بوسنی و هرزگوین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 8 تیر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229074/بوسنی-و-هرزگوین
جمعه 12 اردیبهشت 1404
چاپ شده
13
از آغاز سدۀ 20م، با برپایی نظام جدید حكومتی در بوسنی و هرزگوین، تحولات اقتصادی ــ كه خود سرآغاز اقتصاد سرمایهداری و پایان نظام فئودالی بود ــ آغاز شد. پس از لغو سازمان اصناف بوسنی و هرزگوین در 1267ق /1851م، روند ورود سرمایههای خارجی به بوسنی و هرزگوین شكلی قابل ملاحظه یافت (حاجی بگُویچ، 227-229). از این زمان طبقهای جدید، یعنی كارگران در این جامعه پدید آمد. البته صنعتی شدن و تغییر اقتصاد معیشتی به اقتصاد صنعتی بیشتر در شهرها صورت گرفت و اولین كارخانجات در شهرها به وجود آمد. تولید كارخانهای با هدف ایجاد بازارهای گسترده صورت میگرفت. جز فعالیت بخش صنعتی و كارخانهای داخلی، سرمایۀ خارجی در آغاز از كشورهای كرواسی و اسلونی و ایتالیا وارد صنایع جنگلداری بوسنی و هرزگوین شد (اشتك، 309-310). بوسنی و هرزگوین كه در آن زمان دورهای انتقالی را سپری میكرد با كمبود نیروی كار ماهر نیز روبهرو بود. نیروی كار موجود جوابگوی نیازهای روبهرشد صنعتی نبود، از اینرو، صاحبان سرمایه تصمیم به استفاده از كارگران خارجی گرفتند. بنابراین، كارگرانی از كشورهای همسایه وارد بوسنی شدند كه بیشتر به صورت فصلی كار میكردند. علاوه بر این، بهسبب كمبود كارشناسان، شماری از این افراد نیز از خارج به استخدام درآمدند (حاجیبگویچ، همانجا). در واقع، روند صنعتی شدن بوسنی و هرزگوین در دست بیگانگان افتاد. مسئلۀ مهم دیگر آنكه پس از تسلط امپراتوری اتریش ـ مجارستان، سرزمین بوسنی و هرزگوین در نظر اشغالگران مستعمرهای بیش نبود و از اینرو، به وضعیت اقتصادی آنجا و احوال زندگی مردم فقط از دیدگاه تأمین منافع خود نگاه میكردند. مثلاً احداث راهآهن صرفاً برای انتقال آسانتر منابع طبیعی بوسنی به خارج از كشور بود. بر طبق آمارهای موجود از 1325ق /1907م حدود 6٪ جمعیت كل بوسنی و هرزگوین شاغل بودند، یعنی حدود 100 هزار تن (همانجا). این رقم تا قبل از آغاز جنگ جهانی اول افزایش یافت. تركیب صنفی كارگران نشان میدهد كه بیشتر نیروی كار در صنایع چوبی، معادن، راهسازی، حمل و نقل و ادارات دولتی مشغول به كار بودند. بخشهای دیگر تجاری و تولیدی و ساختمانسازی و البته كشاورزی نیز رونق داشتند. نظام فئودالیسم كه در زمان حكومت امپراتوری عثمانی رواج داشت، بعد از اشغال (1878م) و آنگاه پیوستن بوسنی به امپراتوری اتریش ـ مجارستان، به تدریج تبدیل به نظام سرمایهداری شد و اصلاحات ارضی از نتایج مهم این تحول بود. در زمان عثمانیها، مسلمانان زمینداران اصلی و عمده به شمار میرفتند. قومهای دیگر، یعنی صربها و كرواتها عموماً صاحب زمین نبودند، بلكه بر روی زمینهای مسلمانان كار میكردند و بخشی از محصولات خود را به صاحب زمین میدادند (همو،225). در دورۀ امپراتوری اتریش ـ مجارستان، طرح بازخرید اختیاری زمین از طریق عقد قرارداد دوجانبه میان صاحب زمین و رعیت تصویب و اجرا شد. سیاست حاكم بهنحوی اعمال میشد كه هدف و نتیجه آن فروپاشی و تضعیف زمینداران مسلمان بود. این فرایند تا آغاز جنگ جهانی اول ادامه داشت و بسیاری از این املاك به زور اسلحه تصرف شد. در طی جنگ جهانی اول دولت امپراتوری اتریش ـ مجارستان مضمحل شد و كشور جدید، یعنی اتحادیۀ پادشاهی یوگسلاوی كه بوسنی و هرزگوین را نیز در برداشت، تشكیل گردید. وضعیت اقتصادی بوسنی در این دوره روی به ضعف و بحران نهاد. از یكسو، جنگ و ویرانی امور تجاری و اقتصادی را سخت مختل كرد و از سوی دیگر، عمدۀ سرمایۀ در گردش، سرمایههای خارجی بود كه بیشتر در بخش معدن فعالیت داشت، نه امور تولیدی و صنعتی. سرمایهگذاری در اینگونه امور در بوسنی نسبت به اسلونی بسیار اندك بود، در حالیكه بوسنی و هرزگوین جمعیت بیشتری داشت. در واقع جمعیت بوسنی در فاصلۀ بین دو جنگ جهانی حدود 15٪ رشد كرد، در صورتی كه فقط 7٪ كارگاهها و شركتهای صنعتی یوگسلاوی در بوسنی و هرزگوین فعالیت داشت (اشتك، همانجا). وضعیت در بخش كشاورزی هم مشابه صنعت بود و سلب مالكیت از صاحبان املاك، با عنوان اصلاحات ارضی ادامه داشت. شروع جنگ جهانی دوم، موانع دیگری در راه توسعۀ اقتصادی بوسنی ایجاد كرد. تلفات انسانی، نیروی كار جوان را به شدت كاهش داد و آسیبها و ویرانیهای بناها و راهها، ركود اقتصادی بیشتری تحمیل كرد. پس از جنگ، دوران بازسازی كشور با مدیریت نظام سوسیالیستی آغاز گردید. هرچند این فرایند، بدون برخورداری از فنآوری قابل توجه و صرفاً با اتكا بر نیروی با اشتیاق جوان پیش میرفت، ولی بنا به تصمیم مارشال تیتو كه دوران جنگ را بیشتر در بوسنی و هرزگوین سپری كرده بود و نیز بنابر موقعیت ممتاز جغرافیایی این منطقه، مقرر شد، بیشتر صنایع دفاعی در اینجا متمركز گردد («بوسنی ... »، اقتصاد). از ویژگیهای توسعۀ اقتصادی بوسنی و هرزگوین در این ایام، توجه بلگراد به برپایی صنایع سنگین در این منطقه است. به علاوه در اولین مرحلۀ استقرار و قدرتیابی نظام سوسیالیستی، فرایند دولتی كردن اقتصاد در دستور كار قرار گرفت و دولت به مالك بزرگ منابع و تجارت تبدیل شد؛ هرچند كه كشاورزی تا حد زیادی هنوز در دست اشخاص بود، ولی مزارع خصوصی كوچك نمیتوانست بهرهوری قابل توجهی داشته باشد. ازاینرو، بوسنی و هرزگوین در تولید محصولات كشاورزی غذایی نتوانست به حد مطلوب دست یابد و به ناچار از دیگر جمهوریهای یوگسلاوی این مواد را وارد میكرد (همانجا). انواع صنایع تولید شده در بوسنی وارد بازارهای سراسر یوگسلاوی میشد و بخشی نیز به خارج از كشور صادر میگردید؛ مانند آهن آلات كه بزرگترین ذوب آهن بالكان را در اختیار داشت، زغال سنگ، انواع محصولات معدنی، خودرو، پارچه، تنباكو و دخانیات، انواع وسایل چوبی، نفت و برخی ادوات نظامی مانند تانك و هواپیما. صنایع برق و پوشاك نیز در بوسنی رو به گسترش بود (همانجا). بوسنی از اواخر دهۀ 1980م از مراكز مهم ورزشهای زمستانی به شمار میرفت كه خود عامل مهمی برای جذب جهانگردان بود. برگذاری المپیك زمستانی 1984م در سارایوو، صنعت جهانگردی پرسودی برای بوسنی ایجاد كرد. با این همه، بوسنی و هرزگوین نسبت به دیگر جمهوریهای یوگسلاوی درآمد سرانۀ كمتری داشت. برطبق برآورد بانك جهانی، درآمد بوسنی در 1990م بالغ بر 10 میلیارد دلار، و درآمد سرانه بالغ بر 900‘1 دلار بود، یعنی حدود یك سوم درآمد سرانۀ اسلونی. حملۀ صربها به بوسنی و هرزگوین در همین دهه، تولیدات صنعتی را تا 20٪ تقلیل داد. بسیاری از مردم كشته شدند، كارخانجات ویران شد و راهها از میان رفت و برخی از صنایع را صربها كاملاً به صربستان منتقل كردند. بانك جهانی زیانهای ناشی از جنگ را برای بوسنی و هرزگوین بین 50 تا 70 میلیارد دلار تخمین زد كه 15 تا 20 میلیارد دلار آن مربوط به صنایع بود. بانك جهانی همچنین اعلام كرد كه پس از جنگ جهانی دوم، بوسنی در میان كشورهای اروپای مركزی و شرقی بیشترین میزان صدمه را متحمل شده است. تبعات این تهاجم و جنگ چیزی جز گسترش بیكاری، كاهش سطح زندگی مردم و بروز فقر عمومی نبود (همانجا). پس از جنگ، دوران بازسازی با كمك جامعۀ جهانی و كشورهای دوست آغاز گردید. شیوۀ مالكیت خصوصی احیا شد و بوسنی و هرزگوین در زمرۀ كشورهایی قرار گرفت كه میتوانند در بلند مدت بر اثر توسعۀ اقتصادی وارد اتحادیۀ اروپایی شوند. نیاز به اصلاحات اقتصادی در همۀ بخشهای صنعت، كشاورزی و خدمات محسوس است. اكنون تركیب نیروی شاغل در بخشهای اقتصادی به این شرح است: كشاورزی 16٪، صنایع 28٪ و خدمات 56٪. بر طبق آمار دولتی، اكنون حدود 40٪ نیروی كار فاقد شغل و كارند و حدود 50٪ مردم زیر خط فقر زندگی میكنند. با این همه، پول بوسنی، یعنی «ماركا» با ثباتترین ارز در اروپای جنوب شرقی است كه با یورو تثبیت شده است («اسكناس ... »). تورم نیز بسیار اندك و حدود 1٪ تا 2٪ در سال است («اتاق بازرگانی ... »، اقتصاد). رشد اقتصادی در سالهای پس از جنگ بین 5 تا 8٪ در نوسان است؛ اما نسبت واردات به صادرات حدود 3 برابر است كه باعث میشود دولت بوسنی و هرزگوین همواره از نهادهای جهانی وام بگیرد. بنابر گزارش وزارت دارایی، میزان قرض به حدود 40٪ تولید داخلی در 2002م رسید. یكی از ویژگیهای جغرافیایی بوسنی كه تأثیر مستقیم بر روند رشد اقتصادی دارد، فقدان بنادر دریایی در این كشور است؛ در حالی كه بنادر رودخانهای دارد و از این طریق ارتباط تجاری با اروپای مركزی و شرقی برقرار میكند. به علاوه در بوسنی و هرزگوین 27 فرودگاه وجود دارد كه 9 فرودگاه آن داری باند آسفالته است («بوسنی»، اقتصاد). كشورهای كرواسی، اسلونی، سوئیس، ایتالیا و آلمان از شركای اقتصادی بوسنی به شمار میروند.
«Banknotes and Coins», CBBH , www.cbbh. gov.ba/en/bnc.html; «Bosnia and Herzegovina», The World Factbook, www. cia. gov/cia/ publications/ factbook/geos/bk.html; »Foreign Trade Chamber of Bosnia and Herzegovina«, www.komorabih.com/en/economybih/economy-bih.html; Hadži Begović, I. and M. Imamović, «Bosna i Hercegovina u vrijeme Austrougarske vladavine», Bosna i Hercegovina od najstarijih vremena do drugog svjetskog rata, ed. A. Imamović, Sarajevo, 1995; Išek,T., «Bosna in Hercegovina od stvaranja do prpasti prve zajedniĆke drŽave», www.komorabih.com/en/economybih/econ omy-bib.html.یاسمین هالبیچ
اقوام ایلیریایی نخستین مردمانی هستند كه نشانههای تاریخی و باستانشناختی از حضور آنها در بوسنی یافت شده است. این اقوام كه در سدههای 2 و 1 قم در آنجا زندگی میكردند، مجموعهای از قبایل دامپرور بودند كه در بیشتر بخشهای یوگسلاوی و آلبانی امروز میزیستند و به زبانی هند و اروپایی كه با زبان آلبانیایی امروز پیوندهایی دارد، سخن میگفتند. بجز ایلیریاییها، آمیختهای از طوایف ایلیریایی ـ سلتی، اسكوردیسیها و دائسیتاتها نیز در این مناطق پراكنده بودند كه در سدۀ نخست میلادی با پیشروی رومیها به داخل سرزمینهایشان مغلوب آنها شدند. بقایای حدود 20 كلیسای اولیۀ رومی كه در منطقۀ بوسنی كشف شده است، نشان میدهد كه تقریباً در همینزمان مسیحیت بهتدریج به منطقۀ بالكان راه یافت و در بخشهای مختلف آن پیروانی پیدا كرد؛ اما این مسیحیت اولیه عمر كوتاهیداشت و با هجومگُتها در سدههای 3و4م از میان رفت (ملکم، 2-3). گتها از قبایلژرمن بودند كه با هجوم تدریجی از سدۀ3م، و در سدههای 4 و 5م این مناطق را در دست گرفتند، اما سرانجام در سدۀ 6م از سپاه یوستی نیانوس (امپراتور روم شرقی) شكست سختی خوردند و از آنجا بیرون رانده شدند. پس از این تاریخ، بقایای گتها نیز اندك اندك در دیگر جوامع قومی منطقه جذب شدند و در دورههای بعد هیچ نشانۀ فرهنگی از آنها باقی نماند (همو، 4-5). در سدۀ 6م دو گروه قومی دیگر، یعنی آوارها ــ كه قبایل ترك تبار ساكن شمال قفقاز بودند ــ و اسلاوها ــ كه از شمال شرقی اروپا منشأ میگرفتند ــ به سوی بالكان حركت كردند. این دو گروه كه گاه متحد و گاه رقیب یكدیگر بودند، به تدریج در بخشهای مختلف بوسنی ساكن شدند و مردمان بومی آنجا را نابود، و یا وادار به مهاجرت كردند. آوارها كه اقوامی جنگجو بودند، سرانجام در اوایل سدۀ 1ق /7م از نیروهای بیزانسی، كرواسی و بلغاری شكست خوردند و از بالكان بیرون رانده شدند، اما اسلاوها كه مردمی یكجانشین و كشاورز بودند، در سدۀ 7م در تمام منطقۀ بالكان نفوذ كردند و تا مرزهای شمالی یونان پیش رفتند. اسلاوها پیرو دین قومی خود بودند و خدایان متعددی همچون وِلِس (خدای حیوانات شاخدار) و پیرون یا پیر (خدای رعد) را میپرستیدند كه نام شماری از آنها تا به امروز در عنوان برخی از مكانها در یوگسلاوی باقی مانده است (فاین، 19؛ «فرهنگ ... »، II /334؛ ملكم، 6, 8).بار دیگر در ربع دوم سدۀ 7م دو گروه مهاجر دیگر، یعنی كرواتها و صربها از شمال وارد بوسنی شدند. اینان كه از ابتدای سدۀ 7م در اروپای مركزی استقرار یافته بودند، یا متشكل از قبایل اسلاوی بودند كه برگزیدگانی ایرانی بر آنان حكومت میكردند و یا قبایلی ایرانی تبار بودند كه گروههایی از اسلاوها را تابع خود ساخته بودند. در هر حال، از همان سدۀ 7م امپراتوری بیزانس كوشید تا با فرستادن كشیشان لاتینی از شهرهای ساحلی تابع حكومت بیزانس در دالماسی، كرواتها را به مسیحیت دعوت كند. كلیسای كاتولیك رومی نیز با فرستادن مبلغان كاتولیك به این منطقه بر آن بود كه آنان را به مسیحیت كاتولیك بكشاند، اما مسیحی شدن بوسنی دست كم دو سدۀ دیگر طول كشید تا در سدۀ 3ق /9م بیشتر كرواتها مسیحیت را پذیرفتند و در اواخر سدۀ 9 و اوایل سدۀ 10م اكثر بخشهای بوسنی اسماً در قلمرو مسیحیت كاتولیك درآمد. در سدههای پس از آن، یعنی در قرون وسطای اولیه، بوسنی بیش از آنكه وابسته به سرزمینهای صرب و كلیسای ارتدكس باشد، به كرواسی و كلیسای كاتولیك وابسته بود؛ چنانكه در منابع مربوط به سدۀ 11م از اسقفنشین بوسنی به عنوان یك كرسی كاتولیك رومی یاد شده است و پس از آن نیز ظاهراً سراسقف اسپلیت آنجا را زیر نظر داشت و از سدۀ 12م اسقفنشین راگوسا (دوبرونیك) سرپرستی آنجا را برعهده گرفت. در همین دوران هوم (یا هرزگوین) بیشتر به كلیسای ارتدكس - كه در سرزمینهای صرب نیز پیروانی داشت - وابسته بود و اسقف ارتدكس خود را داشت. از اوایل سدۀ 7ق / 13م كه كلیسای صربستان استقلال خود را اعلام كرد، اسقف هوم به تابعیت این كلیسا درآمد (همو، 8, 11؛ فاین، 19-21؛ «فرهنگ»، II /335, 341).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید