صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / دانش عامه / پدیده های طبیعی / باران خواهی /

فهرست مطالب

باران خواهی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 23 دی 1398 تاریخچه مقاله

بارانْ‌خواهی،   آیینهایی که در دوره‌های خشک‌سالی اجرا می‌شود و عمدتاً حالت نمایشی دارند و به آن تمنای باران، طلب باران، و یا استسقا نیز می‌گویند.
باران (ه‍ م) در همۀ فرهنگها کم‌وبیش، اهمیت فراوانی دارد. اقوام و ملتهای مختلف در اساطیر خود معمولاً ایزدانی ویژۀ باران دارند یا اینکه برخی از ایزدان اساطیری آنها در کنار کارکردهای متفاوت، خویشکاری باران‌کرداری نیز دارند. بر همین اساس وقتی باران دیر ببارد و خشک‌سالی زندگی و هستی مردم را تهدید کند، آیینهای ویژه‌ای برای طلب باران اجرا می‌شود که نمونه‌های فراوانی از آنها را پژوهشگران ثبت کرده‌اند (برای نمونه، نک‍ : فریزر، 148- 149، 160-161؛ شوالیه، 2/17- 18؛ کندری، 587-591؛ عناصری، «پایگاه ... »، 747-753). اهمیت ایزدان باران‌کردار در هر قوم و ملتی، ارتباط مستقیمی با وضعیت آب و هوایی اقلیم محل سکونت آن قوم دارد. اگرچه آیینهای باران‌خواهی در میان سایر اقوام و ملتها نیز وجود داشته است، اما تنوع آنها در ایران بسیار چشمگیر است: برخی از آنها به دورۀ پیش از زردشت مربوط می‌شوند و برخی نیز ریشه در اساطیر زردشتی دارند؛ بخشی هم مربوط به اقوام دیگری است که یا به این سرزمین یورش آورده و ماندگار شده‌اند، و یا اینکه ایرانیان در یک تعامل منطقی با آنها برخی از آیینهایشان را جذب کرده‌اند. شاید هیچ‌یک از آیینهای رایج در ایران که می‌توان برخی از آنها را اساطیر زنده نامید، به‌اندازۀ آیینهای باران‌خواهی متنوع، و حامل و مبین اعتقادات و باورهای مردم ما در دورۀ پیش از اسلام نباشد. در این آیینها استمرار فرهنگ دورۀ باستانی را به ‌روشنی می‌توان مشاهده کرد. در برخی از این آیینها برای پایداری و بقا تغییر نام رخ داده و نامی مذهبی بر آنها نهاده شده است (پاپلی، 198- 199).

نمونه‌های تاریخی

اگرچه برگزاری مراسم باران‌خواهی پیشینه‌ای کهن در تاریخ و فرهنگ ایران دارد، اما گزارشهای چندانی از اجرای این مراسم، در ادبیات رسمی وجود ندارد. براساس نمونه‌های محدودی که از برگزاری مراسم باران‌خواهی در آثار تاریخی و ادبی ثبت شده است، کهن‌ترین آنها به دورۀ پادشاهی پیروز ساسانی، نیای انوشیروان، مربوط می‌شود. در این دوره، به مدت 7 سال باران نمی‌بارد و خشک‌سالی سختی پیش می‌آید، چشمه‌ها، قناتها و رودخانه‌ها خشک می‌شوند، کشتزارها و درختان بی‌حاصل می‌مانند، و دامها و پرندگان نیز از بین می‌روند (بیرونی، الآثار ... ، 228؛ طبری، 2/82؛ دینوری، 61). مردم به فرمان پیروز به بیرون شهر رفته و به‌صورت دسته‌‌جمعی به نیایش پرداخته و از خداوند باران تمنا می‌کنند (نک‍ : بیرونی، همانجا)؛ به ‌گفتۀ فردوسی: همی بآسمان اندرآمد خروش/ ز بس مویه و درد و زاری و جوش// ز کوه و بیابان و از دشت و غار/ زیزدان همی‌خواستی زینهار (7/17).  
در مناقب العارفین نیز در چند موضع به مراسم باران‌خواهی در شهرهای قونیه و لاذقیه اشاره شده است. براساس گزارش نویسنده، مردم برای تمنای باران، قربانی می‌کردند و به صحرا می‌رفتند، آن‌گاه به‌صورت گروهی دست به دعا برمی‌داشتند. اما شیوخ مولویه به‌همراه یاران خود، ضمن برهنه‌کردن پا و سر، به آرامگاه مولوی می‌رفتند و در آنجا به دعا و طلب باران مشغول می‌شدند؛ در یک مورد، حسام‌الدین چلبی ضمن دعا این جمله را تکرار می‌کرده است: «یا رب! باران بر سر یاران باران» (افلاکی، 2/ 748- 749، 795-796، 869-870).
تاریخ‌نویسان ضمن شرح زندگی حضرت امام رضا (ع) در خراسان بزرگ، به نمونه‌ای دیگر از مراسم تمنای باران اشاره کرده‌اند که توسط ایشان برگزار شده است. براساس این‌ نوشته‌ها اقامت آن حضرت در مرو، مصادف با خشک‌سالی و نباریدن باران در آن شهر بوده است. به توصیۀ ایشان مردم در یک روز دوشنبه به بیرون شهر می‌روند و حضرت در آنجا مراسم دعای باران را به جا می‌آورد؛ پس از آن، بارش باران شروع می‌شود (ابن‌بابویه، 1/407- 409).
در سیرت جلال‌الدین منکبرنی، گزارشی دربارۀ عمل باران‌خواهی سلطان جلال‌الدین خوارزم‌شاه با توسل به «سنگِ باران» یا «حجرِ مطر» آمده است. پس از این مراسم چند شبانه‌روز باران می‌آید، به‌گونه‌ای که مردم از کثرت بارش ملول می‌شوند (نسوی، 268). سعدی نیز در باب چهارم بوستان، اشاره‌ای به رفتن مردم به بیرون شهر برای انجام دعای باران کرده است (ص 304-305). در تحفة الغرائب هم از دهی به نام «بلابستان» در میان راه اسفراین به گرگان یاد شده است که چشمه‌ای در نزدیکی آن وجود دارد و آب چشمه به هنگامی که باران نیاید، خشک می‌شود. در این کتاب آمده است که «چون باران نیاید، پس زن و مرد جامه‌های نیکو درپوشند، با دف و رود و شراب بدان چشمه روند و بازیها کنند. چون یک ساعت باشد، آب از آن چشمه برآید» (ص 139). در تاریخ کرمان نیز چنین نقل شده که الب‌ارسلان به همراه سپاهیانش از کرمان به خراسان می‌رفته است؛ «در میانۀ طبس و کوبنان [کوه بنان]، لشکر او از قلت آب به ستوه آمده، بعضی نزدیک به هلاکت رسیدند. سلطان از اسب پیاده گردید و روی نیاز به خاک نهاد و به استسقا و دعای باران مشغول گشت» (وزیری، 81).

گونه‌شناسی

  مراسم باران‌خواهی در ایران بسیار متنوع بوده و به اشکال مختلف در گوشه‌وکنار آن اجرا می‌شده است. این تنوع که بیشتر خود را در روساختِ رسوم باران‌خواهی نشان می‌دهد، به اندازه‌ای است که طبقه‌بندی و تبویب آنها را مشکل می‌کند.
باشگوز، پژوهشگر ترک، رسمهای باران‌خواهی را در ایران، ابتدا به دو گروه کلی «مراسم فردی» و «مراسم گروهی»، و سپس مراسم گروهی را به 7 «نمونه» بخش می‌کند. مترجم نیز 3 نمونه به نمونه‌های وی افزوده که درمجموع 10 نمونه می‌شوند (شم‍ 18، ص 114-125، شم‍ 20، ص 113- 119). این نمونه‌ها، به‌ویژه 3 موردی که مترجم به آنها افزوده، تا حدودی با یکدیگر هم‌پوشانی دارند. این هم‌پوشانی در تقسیمات دیگری که مؤلف ذیل «نمونۀ دوم» آورده نیز دیده می‌شود (شم‍ 18، ص 119-123).
صداقت‌کیش نیز کم‌وبیش همین روش را به ‌کار گرفته، با این تفاوت که در ذیل برخی از نمونه‌ها مصادیق بیشتری
ذکر کرده است. وی همچنین در پایان «نمونۀ دهم»، بیش از 20 مورد مراسم باران‌خواهی را به‌صورت مستقل نقل کرده است (ص 172 بب‍‌ ).
میرشکرایی مراسم باران‌خواهی را با توجه به شیوه‌های برگزاری و نشانه‌های آنها، در 6 گروه تقسیم‌بندی کرده که اینها ست: رسمهای کوسه، رسمهایی که محور آنها عروسک است، رسمهای گاوربایی، رسمهایی که ناظر بر حرمت‌شکنی امور مقدس است، رسمهایی که با نیایش و نماز و دعای باران و رفتن به مصلا همراه است، و سرانجام رسمهایی که در 5 گروه پیشین قرار نمی‌گیرند (ص 94). وی ضمن شرح رسمهای مختلف و نقل مصادیقی از آنها، توضیحی دربارۀ رسمهای گروه 6 نمی‌دهد. این تقسیم‌بندی نسبت به تقسیم‌بندیهای دیگر از دقت بیشتری برخوردار است. در مقالۀ حاضر تلاش شده است که این آیینها با توجه به مضمون و موضوع آنها طبقه‌بندی شوند. البته این شیوه در چند مورد با مشکلاتی نیز همراه بوده است. مهم‌ترین مشکل در این ارتباط این است که برخی از مراسم حالت ترکیبی دارند، یعنی مجموعه‌ای از دو یا چند رسم مختلف هستند. برای نمونه، در پایان مراسم «کوسه» یا «عروسک‌گردانی»، در برخی از مناطق آش می‌پزند. درصورتی‌که در مناطق بسیاری پختن آش به‌ صورت یک رسم مستقل اجرا می‌شود. مضمون و موضوع مراسم باران‌خواهی معیار طبقه‌بندی و گونه‌شناسی در این مقاله است؛ ازاین‌رو، آیینهای باران‌خواهی در 11 گروه طبقه‌بندی شده‌اند. در پایان نیز برخی از مراسم که در هیچ‌یک از این گروهها قرار نمی‌گرفتند یا به آن سبب که اجراکنندگان آن شماری اندک از مردم یک منطقه بوده‌اند، به‌صورت مستقل بیان شده‌اند.

1. مراسم دعا و نیایش

  رایج‌ترین و شاید قدیمی‌ترین انواع باران‌خواهی انجام‌دادن مراسم دعا و نیایش به درگاه نیرو‌های فوق بشری بوده است. این عمل را که اغلب با قربانی و تسلیم پیشکشهایی همراه بوده، باید موضوعی جهانی دانست که در میان همۀ اقوام و ملتها از دیرباز رواج داشته است و پژوهشگران مصادیقی از آن را در گوشه‌وکنار جهان نشان داده‌اند (نک‍ : فریزر، 148، 161؛ کندری، 589-591).
در اساطیر ایران نیز بارها به ضرورت نیایش، دعا و قربانی به درگاه ایزدان، برای بارش نزولات آسمانی تأکید شده است. هدف از انجام چنین کارهایی تقویت نیروهای باران‌ساز و خیر درمقابل سپاه شر یا پتیارگان، دیوان و دشمنان باران بوده است. در «تیریشت» که ویژۀ تشتر، ایزد باران، است بارها این نکته تصریح شده است. در بند 24، تشتر به اهوره‌مزدا می‌گوید: «اگر مردمان مرا در نماز نام برند و بستایند ــ چنان‌که دیگر ایزدان را نام می‌برند و می‌ستایند ــ من نیروی 10 اسب، نیروی 10 اشتر، نیروی 10 گاو، نیروی 10 کوه و نیروی 10 آبِ ناوتاک بیابم»
( اوستا، 1/335). تشتر در بند 11 نیز به اهوره‌مزدا قول می‌دهد که اگر مردمان او را «در نماز نام برند و بستایند»، به «مردمانِ اَشَوَن» روی آورد (همان، 1/332). پیرو همین درخواست، اهوره‌مزدا زردشت را می‌خواند و می‌گوید که در سرزمینهای ایرانی برای تشتر پیشکش آورید و نسبت به وی ستایش و نیایشی شایسته به ‌جا آورید (همان، 1/342). در همین چهارچوب در «آبان‌یشت» که ویژۀ ستایش اردویسور اناهیتا، ایزدبانوی آبها ست، یادآوری می‌شود که هوشنگ، جمشید، گرشاسب، کاووس و کیخسرو هریک جداگانه برای اناهیتا پیشکشهایی می‌برند و از وی می‌خواهند که آنها را یاری دهد. اناهیتا نیز خواست آنها را برآورده می‌کند (همان، 1/301-306).
در برخی از آموزه‌های دینی اسلام نیز بر باران‌خواهی تأکید شده است. در بخشی از دعای باران که در صحیفۀ سجادیه نقل شده، چنین آمده است: «ای آفریدگار متعال! به فرشتگان رحمت و رأفتِ خویش فرمان کن که کام تشنۀ ما را با زلال باران سیراب سازند؛ بارانی که در مزرعه‌ها خوشه‌های پربار بپروراند و در مرتعها پستانهای بی‌شیر را از شیر سرشار سازد» (ص 220-225). در مفتاح الجنات نیز کیفیت نماز باران تشریح شده است (نک‍ : امین، 1/447).
دعا و نماز باران در مصلاها، امامزاده‌ها و یا در بیرون شهر به‌صورت گروهی انجام می‌شود. در شهرستان قائن مسجدی به نام «دعای باران» وجود دارد که فقط برای مراسم باران‌خواهی استفاده می‌شود و بسیار قدیمی است (پاپلی، 195). در استهبان برای انجام نماز و دعای باران، اهالی در حسینیه یا مسجد محله جمع می‌شوند و درحالی‌که یک یا چند روحانی در پیشاپیش آنها قرار دارد، با پای برهنه به محلی به نام «پشتِ دشت»، در شمال شهر می‌روند. روحانیان عبای خود را وارونه می‌پوشند و عمامۀ خود را نیز از سر برمی‌دارند. مردم در آنجا به امامت یکی از روحانیان دو رکعت نماز حاجت گزارده و سپس دعای باران را می‌خوانند (آل ‌ابراهیم، 20). براساس گزارشهایی که در دهۀ 1340 ش تهیه شده است، مردم شهرهای مراغه، آذرشهر و تبریز به هنگام خشک‌سالی، با پای برهنه و تکبیرگویان، به‌همراه روحانی محل به مصلا رفته و مراسم دعا و نماز باران اجرا کرده‌اند (باشگوز، شم‍ 18، ص 118).
یکی از کارهایی که به هنگام خشک‌سالی در برخی از روستاهای کاشمر انجام می‌شود و از نظر مردم مؤثرترین روش باران‌خواهی است، این است که گروهی از ریش‌سفیدان ظرفی را از پشکل گوسفند پُر می‌کنند و سپس به خانه‌ای می‌روند و به تعداد پشکلها دعای مخصوص باران را می‌خوانند. در طول مدتی که دعا خوانده می‌شود، هیچ‌یک از شرکت‌کنندگان حق ندارد که کلامی غیر از دعا بر زبان بیاورد؛ ایشان بر این باورند که اگر کسی در ضمن خواندن دعا حرف بزند، دعا بی‌تأثیر خواهد بود. در ایوَر، یکی از روستاهای کاشمر، به هنگام خشک‌سالی، گروهی از زنهای کشاورزان در یک شب معین دور هم جمع می‌شوند و ضمن مراسم قرعه‌کشی، فردی را از میان خود انتخاب می‌کنند. او به شلیته‌دزدی می‌رود که کاری مشکل و پردردسر است. این زن باید به‌صورتی‌که کسی متوجه نشود، شلیتۀ یکی از پیرزنان شوهرمرده را بدزدد؛ اگر ضمن این عمل، پیرزن متوجه شود و دزد را بگیرد، دعوای سختی بین خانواده‌های آنها درمی‌گیرد. وقتی شلیته دزدیده شد، به سلمانی ده خبر می‌دهند که روز پنجشنبه جار بزند و از زنها بخواهد که به زیارتگاهی به نام «تک‌باباعرب» بروند. زنها نیز با شنیدن جار، با شوق فراوان، هریک آفتابه‌ای را پر از آب می‌کنند و به طرف «تک‌باباعرب» راه می‌افتند. در آنجا شلیته را بر سر چوبی می‌کنند و آبی را که همراه آورده‌اند، روی شلیته و دورتادور قبر باباعرب می‌ریزند و قبر را تمیز می‌کنند. آن گاه زنی مُلایه (روضه‌خوان) روی کرسی یا چهارپایه می‌نشیند و روضه می‌خواند، و بقیه نیز با دلی شکسته گریه می‌کنند. پس از آن، دو رکعت نماز حاجت به جماعت می‌خوانند و در پایان برای بارش باران دعا می‌کنند.
در مناطق جنوب و جنوب غربی، به آن بخش از مراسم باران‌خواهی که با دعا و نیایش همراه است، «قبله‌دعا» یا «قبله‌باران» می‌گویند. در قشم اطلاع‌رسانی انجام مراسم «قبله‌باران» برعهدۀ کودکان و نوجوانان است. آنها به‌صورت گروهی به در خانه‌ها رفته و با خواندن ترانۀ «مُشک مشکئو»، خبر اجرای مراسم را به مردم می‌دهند. ترجیع‌بند این ترانه «ان ‌شاء ‌الله» است که از طرف صاحب‌خانه و اطرافیان تکرار می‌شود: مشک مشکئو، ان‌ شاء‌ الله (مشک کنایه از علف و گیاه است)/ کُنن ریشکو، ان‌ شاء ‌الله (ریشه کنند) // خدایا بارون‌ هادیت، ان ‌شاء ‌الله (خدایا بارون بده) / به ‌مکینون هادیت، ان‌ شاء ‌الله// به جوکارون‌ هادیت، ان‌ شاء ‌الله/ ... ؛ صاحب‌خانه نیز به بچه‌ها نقل و شیرینی می‌دهد.
قشمیها «قبله‌باران» را فقط روز جمعه برگزار می‌کنند و مردها باید 3 روزِ پیش از آن را روزه بگیرند. مراسم در کنار برکۀ «بی‌بی» و در پای درخت سدر کهن‌سال بر پا می‌شود. در اعتقادات مردم جنوب، درخت سدر از درختهای نظرکرده و مقدس است. پیش از انجام مراسم، زنان مکان مراسم را آب و جارو می‌کنند. در سحرگاه روز جمعه اهالی با لباسهای سفید و پاکیزه در کنار برکۀ «بی‌بی» جمع می‌شوند و نماز استسقا را به امامت روحانی محل به جا می‌آورند. پس از آن، نوزادان را از مادرهایشان جدا کرده و چوپانها و شتربانان نیز که با دامهای خود به محل آمده‌اند، دامهای شیرخوار را از مادرهایشان دور می‌کنند و گرسنه نگه‌می‌دارند تا بی‌تاب شوند و به صدا درآیند. مردم در چنین وضعیتی دعای باران را می‌خوانند: خداوندا به ما باران بده / رحم فرما تو، به ما باران بده // هم به حق مصطفى ختم‌الرسل/ هم به حق مرتضى باران بده // ما گنهکاریم، از جرم و گناه / عذر خواهیم ای خدا باران بده ... ؛ آن‌گاه گوسفندی را قربانی می‌کنند و گوشت آن را میان مستمندان تقسیم می‌کنند (نادری، 156-157). شبیه این مراسم در بندر کنگ نیز اجرا می‌شود، با این تفاوت که مردم لباس کهنه می‌پوشند و مراسم قربانی را جداگانه برگزار می‌کنند (دریایی، 92).
در تهران مردم برای اجرای مراسم دعا و طلب باران، در روز پنجشنبه یا جمعه به بقعۀ سید ملک خاتون می‌رفتند و ضمن نیایش، با صدای بلند می‌گفتند: ای خدا باران ببارد بر زمین / حرمت جان امیرالمؤمنین (عناصری، «آیین ... »، 54). در ایلخچی آذربایجان نیز مردم به هنگام خشک‌سالی برای نماز و دعای باران به بقعۀ گل مشک خاتون (به ترکی: گول میشگی خاتین) می‌روند و در آنجا قاشق می‌زنند. آنها با قاشق آب به سوی آسمان می‌پاشند و در همان حال از خداوند تقاضای بارش باران می‌کنند. اهالی گاهی برای رفتن به بقعۀ گل مشک خاتون، سوار گاری می‌شوند (نک‍ : ساعدی، 16؛ باستانی، 351). این گاری را همان گردونۀ اناهیتا دانسته‌اند (همانجا، حاشیۀ 1 و 2). در کوهستان پاریز در کرمان رسمی وجود دارد که به‌ هنگام خشک‌سالی یا در ایامی که بیم خشک‌سالی می‌رود، چند تن از دختران زیبای روستا را آرایش می‌کنند و سبویی پرآب به دست آنها می‌دهند؛ آنها نیز به‌صورت گروهی بر سر مزاری قدیمی به نام «خاک سید» که در بالای کوه است، می‌روند و آب سبوها را بر خاک آن مزار می‌ریزند. دختران تا آمدن باران، هر هفته شبهای جمعه این کار را می‌کنند (همو، 362).
در ماهشهر گروهی که راه می‌افتند، یک خروس در آغوش می‌گیرند و چند نفر نیز مَشکهای کهنه‌ای را به دوش می‌آویزند؛ ایشان هاون چوبی بزرگی به نام جِوَن را که در آن گندم می‌کوبند، همراه می‌برند و این اشعار را می‌خوانند: بیو بریم قبله‌دعا / بلکه خدا رحمش بیا // مشک ویل کا نه ما زه مِ ایزنه (کمرم یا پشتم را زخم می‌کند) / ای خدا بارون نَمِش کنه (خیس شود) // ای خدا بزن بارون / سی (برای) خاطر عیالوارون؛ همچنین در راه به پشت خروس می‌زنند تا سروصدا کند. وقتی به بیرون شهر می‌رسند، یکی از افراد مسن فریاد می‌کشد: اسفندیار اسفندیار / جون شاه کربلا بارون بیار. این مراسم با اندکی اختلاف در هندیجان، چَم خلف عیسى، دیلم، رامهرمز و برخی شهرهای دیگر نیز اجرا می‌شود. نکتۀ جالب توجه در این مراسم وجود خروس است که از نمادهای آیینی کهن به شمار می‌رود. برخی مردم در توجیه زدن به پشت خروس، می‌گویند سروصدای خروس باعث می‌شود که خروس عرش نیز به صدا درآید. در روستاهای کازرون به جای مشک و خروس و هاون، سنگ دستاس را که به آن آسَک می‌گویند، روی دوش می‌گیرند و به «قبله‌دعا» می‌روند و این شعر را می‌خوانند: ای خدا ما تشنمونه / اَبر تو آسمونه // سنگ آسک کولمونه / یالا تو بزن بارون // سی (برای) خونۀ عیالوارون / آسک ما دون می‌خواه // نون‌دون ما نون می‌خواه (فقیری، 95). در برخی مناطق مانند ماهشهر، جمعیت اگر در راه به درختی برسند، چنین می‌خوانند: ای دار سوز (درخت سبز) باحیا / بارونُ ول کن تا بیا.
از میان نمونه‌های مختلف دعا و نیایش، نماز استسقا در کشورهای ترکیه، عربستان، مصر، مغرب و الجزایر که همه اسلامی‌اند، با اندکی اختلاف برگزار می‌شود. در این کشورها نیز نماز باران‌خواهی در بیرون از شهر خوانده می‌شود و در سراسر مراسم، شرکت‌کنندگان لباس خود را پشت‌و‌رو می‌پوشند (باشگوز، شم‍ 19، ص 138- 139).

صفحه 1 از6

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: