صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / بوسنی و هرزگوین /

فهرست مطالب

بوسْنی‌ وَ هِرْزِگُوین‌، كشوری‌ در شمال‌ غربی‌ شبه‌ جزیرۀ بالكان‌. 

I. جغرافیا


این كشور به وسعت 129‘51 كمـ2 و جمعیتی حدود 000‘360‘4 تن‌ (در 1383ش‌ /2004م‌) بین‌ °42 و ´35 تا °45 و ´15 عرض‌ شمالی‌ و °15 و ´45 تا °19 و ´40 طول‌ شرقی‌ در جنوب‌ اروپا واقع‌ است («فرهنگ جهانی‌»، بوسنی ... ؛ اطلس‌ ... ). بوسنی‌ و هرزگوین‌ از جانب‌ شمال‌، غرب و جنوب‌ غربی‌ به‌ كشور كرواسی‌ و از شرق‌ و جنوب‌ شرقی‌ به‌ صربستان‌ و مونتنگرو محدود است‌ و فقط به‌ وسیلۀ باریكه‌ای‌ به‌ عرض‌ 20 كم‍ به‌ دریای‌ آدریاتیك‌ راه‌ دارد (جعفری‌، 175). بوسنی و هرزگوین از دو واحد جغرافیایی‌ متفاوت‌ بوسنی‌ در شمال‌ ــ كه نام خود را از رودخانه‌ای‌ به‌ همین‌ نـام‌ گرفته‌ است‌ ــ و هرزگوین در جنوب‌ تشكیل‌ شده‌ است‌ (همو، 175، 177). 
سابقۀ نام‌ هرزگوین‌ به‌ اواسط سدۀ 9 ق‌ /15 م‌ باز می‌گردد. در 1448م‌ یكی‌ از بزرگان‌ بوسنی‌ به‌ نام‌ استفان‌ ووكچیچ‌ كوزكا، از ضعف‌ دوك‌نشین‌ بوسنی‌ كه در آن‌ زمان‌ رو به‌ زوال‌ بود، استفاده‌ كرد و مستقلاً به‌ ادارۀ امور آن پرداخت و فردریك‌ سوم‌، امپراتور آلمان‌ به‌ او عنوان‌ هرتسك‌ (دوك‌) سنت‌ ساوا بخشید. بعدها این‌ ناحیه‌ هرتسه‌گوینا به‌ معنی‌ سرزمین‌ هرتسك‌ نام ‌گرفت‌ (EI2؛ فاین، 23؛ اوزون چارشیلی، I /221)z
این‌ كشور از نظر سیاسی‌ به‌ دو بخش‌ مجزای‌ فدراسیون‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ با وسعت‌ 076‘26 كمـ2 و جمعیتی‌ حدود 000‘800‘2 تن‌، و جمهوری‌خودمختار صربسكا با مساحتی‌ برابر 053‘25 كمـ2 و جمعیتی ‌حدود 000‘559‘1 تن‌ (در 1383ش‌ /2004م‌) تقسیم‌ می‌شود («فرهنگ‌ جهانی‌»، بوسنی‌). فدراسیون‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ نواحی مركزی و غربی كشور را در برمی‌گیرد و جمهوری‌ صربسكا مشتمل‌ بر حاشیۀ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ در امتداد مرزهای‌ شمالی‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ با كرواسی‌ و مرزهای‌ شرقی‌ این‌ كشور با صربستان‌ و مونتنگرو است‌ (همانجا). 
بوسنی‌ و هرزگوین‌ سرزمینی‌ كوهستانی‌ است‌ و كوهها 90٪ اراضی‌ آن‌ را فرا گرفته‌اند. مهم‌ترین‌ رشته‌ كوههای‌ آن «آلپهای‌ دیناریك‌» در مرزهای‌ غربی‌ این‌ كشور با كرواسی‌ است‌ كه‌ به‌ موازات‌ دریای‌ آدریاتیك‌ كشیده‌ شده‌ است‌. بلندترین‌ قلۀ این‌ رشته‌ كوهها پلوچنو با ارتفاع‌ 228‘2 متر است‌ III /487) ؛ GSE, «بوسنی‌...»، سرزمین؛ جعفری،177). بخشهای عمدۀ منطقۀ كوهستانی‌ نواحی‌ غرب‌ كشور از فلاتهای‌ حفره‌ای‌ خشك‌ و ناسازگاری‌ كه‌ در زبان‌ محلی‌ به‌ آن «كارست» می‌گویند، تشكیل‌ شده‌ است‌. كارستها كه‌ حاصل عمل‌ حلاّل‌ آبهای‌ زیرزمینی‌ در بستر سنگهای‌ آهكی‌ است‌، از مناطق‌ بسیار بایر و كم‌جمعیت‌ اروپا به‌شمار می‌آیند (ویلر ، 216؛ « بوسنی‌»، همانجا). 

بخشهای‌ شمالی‌ این‌كشور پوشیده‌ از جنگلهای‌ انبوه‌ است‌ و نواحی‌ جنوبی‌ آن‌را سرزمینی‌ مسطح‌ با خاكی حاصل‌خیز در برگرفته‌ است‌ كه‌ از نواحی مهم كشاورزی كشور به‌ شمار می‌رود (همانجا). رودخانۀ ساوا مهم‌ترین‌ رودخانۀ بوسنی‌ و هرزگوین‌ است‌ كه‌ بخشهای‌ بزرگی‌ از مرزهای‌ این‌ كشور با كرواسی‌ را تشكیل‌ می‌دهد. رودهای‌ درینا، بوسنا، ورباس‌ و اونا كه‌ همگی‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ جریان‌ دارند و در انتها به‌ رودخانۀ ساوا می‌ریزند،از مهم‌ترین‌رودخانه‌های‌ نواحی‌شمالی‌ بوسنی‌ هستند. رودخانۀ نِرِتوا دیگر رودخانۀ مهم‌ این‌ كشور است‌ كه‌ به‌ دریای‌ آدریاتیك‌ می‌ریزد (همانجا؛ اطلس‌ راهنما، نقشه‌). نواحی‌ جنوبی‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ دارای‌ آب‌ و هوای‌ مدیترانه‌ای‌ با تابستانهای‌ گرم‌ و آفتابی‌ و زمستانهای‌ ملایم و بارانی‌ است‌. بخشهای‌ شمالی‌ این كشور دارای آب و‌هوایی قاره‌ای با تابستانهای گرم و زمستانهای‌ سرد است‌ و مناطق‌ مرتفع‌تر دارای‌ تابستانهای‌ كوتاه‌ و خنك‌ و زمستانهای‌ سخت‌ و طولانی‌ همراه‌ با بارش‌ برف‌ سنگین‌ است‌ («بوسنی‌»، همانجا). 
بنابر آخرین‌ سرشماری در 1991م پیش از آغاز جنگهای‌ داخلی‌ یوگسلاوی‌، بوسنی‌ و هرزگوین‌ 574‘364‘4 تن‌ جمعیت‌ داشته‌ است‌ كه‌ شامل‌ 45٪ بوسنیایی‌ مسلمان‌، 33٪ صرب‌، 18٪ كروات‌ و شمار اندكی‌ نیز یهودی‌ بوده‌ است‌. در 1998م‌ پس‌ از پایان‌ جنگ‌ جمعیت‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ به‌ 727‘365‘3 تن‌ كاهش‌ یافت‌. در طول‌ جنگهای‌ داخلی‌ بین‌ سالهای‌ 1992-1995م‌ 4 /7٪ جمعیت‌ مسلمانان‌ و 1 /7٪ جمعیت‌ صربها در جنگ‌ كشته‌ و یا مفقودالاثر شدند و بسیاری‌ از مردم‌ به‌ خارج‌ از كشور گریختند. پس‌ از پایان‌ جنگهای‌ داخلی‌ در 1995م‌، جمعیت‌ كشور از 40٪ مسلمانان‌ بوسنیایی‌، 38٪ صرب‌ و 22٪ كروات‌ تشكیل‌ شده‌ است‌. تراكم‌ جمعیت در 1998م‌، 66 تن‌ در هر كمـ2 بوده‌ است‌. 42٪ از جمعیت‌ كشور شهرنشین هستند و بقیه در مناطق روستایی‌ زندگی‌ می‌كنند. پرجمعیت‌ترین‌ شهرهای كشور بنابر آمار 1383ش‌ /2004م عبارت‌اند از سارایوو پایتخت‌ و مهم‌ترین مركز فرهنگی و تجاری‌ با جمعیت‌ 500‘602 تن‌، بانیالوكا 500‘196 تن‌، زنیتسا 800‘139 تن‌، توزلا 500‘123 تن‌، موستار 100‘94 تن‌ و بیهاج‌ 600‘64 تن‌ (یوسفیان‌، 22؛ «بوسنی‌»، مردمان‌...؛ نیز نک‍ : «فرهنگ‌ جهانی‌»، بوسنی‌). 

مآخذ

 اطلس‌ راهنمای‌ كشورهای‌ جهان‌ (دفتر چهارم‌ ـ كشورهای‌ اروپا)، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، تهران‌، 1379ش‌؛ جعفری‌، عباس‌، گیتاشناسی‌ نوین‌ كشورها، تهران‌، 1382ش‌؛ فاین‌، ج‌.و.ا.، «ریشه‌های‌ تاریخی‌ جامعۀ بوسنی‌ مدرن‌ در دورۀ عثمانی‌»، مسلمانان‌ بوسنی‌ - هرزگوین‌، به‌ كوشش‌ مارك‌ پنسون‌، ترجمۀ مهوش‌ غلامی‌، تهران‌، 1374ش‌؛ ویلر، جسی‌ و دیگران‌، جغرافیای‌ عمومی‌ جهان‌، مناطق‌ مهم‌ جغرافیایی‌، ترجمۀ ابوطالب‌ صارمی‌، تهران‌، 1340ش‌؛ یوسفیان‌، جواد، نگاهی‌ به‌ تاریخ‌ و فرهنگ‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ فقیهی‌، تهران‌، 1372ش‌؛ نیز: 

«Bosnia and Herzegovina», Encarta Reference Library, 2003; EI2; GSE; Uzunarılı, I. H., Osmanlı tarihi, Ankara , 1972; The World Gazetteer, www. world-gazetteer.com /home.htm.

II. تاریخ‌

پیشینۀ تاریخی‌

آثار مكشوف‌ در كاوشهای‌ باستان‌شناسی‌ در زنیكا، در 80 كیلومتری‌ سارایوو قدمت‌ تاریخی‌ این‌ سرزمین‌ را به‌ عهد باستان‌ می‌رساند كه‌ با تمدنهای‌ مدیترانه‌ای‌ پیوند داشته‌ است‌. نخستین‌ ساكنان‌ این‌ سرزمین‌ ایلیریان‌ بودند. آنها مجموعه‌ای‌ از قبایل‌ هند و اروپایی‌ بودند كه‌ در بخشهای‌ بزرگی‌ از یوگسلاوی‌ و آلبانی‌ سكنا داشتند. ایلیریان‌ در سدۀ 2 تا 1 ق‌م‌ دولتی‌ به‌ نام‌ اپیرو به‌ مركزیت‌ ریسانو بنیان‌ نهادند. یافته‌های‌ باستان‌شناسی‌ بیانگر آن‌ است‌ كه‌ قبایل‌ ایلیری‌ گله‌دارانی‌ بزرگ‌ بودند. دالماتیها از قبایل‌ ایلیری‌ در نواحی‌ غربی‌ بوسنی‌ ساكن‌ بودند و اسكروتیسها كه‌ اختلاطی‌ از ایلیریها و سلتها بودند، در نواحی‌ شمال‌ شرقی‌، و دزیتیاتیها از قبایل‌ جنگجوی‌ ایلیری‌ در نواحی‌ مركزی‌ بوسنی‌ سكنا داشتند. قبایل‌ جنگجوی‌ دزیتیاتیها كه‌ همواره‌ با نیروهای امپراتوری‌ روم‌ درگیر بودند، در 9م‌ از رومیها شكست‌ خوردند و پس‌ از آن‌ سرزمینهای‌ قبایل‌ ایلیری‌ تحت‌ سیطرۀ امپراتوری روم قرار گرفت و بوسنی همراه‌ با دالماسی‌ به‌ یك‌ استان‌ رومی‌ تبدیل‌ شد. از سدۀ 2م‌ به‌ بعد سرزمینهای‌ ایلیری‌ یكی‌ از پایگاههای‌ نظامی‌ مهم‌ امپراتوری‌ روم‌ شد (ملكم‌، 2-4؛ EI1, II /754-755). در 193م‌ سپتیموس‌ سِوِروس‌ نیروهای‌ ایلیریایی‌ را جای‌گزین‌ دیگر نیروهای‌ امپراتوری‌ كرد (ملكم‌، 3). 
تا اواسط سدۀ 6م‌ بوسنی‌ یكی‌ از استانهای‌ بیزانس‌ باقی‌ ماند («دائرةالمعارف‌ ... »، VII /554). در زمان‌ حضور رومیها در این‌ منطقه‌ فرهنگ‌ رومی‌ و مسیحیت‌ بیزانسی‌ با تمدن‌ ایلیریها در آمیخت‌ (ملكم‌، نیز EI1، همانجاها). در اواخر سدۀ 6 و اوایل‌ سدۀ 7م‌ اسلاوها كه‌ از یك‌ كنفدراسیون‌ اسلاو ـ اسلونی‌ مشتق‌ شده‌ بودند، به‌ صورت‌ واحدهای‌ قبیله‌ای‌ كوچك‌ در بوسنی‌ ظاهر شدند و آنجا را به‌ سرزمینی‌ اسلاوی‌ بدل‌ ساختند (ملكم‌، 7-6؛ فاین‌، 19). 
چند سال‌ بعد، دو طایفۀ اسلاوِ كروات‌ و صرب‌ به‌ این‌ منطقه‌ نفوذ كردند. امپراتور روم‌ شرقی‌ برای‌ بیرون‌ راندن‌ آوارها از منطقه‌، از كرواتها یاری‌ خواست‌. دربارۀ ریشۀ این‌ تازه‌ واردان‌ دو نظریه ارائه شده است‌: نخست آنكه صربها و كرواتها اسلاوهایی‌ با طبقۀ حاكم‌ ایرانی‌ سرمت‌ یا آلان‌ بودند، و دیگر آنكه‌ اینان‌ قبایلی‌ در اصل‌ ایرانی‌ بودند كه‌ جذب‌ فرهنگ‌ اسلاوی‌ شده‌ بودند (همانجاها). در ابتدا صربها و كرواتها دولتهای‌ منفردی‌ را تشكیل‌ ندادند و رهبران‌ این‌ قبایل‌ بر واحدهای‌ كوچك‌تری‌ كه‌ ژوپا نامیده‌ می‌شد، فرمان‌ می‌راندند. كنستانتین‌ پُرفوروگِنیتوس‌، امپراتور روم‌ شرقی‌ در سدۀ 4ق‌ /10م‌ در نوشته‌های‌ خود به‌ 11 ژوپای‌ كروات‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ 4 ژوپا از آنها در شمال‌ و غرب‌ 
بوسنی‌ قرار داشتند (نک‍ : فاین‌، 19-20). 
در سدۀ 10م‌ دولت‌ صربی بی‌دوام «كاسلاو» كه در شرق «نوی‌ پازار» تأسیس‌ شده‌ بود، بر بوسنی‌ مستولی‌ شد (همو، 20؛ «دائرة‌المعارف‌»، VII /555). پس‌ از مرگ‌ كاسلاو، بوسنی‌ مدت‌ كوتاهی‌ تحت‌ سیطرۀ دولت‌ كروات‌ كرسیمیر دوم‌ قرار گرفت‌. سپس‌ در 387 ق‌ /997 م‌ بلغارها بخشهایی‌ از بوسنی‌ را به‌ تصرف‌ خود درآوردند، اما در 409ق‌ /1018م با شكست‌ بلغارها از نیروهای‌ بیزانسی‌ و ضمیمه‌ شدن‌ بلغارستان‌ به‌ امپراتوری‌ بیزانس‌، بوسنی‌ نیز تحت‌ حاكمیت‌ امپراتوری‌ بیزانس‌ قرار گرفت‌. این‌ وضع‌ تا اواخر سدۀ 11م‌ ادامه‌ داشت‌، تا آنكه بخشی‌ از بوسنی‌ به‌ كرواسی‌ ملحق‌ شد و بخشی‌ دیگر به «دوكلیا» ــ كه‌ منطبق‌ با بخشهای‌ بزرگی‌ از مونتنگروی‌ امروزی‌ بود ــ پیوست‌ (فاین‌، همانجا؛ ملكم‌، 10-11). 
میان‌ سالهای‌ 531- 649ق‌ /1137-1251م‌ بوسنی‌ به‌ 4 بخش‌ موسوم‌ به «بان‌» تقسیم‌ شد كه‌ بر هر یك‌ از این‌ بخشها یك «بان‌» حكومت‌ داشت‌. مشهورترین‌ این‌ بانها «بان‌ كولین‌» (حك‍ 576-600ق‌ /1180-1204م‌) بود (EI1, II /755; GSE, III /488؛ «دائرة‌المعارف‌»، همانجا). در 1137م‌ مجارستان‌ بخشهای‌ بزرگی‌ از بوسنی را به تصرف خود درآورد، اما در 1167م‌ آن‌ را به‌ دولت‌ بیزانس‌ واگذار كرد (فاین‌، همانجا). كمی‌ پس‌ از این‌ تاریخ‌ در 1180م‌ مجارستان‌ بار دیگر مدعی‌ مالكیت‌ بوسنی‌ شد و بنابر پیمانی‌ میان‌ مجارستان‌ و بیزانس‌، بار دیگر حاكمیت‌ خود را بر بوسنی‌ تثبیت‌ كرد؛ اما این‌ حاكمیت‌ فقط اسمی‌ بود، زیرا در همان‌ سال‌، بان‌كولین‌، حاكم‌ بوسنی‌ اعلام‌ استقلال‌ كرد (همانجا). 
پس‌ از درگذشت‌ بان‌ كولین‌ مجارها كه‌ از استقلال‌ بوسنی‌ ناراضی بودند، به‌ بهانۀ بدعت‌ در كلیسای‌ بوسنی‌، پاپ‌ را متقاعد ساختند تا برضد بوسنی‌ اعلام‌ جهاد كند. مجارها به‌ بوسنی‌ حمله‌ كردند و از 632 تا 638ق‌ /1235 تا 1241م‌ این‌ سرزمین‌ را در تصرف‌ خود داشتند؛ اما هجوم‌ مغولها به‌ مجارستان‌ سبب‌ شد تا مجارستان‌ از بوسنی‌ عقب‌نشینی‌ كند (ملكم‌، 15-16). 
در 726ق‌ /1326م بان‌ استفان‌ كوترومانیچ‌ (حك‍ 1322-1353م‌) هیوم (هرزگوین آینده‌) را تصرف كرد (فاین‌، 23). در زمان‌ جانشین‌ وی‌ استفان‌ توردكوی‌ اول‌، قلمرو پادشاهی‌ بوسنی‌ به‌ بزرگ‌ترین‌ وسعت‌ خود رسید و از دریای‌ آدریاتیك‌ تا صربستان ‌گسترش‌ یافت‌ (اوزون‌چارشیلی‌، I /220-222؛ كین‌ راس‌، 137؛ شاو، 1 /49؛ GSE، همانجا). 

مآخذ

شاو، ا.ج‌. و ا.ك‌. شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و تركیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، 1370ش‌؛ فاین‌، ج‌. و. ا.، «ریشه‌های‌ تاریخی‌ جامعۀ بوسنی‌ مدرن‌ در دورۀ عثمانی‌ و قرون‌ وسطی‌»، مسلمانان‌ بوسنی‌ ـ هرزگوین‌، به‌ كوشش‌ مارك‌ پنسون‌، ترجمۀ مهوش‌ غلامی‌، تهران‌، 1374ش‌؛ كین‌راس‌، پ‌.ب‌.، قرون‌ عثمانی‌ (ظهور و سقوط امپراتوری‌ عثمانی‌)، ترجمۀ پروانه‌ ستاری‌، تهران‌، 1373ش‌؛ نیز: 

EI1 ; Enciclopedia Italiana, Rome; GSE; Malcolm, N., Bosnia: A Short History, London, 1994; Uzunarılı, I.H., Osmanlı tarihi, Ankara, 1972. 

مهدی‌ كیوانی‌

دورۀ اسلامی‌ و پس‌ از آن

نخستین‌ تماسها با مسلمانها

فتوحات‌ اسلامی‌ اسپانیا و جزایر سیسیل و كرت و جنوب ایتالیا از سدۀ 2ق‌ /8م‌، موجب‌ ایجاد ارتباط تجارتی‌ مسلمانان‌ با سواحل دریای‌ آدریاتیك‌ شد. گزارشهایی‌ در منابع‌ اسلامی‌ و بیزانسی‌ در دست‌ است‌ كه‌ نشان‌ می‌دهد حوزۀ فعالیت‌ برخی‌ از دریانوردان‌ و بازرگانان‌ مسلمان‌ تا مركز مجارستان‌ امتداد داشت‌. از آنجا كه‌ در آن‌ روزگار فرمانروایان‌ بوسنی‌ تابع‌ شاهان‌ مجار بودند، دور نیست كه مسلمانان‌ تا بوسنی‌ نیز پیش‌ رفته‌ باشند. اما گسترش‌ اسلام‌ در این‌ منطقه‌ در پی‌ ورود سپاه‌ عثمانی‌ به‌ اروپای‌ شرقی و جنگ‌ با صربها در 791ق‌ / 1389 م‌ آغاز شد. مدتی بعد به‌ روزگار سلطان‌ محمد فاتح‌، عثمانیان‌ بر لشكر متحد بوسنی‌ و مجارستان‌ چیره‌ شدند و در 867ق‌ /1463م‌ سرانجام‌، بوسنی‌ را تصرف‌ كردند. اما اروپا از این‌ پیشروی‌ هراسناك‌ شد و با كوششهای پاپ‌ اتحادیه‌ای‌ برای‌ مقابله‌ با عثمانیان‌ ایجاد گردید. جنگی‌ بزرگ‌ در همان‌ سال‌ عثمانیان‌ را از یایسه‌، مركز بوسنی‌ بیرون‌ راند، ولی عثمانیان از پای‌ ننشستند و در 887ق‌ / 1482م‌ با عقب‌ راندن‌ مجارها و ونیزیها، بوسنی‌ را به‌ طور قطعی‌ تسخیر كردند و اسلامی شدن منطقه روندی‌ شتابنده‌ به‌ خود گرفت‌. 
برخی‌ از محققان‌ صرب‌ و كروات‌ معتقدند كه‌ تركان‌ عثمانی‌ به‌ ضرب‌ شمشیر و با بهره‌گیری‌ از عوامل‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌، مردم‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ را به‌ پذیرش‌ اسلام‌ واداشتند. نظریۀ دیگری‌ بر آن‌ است‌ كه‌ مردم‌ منطقه‌ برای‌ رهایی‌ از ستمگریهای‌ حكام‌ و رهبران‌ دینی‌، از عثمانیان‌ استقبال‌ كردند و داوطلبانه‌ به‌ اسلام‌ گرویدند. نظریۀ دیگر كه‌ امروزه‌ مورد قبول‌ محققان‌ بومی‌ و غربی‌ است‌، نفوذ و گسترش‌ اسلام‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌ را فرایندی‌ تدریجی‌ و متناسب‌ با شرایط سیاسی‌ و اجتماعی‌ و اقتصادی‌ منطقه‌ می‌داند. اگر چه‌ در برخی‌ از سرزمینهای‌ اروپای‌ شرقی‌ نشانه‌هایی‌ از تغییر اجباری‌ دین‌ مردم‌ وجود دارد، ولی‌ سیاست‌ عثمانیان‌ در این‌ باره‌ به‌ طور كلی‌ تساهل‌ آمیز بود و همین‌ امر موجب‌ گسترش‌ اسلام‌ در منطقۀ بالكان‌، به‌ ویژه‌ میان‌ روستاییان‌ شد. مطابق‌ بایگانیهای‌ عثمانی‌ در سنجاق‌ بوسنی‌ تا میانه‌های‌ سدۀ 16م‌ شمار مسیحیان‌ بوسنیایی‌ بیش‌ از مسلمانان‌ بود، ولی‌ از اواخر همین‌ قرن‌ جمعیت‌ مسلمانان‌ روبه‌ رشد نهاد و تا سدۀ 17م‌ تنها ربع‌ جمعیت‌ این‌ سرزمین‌ را مسیحیان‌ تشكیل‌ می‌دادند. 
دورۀ عثمانیان‌: پس از مرگ توردكو، شاه بوسنی‌ در 793ق‌ / 1391م‌، این‌ كشور را هرج‌ و مرج‌ فرا گرفت‌ و سیگیسموند، شاه‌ مجارستان‌ برای‌ تسخیر بوسنی‌ به‌ حملۀ گسترده‌ای‌ در 811ق‌ / 1408م‌ دست‌ زد. غارت‌ و كشتار وسیع‌ بوسنیاییها سبب‌ شد كه‌ برخی‌ از حاكمان‌ محلی‌ برای‌ مقابله‌ با مجارها به‌ عثمانیان‌ متوسل‌ شوند. در تابستان‌ 817ق‌ /1414م‌ عثمانیان‌ وارد منطقه‌ شدند و در ژوئیۀ 1415 مجارها را به كمك‌ بوسنیاییها به‌ سختی‌ در هم‌ شكستند. پس‌ از این‌، نفوذ عثمانی‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌ آغاز شد و حاكمان‌ محلی‌ رقیب‌ نیز گاه‌ برضد یكدیگر از عثمانیان‌ یاری‌ می‌جستند. توردكوی‌ دوم‌ در 831ق‌ /1428م‌ مجبور شد كه‌ به‌ دولت‌ عثمانی‌ خراج‌ سالانه‌ بپردازد و در 867ق‌ /1463م‌ با قتل‌ تُماشِویچ‌، آخرین‌ شاه‌ بوسنی‌ سلسلۀ فرمانروایان‌ این‌ سرزمین‌ منقرض‌ شد و عثمانیان‌ بر امور مسلط گشتند. 
اولین‌ پایگاه‌ رسمی‌ عثمانیان‌ در بوسنی‌، در ولایت‌ هودیدید تأسیس‌ شد. عثمانیان‌ آنجا را سرای‌ اُواسی‌ خواندند. سارایوو در همین‌ جا و مشتمل‌ بر كاخ‌ و قلعه‌ای‌ بود كه‌ بعدها گسترش‌ یافت‌ و تختگاه‌ بوسنی‌ گردید. 
اولین‌ مسجد بوسنی در دهۀ سوم سدۀ 15م در شهر اوستیكولینا بنا شد، همچنین‌ ورود و گسترش‌ طریقه‌های‌ صوفیه‌ در بوسنی‌ و تأسیس‌ مدارس مهم‌ اسلامی‌، خاصه‌ مدرسه‌ای‌ كه‌ توسط خسرو‌بیك‌ بنا شد، خود موجب‌ گروش‌ بیشتر به‌ اسلام‌ گردید. در 1463م‌ بوسنی‌ تبدیل‌ به‌ سنجاق‌، و جزو ایالت‌ روم‌ ایلی‌ شد كه‌ تا 988 ق‌ /1580م‌ همان‌گونه‌ بود. در این‌ سال‌، در پی‌ اصلاحات‌ اداری‌ و تحولات در تقسیمات كشوری، بوسنی‌ و هرزگوین‌ تبدیل‌ به‌ ولایت‌ شد. 
 

صفحه 1 از7

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: