازماندهی و مدیریت جدیدی در کل خاورمیانه ایجاد کرده است. نکته جالبی که برای ما غربی‌ها وجود دارد این است که برای اولین بار در خاورمیانه  قدرت برتری ایجاد شد و در بسیاری از کتاب‌ها و نوشته‌های یونانی می‌بینیم که در نبردهایی که بین امپراتوری هخامنشی و قدرت‌های آن زمان غرب  مثل یونان بود بسیار نوشته‌اند. جالب است که بگوییم شاید فرهنگ اروپا بر اساس امپراتوری هخامنشی نوشته شده است و تاریخ امپراتوری هخامنشی تاریخ ما هم هست. مثلاً آنچه ما در مورد پادشاهی اسکندر می‌خوانیم بیشتر در مورد شرق است تا غرب و در آنجاست که امپراتوری اسکندر بیشتر در فرهنگ شرقی اتفاق می‌افتد تا در فرهنگ غربی. در هزاره اول اختلاطی بین فرهنگ‌های مختلف هخامنشی و اسکندر و دوره‌های بعد داریم.
در ایران، در بحث محیط زیست، مردم در حال آموزش دیدن برای حفظ محیط زیست هستند اما در مورد میراث فرهنگی هنوز به آن مرحله نرسیده ایم و می‌بینیم که در نزدیکی این آثار، پروژه‌های عمرانی و صنعتی انجام می‌شود یا مردم رعایت نمی‌کنند. ما در آموزش به مردم برای حفظ میراث فرهنگی چه نقشی می‌توانیم داشته باشیم؟
میلیون‌ها ایرانی از پاسارگاد بازدید می‌کنند و این محوطه‌ها برای آموزش بسیار با اهمیت هستند. اهمیت این سایت‌ها بسیار زیاد است و ما می‌توانیم آموزش را از طریق همین سایت‌ها شروع کنیم و در نهایت به نظرم آموزش میراث فرهنگی از پایه و در مدارس باید آغاز شود. وقتی اثری ثبت جهانی می‌شود فقط بنا نیست که ثبت ‌شود بلکه مردمی هم که در کنار آن قرار دارند ثبت جهانی می‌شوند که بسیار هم با اهمیت هستند. در فرانسه این آموزش‌ها از کودکی شروع می‌شود و به بچه‌ها یاد می‌دهند که به بناهای تاریخی به عنوان گنج نگاه نکنید و به این عنوان که در خانه بنشینید و پول بر سرتان بریزد نگاه نکنید چون این‌ها چیزهایی هستند که باید خیلی خوب نگه دارید. آنها بناهایشان را خیلی خوب نگه می‌دارند و اهمیت می‌دهند. در خانه‌ها هم پدر و مادرها باید باور داشته باشند تا بچه‌ها هم بتوانند باور کنند. وقتی پدر روی بنای تاریخی یادگاری بنویسد فرزندش هم یاد می‌گیرد در حالی که آنجا چنین چیزی به عنوان یادگاری نوشتن با خودکار و ماژیک معنا ندارد. سایت‌ها با همین یادگاری‌ها و کنده‌کاری‌ها و حفاری‌های قاچاقی که می‌کنند خراب شده است. حفاری‌های قاچاق در حوزه‌های خاورمیانه است و در کشورهای دیگر نیست  یا حداقل من ندیده ام.
اکنون ایران شناسی در فرانسه چه وضعیتی دارد و چشم انداز آینده آن را چگونه می‌بینید؟
در فرانسه هم مثل بسیاری از کشور‌های دیگر ایران شناسی به شکل سنتی است. تاریخ باستان شناسی در ایران با تاریخ کاوش‌های  فرانسویان در شوش عجین شده است.سنت بسیار بزرگی که در بحث ایران شناسی و  باستان شناسی فرانسویان در ایران بود از سال 1886 توسط مادام دیولافوا کاوش‌های باستانشناسی در شوش شروع شد و تا زمان انقلاب در سال 1979 ادامه داشت. بعد از انقلاب و آغاز جنگ ایران و عراق به تبع تمام کرسی‌های ایران شناسی و مطالعات ایران شناسی تا سال 1999 تعطیل شد و 20 سالی کاری صورت نگرفت.
 خیلی سخت است که دوباره بخواهیم این کار صورت بگیرد. بعضی از باستان شناسان مثل شهریار عدل و باستان شناس‌های قدیمی دیگر که می‌خواستند یا می‌خواهند همچنان کار کنند کارشان بسیار سخت است و باید یک سری افراد جوان تربیت کرد.
در کدام یک از دانشگاه‌های فرانسه کرسی ایران شناسی یا مطالعات درباره ایران داریم؟

ایران شناسی نداریم اما درس هایی درباره ایران هست. در پاریس نه تنها در زمینه باستان شناسی بلکه زبان شناسی و موسیقی و مردم شناسی و فلسفه  و دین و شیعه کار می‌کنند. اما کرسی ایران شناسی صرف نداریم.


منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: