صفحه اصلی / مقالات / شاهنامه /

فهرست مطالب

شاهنامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 17 خرداد 1401 تاریخچه مقاله

باورها

 افزون‌بر تفأل، در شاهنامه به بسیاری از باورهای مردم نیز پرداخته شده است که به شماری از آنها اشاره می‌شود: یکی از دلایل خشم خداوند که نتیجه‌اش می‌تواند خشک‌سالی باشد، جنگ و خون‌ریزی است؛ وقتی صلح برقرار شود، خشک‌سالی هم برطرف می‌شود (همان چ، 1 / 327- 328)؛ بیدادگری پادشاه نیز سبب قحط و خشک‌سالی می‌شود و کار به جایی می‌رسد که شیر در پستان چهارپایان خشک می‌گردد. حتى اگر پادشاه نیت ظلم و بیدادگری ‌کند، باز هم همین نتایج را در پی دارد (همان چ، 2 / 253، 6 / 468-474؛ نیز نک‍ : جعفری، «مقایسه ... »، سراسر مقاله)؛ وقتی بخت برگردد، شکست پیش می‌آید (فردوسی، همان چ، 3 / 88- 89، 122، 124-125، نیز حاشیۀ 17)؛ بعضی از روزها نحس است، از‌این‌رو در چنین روزهایی آدم نباید دست به کارهای مهم بزند (نک‍ : همان چ، 7 / 553؛ نیز خالقی، همان، 3 / 403). 
باورداشتن به چشم بد، شوری چشم و درنتیجه، چشم‌زخم (فردوسی، همان چ، 4 / 338، 5 / 268)، هم ازاین‌رو، هنگامی‌که چهرۀ زیبایی می‌بینند یا شاهد خرق‌عادتی هستند، نام یزدان را بر زبان می‌آورند (همان چ، 1 / 186، 2 / 122، 6 / 567). کاربرد «نام یزدان» در این موقعیت، کلامی معادل «به‌نام‌ایزد» در شعر حافظ یا ماشاءالله و نومِ (نام) خدا در زبان محاوره‌ای امروز است. برخی کارها مانند دوشیدن گاو را با برزبان‌راندن نام خدا شروع می‌کنند (همان چ، 6 / 473، 474)، باوری که امروزه نیز در بسیاری از نقاط ایران پابرجا ست (قنبری، گفت ... ، 73؛ برای نمونه‌های دیگر از باورها، نک‍ : فردوسی، همان چ، 1 / 73، حاشیۀ 8، 5 / 23، 82-83، 6 / 579، حاشیۀ 3). 

چیستان

در شاهنامه چند بار چیستان (ه‍ م) و معما به مناسبتهای مختلف و با اهداف متفاوت طرح شده است. برای نخستین‌بار، در داستان ازدواج زال و رودابه، منوچهر، پادشاه ایران، که نگران ازدواج زال با دختری از نوادگان ضحاک است، مجلسی ترتیب می‌دهد تا موبدان دانش و خردمندی زال را بیازمایند. موبدان 6 چیستان از زال می‌پرسند و زال به همۀ آنها پاسخ درست می‌دهد (همان چ، 1 / 247- 249)؛ برخی از آنها کاملاً فولکلوریک‌اند و با تفاوتهایی، هنوز هم در ادب شفاهی رایج‌اند (نک‍ : هاشمی، 125؛ نیز نک‍ : جامع، چ جعفری، 394). این چیستانها در یونان باستان نیز رایج بوده است (نک‍ : ارسطو، 94-95). آزمون پسران جوان با پرسیدن چیستان، در افسانه‌ها و داستانهای ادب عامه نیز به صورتهای دیگر آمده است (نک‍ : جامع، همان چ، 386 بب‍ ؛ مارتسلف، 161، 163). 
نوعی دیگر از چیستان یا مسئله‌گویی در شاهنامه وجود دارد که پادشاهان از طریق نمایندگان خود برای همدیگر طرح می‌کرده‌اند و هدف از این کار تفاخر و برتری‌جویی بوده است. البته، هنگام طرح چیستان تأکید می‌شده است چنانچه پادشاه یا دانایان وی نتوانند پاسخ درست بدهند، باید خراج‌گزار پادشاه طراح چیستان باشند؛ مانند چیستانهایی که قیصران روم برای بهرام گور و انوشیروان می‌فرستند (فردوسی، همان چ، 6 / 547- 549، 550-551). شبیه این‌گونه چیستانها در افسانه‌های منسوب به شاه عباس نیز آمده است (نک‍ : الول‌ساتن، 58-60؛ حنیف، هویت، 277). در داستانهای اسکندر نیز چند چیستان نقل شده است (نک‍ : فردوسی، همان چ، 6 / 28-34). برخی از پژوهشگران خوابهای ده‌گانۀ کید هندی و پاسخهای مهران به آنها را نوعی چیستان فولکلوریک نامیده‌اند (شریف‌زاده، 284-287). 

امثال‌و‌حکم

شاهنامه اگرچه ازلحاظ نوع‌شناسی، شعری حماسی است، اما زیباترین اندیشه‌های تعلیمی در آن جای گرفته است. پژوهشگری 10٪ بیتهای شاهنامه را تعلیمی می‌داند (سرامی، 41). پژوهشگر دیگر، اشعار اخلاقی شاهنامه را به اندازۀ حجم بوستان سعدی برآورد کرده است (خالقی، «شاهنامه»، 215). پژوهشگری نیز از همین زاویه، شاهنامه را یک «مرآة الامرا» یا «نصیحة الملوک» تلقی می‌کند (فوشه‌کور، 60). پندها و اندرزهای شاهنامه در مواضع مختلف کتاب آمده است؛ بخشی در خطبه‌ها و نیز وصایای پادشاه، بخشی از زبان خود فردوسی و در ضمن داستانها، و بخشی نیز از زبان شخصیتهای مختلف. مهم‌ترین پندهای شاهنامه شامل این موضوعات‌اند: خداپرستی، خردگرایی، میهن‌دوستی، ناپایداری جهان و گذرابودن آن، ناگزیری مرگ، ستایش دادگری، نکوهش بیداد و آز و خودبینی، راستی و پرهیز از دروغ، رعایت شرم و آزرم، مهرورزی و نرم‌خویی، ستایش فرهنگ و دانش و هنر، عبرت‌گرفتن از زندگی گذشتگان، دوری از خشم و دورویی و رشک، نگهداری پیمان، بخشندگی، و نکوهش تن‌پروری و کاهلی (نک‍ : خالقی، همان، 215-217؛ نیز آیدنلو، دفتر ... ، 221-222؛ علوی مقدم، 177-192). این بن‌مایه‌ها گاه به‌صورت جمله‌هایی حکمت‌آمیز، گاه در قالب تمثیل، و گاهی نیز به شکل مثل بیان می‌شوند (برای تفاوت حکمت، مثل و تمثیل، نک‍ : ه‍ د، ضرب‌المثل). 
از جملۀ بیتهای حکمت‌آمیز شاهنامه می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد: ستم، نامۀ عزل شاهان بود (فردوسی، چ خالقی، 6 / 137)؛ مدارا، خرد را برادر بود / خرد بر سر جانْ چو افسر بود (همان چ، 7 / 180)؛ سخن ماند از ما همی یادگار / تو با گنج، دانش برابر مدار (همان چ، 7 / 414)؛ فریدون فرخ فرشته نبود / ز مشک و ز عنبر سرشته نبود / / به داد و دهش یافت آن نیکویی / تو داد و دهش کن فریدون تویی (همان چ، 1 / 85)؛ بیا تا جهان را به بد نسپریم / به کوشش همه دست نیکی بریم / / نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بود یادگار (همانجا، نیز برای نمونه‌های بیشتر، نک‍ : 7 / 177 بب‍ ‌). 
تمثیلهای شاهنامه گاه بسیار کوتاه و گاه کمی بلندند (برای نمونه‌های مختلف، نک‍ : شریف‌زاده، 243 بب‍‌ ). مثلهای شاهنامه نیز گاه در یک بیت و گاه در یک مصراع آمده‌اند. برخی از مثلهای سائر شاهنامه از این قرارند: به دشتْ آهوی ناگرفته مبخش (فردوسی، همان چ، 3 / 238)؛ نه رو‌به شود از ستودن دلیر (همان چ، 3 / 389)؛ که گر سر به گِل داری اکنون مشوی (همان چ، 2 / 6)؛ به منزل رسید آنک پوینده بود (همان چ، 5 / 467)؛ از آتش مرا بهره جز دود نیست (همان چ، 5 / 558)؛ که دیوانه خندد به کردار خود (همان چ، 3 / 376)؛ که دیوار دارد به گفتار گوش (همان چ، 6 / 256؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ امثال شاهنامه، نک‍ : منصورمؤید، سراسر کتاب). 

داستان‌گزاری

 منظور از داستان‌گزاری، نقل داستان به هر شکل و شیوه‌ای است. در شاهنامه به انواع متفاوت داستان‌گزاری اشاره شده است. می‌دانیم که یکی از انواع کهن داستان‌گزاری، همراه با موسیقی بوده است که چنین هنرمندانی را گوسان می‌گفته‌اند (نک‍ : بویس، سراسر مقاله). به این نوع داستان‌گزاری در شاهنامه بارها اشاره شده است و از کسانی که کارشان این بوده، با عنوان رامشگر و چامه‌گو یاد شده است. بهرام چوبینه در یکی از مجالس بزم خود از رامشگری می‌خواهد که آن روز به همراه رود، «چامۀ هفت‌خان» و داستان رفتن اسفندیار به رویین‌دژ را بسراید (فردوسی، همان چ، 7 / 607). بهرام گور نیز در یکی از تفریحات شبانۀ خود، به روستایی می‌رسد و دخترانی می‌بیند که جشنی برپا ساخته‌اند و شماری رامشگر میان آنهایند که «چامۀ رزم خسرو» می‌زنند (همان چ، 6 / 452-453، برای نمونه‌ای دیگر از همین نوع، نک‍ : 6 / 480-481). آنچه در این دو نمونه جالب توجه است، چامه‌گویی و داستان‌گزاری زنان است. داستان‌گزاری به همراه موسیقی، امروز نیز در مناطق مختلف ایران، ازجمله در آذربایجان، مازندران، بلوچستان و خراسان رایج است (نک‍ : جعفری، درآمدی، 296؛ نیز نک‍ : ه‍ د، عاشیق؛ پهلوان). 
در شاهنامه به اشکال دیگری از داستان‌گزاری نیز اشاره شده است، مانند خواندن داستان از روی کتاب برای شنوندگان. در داستان بهرام گور، از خواندن «نامۀ باستان» در مجلس یاد شده است (فردوسی، همان چ، 6 / 442). هرمز نیز پس از آنکه سپاهیان او را نابینا و از سلطنت برکنار کردند، از پسرش، خسرو پرویز، می‌خواهد شخصی را که از داستانهای گذشته آگاهی داشته باشد، نزد او بفرستد تا از کتاب این‌گونه داستانها را برایش نقل کند (همان چ، 8 / 6). نمونه‌ای دیگر از داستان‌گزاری، نقل افسانه برای سرگرمی ضمن سفر بوده است. انوشیروان هنگامی‌که به نخجیر می‌رفته، از این‌گونه داستان‌گویان با خود همراه می‌کرده است (نک‍ : همان چ، 7 / 227؛ برای آگاهی بیشتر در این زمینه، نک‍ : جعفری، همان، 296 بب‍‌ ؛ آیدنلو، دفتر، 280-284). 

بن‌مایه‌ها و حوادث افسانه‌ای

در بخشهای مختلف شاهنامه بن‌مایه‌ها، حوادث و وجوه افسانه‌ای فراوان به چشم می‌خورد که در افسانه‌های ایرانی بازتاب یا تکرار می‌شوند. این موضوع بیش از هرچیز به مآخذ اصلی شاهنامه، یعنی خدای‌نامه‌ها، مربوط می‌شود. خدای‌نامه‌ها در زمانی شکل گرفتند که ازلحاظ آفرینشهای ادبی، جامعه از دورۀ اسطوره‌ای فاصله‌ای هزاران‌ساله گرفته بود و به دورۀ تدوین داستان و افسانه وارد شده بود. رواج فراوان تألیف و ترجمۀ کتابهای افسانه‌ای مانند هزارافسان، سندبادنامه‌ و کلیله و دمنه (ه‍ م‌م) از دورۀ انوشیروان به بعد، مؤید این موضوع است (برای آشنایی با شماری از این داستانها، نک‍ : ابن‌ندیم، 539-541؛ تفضلی، 296-307). این موضوع حتى بر تدوین کتابهای تاریخی صرف مانند کارنامه‌ها نیز تأثیرات معینی بر جای گذاشته است (برای بحثی مستوفا در این زمینه، نک‍ : شریف‌زاده، 83 بب‍ ؛ خالقی، «از شاهنامه ... »، سراسر مقاله). 
در اینجا به برخی از این وجوه افسانه‌ای و بازتاب آنها در افسانه‌های ایرانی اشاره می‌شود: گذاشتن نوزاد (داراب) در صندوق و به‌آب‌انداختن آن (فردوسی، همان چ، 5 / 489-490؛ قس: انجوی، قصه‌ها، 1(1) / 231)؛ کمک دختر به قهرمان پسر و فرارکردن به همراه وی مانند گلنار با اردشیر، کنیزک با شاپور ذوالاکتاف، و سپینود با بهرام گور (فردوسی، همان چ، 6 / 150-152، 304-307، 586-591؛ قس: وکیلیان، 139-152؛ جعفری، مقدمه بر ... ، 48)؛ سپردن مهره یا گردن‌بند از سوی پدر به زن باردار برای شناخت فرزند، در آینده (فردوسی، همان چ، 2 / 124؛ قس: حنیف، هویت، 191-196)؛ مبارزۀ قهرمان با شیر یا فیل ازبندگریخته و کشتن یا بندکردن آن (فردوسی، همان چ، 6 / 440-445؛ قس: جامع ... ، چ خدیش، 190 بب‍‌ )؛ به خود نسبت‌دادن کاری که قهرمان داستان انجام داده است، مانند ادعاهای میرین و اهرن در داستان گشتاسپ و کتایون (فردوسی، همان چ، 5 / 24 بب‍ ؛ قس: وکیلیان، 59- 69)؛ مهمانی‌رفتن شاه به‌صورت ناشناس، مانند افسانه‌های هفت‌گانۀ بهرام گور، به‌ویژه داستان وی با لنبک آبکش و دختران آسیابان (فردوسی، همان چ، 6 / 424 بب‍ ، 468 بب‍ ؛ قس: انجوی، تمثیل ... ، 24-27؛ حنیف، همان، 155-157؛ نیز نک‍ : سرامی، 79)؛ نامۀ قتل کسی را به همان شخص دادن و نتیجۀ معکوس‌گرفتن، مانند داستان آیین‌گشسپ (فردوسی، همان چ، 7 / 617 بب‍ ؛ قس: وکیلیان، 301-305؛ شکورزاده، 404-416)؛ ربودن پرنده، جواهر شاه و یا فرزند او را (فردوسی، همان چ، 7 / 374-375؛ قس: مارتسلف، 154-155؛ واصفی، 2 / 20-21)؛ پیداکردن گنجهای کهن، هنگام بیل‌زدن زمین (فردوسی، همان چ، 6 / 457 بب‍ ؛ همایونی، 91-96)؛ معمافرستادن پادشاهان برای همدیگر (نک‍ : مطالب پیشین)؛ داستان مهبود وزیر و زروان حاجب در دورۀ انوشیروان ــ که در برخی زمینه‌ها با کد A960 شباهت دارد ــ (فردوسی، همان چ، 7 / 220 بب‍ ؛ قس: مارتسلف، 186؛ کاشفی، 177-182)؛ همچنین بسیاری از حوادث و بن‌مایه‌هایی که در شرح زندگی اسکندر آمده است، از همین دست‌اند (نک‍ : سرامی، همانجا). 

رسمهای دیگر

 چنانچه کسی درحق دیگری کاری بسیار ناپسند کرده بود، برای نشان‌دادن پشیمانی و پوزش‌خواهی، سروپای خود را برهنه می‌کرد و درحالی‌که دست بر سر گذاشته بود، نزد حریف می‌رفت، مانند آنچه شاه کابل در برابر رستم انجام ‌داد (فردوسی، همان چ، 5 / 449)؛ گاهی نیز فقط سر را برهنه می‌کردند (همان چ، 6 / 330)؛ بر همین اساس، بی‌کلاه‌بودن را یکی از نشانه‌های بی‌شخصیتی می‌دانستند (همان چ، 8 / 360). گاه نیز برای پشیمانی و درخواست بخشش، با انگشت، خاک به لب خود می‌زدند، مانند آنچه زال در برابر کیخسرو انجام داد (همان چ، 4 / 361)؛ کاووس نیز هنگام پوزش‌خواهی از رستم می‌گوید: «پشیمان شدم خاکم اندر دهن» (همان چ، 2 / 151، حاشیۀ 26، نیز چ علیف، 2 / 205)، جمله‌ای که امروز نیز کم‌و‌بیش رایج است؛ کشتن گاو زایا و گاوی را که برای شخم‌زدن زمین به کار می‌گرفتند، مذموم می‌دانستند (همان، چ خالقی، 6 / 555-556)؛ گذاشتن تاج گل بر سر، رسمی رایج بوده است (همان چ، 5 / 11، 6 / 542؛ نیز نک‍ : خالقی، یادداشتها، 3 / 245)؛ سفرهای خطرناک را با نام خدا شروع می‌کرده‌اند (فردوسی، همان چ، 6 / 591)؛ افتادن تازیانۀ پهلوان بر زمین را بدشگون می‌دانستند و اگر دشمن آن را پیدا می‌کرد، صاحبش را ریشخند می‌کرد (همان چ، 3 / 89)؛ مستقیم در چشم شاه نگاه نمی‌کردند (همان چ، 6 / 497)؛ برای دفع هر نوع گزند، اسپند دود می‌کردند (همان چ، 1 / 337)؛ بریدن و قطع‌کردن درخت را بدشگون می‌دانستند (همان چ، 6 / 324)؛ برای آگاه‌کردن مردم از فرمانهای شاهی، اشخاص خوش‌صدا فرمانها را در کوی و برزن جار می‌زده‌اند (همان چ، 6 / 515، 519، 7 / 117، 130)؛ برای نشان‌دادن اینکه برخی زیردستان نزد پادشاه از حرمتی خاص برخوردارند، شاه با دست خود لقمه‌ای می‌گرفت و به آنها می‌داد (همان چ، 7 / 474-475؛ خالقی، همان، 3 / 445-446)؛ و برای ازدواج نظر دختر را می‌پرسیدند (فردوسی، همان چ، 5 / 19 بب‍‌ ). 

مآخذ

 آیدنلو، سجاد، «اسفندیار، ایزدی گیاهی؟»، فصلنامۀ پژوهشهای ادبی، تهران، 1393 ش، س 11، شم‍ 45؛ همو، «بن‌مایۀ اساطیری روییدن گیاه از انسان و بازتاب آن در شاهنامه و ادب پارسی»، مجموعه‌مقالات نخستین همایش ملی ایران‌شناسی: مردم‌شناسی و فرهنگ عامه، تهران، 1381 ش، ج 1؛ همو، دفتر خسروان، تهران، 1390 ش؛ ابن‌ندیم، الفهرست؛ اخیانی، جمیله، «آیینهای عروسی در شاهنامه»، فردوسی‌پژوهی، به کوشش یاسر موحدفرد، تهران، 1390 ش، ج 2؛ ارسطو، فن شعر، ترجمۀ عبدالحسین زرین‌کوب، تهران، 1343 ش؛ اسعد، محمدرضا، «بازتاب خواب و رؤیا در شاهنامۀ فردوسی»، فصلنامۀ تخصصی ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، مشهد، 1388 ش، شم‍ 24؛ الول‌ساتن، ل. پ.، قصه‌های مشدی گلین خانم، به کوشش ا. مارتسلف و دیگران، تهران، 1374 ش؛ الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، ترجمۀ جلال ستاری، تهران، 1372 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1353 ش؛ همو، قصه‌های ایرانی، ج 2، تهران، 1353 ش؛ همو، قصه‌های ایرانی، گل به صنوبر چه کرد، ج 1(1)، تهران، 1352 ش؛ باباخانی، مصطفى، کاربرد کهن‌الگو در شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1393 ش؛ همو، گفت‌و‌گو با مؤلف (25 / 9 / 1395 ش)؛ باجلان فرخی، محمدحسین، «مراسم چمر در ایلام»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم‍ 39-40؛ بویس، مری، «گوسانهای پارتی و سنتهای خنیاگری در ایران»، ترجمۀ مهری شرفی، ماهنامۀ چیستا، تهران، 1368- 1369 ش، شم‍ 66-67؛ بیرونی، ابوریحان، التفهیم، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، چاپخانۀ بهمن؛ پورخالقی چترودی، مهدخت، درخت شاهنامه، مشهد، 1381 ش؛ پیامنی، بهناز، پیکرشناسی شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1392 ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376 ش؛ جامع الحکایات، به کوشش پگاه خدیش و محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1390 ش؛ همان، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1391 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، تحقیقات میدانی؛ همو، درآمدی بر فولکلور ایران، تهران، 1394 ش؛ همو، روایتهای شفاهی هزار‌و‌یک‌شب، تهران، 1384 ش؛ همو، «مقایسۀ افسانۀ نیت پادشاه در شاهنامه و روایتهای دیگر»، مجموعه‌مقالات همایش هزارۀ شاهنامه، به کوشش محمدجعفر یاحقی، تهران، 1392 ش؛ همو، مقدمه بر دو روایت از سلیم جواهری (هم‍‌ )؛ حسام‌پور، سعید و ناهید دهقانی، «بررسی تحلیلی گونه‌های پیمان و سوگند در شاهنامۀ فردوسی»، پژوهشنامۀ ادب غنایی، زاهدان، 1387 ش، س 6، شم‍ 11؛ حنیف، محمد، سور و سوگ در فرهنگ عامۀ لرستان و بختیاری، تهران، 1386 ش؛ همو، هویت ملی در قصه‌های عامۀ دورۀ صفوی، تهران، 1394 ش؛ حیدری، دریا، «سوگند در شاهنامه و ارتباط اساطیری آن با آب و آتش»، پژوهشنامۀ ادب حماسی، رودهن، 1392 ش، س 9، شم‍ 16؛ خالقی مطلق، جلال، «از شاهنامه تا خدای‌نامه»، نامـۀ ایران باستان، تهـران، 1386 ش، س 7، شم‍ 1-2؛ همو، «جهان‌شناسی شاهنامه»، مجلۀ ایران‌شناسی، نیویورک، 1370 ش، شم‍ ‍9؛ همو، سخنهای دیرینه، به کوشش علی دهباشی، تهران، 1381 ش؛ همو، «شاهنامۀ فردوسی»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، به کوشش اسماعیل سعادت، تهران، 1390 ش؛ همو، «نکته‌ها»، مجلۀ ایران‌شناسی، نیویورک، 1371 ش، شم‍ 16؛ همو، یادداشتهای شاهنامه، تهران، 1389 ش؛ خزاعی، حمیدرضا، افسانه‌های خراسان، مشهد، 1382 ش؛ همو، بازنویسی افسانه‌های صبحی (فضل‌الله مهتدی)، مشهد، 1385 ش؛ داودی حموله، سریا، دانشنامۀ قوم بختیاری، اهواز، 1393 ش؛ دریایی، احمدنور، مراسم آیینی و فولکلور مردم بندر کُنگ، تهران، 1384 ش؛ دو روایت از سلیم جواهری، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1387 ش؛ ذوالفقاری، حسن و علی‌اکبر شیری، باورهای عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1394 ش؛ راشدمحصل، محمدرضا، شاهنامه، جلوه‌گاه روح ملی، مشهد، 1389 ش؛ روح‌الامینی، محمود، «ساختار اجتماعی ازدواجهای شاهنامه»، ماهنامۀ چیستا، تهران، 1370 ش، شم‍ 78؛ رئیس‌الذاکرین، غلام‌علی، کندو (فرهنگ مردم سیستان)، زاهدان، 1391 ش؛ سرامی، قدمعلی، از رنگ گل تا رنج خار، تهران، 1368 ش؛ سرلک، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، 1385 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا، چوداریها، قبیله‌ای کویرنشین، سمنان، 1383 ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شریف‌زاده، خدایی، شاهنامه و شعر زمان فردوسی، مشهد، 1395 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ طبسی، حمید، «فردوسی و دانش اخترشناسی»، ز دفتر نبشته گه باستان، مشهد، 1379 ش؛ علوی مقدم، محمد، «اخلاق در شاهنامۀ فردوسی»، نمیرم از این پس که من زنده‌ام، به کوشش غلامرضا ستوده، تهران، 1374 ش؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات، به کوشش امیربانو امیری فیروزکوهی (مصفا)، تهران، 1387 ش؛ فخرالدین صفی، علی، لطائف الطوائف، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1336 ش؛ فرخی، باجلان، فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ همو، همان، چ بروخیم، تهران، 1314 ش؛ همو، همان، به کوشش رستم علیف و دیگران، مسکو، 1963 م؛ همو، همان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ همو، همان، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1312 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، سیری در ترانه‌های محلی، شیراز، 1385 ش؛ فوشه‌کور، ش. ه‍ .، اخلاقیات، ترجمۀ محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح‌بخشان، تهران، 1377 ش؛ قصۀ امیرالمومنین حمزه (حمزه‌نامه)، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1362 ش؛ قنبری عدیوی، عباس، فولکلور مردم بختیاری، شهرکرد، 1391 ش؛ همو، گفت و لُفت، شهرکرد، 1385 ش؛ قیصری، عیسى، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، تهران، 1391 ش؛ کاشفی، حسین، انوار سهیلی، تهران، 1362 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ کرزبر یاراحمدی، غلام‌حسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنی‌زاده، تهران، 1388 ش؛ کیا، خجسته، خواب و پنداره، تهران، 1378 ش؛ کیانی، حسین، سوگند در زبان و ادب فارسی، تهران، 1371 ش؛ گلی، احمد و رقیه رجبی، «خواب در شاهنامه»، مجلۀ کهن‌نامۀ ادب پارسی، تهران، 1389 ش، س 1، شم‍ ‍1؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مارتسلف، اولریش، طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1371 ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، به کوشش محمدباقر محمودی و دیگران، بیـروت، دار احیـاء التراث العربـی؛ مجیدی کرایی، نـورمحمد، مردم و سرزمینهای استان کوگیلویه و بویراحمد، تهران، 1393 ش؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش؛ مرزبان بن رستم، مرزبان‌نامه، ترجمۀ سعدالدین وراوینی، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، بریل؛ مزداپور، کتایون، «نشانهای زن ـ سروری در چند ازدواج داستانی در شاهنامه»، فرهنگ و زندگی، تهران، 1354 ش، شم‍ 19-20؛ مصفا، ابوالفضل، «احکام نجومی شاهنامه»، سخنرانیهای دومین دورۀ ‌جلسات سخنرانی و بحث دربارۀ شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1349 ش؛ منصورمؤید، علیرضا، از مجموعه ارسال‌المثل در شعر فارسی از شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1373 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، تهران، 1369 ش؛ میهن‌دوست، محسن، اوسنه‌های خواب، تهران، 1380 ش؛ نجم‌الدین رازی، عبدالله، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1352 ش؛ نجومیان، حسین، «ستاره در شعر فارسی»، کتاب پاژ، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدرضا خسروی، تهران، 1372 ش، شم‍ 9؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1363 ش؛ نظامی گنجوی، کلیات خمسه، تهران، 1384 ش؛ واصفی، محمود، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بالدیرف، تهران، 1350 ش؛ وکیلیان، احمد، قصه‌های مردم، تهران، 1379 ش؛ هاشمی، علیرضا، چیستان مقبول دیروز، مغفول امروز، تهران، 1390 ش؛ همایونی، صادق، افسانه‌هـای ایـرانـی، شیـراز، 1372 ش.

محمد جعفری (قنواتی)

صفحه 1 از9

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: