صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / مردم شناسی / پزشکی اسلامی /

فهرست مطالب

پزشکی اسلامی


آخرین بروز رسانی : شنبه 24 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

ابوبكر محمد بن‌ زكریا رازی‌ (د 313 ق‌/925 م‌) بزرگ‌ترین‌ پزشك‌ بالینی‌ در اسلام‌ و سراسر قرون‌ وسطی‌ بود. كتاب‌ الحاوی‌ (ه‍ م‌) وی‌ عظیم‌ترین‌ دانشنامۀ پزشكی‌ جهان‌ اسلام‌ است‌ و به‌ جرئت‌ می‌توان‌ گفت‌ همۀ آگاهیهای‌ مسلمانان‌ از پزشكی‌ و داروشناسی‌ یونانی‌، ایرانی‌ و هندی‌، تجربیات‌ پزشكان‌ دورۀ اسلامی‌ تا اواخر سدۀ 3ق‌ و به‌ ویژه‌ تجربیات‌ گران‌بهای‌ خود رازی‌ در آن‌ گرد آمده‌ است‌. به‌ ندرت‌ می‌توان‌ مطلب‌ مهم‌ و قابل‌ ذكری‌ از آثار پزشكان‌ پیش‌ از رازی‌ یافت‌ كه‌ در الحاوی‌ بدان‌ اشاره‌ نشده‌ باشد (مگر مواردی‌ چون‌ ابدال‌ ادویه‌ كه‌ علت‌ آن‌ بیان‌ خواهد شد). البته‌ رازی‌ فرصت‌ به‌ پایان‌ رساندن‌ و تنظیم‌ این‌ كتاب‌ را نیافت‌، بلكه‌ پس‌ از مرگش‌ ابن‌ عمید وزیر دانش‌ دوست‌ ایرانی‌، یادداشتهای‌ پراكندۀ این‌ كتاب‌ را از خواهر رازی‌ به‌ بهایی‌ گزاف‌ خرید و شاگردان‌ او را به‌ تدوین‌ آنها گمارد (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1/314).

رازی‌ در الحاوی‌ هرگز مطلبی‌ را از دانشمندان‌ دیگر نقل‌ نكرده‌، مگر آنكه‌ نام‌ وی‌ و در صورت‌ امكان‌ نام‌ كتابش‌ را یاد كند. وی‌ حتى‌ در مورد آثاری‌ كه‌ نام‌ مؤلف‌ یا عنوان‌ آن‌ نامعلوم‌ بوده‌، باز هم‌ حق‌ مطلب‌ را ادا كرده‌ است‌. در الحاوی‌ بارها به‌ عباراتی‌ چون «مجهول‌ گوید»، «از كتابی‌ مجهول‌» و مانند آن‌ برمی‌خوریم‌. امانت‌ داری‌ علمی‌ رازی‌ در شاگردان‌ مكتب‌ وی‌ و به‌ ویژه‌ اخوینی‌ بخاری‌ تأثیری‌ بسزا گذاشت‌. در میان‌ دانشمندان‌ دورۀ اسلامی‌ تنها ابوریحان‌ بیرونی‌ را می‌توان‌ از این‌ نظر با رازی‌ برابر دانست‌. توجه‌ ویژۀ رازی‌ به‌ ذكر مشخصات‌ منابع‌، موجب‌ شده‌ است‌ كه‌ الحاوی‌ برای‌ پژوهشگران‌ تاریخ‌ پزشكی‌ از ارزشی‌ بی‌مانند برخوردار گردد (همچنان‌ كه‌ آثار ابوریحان‌ بیرونی‌ برای‌ پژوهشگران‌ تاریخ‌ علم‌ مأخذی‌ معتبر به‌ شمار می‌آید)؛ زیرا بسیاری‌ از آثار مورد استفادۀ رازی‌ امروزه‌ از میان‌ رفته‌اند (همچون‌ برخی‌ آثار ابن‌ ماسویه‌ كه‌ بدان‌ اشاره‌ شد) و اگر الحاوی‌ رازی‌ نبود، امروزه‌ از برخی‌ پزشكان‌ و آثارشان‌ حتى‌ نامی‌ نیز باقی‌ نمی‌ماند. به‌ هر حال‌ همان‌ گونه‌ كه‌ اهوازی‌ نیز گفته‌ است‌ (1/3)، این‌ كتاب‌ بیشتر شبیه‌ به‌ مجموعه‌ای‌ از یادداشتهاست‌.

به‌ نظر می‌رسد كه‌ بسیاری‌ از نقل‌ قولها دست‌ كم‌ دو بار ، و گاه‌ چندبار در الحاوی‌ تكرار شده‌اند (مثلاً 4/11-14=4/32-35، 14/170=14/217، 10/28=19/119-120). گویا رازی‌ خود از برخی‌ منابع‌ مطلبی‌ را برای‌ شاگردانش‌ بازگو می‌كرده‌ است‌ و آنان‌ این‌ مطالب‌ را به‌ شكلهایی‌ نزدیك‌ به‌ هم‌ (اما نه‌ یكسان‌) می‌نوشته‌اند و سپس‌ رازی‌ یادداشتهایی‌ را با نشانۀ «لی‌» (از آن‌ من‌) بدانها می‌افزوده‌ است‌. رازی‌ مطالب‌ را با دقتی‌ بسیار دسته‌بندی‌ می‌كرده‌ است‌؛ مثلاً كتاب‌ بدیغورس‌ را به‌ طور كامل‌ یادداشت‌ برداری‌ كرده‌، و مطالب‌ آن‌ را به‌ دو دستۀ فواید دارویی‌ و بدل‌ آنها (موضوع‌ اصلی‌ كتاب‌ بدیغورس‌) دسته‌بندی‌ كرده‌ است‌. جالب‌ آنكه‌ در الحاوی‌ حتى‌ یك‌ بار هم‌ به‌ بدل‌ داروها اشاره‌ نكرده‌ است‌. به‌ نظر می‌رسد كه‌ پس‌ از نگارش‌ رسالۀ ابدال‌ الادویة، یادداشتهای‌ مربوط به‌ ابدال‌ را از الحاوی‌ برداشته‌ است‌ (برای‌ شواهد، نک‍ : ه‍ د، 11/601).

كتاب‌ المنصوری‌ فی‌ الطب‌ وی‌ را باید چكیده‌ای‌ بسیار مختصر از یادداشتهای‌ الحاوی‌ به‌ شمار آورد كه‌ در آن‌ برای‌ كم‌ شدن‌ حجم‌ كتاب‌ استنادها نیز همگی‌ حذف‌ شده‌اند. رسالۀ ما الفارق‌ او الفروق‌ را دربارۀ چگونگی‌ تشخیص‌ بیماریهای‌ مشابه‌ از یكدیگر نوشت‌. در واقع‌ یكی‌ از مشكلات‌ بزرگ‌ پزشكان‌ از دیرباز تا كنون‌ تشخیص‌ بیماریهای‌ دارای‌ عوارض‌ مشابه‌ از یكدیگر بوده‌ است‌. چه‌ بسیار بیماریهایی‌ كه‌ در چندین‌ نشانه‌ با یكدیگر مشترك‌اند و تنها با دانستن‌ نشانه‌های‌ اختصاصی‌ آنان‌ می‌توان‌ به‌ درستی‌ از نوع‌ بیماری‌ آگاهی‌ یافت‌. رازی‌ در مقدمۀ این‌ كتاب‌ تأكید می‌كند كه‌ پزشكان‌ زمان‌ وی‌ نمی‌توانند با مطالعۀ آثار پزشكی‌ تفاوت‌ میان‌ بیماریهای‌ مشابه‌ را دریابند. پس‌ تجربیات‌ گرانقدر خود در این‌ زمینه‌ را در این‌ كتاب‌ گردآورده‌، و برای‌ سادگی‌ كار آن‌ را به‌ صورت‌ پرسش‌ و پاسخ‌ نوشته‌ است‌. برخی‌ پرسشهای‌ كتاب‌ چنین‌ است‌: فرق‌ میان‌ ورم‌ پدید آمده‌ در گوشت‌ كلیه‌ و ورم‌ پدید آمده‌ در پوسته‌ و رگهای‌ آن‌ چیست‌؟ فرق‌ بین‌ درد خود دندان‌ و درد عصب‌ آن‌ چیست‌؟ و سؤالاتی‌ مانند آن‌ (نک‍ : ص‌ 1-2، 14، جم‍ ).

رسالۀ الجدری‌ و الحصبۀ (آبله‌ و سرخك‌) وی‌ حاوی‌ كهن‌ترین‌ توصیف‌ آبله‌ و شاهكار پزشكی‌ اسلامی‌ است‌. در این‌ كتاب‌ برای‌ نخستین‌ بار تفاوتهای‌ میان‌ این‌ دو بیماری‌ با دقتی‌ تحسین‌ برانگیز بیان‌ شده‌ است‌. تمیمی‌ گر چه‌ در مادة البقاء از این‌ رساله‌ بهرۀ فراوان‌ برده‌، اما از آن‌ انتقاد نیز كرده‌، و گاه‌ سخن‌ اسحاق‌ بن‌ سلیمان‌ اسرائیلی‌ را بر نظر رازی‌ ترجیح‌ داده‌ است‌ (ص‌ 340-341، 347-354، به‌ ویژه‌ 351، 373؛ قس‌: سطور پیشین‌ دربارۀ الذخیرة منسوب‌ به‌ ثابت‌ بن‌ قره‌). رسالۀ رازی‌ دربارۀ زكام‌ نیز حاوی‌ برخی‌ نوآوریهاست‌ كه‌ توجه‌ پژوهشگران‌ معاصر را به‌ خود جلب‌ كرده‌ است‌ (قطایه‌، 63-66؛ برای‌ نظر پژوهشگران‌ غربی‌ دربارۀ اهمیت‌ آثار وی‌، نک‍ : ووستنفلد، 40-49؛ لكلر، I/259-278, 337, 354؛ براون‌، 44-53؛ كارادوو، II/268, 276, 390؛ سارتن‌، I/587, 609).

ابوزید بلخی‌ (ه‍ م‌)، ادیب‌، متكلم‌، فیلسوف‌، جغرافی‌دان‌ و پزشك‌ مشهور ایرانی‌ و نگارندۀ صور الاقالیم‌، اصلاً از مردم‌ سیستان‌، اما زادۀ روستایی‌ در نزدیكی‌ بلخ‌ بود. در تنها اثر پزشكی‌ باقی‌ مانده‌ از وی‌، مصالح‌ الابدان‌ والانفس‌، به‌ ارتباط تنگاتنگ‌ میان‌ سلامت‌ جسمانی‌ و روانی‌ تأكید شده‌ است‌.

پزشكان‌ مغرب‌ (تا پایان‌ حكومت‌ فاطمی‌) و اندلس‌ (تا پایان‌ دورۀ اموی‌)

با روی‌ كار آمدن‌ عباسیان‌ در شرق‌ و ورود عبدالرحمان‌ الداخل‌ اموی‌ به‌ اندلس‌ (138ق‌ / 755م‌) ارتباط فرهنگی‌ میان‌ غرب‌ و شرق‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ شدت‌ كاهش‌ یافت‌. پس‌ از آن‌ نیز نبردهای‌ پی‌درپی‌ میان‌ مسلمانان‌ و مسیحیان‌ مانع‌ پیشرفت‌ علوم‌ مختلف‌ و ازجمله‌ پزشكی‌ بود. حتى‌ پس‌ از آنكه‌ علوم‌ مختلف‌ در این‌ سرزمین‌ رونقی‌ یافت‌، بازهم‌ پیشرفت‌ علوم‌ پزشكی‌ در این‌ سرزمین‌ چندان‌ چشم‌گیر نبود، زیرا به‌ گزارش‌ صاعد اندلسی‌، پزشكان‌ مسلمان‌ متقدم‌ اندلس‌ به‌ جای‌ تحقیق‌ در علم‌ پزشكی‌ و مطالعۀ آثار اساسی‌ بقراط و جالینوس‌، بیشتر به‌ جنبه‌های‌ عملی‌ آن‌ و خواندن‌ كناشها تكیه‌ داشتند، تا هرچه‌ زودتر با فرا گرفتن‌ این‌ حرفه‌ به‌ خدمت‌ پادشاهان‌ درآیند و تنها شمار كمی‌ از آنان‌ به‌ پزشكی‌ به‌ دلیل‌ ذات‌ آن‌ می‌پرداختند و كتب‌ آن‌ را به‌ ترتیبی‌ كه‌ باید، مطالعه‌ می‌كردند (ص‌ 260-261). 
از میان‌ نخستین‌ پزشكان‌ اندلسی‌ دو تن‌ شایستۀ ذكرند: ولید مَذحِجی‌ كه‌ همراه‌ عبدالرحمان‌ الداخل‌ به‌ اندلس‌ آمد و عبدالملك‌ بن‌ حبیب‌ سلمی‌ البیری‌ (د 238ق‌ / 853م‌) كه‌ نخستین‌ كتاب‌ عربی‌ تألیف‌ شده‌ در اندلس‌، موسوم‌ به‌ طب‌ العرب‌ از آن‌ اوست‌ (خطابی‌، 11، 39). این‌ اثر، نه‌ یك‌ اثر پزشكی‌ به‌ معنی‌ واقعی‌، بلكه‌ چنان‌ كه‌ از نامش‌ پیداست‌، گزارشی‌ از پزشكی‌ عامیانۀ اعراب‌ است‌ كه‌ به‌ شیوۀ آثار مشهور به‌ طب‌ النبی‌، شماری‌ از احادیث‌ منسوب‌ به‌ پیامبر(ص‌) دربارۀ درمان‌ بیماریهایی‌ چون‌ سردرد، جذام‌ و چشم‌ درد نیز در آن‌ آمده‌ است‌. جالب‌ آنكه‌ البیری‌ در سراسر كتاب‌ به‌ جای‌ مرةالسودا (از اخلاط چهارگانه‌) مرةالحمراء آورده‌ است‌ (ص‌ 91، 107، جم‍‌ ). 
ابن‌جلجل‌ و قاضی‌ صاعد اندلسی‌ برآن‌اند كه‌ حَمْدَین‌ (و نه‌ احمد) بن‌ ابا، پزشك‌ روزگار محمد بن‌ عبدالرحمان‌ دوم‌ اموی‌ (حك‍ 238-273 ق‌) نخستین‌ كسی‌ است‌ كه‌ در اندلس‌ به‌ پزشكی‌ مشهور گشت‌. به‌ گفتۀ آنان‌ تا پیش‌ از این‌ روزگار، مردم‌ اندلس‌ به‌ برخی‌ مسیحیان‌ اعتماد می‌كردند كه‌ معلومات‌ پزشكی‌ آنها تنها مبتنی‌ بر كتاب‌ الابریسم‌ (معرب‌ آفوریسم‌) بود (ابن‌ جلجل‌، 93؛ صاعد، 261؛ نیز ابن‌ابی‌اصیبعه‌، 2 / 41) كه‌ نباید آن‌ را با «فصول‌» بقراط اشتباه‌ گرفت‌. چه‌، رجوع‌ به «فصول‌»، نمی‌توانسته‌ برای‌ درمان‌ بیماران‌ مفید باشد و گذشته‌ از این‌ باتوجه‌ به‌ نگارش‌ كناشی‌ به‌ همین‌ نام‌ توسط یحیی‌ بن‌ اسحاق‌ و نیز از آنجا كه‌ آن‌را معادل «جامع‌ و مجموع‌» (یعنی‌ همان‌ كناش‌) دانسته‌اند، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ آفوریسم‌، نام‌ كناشی‌ مشهور یا نامی‌ معمول‌ برای‌ كناشها نزد مسیحیان‌ اندلس‌ بوده‌ است‌. عریب‌ بن‌ سعد قرطبی‌ نیز در 964-965 م‌ خلق‌الجنین‌ و تدبیرالحبالى را نوشت‌ (ووستنفلد، 55؛ I / 432-436؛ سارتن‌، I / 651, 680)
در میانۀ سدۀ 3 ق‌ دو پزشك‌ دیگر مشهور بودند: یكی‌ پزشكی‌ مسیحی‌ به‌ نام‌ جواد، و دیگری‌ پزشكی‌ مشهور به‌ حرانی‌ كه‌ از حران‌ به‌ قرطبه‌ آمده‌ بود. قفطی‌ برخلاف‌ ابن‌ جلجل‌ و صاعد اندلسی‌ این‌ حرانی‌ را همان «یونس‌ بن‌ احمد حرانی‌، پدر احمد و عمر، پزشكان‌ اندلسی‌» دانسته‌ است‌ (ابن‌ جلجل‌، 93-94، 112-113؛ صاعد، 261، 265؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 41-42؛ قفطی‌، 394-395). 
اسحاق‌ بن‌ عمران‌ (ه‍ م‌)، ملقب‌ به‌ سمّ الساعه‌ و صاحب‌ اطریفل‌، نخستین‌ پزشك‌ برجستۀ غرب‌ جهان‌ اسلام‌ بود. او بغدادی‌ الاصل‌، و برخلاف‌ آنچه‌ از نامش‌ برمی‌آید، مسلمان‌ بود. گویا در جوانی‌ و پیش‌ از آنكه‌ شهرتی‌ یابد، از بغداد به‌ مصر رفت‌ و چندی‌ پزشك‌ احمدبن‌ طولون‌ بود (نک‍ : ابن‌ فضل‌الله‌، 9 / 307؛ ابن‌ جزار، كتاب‌، 218؛ تمیمی‌، 583) و در آنجا شاگرد نامدارش‌ اسحاق‌ بن‌ سلیمان‌ اسرائیلی‌ به‌ وی‌ پیوست‌. او پیش‌ از 263ق‌ (ساخته‌ شدن‌ رقاده‌) به‌ قیروان‌ و نزد ابراهیم‌ بن‌ اغلب‌ رفت‌ (نک‍ : ابوعبید، 679؛ «كتاب‌ الاستبصار»، 12) و در 279ق‌ به‌ فرمان‌ وی‌ كشته‌ شد (ابن‌ عذاری‌، 1 / 122؛ العیون‌ ... ، 4(1) / 131-132؛ دیاث‌ گارسیا، 267-268, 273). 
به‌ گفتۀ ابن‌ جلجل‌ پزشكی‌ علمی‌ به‌ كوشش‌ اسحاق‌ در مغرب‌ بزرگ‌ رواج‌ یافت‌ و مردم‌ آن‌ سرزمین‌ از طریق‌ آثار او با فلسفه‌ آشنا شدند. گزارش‌ نسبتاً مفصل‌ ابن‌ جلجل‌ دربارۀ زنگی‌ اسحاق‌ (ص‌ 84-86) چند اشتباه‌ مهم‌ دارد كه‌ غالب‌ مورخان‌ مسلمان‌ و محققان‌ معاصر را به‌ اشتباه‌ افكنده‌ است‌ (مثلاً صاعد، 232-233؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 35-36؛ گاربرس‌، 8-14؛ اولمان‌، «پزشكی‌ در اسلام‌»، 125). 
آثار اسحاق‌ بن‌ عمران‌ بر پزشكان‌ غرب‌ جهان‌ اسلام‌ تأثیری‌ بسزا داشت‌. مشهورترین‌ اثر باقی‌ماندۀ اسحاق‌ مقالة فی‌ المالیخولیا نشان‌ از تسلط كامل‌ نگارنده‌ بر موضوع‌ دارد (ژاكار، 109). به‌ گفتۀ اسحاق‌، پیش‌ از وی‌ تنها روفوس‌ افسوسی‌ كتاب‌ قابل‌ ذكری‌ در این‌باره‌ نوشته‌، و در آن‌ تنها به‌ یك‌ نوع‌ مالیخولیا اشاره‌ كرده‌ بود. اما اسحاق‌ بن‌ عمران‌ براساس‌ انیت‌ (وجود)، ماهیت‌، كیفیت‌ و كمیت‌، 3 صنف‌ مالیخولیا را مشخص‌ می‌كند (گ‌ 89 ب‌ ـ 90 آ، 96 آ؛ نیز اولمان‌، «پزشكی‌ اسلامی‌»، 72-76). البته‌ ابن‌ سرابیون‌ نیز كه‌ در همین‌ روزگار در شرق‌ جهان‌ اسلام‌ می‌زیست‌، مالیخولیا را كم‌ و بیش‌ همین‌گونه‌ دسته‌بندی‌ كرده‌ است‌ (نک‍ : رازی‌، الحاوی‌، 1 / 80). پزشكان‌ پس‌ از اسحاق‌ رسالۀ مالیخولیای‌ وی‌ را در نوع‌ خود بی‌نظیر می‌دانند (ابن‌ جلجل‌، 85؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 36؛ ابن‌ فضل‌الله‌، همانجا). 
كنستانتین‌ افریقایی‌ (د 1087م‌) كتاب‌ المالیخولیا ی‌اسحاق‌ را، همچون‌ آثار اسحاق‌ بن‌ سلیمان‌ و ابن‌ جزار، به‌ لاتینی‌ ترجمه‌، و به‌ خود منسوب‌ كرد، اما محققان‌ اروپایی‌ معمولاً از آثار كنستانتین‌ به‌عنوان‌ ترجمه‌های‌ تفسیر گونه‌ و نه‌ آثار منحول‌ یاد كرده‌اند (مثلاً نک‍ : اشتاین‌ اشنایدر، «كنستانتین‌...»، 751-808، «ادبیات‌...»، 38-39؛ شیپرگس‌، 43؛ اولمان‌، «پزشكی‌ در اسلام‌»، همانجا؛ ژاكار، 110). 
اسحاق‌ بن‌ سلیمان‌ اسرائیلی‌ (ه‍ م‌)، شاگرد اسحاق‌ بن‌ عمران‌ و استاد ابن‌ جزار، پزشك‌ و داروشناس‌ برجسته‌ای‌ بود كه‌ به‌ویژه‌ كتاب‌ الحمیات‌ وی‌ در اروپا شهرت‌ بسیار داشت‌. او در استناد نكردن‌ به‌ آثار پزشكان‌ دورۀ اسلامی‌ اصرار داشت‌ (نک‍ : ه‍ د، 8 / 238). ابن‌ جزار (ه‍ م‌) ادامه‌ دهندۀ سنت‌ علمی‌ پایه‌گذاری‌ شده‌ توسط اسحاق‌ بن‌ عمران‌ بود. از آثار مهم‌ وی‌ می‌توان‌ به‌ زادالمسافر (كه‌ كنستانتین‌ آن‌ را انتحال‌ كرد)، كتاب‌ فی‌ المعدة، سیاسة الصبیان‌، الاعتماد فی‌ الادویةالمفردة و جز آن‌ اشاره‌ كرد. ابن‌ جزار همراه‌ با المعز فاطمی‌ به‌ مصر آمد و در آنجا درگذشت‌. 
در اواخر سدۀ 3 ق‌ در اندلس‌ ابن‌ ملوكۀ نصرانی‌ احتمالاً نخستین‌ مطب‌ عمومی‌ را كه‌ دارای‌ 30 صندلی‌ برای‌ مراجعان‌ بود، تأسیس‌ كرد (ابن‌ جلجل‌، 97؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 41). یحیی‌ بن‌ اسحاق‌، مسیحی‌زادۀ مسلمان‌، كناشی‌ در «پنج‌ سفر به‌ مذهب‌ روم‌» (شیوۀ مسیحیان‌) به‌ نام‌ الابریشم‌ نوشت‌ (ابن‌ جلجل‌، 97- 98، 100-101؛ صاعد، 261-262؛ ابن‌ابی‌اصیبعه‌، 2 / 42-43؛ قفطی‌، 359). بوحفص‌ عمر بن‌ بریق‌، 6 ماه‌ در قیروان‌ ملازم‌ ابن‌ جزار بود و هنگام‌ بازگشت‌، كتاب‌ زادالمسافر او را با خود به‌ اندلس‌ آورد. و بدین‌ترتیب‌، سنت‌ پزشكی‌ اسحاق‌ بن‌ عمران‌ (ه‍ م‌) به‌ اندلس‌ منتقل‌ شد (ابن‌ جلجل‌، 107- 108؛ صاعد، 263؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 45). 
حسدای‌ بن‌ شبروط با كمك‌ راهبی‌ یونانی‌ كتاب‌ دیوسكوریدس‌ را به‌ عربی‌ ترجمه‌ كرد (خطابی‌، 18-19) كه‌ ازجمله‌ ترجمه‌های‌ انگشت‌شمار یونانی‌ به‌ عربی‌ در اندلس‌ بود. ابوالقاسم‌ زهراوی‌ (د پس‌ از 404ق‌) بزرگ‌ترین‌ جراح‌ مسلمان‌ (سارتن‌، I / 651؛ نیز ه‍ د، جراحی‌) و ابن‌ سمجون‌ (ه‍ م‌) داروشناسی‌ برجسته‌ بود، اما عجیب‌ آنكه‌ ابن‌ جلجل‌ و صاعد اندلسی‌ به‌ هیچ‌یك‌ از این‌ دو اشاره‌ نكرده‌اند. 
پزشكی‌ اسلامی‌ از تسلط آل‌ بویه‌ بر بغداد تا ظهور مغول‌: ابن‌ جلجل‌ در طبقات‌ الاطباء والحكماء (تألیف‌: 377ق‌) بر آن‌ است‌ كه‌ به‌ سبب‌ تسلط آل‌ بویه‌ و تركان‌ بر خلفای‌ عباسی‌، از زمان‌ الراضی‌ بالله‌ تا زمان‌ الطائع‌ بالله‌ (یعنی‌ روزگار ابن‌ جلجل‌) هیچ‌ پزشك‌ قابل‌ ذكری‌ در شرق‌ تربیت‌ نشده‌ است‌! (نک‍ : ص‌ 116)، در حالی‌ كه‌ همۀ پزشكان‌ برجستۀ جهان‌ اسلام‌ (بجز رازی‌) در همین‌ روزگار و در ایران‌ برآمدند. احمد بن‌ محمد بن‌ ابی‌ الاشعث‌ (د 360ق‌) از پزشكان‌ برجستۀ ایرانی‌، مفسر زبردست‌ آثار جالینوس‌ بود و آثاری‌ در داروشناسی‌، مالیخولیا، جانورشناسی‌ و جز آن‌ نوشت‌ (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1 / 245-247؛ نیز لكلر، I / 379-380؛ دیتریش‌، 143-145؛ اولمان‌، «پزشكی‌ در اسلام‌»، 138-139). ابوماهر موسی‌ بن‌ سیار شیرازی‌ از پزشكان‌ برجستۀ روزگار بود. 3 پزشك‌ پرآوازۀ ایرانی‌، ابوالحسن‌ طبری‌، ابن‌ مندویۀ اصفهانی‌ و علی‌ بن‌ عباس‌ مجوسی‌ اهوازی‌ هر 3 از شاگردان‌ او بودند (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1 / 236؛ اولمان‌، همان‌، 140). 
ابوالحسن‌ طبری‌ در المعالجات‌ البقراطیۀ برای‌ نخستین‌بار عامل‌ بیماری‌ جرب‌ را به‌ جهان‌ پزشكی‌ شناساند؛ در حالی‌ كه‌ تا چندی‌ پیش‌ پژوهشگرانی‌ كه‌ با علوم‌ اسلامی‌ آشنایی‌ داشتند، از ابومروان‌ ابن‌ زهر مؤلف‌ التیسیر فی‌المداواة والتدبیر ــ كه‌ بیش‌از دوقرن‌ پس‌از ابوالحسن‌ می‌زیست‌ ــ به‌ واسطۀ توصیف‌ بیماری‌ جرب‌ و انگل‌ مولد آن‌، به عنوان‌ نخستین‌ انگل‌شناس‌ پس‌ از آلكساندر (اسكندر) ترالسی‌ یاد می‌كردند و كسانی‌ نیز كه‌ به‌ این‌گونه‌ آثار توجهی‌ نداشتند، می‌پنداشتند كه‌ این‌ انگل‌ را دو پزشك‌ ایتالیایی‌ به‌ نامهای‌ بونومو و چستونی‌ در ژوئن‌ 1687 كشف‌ كرده‌اند؛ اما پس‌ از چاپ‌ بخشهایی‌ از كتاب‌ المعالجات‌ البقراطیة توسط محمد رهاب‌، در 1938م‌ فریدمان‌ به‌ درستی‌ ابوالحسن‌ طبری‌ را كاشف‌ این‌ انگل‌ برشمرد (ابوالحسن‌ طبری‌، گ‌ 244 الف‌ ـ 251 الف‌؛ ابن‌ زهر، 49-50؛ فریدمان‌، 166-175؛ سارتن‌، I / 667, II / 85, 233؛ اولمان‌، همانجا). ابن‌ مندویۀ اصفهانی‌ نیز نخست‌ در بیمارستان‌ اصفهان‌، سپس‌ در بیمارستان‌ عضدی‌ بغداد به‌ كار مشغول‌ بود. كتاب‌ الكافی‌ فی‌ الطب‌ او دردست‌ است‌ (قفطی‌، 438؛ اولمان‌، همان‌، 146). 
اهوازی‌ (ه‍ م‌) برجسته‌ترین‌ پزشك‌ روزگار خود، و یكی‌ از بزرگ‌ترین‌ پزشكان‌ جهان‌ اسلام‌ و سده‌های‌ میانه‌ بود. كناش‌ وی‌ مشهور به‌ كامل‌ الصناعة یا كتاب‌ الملكی‌ به‌ لحاظ توازنی‌ كه‌ میان‌ بخش‌ نظری‌ و عملی‌ آن‌ موجود بود، نه‌ تنها در میان‌ پزشكان‌ دورۀ اسلامی‌، بلكه‌ از راه‌ دو روایت‌ لاتینی‌، در غرب‌ نیز رواجی‌ كم‌نظیر یافت‌ (كرمی‌، 289-290). كنستانتین‌ افریقی‌ نخست‌ این‌ كتاب‌ را ترجمه‌ كرد و به‌ خود منسوب‌ ساخت‌، اما اصطفن‌ انطاكی‌ (ه‍ م‌) ضمن‌ ارائۀ ترجمه‌ای‌ بهتر و دقیق‌تر، انتحال‌ وی‌ را آشكار كرد. اما بیشتر محققان‌ معاصر اروپایی‌ نه‌ تنها این‌ انتحال‌ را نادیده‌ گرفته‌اند (مانند تیرفلدر، جم‍ ؛ دارمبرگ‌، جم‍ ؛ پاگل‌، 736؛ ریشتر، 850)، كه‌ اصطفن‌ انطاكی‌ را نیز به‌ باد انتقادهای‌ نابجا گرفته‌اند (شیپرگس‌، 18-19, 35-37؛ میه‌لی‌، 221, 225؛ تالبوت‌، 38؛ ژاكار، 100؛ قس‌: كمبل‌، 73-74، كه‌ صراحتاً كنستانتین‌ را یك‌ متقلب‌ می‌داند). 
اخوینی‌ بخاری‌ برجسته‌ترین‌ پیرو مكتب‌ پزشكی‌ رازی‌ بود. كتاب‌ هدایۀ المتعلمین‌ وی‌ كهن‌ترین‌ كتاب‌ فارسی‌ برجای‌ مانده‌ در پزشكی‌ به‌شمار می‌رود. این‌ كتاب‌ به‌ویژه‌ به‌ دلیل‌ شمار بسیاری‌ اصطلاحات‌ فارسی‌ ــ كه‌ برخی‌ از آنها در آثار دیگر به‌ ندرت‌ دیده‌ می‌شود ــ حائز اهمیت‌ است‌. اخوینی‌ نیز مانند رازی‌ به‌ندرت‌ مطلبی‌ را بدون‌ ذكر مأخذ یاد كرده‌ است‌ (نک‍ : داك‌، 3 / 241). 
از حسین‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ حسن‌ بن‌ خورشید طبری‌ ناتلی‌، ابومنصور حسن‌ بن‌ نوح‌ قمری‌ و ابوسهل‌ مسیحی‌ در شمار استادان‌ ابن‌سینا در پزشكی‌ یاد شده‌ است‌، اما ابن‌سینا در سرگذشتش‌ آورده‌ كه‌ این‌ فن‌ را، از آنجا كه‌ بسیار ساده‌ است‌! نزد خود آموخته‌ است‌ (ووستنفلد، 56؛ لكلر، I / 358؛ سارتن‌، I / 678). ابوسهل‌ مسیحی‌ كتابی‌ به‌ نام‌ المائة یا صد باب‌ نوشت‌ كه‌ با آنكه‌ در میان‌ مسلمانان‌ شهرت‌ بسیار داشت‌، درست‌ برخلاف‌ كامل‌ الصناعة، به‌ لحاظ آنكه‌ بیشتر به‌ جنبه‌های‌ نظری‌ پزشكی‌ پرداخته‌ بود، در غرب‌ لاتینی‌ بدان‌ توجه‌ نشد. دیگر آثار وی‌ همچون‌ اظهار حكمةالله‌ تعالى فی‌ خلق‌ الانسان‌ و الطب‌ الكلی‌ نیز هریك‌ شایستۀ توجهی‌ ویژه‌اند (قفطی‌، 408؛ ابن‌ابی‌اصیبعه‌، 1 / 327؛ ه‍ د، 5 / 574- 579؛ كرمی‌، 289-290؛ نیز نک‍ : اولمان‌، همان‌، 151). اگر انتساب‌ التنویر، در ترجمه‌ و تفسیر واژگان‌ پزشكی‌، به‌ ابومنصور درست‌ باشد، باید وی‌ را نگارندۀ دومین‌ كتاب‌ كهن‌ موجود فارسی‌، و نخستین‌ اصطلاح‌نامۀ موجود به‌ زبان‌ فارسی‌ برشمرد. كناش‌ وی‌ مشهور به‌ الغِنى والمُنى تا قرنها در شبه‌ قارۀ هند رواج‌ داشت‌ و امروزه‌ نسخ‌ متعددی‌ از آن‌ در دست‌ است‌ (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1 / 327 ؛ نیز لكلر، I / 358-359؛ سارتن‌، همانجا؛ اولمان‌، همان‌، 147). 
ابوعبدالله‌ محمد بن‌ احمد بن‌ سعید تمیمی‌ (د پس‌ از 370ق‌)، پزشك‌ و داروشناس‌ برجسته‌ای‌ از مردم‌ بیت‌المقدس‌ بود كه‌ در میانۀ سدۀ 4ق‌ در مصر فعالیت‌ داشت‌. كتاب‌ مفصل‌ و مهمی‌ به‌ نام‌ مادةالبقاء باصلاح‌ فسادالهواء والتحرز من‌ ضرر الاوباء دربارۀ چگونگی‌ پرهیز از بیماریهای‌ همه‌گیر نوشت‌ (قفطی‌، 105- 109، ترجمه‌، 148-149؛ ابن‌ابی‌اصیبعه‌، 2 / 87- 89؛ ابن‌ فضل‌الله‌، 9 / 333-335؛ برای‌ تحلیل‌ این‌ اثر و نیز اهمیت‌ آثار وی‌ در داروشناسی‌، نک‍ : ه‍ د، تمیمی‌). 

ابن‌سینا بزرگ‌ترین‌ پزشك‌ عصر خود و یكی‌ از بزرگ‌ترین‌ پزشكان‌ همۀ اعصار بود. دائرةالمعارف‌ بزرگ‌ طبی‌ او، القانون‌ فی‌ الطب‌ كه‌ از نظر حجم‌ تقریباً دوسوم‌ الحاوی‌ است‌، نه‌ فقط در دنیای‌ اسلام‌، كه‌ در اروپای‌ لاتینی‌ نیز تا 6 سده‌ به‌عنوان‌ عالی‌ترین‌ مأخذ باقی‌ ماند. این‌ اثر حاوی‌ شماری‌ ملاحظات‌ بدیع‌ است‌؛ ولی‌ مقبولیتش‌ در نزد پزشكان‌ به‌ سبب‌ ساختار كم‌نظیر و ترتیب‌ شایسته‌ و منظم‌ مطالب‌ آن‌ است‌. این‌ كتاب‌، الحاوی‌ رازی‌، كامل‌ الصناعۀ اهوازی‌، و حتى‌ آثار جالینوس‌ را تحت‌الشعاع‌ قرار داد. تمیز ذات‌ الجنب‌ و التهاب‌ میان‌ سینه‌، خاصیت‌ سرایت‌پذیری‌ سل‌، انتشار بیماریها به‌وسیلۀ آب‌ و خاك‌، توصیف‌ دقیق‌ عوارض‌ پوستی‌، بیماریها و انحرافات‌ جنسی‌، بیماریهای‌ عصبی‌، بسیاری‌ موضوعات‌ روانی‌ و آسیب‌شناسی‌، ولو اینكه‌ بدتوصیف‌ شده‌، با دقت‌ مورد تجزیه‌ و تحلیل‌ قرار گرفته‌ است‌. در بخش‌ ادویۀ مفرده‌ 760 دارو مورد توجه‌ قرار گرفته‌، و روشهای‌ داروشناسی‌ به‌ اختصار بیان‌ شده‌ است‌. 
دربارۀ مآخذ القانون‌ ابن‌سینا به‌ ندرت‌ تحقیقی‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌. برخی‌ برآن‌اند كتاب‌ وی‌ انتحالی‌ از الحاوی‌ رازی‌ است‌، ولی‌ فلمان‌ (ص‌ این‌ نظر را رد كرده‌ است‌. اما تردیدی‌ نیست‌ كه‌ ابن‌سینا بخش‌ قابل‌ توجهی‌ از كتاب‌ پنجم‌ القانون‌ را كلمه‌ به‌ كلمه‌ از الكناش‌ الصغیر ابن‌سرابیون‌ نقل‌ كرده‌ است‌. درحالی‌كه‌ ابن‌سینا تنها چندبار از ابن‌ سرابیون‌، آن‌ هم‌ در مواضعی‌ دیگر، یاد كرده‌ است‌. این‌ نقل‌ قولهای‌ كلمه‌ به‌ كلمه‌، به‌ تخمین‌ نگارندۀ این‌ سطور، چیزی‌ در حدود یك‌سوم‌ مقالۀ هفتم‌ الكناش‌ الصغیر را دربرمی‌گیرد. جالب‌ اینكه‌ سیداسماعیل‌ جرجانی‌ (د 531ق‌) پزشك‌ برجسته‌ و پارسی‌نویس‌ ایرانی‌، با آنكه‌ هیچ‌ سخن‌ صریحی‌ در این‌ مورد نیاورده‌، احتمالاً نخستین‌ كسی‌ است‌ كه‌ بدین‌ مطلب‌ پی‌ برده‌، زیرا در موارد متعدد به‌ مواضع‌ مشابه‌ این‌ دو كتاب‌ ارجاع‌ داده‌ است‌ (برای‌ تفصیل‌ بیشتر، نک‍ : داك‌، 3 / 233-244). ابن سینا قاعدتاً در مواضع‌ دیگر القانون‌ نیز از این‌ كتاب‌، و نیز از قراباذین‌ شاپوربن‌ سهل‌، الحاوی‌ رازی‌، و آثار یوحنابن‌ ماسویه‌ به‌ همین‌ شكل‌ بهره‌ برده‌ است‌. 
ابوالفرج‌ ابن‌ طیب‌، پزشك‌ و فیلسوف‌ برجستۀ مسیحی‌، سالها در بیمارستان‌ عضدی‌ بغداد به‌ تدریس‌ مشغول‌ بود. ابن‌سینا كه‌ نخست‌ ابن‌ طیب‌ را بزرگ‌ می‌داشت‌، سرانجام‌ او را پزشكی‌ كم‌مایه‌ برشمرد. ابوالفرج‌ گزیده‌هایی‌ از ترجمه‌های‌ عربی‌ آثار بقراط و جالینوس‌ را (معمولاً با عناوینی‌ چون‌ ثمار... یا النكت‌) فراهم‌ آورده‌ است‌ (قفطی‌، 223؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1 / 239؛ بیهقی‌، علی‌، 25). ابن‌ بطلان‌ (ه‍ م‌) برجسته‌ترین‌ شاگرد ابوالفرج‌، از ملازمان‌ ابوالحسن‌ حرانی‌ بود؛ پس‌ از مسافرت‌ به‌ مصر با ابن‌ رضوان‌ (ه‍ م‌) به‌ شدت‌ اختلاف‌ پیدا كرد و این‌ دو آثار متعددی‌ در رد نظر یكدیگر نوشتند. تقویم‌ الصحۀ ابن‌ بطلان‌ از نخستین‌ آثاری‌ است‌ كه‌ بیشتر مطالب‌ آن‌ در جدولهای‌ متعدد آمده‌ است‌ (قفطی‌، 294-315، 443-444؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1 / 241؛ ابن‌ عبری‌، 331؛ نیز اولمان‌، «پزشكی‌ در اسلام‌»، 157). ابن‌ جزله‌ (د 493ق‌ / 1100م‌) نیز كتاب‌ تقویم‌ الابدان‌ را به‌ همین‌ شیوه‌ نوشت‌. از این‌ دو كتاب‌ چند ترجمۀ فارسی‌ و نیز ترجمه‌های‌ لاتینی‌، آلمانی‌ و فرانسه‌ دردست‌ است‌ (دربارۀ اهمیت‌ منهاج‌ البیان‌ ابن‌ جزله‌، نک‍ : ه‍ د، داروشناسی‌ و داروسازی‌). ابوالحسن‌ سعید بن‌ هبةالله‌ نیز از كاركنان‌ بیمارستان‌ عضدی‌ بغداد بود كه‌ كتاب‌ المغنی‌ را برای‌ مقتدی‌ عباسی‌ نوشت‌ (ابن‌ ابی‌اصیبعه‌، 1 / 254- 255). 
ابن‌ ابی‌ صادق‌ نیشابوری‌ (ه‍ م‌)، پزشك‌ برجستۀ ایرانی‌ بیشتر به‌ شرح‌ آثار بقراط و جالینوس‌ توجه‌ داشت‌. برخی‌ مؤلفان‌ معاصر بی‌آنكه‌ مأخذی‌ یاد كنند، وی‌ را استاد اسماعیل‌ جرجانی‌ دانسته‌اند. زین‌الدین‌ سیداسماعیل‌ جرجانی‌، مشهورترین‌ پزشك‌ ایرانی‌ از سدۀ 6ق‌ بدین‌ سو، كتاب‌ مهم‌ ذخیرۀ خوارزمشاهی‌ را كه‌ حاصل‌ سالها تجربۀ وی‌ بود، در كهن‌سالی‌ نوشت‌. این‌ كتاب‌ مهم‌ترین‌ و مفصل‌ترین‌ اثر پزشكی‌ دورۀ اسلامی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ است‌. وی‌ با تلخیص‌ بخش‌ داروسازی‌ این‌ اثر كتاب‌ الاغراض‌ الطبیۀ را فراهم‌ آورد كه‌ در آن‌ بیشتر به‌ علائم‌ و نحوۀ تشخیص‌ بیماریها توجه‌ شده‌ است‌. خفی‌ علایی‌ و یادگار دو گزیدۀ بسیار مختصر از ذخیره‌ است‌ كه‌ اولی‌ برای‌ حكمرانان‌، و دومی‌ برای‌ مردم‌ عادی‌ كه‌ به‌ پزشك‌ دسترسی‌ ندارند (به‌ شیوۀ من‌ لایحضره‌الطبیب‌ رازی‌)، نوشته‌ شده‌ است‌ (جرجانی‌، ذخیره‌ ... ، 2، 644، الاغراض‌ ... ، 3-4، خفی‌ علایی‌، 1، 4، یادگار، 1-2؛ نیز بیهقی‌، علی‌، 172). نظامی‌ عروضی‌ دو كتاب‌ نخست‌ را جزو آثاری‌ كه‌ باید خواند، و دو دیگر را جزو آنها كه‌ همواره‌ باید با خود داشت‌، یاد كرده‌ است‌ (ص‌ 70-71). الگود («تاریخ‌»، 218) از ترجمۀ عبری‌ ذخیرۀ خوارزمشاهی‌ یاد كرده‌ است‌ كه‌ از این‌ نظر در میان‌ دیگر آثار فارسی‌ كم‌نظیر است‌. ابوالفضل‌ محمد بن‌ ادریس‌ دفتری‌ (د 982ق‌) نیز آن‌ را به‌ تركی‌ ترجمه‌ كرده‌ است‌ (حاجی‌ خلیفه‌، 3 / 330). 
ابن‌ جمیع‌ پزشك‌ یهودی‌زادۀ مصری‌، در دربار عاضد فاطمی‌ و سپس‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی‌ جایگاهی‌ ویژه‌ داشت‌. آثاری‌ چون‌ الارشاد لمصالح‌ الانفس‌ والاجساد در كلیات‌ پزشكی‌ و التصریح‌ بالمكنون‌ فی‌ تنقیح‌ القانون‌ در خرده‌گیری‌ بر القانون‌ ابن‌سینا و مانند آن‌ نوشت‌ (نک‍ : ه‍ د، 3 / 251). ابن‌ مطران‌ پزشك‌ شخصی‌ صلاح‌الدین‌ و مدرس‌ پزشكی‌ در بیمارستان‌ نوری‌ دمشق‌ بود. كتاب‌ بستان‌ الاطباء و روضةالالباء وی‌ جُنگی‌ حاوی‌ مطالب‌ متنوع‌ دربارۀ پزشكی‌ و حواشی‌ آن‌ است‌ (همان‌، 4 / 629). 
ابن‌میمون‌ قرطبی‌، فیلسوف‌ و پزشك‌ برجستۀ یهودی‌ افزون‌‌بر شرح‌ فصول‌ بقراط، خود نیز كتابی‌ به‌ نام‌ الفصول‌ نوشت‌ كه‌ در آن‌ 500‘1 قطعه‌ از سخنان‌ پزشكانی‌ چون‌ جالینوس‌ و نیز چند پزشك‌ ساكن‌ مصر همچون‌ ابن‌ زهر، تمیمی‌ و ابن‌ رضوان‌ به‌ همراه‌ 42 اظهار نظر خود ابن‌ میمون‌ آمده‌ است‌ (اولمان‌، همان‌، 167-169؛ نیز ه‍ د، 5 / 13). 
نجیب‌الدین‌ سمرقندی‌ كه‌ در 619ق‌ / 1222م‌ در حملۀ مغول‌ به‌ هرات‌ كشته‌ شد، كتابی‌ باعنوان‌ الاسباب‌ والعلامات‌ نوشت‌ كه‌ بیشتر به‌ واسطۀ شرح‌ نفیس‌ بن‌ عوض‌ كرمانی‌ بر آن‌ مشهور است‌. در متن‌ اصلی‌ و شرح‌ این‌ كتاب‌ ملاحظات‌ قابل‌ توجهی‌ دیده‌ می‌شود (اولمان‌، همان‌، 170). عبداللطیف‌ بغدادی‌ (د 629 ق‌ در بغداد) شرحهایی‌ بر آثار بقراط، از جمله‌ فصول‌ و الامراض‌ الوافدة، كتابی‌ دربارۀ دیابت‌، و خلاصه‌ای‌ از القانون‌ ابن‌سینا نوشت‌ (همان‌، 170-171). 
بزرگ‌ترین‌ پزشك‌ این‌ روزگار و یكی‌ از معدود پزشكان‌ برجستۀ غیرایرانی‌ دورۀ اسلامی‌، ابن‌ نفیس‌ (ه‍ م‌) دمشقی‌، شارح‌ بزرگ‌ آثار ابن‌سینا بود. وی‌ 3 سده‌ پیش‌ از میگل‌ سروتو، به‌ گردش‌ ریوی‌ یا گردش‌ كوچك‌ خون‌ پی‌ برد و این‌ مطلب‌ را در شرح‌ تشریح‌ القانون‌ خود یاد كرد. 

 

صفحه 1 از9

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: