صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / بوسنی و هرزگوین /

فهرست مطالب

VII. باستان‌شناسی‌، فرهنگ‌ و تمدن‌

جدیدترین‌ كشفیات‌ باستان‌شناسی‌ در شمال‌ بوسنی‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ انسان‌ در دورۀ پارینه‌ سنگی‌، یعنی‌ صدهزار سال‌ پیش‌ در این‌ سرزمین‌ ساكن‌ شده‌ بود. شواهد حضور انسان‌ از آن‌ زمان‌، ابزار سنگی‌ مورد استفادۀ روزمره‌ و نقاشیهای‌ شكارچیان‌ است‌ كه‌ در غار بادانیسكا در جنوب‌ هرزگوین‌ امروزی‌ از دورۀ پارینه‌ سنگی‌ كشف‌ شده‌ است‌. در این‌ غار هزارها ابزار سنگی‌، استخوانهای‌ تراش‌ خورده‌ و گردن‌بندهایی‌ كه‌ از صدف‌ و صدف‌ حلزونی‌ درست‌ شده‌اند، كشف‌ شده‌ است‌. آثار دیگری‌ از این‌ دوره‌ در سایر مناطق‌ بوسنی‌ ــ كه‌ بیشتر در كنار رودخانه‌ها قرار دارند ــ به‌ دست‌ آمده‌ است‌؛ ازجمله‌ در كامِن‌ در كنار رود اوسُرا، مالاگرادینا در كولاشی، ماركُواتس در دِتلاك‌ كنار دِروِنتا، وِلیكی‌ مایدان كنار تِشانی‌ (غاری در گلاموچانی كنار بانیالوكا)، ویسوكوبردو در لوپلیانسی و وِلیكا گرادینا در واروارا در سرچشمۀ رود راما. 

با این‌ اكتشافات بوسنی‌ از جمله‌ سرزمینهایی‌ به‌ شمار می‌رود كه‌ صاحب‌ آثار فرهنگی‌ از دورۀ پارینه‌ سنگی‌ هستند (امامُویچ‌، انور، 9). از دورۀ نوسنگی‌ نیز در بوسنی‌ آثاری‌ از هزارۀ 4ق‌‌م‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌. قدمت‌ تمدنهای‌ نوسنگی‌ در بوسنی‌ حدود 700‘6 تا 700‘7 سال‌ برآورد می‌شود كه‌ به‌ 3 بخش‌ قدیم‌، میانه‌ و جدید تقسیم‌ می‌گردد. كهن‌ترین‌ آبادیهای‌ دورۀ نوسنگی‌ قدیم‌ كه‌ شامل‌ مجموعه‌ كلبه‌هایی‌ بود، در گورنیاتوزلا، اُبری‌ كنار كاكانی و غار راولیچا بالای سرچشمۀ رود تیهالیینا كنار لیوبوشكی‌ پیدا شدند؛ در حالی‌كه‌ در مناطق‌ نزدیك‌ به‌ دریا غارنشینی‌ رواج‌ داشت‌. در این‌ دوره‌ انسان‌ از ظروف‌ ساخته‌ شده‌ از پوست‌ كدو و سپس‌ سفالی‌ كه‌ تزییناتی‌ بر روی‌ آن‌ تراشیده‌ شده‌ بود، استفاده‌ می‌كرد. 
در دورۀ نوسنگی‌ میانه‌ با افزایش‌ جمعیت‌ آبادیهای‌ بیشتری‌ ایجاد شد. خانه‌ها روی‌ زمین‌ یا تا نیمه‌ درون‌ زمین‌ ساخته‌ می‌شد و كلبه‌های‌ چوبی‌ رواج‌ داشت‌. در توزلا نوع‌ خاصی‌ از آبادیها كشف‌ شده‌ است‌ كه‌ سوینیتسا نامیده‌ می‌شوند. این‌ خانه‌ها بر ستونهای‌ چوبی‌ و بالای‌ آب‌ قرار داشتند. مشهورترین‌ آثار دورۀ نوسنگی‌ جدید در بوتمیر كنار سارایوو كشف‌ شده‌ كه‌ شامل‌ ظروف‌ سفالی‌، ابزار سنگی‌، گندم‌، مجسمه‌های‌ انسان‌ و حیوانات‌ و... است‌. در این‌ دوره‌، زندگی‌ كشاورزی‌ رواج‌ داشت‌ و غلات‌ كشت‌ می‌شد و گاو، بز، خوك‌، سگ‌ و گوزن‌ اهلی‌ شده‌ را پرورش‌ می‌دادند (همو، 10-11). 
دورۀ فلز: از دورۀ فلز در بوسنی‌ آثار زیادی‌ بر جای‌ مانده‌ است‌. معادن‌ متعدد این‌ سرزمین‌ شرایط مناسبی‌ برای‌ توسعۀ صنعت‌ فلزی‌ به‌ وجود آورده‌ است‌. در این‌ دوره‌، آبادیهای‌ جدید كنار معادن‌ ساخته‌ می‌شد. آثار كشف‌ شده‌ نشانگر رواج‌ استخراج‌ و استفاده‌ از فلزات‌ است‌. شرایط زندگی‌ انسان‌ در این‌ دوره‌ بهبود یافت‌ و خانه‌ها را بهتر ساختند و از تنور برای‌ پخت‌ نان‌ استفاده‌ كردند. شمار زیادی‌ سلاح‌ مسی‌ و زیورآلات‌ در گورها كشف‌ شده‌ كه‌ مشهورترین‌ آنها متعلق‌ به‌ مالی‌ لُشینی‌ در كنار ویتِز و در نزدیكی‌ زورنیك است‌. 
از دورۀ آهن‌، قدیم‌ترین‌ آثار در گورهای‌ گلاسیناتس كشف‌ شده‌ كه‌ شامل‌ انگشتر، دست‌بند و چاقوهای‌ كوچك‌ است‌. از آثار مكشوفه‌ در ریپچه‌ كنار رود اونا در نزدیكی‌ شهر بیهاچ‌ و در دونیا دولینا كنار رود ساوا متوجه‌ می‌شویم‌ كه‌ اهالی‌ آن‌ مناطق‌ كشاورز بوده‌، و به‌ دامداری‌، ماهی‌گیری‌ و آهنگری‌ نیز اشتغال‌داشته‌اند. در این‌دوره‌،مردمان‌ بوسنی‌ آسیاب‌ دستی‌ به‌ كار می‌بردند. از حیوانات‌ اهلی‌، گاو، خوك‌، بز، اسب‌ و سگ‌ پرورش‌ داده‌ می‌شد. خانه‌های‌ محكم‌تر با اتاقهای‌ سقف‌دار ساخته‌ می‌شد و از زیر شیروانی‌ به‌ عنوان‌ انبار استفاده‌ می‌كردند. 
انسان‌ این‌ دوره از اجاق سفالی برای‌ پخت‌ غذا استفاده‌ می‌كرد. سفالینه‌هایی‌ به‌ قطر یك‌ متر كشف‌ شده‌ است‌ كه‌ برای‌ كباب‌ كردن‌ گوشت‌ به‌ كار می‌رفت‌ كه‌ نشان‌ از پیشرفت‌ تمدن‌ مادی‌ دارد. از بدنۀ درخت‌، قایق‌ می‌ساختند و با مردم‌ دنیای‌ خارج‌ ارتباط برقرار می‌كردند. این روابط از سكه‌های سلتی و زیورآلات‌ رومی‌ كه‌ در دونیا دولینا پیدا شده‌، آشكار است‌. برای‌ دفن‌ مرده‌ها از تابوتهایی‌ از چوب‌ بلوط استفاده‌ می‌ كردند و در گورها ظروف‌ سفالی‌، زیورآلات‌ و سلاح‌ می‌گذاشتند. 
مهم‌ترین پدیدۀ دورۀ فلز در بوسنی، ظهور قوم جدید ایلیریهاست‌ كه‌ از طوایف‌ مختلف‌ تشكیل‌ می‌شد. این‌ قوم‌ تأثیرات‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ بزرگی‌ بر تاریخ‌ این‌ سرزمین‌ به‌ جا گذاشت‌ كه‌ برخی‌ از آنها هنوز هم‌ دیده‌ می‌شود. مهم‌ترین طوایف‌ آنها یاپُدی‌، دِزیتیاتی‌، دالماتی‌، دیسیونی‌ و دائُرسی‌ نام‌ داشتند. ایلیریها خود تحت‌ تأثیر فرهنگ‌ یونانی‌ قرار داشتند و از خط یونانی‌ استفاده‌ می‌كردند و دین‌ آنها شبیه‌ ادیان‌ یونانی‌ بود(فیلیپُویچ‌، 113). ایلیریها اولین‌ سكه‌ها را به پیروی از یونانیان‌ در سدۀ 3ق‌م‌ ضرب‌ كردند. شهرها در این‌ دوره‌ با حصار محكم‌ محافظت‌ می‌شد. با این‌ همه‌، در پایان‌ سدۀ 1ق‌م‌، فرهنگ‌ هلنی‌ نزد ایلیریها رو به‌ ضعف‌ نهاد و فرهنگ‌ رومی‌ به‌ تدریج‌ جای‌ آن‌ را گرفت‌. 
درواقع‌، رومیها مناطق ایلیری‌‌نشین را كه در آن زمان ایلیریكوم‌ نام‌ داشت‌، رومی‌ كردند و پرستش‌ خدایان‌ رومی‌ را رواج‌ دادند. شهرنشینی‌ رومی‌ شكل‌ گرفت‌ و در شهرهایی‌ نظیر بیستائه‌ نووه‌ و آرگِنتوم‌ در ایلیریكوم‌، تمام‌ مشخصات‌ شهرهای‌ رومی‌ و زندگی‌ در آن‌ شهرها دیده‌ می‌شود. در این‌ شهرها میدانها، خیابانها، شورای‌ شهر، دادگاه‌، حمام‌ عمومی‌، شبكۀ آب‌رسانی‌ و فاضلاب‌ وجود داشت‌. غیر از استخراج‌ فلز از معدنها، در این‌ دوره‌ استفاده‌ از چشمه‌های‌ آب‌ معدنی‌ برای‌ معالجۀ بیماران‌ نیز كاربرد داشت‌ (همو، 115). علاوه‌ بر آیینهای‌ رومی‌، آیینهای‌ ایرانی‌ میترائیسم‌ و مانوی‌ نیز در بوسنی رواج داشته است‌. ایلیریها نیز خود خدایان‌ خاصی‌ داشتند. سیلوان‌، خدای‌ جنگل‌ و نگهبان‌ چوپانها و گله‌ها، و دیانا الاهۀ شكار حیوانات‌ وحشی‌ و طبیعت‌ از مهم‌ترین‌ خدایان‌ ایلیرها بودند. طایفۀ یاپُدی‌ نیز كه‌ در شمال‌ غربی‌ بوسنی‌ فعلی‌ زندگی‌ می‌كردند، خدای‌ چشمه‌ها به‌ نام «بیند» را پرستش‌ می‌كردند (امامویچ‌، انور، 29). با این‌ همه‌، در بوسنی‌ همزیستی‌ و مدارای‌ دینی‌ رعایت‌ می‌شد، در حالی‌كه‌ در دیگر مناطق‌ اروپا، مسامحه‌ و چندگرایی‌ كه‌ از زمان‌ امپراتور كنستانتین‌ آغاز شده‌ بود، جای‌ خود را به‌ شعار جدید «یك‌ دین‌، یك‌ امپراتوری‌، یك‌ امپراتور» داد. 
اطلاعات‌ زیادی‌ دربارۀ مسیحیت‌ اولیه‌ در قلمرو بوسنی‌ امروزی‌ وجود دارد. از سده‌های‌ 4 و 5م‌ آثار كلیساهای‌ بسیاری‌ كشف‌ شده‌ است‌ كه‌ مهم‌ترین‌ آنها در گلوبیچ‌، بلاگای‌، چاراكوو، چیتلوك‌، توربه‌، زِنیتسا، كاكانی‌، اُتینُوسی‌ و لِتكه‌ قرار دارند. این‌ كلیساها تا زمان‌ حملۀ اسلاوها و آوارها وجود داشتند. در اوایل‌ سدۀ 1ق‌ /7م‌، زمانی‌ كه‌ اسلاوها به‌ بالكان‌ آمدند، تمام‌ این‌ كلیساها ویران‌ شدند (فیلیپویچ‌، 121 ff.). 
اسلاوها غالباً مردمی‌ كشاورز و دامدار بودند و برده‌داری‌ هنوز میان‌ آنها رواج‌ نیافته‌ بود. در جنگ‌ و فنون‌ نظامی‌ مهارت‌ داشتند. دینها و آیینهای‌ چندخدایی میان آنان رواج داشت و نیروها و پدیده‌های‌ طبیعی‌ را هم‌ پرستش‌ می‌كردند (نک‍ : امامویچ‌، مصطفى‌، سراسر كتاب‌). 
مدتها پس‌ از حملۀ اسلاوها و آوارها مردم‌ بومی‌ بوسنی‌ به‌ تدریج‌ توانستند حیات‌ دینی‌ خود را كه‌ بر آداب‌ و رسوم‌ قدیم‌ استوار بود، دوباره‌ بازیابند؛ چه‌، در بوسنی‌ نیز مانند جاهای‌ اندك‌ دیگر، سنتهای‌ فرهنگی‌، دینی‌ و سیاسی‌ قبل‌ از آمدن‌ اسلاوها، حفظ شده‌ بود. این‌ وضعیت‌ زمینۀ مناسبی‌ برای‌ ظهور «كلیسای‌ بوسنی‌» به‌ وجود آورد كه‌ مهم‌ترین‌ پدیده‌ در تمام‌ زندگی‌ فرهنگی‌، معنوی‌ و هنری‌ بوسنی‌ در قرون‌ وسطی‌ است‌. كلیسای‌ بوسنی‌ با رویكردی‌ كه‌ نسبت‌ به‌ مسائل‌ اصلی‌ انسان‌ داشت‌، تمام‌ ابعاد حیات‌ فرهنگی‌ را دردست‌ گرفت‌، از آن‌ جمله‌ مدارا نسبت‌ به‌ ادیان‌ دیگر، خودداری‌ از زندگی‌ تجملی‌، فروتنی‌ در زندگی‌ روزمره‌، و از دیدگاه‌ هنری‌، چیزهایی‌ مانند ساخت‌ سنگ‌ قبرهای‌ بزرگ‌ موسوم‌ به‌ اِستِچاك‌، تحت‌ تأثیر مستقیم‌ باورهای‌ دینی‌ و تعالیم‌ معنوی «كلیسای‌ بوسنی‌» به‌ وجود آمد. استچاكها كه‌ در تمام‌ اروپا منحصر به‌ فرد هستند، گویاترین‌ اثر هنری‌ و فرهنگی‌ بوسنی‌ در قرون‌ وسطی‌ به‌ شمار می‌روند. بر روی‌ این‌ سنگها تصویرها و نوشته‌هایی‌ از زندگی‌ روزمره‌، شكار، جنگ‌، جشنهای‌ اشرافی‌ و درباری‌، تصویرهای‌ انسان‌، نمادهای خورشید، ماه و تصویرهای طبیعت دیده می‌شود. نوشته‌های‌ روی‌ این‌ سنگها كه‌ اغلب‌ در مورد فلسفه و معنی‌ هستی‌ و تجربۀ زندگی‌ انسان‌ در دنیاست‌، نشانگر دیدگاه‌ مردم‌ بوسنی‌ نسبت‌ به‌ حیات‌ و نقش‌ انسان‌ است‌. بزرگ‌ترین‌ شاعر معاصر بوسنی‌، محمدعلی‌ ماك‌ دیزدار با الهام‌ گرفتن‌ از این‌ نوشته‌ها اشعاری‌ عالی‌ سروده‌ است‌. 
در بوسنی‌ آثار معماری‌ از دورۀ قرون‌ وسطی‌، شامل‌ قصرها و كلیساها به‌ویژه‌ در نزدیكی‌ شهر ویسوكو دربُبُواتس‌ وكرالیواسوتیسكا، یعنی‌ جاهایی‌ كه‌ مراكز حكومت‌ شاهان‌ بوسنی‌ بودند، بر جای‌ مانده‌ است‌. به‌ علاوه‌ انواع‌ سكه‌ها و مهرها و آثار و اسناد مكتوب نیز از آن‌ دوره‌ در دست‌ است‌. بوسنیاییها همچنین‌ در صنایع‌ دستی‌ مهارت‌ داشتند و آثاری‌ كه‌ دارای‌ سبك‌ خاصی‌ موسوم‌ به‌ سبك‌ بوسنیایی‌ است‌، در قالب‌ ظروف‌ طلایی‌ و نقره‌ای‌ دیده‌ می‌شود (فیلیپویچ‌، همانجا). 
شهر بوسنی‌ آن‌ زمان‌، مانند شهرهای‌ اروپا در مركز خود یك‌ میدان‌ داشت‌ كه‌ كانون‌ زندگی‌ عمومی‌ و نیز تجاری‌ بود. در اطراف‌ میدان‌ مغازه‌ها و خانه‌های‌ بازرگانان‌ و صنعتگران‌ قرار داشت‌. كلیسا نیز در مركز شهر بود. خانه‌ها معمولاً از چوب‌، و كلیسا از سنگ‌ ساخته‌ می‌شد (نیلُویچ‌، 47). 
شكل‌ خانواده‌ در بوسنی‌ قرون‌ وسطی‌ معروف‌ به‌ زادروگا بود. پدر رئیس‌ خانواده‌ بود و اختیار امور را به‌ طور كامل‌ در دست‌ داشت‌. بعد از فوت‌ پدر، این‌ مسئولیت‌ برعهدۀ پسر ارشد می‌افتاد كه‌ با برادران كوچك‌تر مشورت‌ می‌كرد. ازدواج‌ براساس‌ رسوم‌ اسلاوی‌ از راه‌ دزدی‌ عروس‌ یا براساس‌ قرارداد و یا خرید صورت‌ می‌پذیرفت‌. ارث‌ به‌ اندازۀ مساوی‌ بین‌ پسران‌ خانواده‌ تقسیم‌ می‌شد. طلاق‌ نیز اختیاری‌ بود و مرد می‌توانست‌ بدون‌ دلیل‌ زن‌ خود را طلاق‌ دهد. زن‌ نیز می‌ توانست‌ شوهر خود را ترك‌ كند، اما در این‌ صورت بدون‌ ارث‌ می‌ماند (امامویچ‌، مصطفى‌، سراسر كتاب‌). 
شاهان‌ و اشراف‌ بوسنی در مسابقه‌های شوالیه‌ها در دوبرونیك‌ و بودین‌ (بوداپست‌ امروزی‌) شركت‌ می‌كردند. موسیقی‌ و تئاتر به‌ عنوان‌ سرگرمی‌ بین‌ اشراف‌ بوسنی‌ رایج‌ بود و موسیقی‌دانان‌ نیز برای‌ مردم‌ شهر برنامه‌هایی‌ اجرا می‌كردند (نیلویچ‌، همانجا). 
 

دورۀ عثمانی‌

پس‌ از آنكه‌ بوسنی‌ توسط عثمانی‌ تسخیر شد (1463م‌) اكثر جمعیت‌ آن‌ به‌ تدریج‌ از پیروی «كلیسای‌ بوسنی‌» به‌ اسلام‌ گرویدند و به‌ سرعت‌ فرهنگ‌، شیوۀ زندگی‌ و تفكر اسلامی‌ به‌ بوسنی‌ انتقال‌ یافت‌. اسلام‌ و مسیحیت‌ در قرون‌ وسطی محور معنوی و راهنمای تاریخی بوسنی و به‌‌ویژه‌ بوسنیاكها به‌ شمار می‌رود (فیلیپویچ‌، 130). 
روحیۀ مدارا كه‌ در بوسنی‌ قرون‌ وسطی رواج‌ داشت‌، با آمدن‌ اسلام‌ تقویت‌ شد. در این‌ مورد صوفیه‌ و درویشان‌ نقش‌ بزرگی‌ داشتند. سلطان‌ محمد فاتح‌ 40 تن‌ از شیوخ‌ طریقه‌های‌ مختلف‌ را به‌ بوسنی‌ آورد. با عملی‌ كردن‌ روح‌ مدارای‌ اسلامی‌، درویشان‌ آسان‌تر می‌توانستند بوسنی‌ را اسلامی‌ كنند. درواقع‌، كهن‌ترین‌ خانقاههای‌ درویشان‌ در بوسنی‌ در اصل‌ كلیساها و دیرها بود (میچییویچ‌، سراسر مقاله‌). 
به‌ این‌ ترتیب‌ جامعه‌ای‌ جدید به‌ وجود آمد و ابعاد زندگی‌ و رفتارهای‌ مردم‌ تغییر یافت‌. چندگرایی‌ معنوی‌ و فرهنگی‌ بوسنی‌ براساس‌ اصول‌ جدید و دیدگاه‌ اسلام‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ كتاب‌ و زمینۀ تاریخی‌ای‌ كه‌ در بوسنی وجود داشت‌، ترویج‌ شد و تحولاتی‌ عمیق‌ در فرهنگ‌ و هنر، كشاورزی‌، صنعت‌، تجارت‌ و ابعاد دیگر زندگی‌ روی‌ داد. 
صنعت‌ و تجارت‌ متكی بر معادن فراوان‌ آهن‌، نقره‌، طلا، روی‌، مس‌، سرب‌، قلع‌ و غیره‌ بود. سارایوو و مراكز دیگر تجاری‌ و صنعتی‌ بوسنی‌ با استانبول‌، دمشق‌، مكه‌، مدینه‌، قاهره‌، بغداد، سمرقند، بخارا و دیگر مراكز بزرگ‌ جهان‌ اسلام‌ رابطه‌ برقرار كرد. در حالی‌ كه‌ با مراكز مهم‌ جهان‌ غرب‌ و از جمله‌ رم‌، ونیز و وین‌، پیش‌تر ارتباط داشت‌. در بوسنی‌ شهرهای‌ بزرگ‌ با محلات‌ صنفی‌، كاروانسراها، حمامها و دیگر ابنیۀ عمومی‌ گسترش‌ یافت‌. بیرون‌ از این‌ محلات‌، مراكز فرهنگی‌ و دینی‌ از جمله‌ مكاتب‌ و مدارس‌، خانقاهها، تكایا و كتابخانه‌ها قرار داشتند و شهرها به‌ كانونهای‌ زندگی‌، فرهنگ و معنویتی جدید تبدیل‌ شدند. این‌ نوع‌ شهرها و نهادها را واقفان‌ و خیرخواهان‌ بزرگ‌ از جمله‌ عیسی‌ بیك‌ عیسی‌ كویچ‌ و غازی‌ خسروبیك‌ در سارایوو، فرهاد پاشا سُكولُویچ‌ در بانیا لوكا، چِیوان‌ كدخدا و كاراجوزبیك‌ در موستار، و اسكندرپاشا و سلیمان‌ پاشا در تراونیك‌ ساختند. 
در این‌ دوره‌، معماری شهر بوسنی تركیبی از سبكهای‌ معماری‌ شهری‌ خاورمیانه‌ای‌ و بوسنیایی‌ بود. اسلامی‌ شدن‌، تأثیرات‌ مهمی‌ به‌ همراه‌ داشت‌. اولین‌ و مهم‌ترین‌ اثر آن‌ گسترش‌ چشم‌گیر سواد و تحصیلات عمومی بود. كودكان در مكتبها سواد و آموزه‌های‌ دینی‌ فرا می‌گرفتند و مدرسه‌ها كه‌ در سطح‌ بالاترین‌ مراكز علمی‌ آن‌ زمان‌ بودند، رو به‌ رشد نهادند. كتابخانه‌ها سرچشمۀ علوم‌ و مراكز گسترش‌ كتاب‌ به‌ شمار می‌رفتند و كتابهای‌ نفیس‌ و كمیاب‌ استنساخ‌ می‌شد. مردم‌ بوسنی‌ در این‌ دوره‌ برای‌ تحصیلات‌ به‌ مراكز بزرگ‌ دیگر امپراتوری‌ می‌رفتند و زبانهای‌ مهم‌ آن‌ زمان‌، قبل‌ از همه‌ عربی‌، تركی‌ عثمانی‌ و فارسی‌ را یاد می‌گرفتند و به‌ فراگیری فلسفه، الاهیات، فقه و ادبیات‌ می‌پرداختند. اشعار ارزشمندی‌ به‌ زبانهای‌ شرقی‌ و بوسنیایی‌ از آن‌ ایام‌ در دست‌ است‌. بوسنیاییهای‌ دانشمند، آثار خود را به‌ زبان‌ عربی‌ و فارسی‌ می‌نوشتند و شعر فارسی‌ نیز می‌گفتند. ادبیات‌ گسترده‌ای‌ به‌ زبان‌ بوسنیایی‌ با الفبای‌ عربی‌ به‌ وجود آمد كه‌ به‌ ادبیات‌ آلخامیادو معروف‌ است‌. زبان‌ بوسنیایی‌ نیز یكی‌ از زبانهای‌ رسمی‌ دربار عثمانی‌ شد. 
با توسعۀ شبكۀ راهها كه‌ بوسنی‌ را به‌ مركز امپراتوری‌ وصل‌ می‌كرد، پلهای‌ بزرگی‌ هم‌ ساخته‌ شد. مساجد جامع‌ سده‌های‌ 15 و 16م‌ مهم‌ترین‌ ابنیه‌ و آثار معماری‌ بوسنی‌ به‌ شمار می‌رفت‌. فقط در سارایوو در آن‌ زمان‌ بیش‌ از 100 مسجد و مكتب‌ ساخته‌ شد. مشهورترین‌ آنان‌ مسجد غازی‌ خسروبیك‌ در مركز سارایوو و نیز مسجد شاهی، مسجد مغربی‌ و مسجد علی‌ پاشاست‌. 
برخی‌ از این‌ مساجد كه‌ به‌ دست‌ صربها كاملاً ویران‌ شدند، از ارزش‌ تاریخی‌ بسیار برخوردار بودند (فیلیپویچ‌، همانجا). 
در دورۀ حكومت‌ عثمانی‌ به‌ ایجاد بناهای‌ عام‌ المنفعه‌ مانند حمامها، شبكه‌های‌ آب‌رسانی‌ و شیرآبهای‌ عمومی‌ توجه‌ می‌شد. در تأسیس‌ محله‌های‌ مسكونی‌ به‌ ویژه‌ زیبایی‌ طبیعت‌ مورد توجه‌ بود. خانه‌ها در مكانهای زیبا و در كنار آب‌ ساخته‌ می‌شدند. توسعۀ صنعت‌ نیز در این‌ دوره‌ قابل‌ توجه‌ است‌. فقط در سارایوو 80 نوع صنعت رونق پیدا كرد كه در چهارچوب اصناف سازمان‌دهی‌ شده‌ بودند و هنر كاربرد زیادی‌ در صنعت‌ یافت‌ (زلاتار، .(67 از 925ق‌ /1519م‌ چاپخانۀ گوراژده‌ شروع‌ به‌ فعالیت‌ كرد و آثاری‌ در آنجا به‌ چاپ‌ رسید. از خصایص‌ جانبی‌ بوسنی‌ در این‌ روزگار، وجود روح‌ تسامح‌ و همزیستی‌، و ایجاد فرهنگی‌ غنی‌ و متنوع‌ بود كه‌ به‌ كلی‌ با شیوۀ اروپاییان‌ قرون‌ وسطی‌ در اسپانیا و ایتالیا و... تفاوت‌ داشت‌ (فیلیپویچ‌، سراسر كتاب‌). 
با انضمام‌ بوسنی‌ به‌ امپراتوری‌ اتریش‌ ـ مجارستان‌، در این‌ كشور تحولات‌ بزرگی‌ به‌ وجود آمد. شیوۀ زندگی‌ غربی‌ با ویژگیهای‌ خاص‌ خود مانند اقتصاد آزاد، و آموزش‌ و پرورش‌ جدید وارد بوسنی‌ شد. نهادهای ‌جدید براساس‌ الگوهای ‌اروپایی ‌تأسیس‌ گردید و اولین‌ مجله‌های‌ علمی‌ و ادبی‌ انتشار یافت‌ و نخستین موزه‌ها و كتابخانۀ ملی در این‌ دوره‌ تأسیس‌ شد (همانجا). 
به‌ طور كلی‌، در دورۀ حكومت‌ اتریش‌ ـ مجارستان‌ در بوسنی‌ در زمینۀ فرهنگ‌ و آموزش‌ و پرورش‌ دو نوع‌ گرایش‌ وجود داشت‌: گرایش‌ دولتی‌ و عمومی‌، و گرایشی‌ كه‌ در جوامع‌ قومی‌ در چهارچوب‌ عقاید ملی‌ و مذهبی‌ دنبال‌ می‌شد. مردم‌ عادی‌ فرهنگ‌ حكومتی‌ را كه‌ خارجی‌ بود، نمی‌پذیرفتند و به‌ تدریج‌ خود به‌ فعالیت‌ فرهنگی‌ و آموزشی‌ دست‌ زدند. به‌ این‌ ترتیب‌، نهادهای فرهنگی قومی‌، مانند پرُسوْیتای‌ صربها در 1902م‌، غیرت‌ مسلمانان‌ در 1903م‌ و ناپرِداك‌ كرواتها در 1904م‌ شكل‌ گرفت‌. اهداف‌ اصلی‌ این‌ نهادها كمك‌ به‌ دانش‌آموزان‌ و دانشجویان‌ فقیر یا تربیت‌ روشنفكران‌ ملی‌ و آموزش‌ و تربیت‌ صنعتگران‌ و تاجران‌ بود (حاجی‌ بگویچ‌، 173). 
در این‌ دوره‌ در بوسنی‌ علوم‌ جدید مانند زمین‌شناسی‌، باستان‌شناسی‌، جانورشناسی‌ و زیست‌شناسی‌ رو به‌ رشد نهاد، پزشكی‌ نیز توسعه‌ یافت‌ و نخستین‌ كلینیك‌ به‌ سبك‌ اروپایی‌ در سارایوو تأسیس‌ شد. 
در دورۀ بین‌ دو جنگ‌ جهانی‌، به‌ سبب‌ استیلای‌ صربها بر اقوام‌ دیگر، مشكلات‌ بزرگی‌ ایجاد شد. بسیاری‌ از فرهنگیان‌ بوسنی‌ به‌ سبب‌ اوضاع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌، بوسنی‌ را ترك‌ كردند و به‌ زاگرب‌ و یا بلگراد رفتند. پس‌ از 1336ق‌ /1918م‌ مسلمانان‌ در معرض‌ اخراج‌ و شكنجه‌ و مصادرۀ اموال‌ قرار گرفتند و فعالیتهای‌ فرهنگی‌ در بوسنی‌ متوقف‌ شد و مردم‌ تنها نگران‌ حفظ زندگی‌ و مال‌ خود بودند. 
بعد از جنگ جهانی دوم مسلمانان بوسنی وارد جامعه‌ای‌ جدید، یعنی‌ یوگسلاوی‌ كمونیستی‌ شدند و فعالیتهای‌ مذهبیشان‌، مانند دیگر سازمانهای‌ دینی‌ زیر نظر دولت‌ قرار گرفت‌ (فیلیپویچ‌، همانجا). این‌ وضعیت‌ به‌ ویژه‌ برای‌ بوسنیاكها، یعنی‌ مسلمانان‌ سخت‌ بود، زیرا آنها را به عنوان یك ملت‌ به‌ رسمیت‌ نمی‌شناختند، مگر آنكه‌ خود را به‌ لحاظ قومی‌ صرب‌ یا كروات‌ می‌خواندند. در این‌ دوره‌ مسلمانان‌ وارد مبارزۀ فرهنگی‌ - سیاسی‌ پیچیده‌ای‌ برای‌ به رسمیت‌ شناساندن‌ ملیت‌ خود شدند. انكار تمام‌ ویژگیهای‌ ملی‌ و فرهنگی‌ بوسنیاكها با یورش‌ نظامی‌ صربستان‌ و مونتنگرو و سپس كرواسی در 1371ش‌ /1992م‌ به‌ اوج‌ خود رسید و بسیاری‌ از مؤسسات‌ فرهنگی‌ و آموزشی‌ از میان‌ رفت‌ (عمردیچ‌،16 ؛ بوییچ‌، 99). با این‌ همه‌، بوسنی‌ و هرزگوین‌ توانست‌ به‌ حیات‌ خویش‌ ادامه‌ دهد و به‌ سرعت‌ به‌ سوی‌ بازسازی‌ فرهنگی‌ و ملی‌ گام‌ بردارد. 

مآخذ

BojiĆ, M., Uzroci genocida u Bosni, Sarajevo, 2001; Filipović, M., Bosna i Hercegovina najvažni je geografske, historijske, kulturne i politiČke Činjenice, Sarajevo, 1997; Hadžibegović, I. and M. Imamović, «Bosna i Hercegovina u vrijeme Austrougarske vladavine», Bosna i Hercegovina od najstarrijih vremena do drugog sv jetskog rata, Sarajevo, 1995; Imamović, E., «Prostor Bosne i Hercegovine u prethistoriji i antici», ibid; Imamović, M., Historija države i prava Bosne i Hercegovine, Sarajevo, 2001; Mićijević, S., «Bosna je punalaznih mesija», DANI, www. bhdani.com/arhiva/122/inter.htm; Nilević, B., «Proces afirmacije Srednjovjekovne bosanske države» , Bosna i Hercegovina od najstarrijih vremena do drugog svjetskog rata, Sarajevo, 1995; Omerdić, M., Prilozi izućavanja genocida nad Bošnjacima (1992-1995), Sarajevo, 1999; Zlatar, B.,«Bosna i Hercegovina u okviru Osmanskog carstva» , Bosna i Hercegovina od najstarrijih vremena do drugog svjetskog rata, Sarajevo, 1995.

صباح‌الدین‌ شاریچ‌

 

صفحه 1 از7

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: