صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / تسمیه /

فهرست مطالب

کنیزانی که به یُمن هنر آوازخوانی و موسیقی‌دانی و شعرشناسی در ادبیات عرب شهرت یافته‌اند و غالباً در الاغانی ابوالفرج اصفهانی مذکورند، تنها به یک نام لقب‌گونه که اربابان برگزیده‌اند، شهرت دارند (دینار، زلفاء و...) و بدین‌سان، مانند انبوهی از بردگان دیگر، از هرگونه طیف هویتی نیاکانی بی‌بهره مانده‌اند. 
کنیه، لقب، نسب: کنیه (ه‍ م) در زمینۀ نام نخست از چند جهت مورد توجه است: نخست آنکه گاه این اصطلاح را در معنای انواع لقبها و حتى نام اول به کار برده‌اند (مثلاً نک‍ : تهانوی، ذیل کنیه)؛ اما معنای اصطلاحی آن ترکیب کلمۀ «ابو» با نام فرزند است و در فهرستهای گوناگون بخش اعظم کنیه‌ها بر همین معنا دلالت دارند. از سوی دیگر، ترکیبهای کنیه‌وار، از پیش از اسلام به جای نام نخست بر کودک اطلاق شده است که دیگـر هیچ اشارتـی به پیوند پدری ـ فرزندی ندارد. بی‌تردید مشهورترین نام، از آن ابوبکر خلیفه است که کنیۀ واقعی‌اش ابوقحافه بود. این‌گونه نام‌گذاری با آنکه رواجی نسبی داشت، باز گاهی شرح حال‌نویسان را ناچار به دادن توضیح می‌کرد. مثلاً ابوالفرج اصفهانی (20/ 390) دربارۀ ابونُخَیله اصرار می‌ورزید که «این نام است نه کنیه و کنیۀ او ابوالجُنید بوده»، ادامۀ سخن ابوالفرج بسیار پرمعنا ست: «برای او نامی ذکر نکرده‌اند». گویی در سدۀ 4ق، کنیه‌واره‌ها دیگر به اندازۀ سده‌های پیش‌تر مشروعیت نداشته‌اند و ابوالفرج ابونخیله را به جای نام کوچک باور ندارد.
کنیه‌واره‌ها می‌توانند در مقام انواع لقبِ ستایش، هجاآمیز، توصیفی و... نیز بنشینند و نام اشهر شخص گردند (ابوالمحاسن، ابونواس و...).
شمار شگفت‌آوری کنیه‌واره، بر حیوانات، اشیاء و حتى امور غیر مادی اطلاق شده‌اند که با نام نخست رابطه‌ای ندارند.
عناصر دیگر زنجیرۀ نامها، یعنی لقب و اسمِ نسبت، تقریباً همیشه نسبت به نام نخست متأخرند (نک‍ : ه‍ د، لقب، نیز نسبت).
گزیدۀ منابع: کار بررسی نامهای عربی، کاری سخت گسترده است که آغاز و انجامش را نمی‌توان به آسانی شناسایی کرد، زیرا این موضوع، می‌تواند همۀ کتابهایی را که بر نامی یا شرح حالی شامل‌اند، در بر گیرد. 
کتابهای به ظاهر اختصاصی، یعنی کتابهایی که به یک یا چند عنصر از عناصر تشکیل‌دهندۀ زنجیرۀ نام مربوط می‌شوند، نیز بسیار است، مانند کتابهای اختصاصی دربارۀ لقب، کنیه و...، اما در درون این کتابها نیز هیچ‌گاه موضوع به نحو اختصاصی بررسی نمی‌گردد و پیوسته دامنۀ کار به عناصر دیگر زنجیره گسترش می‌یابد. همین امر است که تدارک یک کتاب‌شناسی اختصاصی دقیق را مشکل می‌سازد. ما در فهرست منابع گزیدۀ خود به مهم‌ترین آثار که در این زمینه‌ها به‌دست رسیده است، اشاره می‌کنیم و می‌دانیم که تدارک یک فهرست کامل تقریباً محال است: 

الف ـ کتابهایی که ذیل نام المؤتلف و المختلف به این بحث پرداخته‌اند

1. ابن حبیب بغدادی، محمد (د 245ق)، مختلف اسماء القبائل و مؤتلفها، به‌کوشش ووستنفلد، گوتینگن،1850م؛ 2. آمدی، حسن (د 370ق)، المؤتلف و المختلف، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1381ق/ 1961م؛ 3. دارقطنی، علی (د 385ق)، المؤتلف و المختلف، به کوشش موفق بن عبدالله بن عبدالقادر، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ 4. ابن فرضی، ابوالولید عبدالله (د 403ق)، المؤتلف و المختلف من الاسماء و الالقاب و الکنى (نک‍ : حوت، 13)؛ 5. عبدالغنی بن سعید ازدی (د 409ق)، المؤتلف و المختلف فی اسماء نقلة الحدیث، به کوشش محمد محیی‌الدین جعفری، حیدرآباد دکن، 1327ق؛ 6. حضرمی، یحیى، معروف به ابن طحان (د 416ق)، المؤتلف و المختلف (نک‍ : همو، 13)، 7. خطیب، ابوبکر احمدبن علی (د 463ق)، المؤتلف فی تکملة المؤتلف و المختلف. وی درواقع کتاب عبدالغنی و دار قطنی را کامل کرده است (نک‍ : همو، 14)؛ 8. ابن ماکولا، علی بن هبةالله (د 475ق)، الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف من الاسماء... ، به کوشش عبدالرحمان بن یحیى معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، 1962م (در 7 جلد)؛ 9. ابن قیسرانی، محمد (د 507ق)، المؤتلف و المختلف، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، 1411ق/ 1991م؛ 10. ابیوردی، محمدبن احمد (د 557ق)، المؤتلف و المختلف و ما ائتلف و اختلف فی انساب العرب (یاقوت، 17/ 243)؛ 11. ابن ترکمان، علی بن عثمان (د 749ق)، المؤتلف و المختلف فی انساب العرب (حاجی‌خلیفه، 1637؛ ابن تغری بردی، 1/ 247؛ برای اطلاع بیشتر، نک‍ : حوت، 12-18، که 59 کتاب در این باب نام برده است).

ب ـ کتابهایی که براساس «لقب شعرا» به این امر پرداخته‌اند

1. کلبی، محمد بن سائب (د 146ق/ 763م)، القاب الشعرا. یاقوت از این کتاب به نام کتاب من قال بیتاً من الشعر فنسب الیه یاد کرده است (19/ 289)؛ 2. مداینی، علی بن محمد (د 225ق/ 840م)، کتاب من قال شعراً فسمی به (ابن ندیم، 104؛ یاقوت، 14/ 137)؛ 3. حسن‌بن عثمان زیادی (د 243ق/ 857م)، القاب الشعرا (نک‍ : عانی، 6)؛ 4. ابن حبیب، محمد (د 245ق) (نک‍ : همانجا)، القاب الشعرا، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1374ق/ 1955م؛ 5. سکری، حسن بن حسین (د 275ق/ 888م)، کتاب من قال بیتاً فلقب به (ابوالفرج، 17/ 107)؛ 6. نشابی اربلی، اسعد (د 632ق/ 1235م)، المذاکرة فی القاب الشعرا، به کوشش شاکر عاشور، بغداد، 1988م.

ج ـ کتابهایی که ذیل «کنیه، لقب و نسب» به تسمیه پرداخته‌اند

1. بخاری، محمد (د 256ق)، الکنى فی رجال الحدیث، حیدرآباد دکن، 1360ق؛ 2. بلاذری، احمد (د 279ق)، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1959م؛ 3. ازدی موصلی، محمد (د 334ق)، الکنى لمن لایعرف له اسم من اصحاب رسول‌الله، بمبئی، 1989م؛ 4. ابن منده، ابوعبدالله محمد (د 395ق)، کتاب فتح الباب فی الکنى و الالقاب، اوپسالا، 1927م؛ 5. ابن حزم، علی (د 456ق)، جمهرة انساب العرب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1982م؛ 6. سمعانی، عبدالکریم (د 562ق)، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ 7. ابن جوزی، عبدالرحمان (د 597ق)، کشف النقاب عن الاسماء و الالقاب، بیروت، 1993م؛ 8. ابن اثیر، مبارک (د 630ق)، المرصع فی الآباء و الامهات و البنین و... ، عمان، 1991م؛ 9. ادفوی، جعفر (د 748ق)، الطالع السعید الجامع لاسماء نجباء الصعید، به کوشش سعد محمدحسن و طه حاجری، قاهره، 1966م؛ 10. ذهبی، محمد (د 748ق)، ذات النقاب فی الاسماء و الالقاب، دار ابن کثیر، 1993م؛ 11. ابن خطیب الدهشه (د 834ق)، تحفة ذوی الارب فی مشکل الاسماء و النسب، به کوشش تراوگوتمان، لیدن، 1905م؛ 12. ابن حجر عسقلانی، احمد (د 852ق)، تبصیر المنتبه بتحریر المشتبه، قاهره، 1964م؛ 13. فخرالدین رازی، اللوامع البینات فی الاسماء و الصفات، قاهره، 1333ق/ 1914م؛ 14. ابن حیویه، «من وافقت کنیته کنیة زوجه من الصحابة»، به کوشش یاسین، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، دمشق، 1972م؛ 15. قمی، عباس، الکنى و الالقاب، نجف، 1389ق/ 1969م؛ 16. مسلم بن حجاج، الکنى و الاسماء، به کوشش مطاع طربیشی، دمشق، 1404ق/ 1984م؛ 17. اکوع، «الکنى والالقاب والاسماء عندالعرب و ما انفردت به الیمن»، مجلة مجمع اللغة العربیة، دمشق، 1979م؛ 18. دولابی، ابوبشر محمد، الکنى و الاسماء، به کوشش نظر محمد فاریابی، بیروت، 1421ق/ 2000م. 

د ـ کتابهایی که تحت عناوین دیگری به این موضوع پرداخته‌اند

1. ابن درید، محمد (د 321ق)، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمدهارون،قاهره، 1378ق/ 1958م. وی تحت عناوینی چون «اشتقاق اسماء امهات النبی، اعمام النبی، ولدالنبی و...» یا «ما اشتقق من اسماء الشجر» به این موضوع پرداخته است. علاوه بر این، در کتاب الجمهرة نیز به تفسیر بعضی از اسامی پرداخته است؛ 2. ابن جنی(د392ق)، المبهج فی تفسیر اسماءشعراء الحماسة، به کوشش حسن هنداوی، دمشق، 1987م؛ 3. ذهبی، محمد، المشتبه فی الرجال، اسمائهم و انسابهم، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1962م. وی در مقدمه (ص 2) متذکر شده است که در این کتاب، کتاب المشتبه عبدالغنی، الاکمال ابن ماکولا، و کتابهای ابونصر و ابن نقطه و ابوالعلاء فرضی را تلخیص کرده است؛ 4. ابن قیم جوزیه (د 751ق)، تحفة المودود فی احکام المولود، به کوشش بسام عبدالوهاب جابی، بیروت، 1409ق/ 1989م. 

ه‍ ـ از معاصران نیز می‌توان اینان را نام برد

1. مراد، عباس کاظم، اسماءالناس معانیها... و اسباب التسمیة بها، بغداد، 1405ق/ 1984م؛ 2. معنونه، محسن جمال‌الدین، الاسماء و الالقاب المستعاره فی الادب العربی؛ 3. دندشی، حسن نمر، قاموس اسماء الناس و معانیها، بیروت، 1982م؛ 4. داغر، یوسف اسعد، معجم الاسماء المستعارة و اصحابها، بیروت،1982م؛ 5. طلاس، مصطفى، مصطفی الاسماء الغربیة، دمشق، 1990م؛ 6. عانی، سامی مکی، معجم القاب الشعرا، دبی، 1402ق/ 1982م؛ 7. سامرایی، ابراهیم، الاعلام العربیة، بغداد، 1964م.

مآخذ

آذرنوش، آذرتاش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران، 1374ش؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جنی، عثمان، المبهج فی تفسیر اسماء دیوان الحماسة، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ ابن درید، محمد، الاشتقاق، لوح فشردۀ المکتبة الشعریه؛ ابن قیم جوزیه، محمد، تحفة المودود باحکام المولود، به کوشش بسام عبدالوهاب جابی، بیروت، 1409ق/ 1989م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1963م؛ اخوان زنجانی، جلیل، مقدمه بر ترجمۀ المدخل الى علم احکام النجوم ابونصر قمی، تهران، 1375ش؛ بولت، ریچارد، گروش به اسلام در قرون میانه، ترجمۀ محمدحسین وقار، تهران، 1364ش؛ تهانوی، محمداعلى، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش اشپرنگر، کلکته، 1892م؛ حاجی‌خلیفه، کشف؛ حوت، کمال یوسف، مقدمه بر المؤتلف و المختلف ابن قیسرانی، بیروت، 1411ق/ 1991م؛ ذهبی، محمد، المشتبه فی الرجال، اسمائهم و انسابهم، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1962م؛ سامرایی، ابراهیم، «مع‌الاعلام»، مجلة العربیة للدراسات اللغویة، خرطوم، 1405ق/ 1985م، شمـ 3؛ سوبله، ژاکلین، حصن‌الاسم، ترجمۀ سلیم محمد برکات، دمشق، 1999م؛ صفار، ابتسام مرهون، «التسمیة و التفأل»، المناهل، رباط، 1402ق/ 1982م، شم‍ 23؛ عانی، سامی مکی، معجم القاب الشعراء، دبی، 1402ق/ 1982م؛ علی، صالح احمد، محاضرات فی تاریخ العرب، بغداد، 1955م؛ قرآن مجید؛ مالک بن انس، الموطأ، لوح فشردۀ المکتبة الالفیة؛ مراد، عباس‌کاظم، اسماء الناس، بغداد، 1405ق/ 1984م؛ مصری، عبدالفتاح، قطوف لغویة، دمشق، 1407ق/ 1987م؛ نشابی، مجدالدین، المذاکرة فی القاب الشعراء، به کوشش شاکر عاشور، بغداد، 1988م؛ یاقوت، ادبا؛ نیز: 

Blachère, R., Histoire de la littérature Arabe, Paris, 1952; Chelhold, J., L’Arabie du sud, histoire et civilisation, Paris, 1984; Branden, A., Les Inscriptions dédanites, Beyrouth, 1962; id, Les Inscriptions thamoudéenes, Louvain, 1950; id, Histoire de Thamoud, Beyrouth, 1960. Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1944; Fahd, T., Le panthéon de l’Arabie centrale à la veille de l’Hégire, Paris, 1968; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Mayburg, 1963; Rycmans, J., L’institution monarchique en Arabie méridionale avant l’Islam, Louvain, 1951; Schimmel, A. M., Islamic Names, Edindurgh, 1989.
آذرتاش آذرنوش ـ بخش گزیدۀ منابع: رضوان مساح

نام‌گذاری در ترکی .III

1. دورۀ پیش از اسلام

اطلاعات دربارۀ اسامی ترک و آداب و سنن نام‌گذاری آنان، بسیار محدود است. تثبیت تلفظ و نگارش صحیح اسامی اشخاص رایج دراین دوره، در منابع چینی که دربارۀ ترکها اطلاعاتی به دست داده‌اند، به علت ویژگیهای ساختاری زبان چینی، بسیار دشوار است. بهترین اطلاعات داده شده دربارۀ اسامی ترکان پیش از اسلام، پژوهشهایی است دربارۀ اسامی اشخاص که توسط پژوهشگرانی نظیر رادلُف، مالُف، آرات، کلارک‌، ایزْگی، یامادا و زیِمه بر روی اسناد اویغورها صورت گرفته است. پژوهش بر اساس اسناد اویغورها در سالهای اخیر، سبب پی بردن به وجود اسامی بسیاری شده است (زیمه، 1977م، 71-86، 1978- 1979م، 81-94، 1984م، 267-283). 
بررسی آثار کهن که جنبۀ داستانی و افسانه‌ای دارند، موجب شده است تا برخی از سرنخها دربارۀ آداب نام‌گذاری ترکهای باستانی به دست آید. در داستانهای دَده قورقوت آمده است که به کودکی که از خود شجاعت نشان نداده، نامی داده نمی‌شد (نک‍ :I/ 82-83, 118 ). یک سنت رایج نام‌گذاری در میان ترکهای باستان نیز، دادن نام محل تولد، مانند نام کوه، رود، منطقه و یا نام شهر محل ولادت او بود. همچنین پی برده شده که ترکهای باستان از نامهایی استفاده می‌کردند که مربوط به اعتقادات و باورهای دینی ـ ساحری (جادوگری) آنان بوده است. برخی از اسامی برای جلوگیری از نحوست و ممانعت از زیان رساندن ارواح شرور روی کودک گذاشته می‌شد، مانند ساتِلمِش و یا اکِسوق (راسونی، 71-74, 80-81؛ سومر، I/ 2). به طور کلی در خانواده‌هایی که قبلاً فرزندشان مرده بود، برای زنده ماندن نوزاد بعدی اسامی خاصی وجود داشته است، مانند تورسون، دورسون، دورموش، دوران، دوردو، توقتَمِش (اوزگودنلی و دیگران، 331-332)؛ نیز نامهایی که آرزومند خوشبختی، سعادت و موفقیت بود، بر روی کودکان نهاده می‌شد که میان ترکها بسیار رایج بوده است، مانند قوتلو، قُتلُغ، قوت ـ آلمِش، ایل باسْمِش و یاغی ـ باسان.

2. قراخانیان و غزنویان

همراه با قبول اسلام از سوی ترکها، در نام‌گذاری ترکها از دورۀ قراخانیان به بعد تغییراتی اساسی صورت گرفت. در این‌دوره، از یک سو، به اول نام ترکی شخص، نام اسلامی ـ عربی اضافه شد و بدین ترتیب، نام دوتایی منظمی به وجود آمد، و از دیگر سو، به موازات گسترش اسلام در میان اقوام ترک، به جای نامهای ترکی، اسامی عربی متداول شد. یک نمونه از وصف ممیزۀ این رسم و سنت جدید را می‌توان در شجره‌نامۀ خاندان قراخانیان که از یک وقف‌نامه به دست آمده است، ملاحظه کرد: «... امیر اجلْ توغان تگین ابوالمظفر مأمون هارون، کَسیک سیز قَدَرخاقان بن سلیمان ارسـلان بن‌یوسف قدرخاقان بن هارون قلیچ بُغراخاقان» (طغان، 4).
متونی که امروزه به دست رسیده است، می‌رساند که در این دوره نامهایی از حیوانات پیروز نیرومند نظیر ارسلان (شیر)، بُغرا (شترنرجوان)، تونغا (پلنگ، ببر)، یاغان (فیل)؛ و یا نامهایی مانند چَغری، چاقُر، چاولی، طغرِل، سنقر، توغان ]طغان[ و تورومتای که پرندگان درنده بودند، به فراوانی برای اشخاص مورد استفاده و استعمال بود (کاشغری، I/ 41, 111, 368, 421, III/ 29, 221, 243؛ سومر، I/ 107, 133). مقابله کردن اسامی پدر و فرزند موجود در اسناد، نشانگر اسامی عربی در میان مردم است، مانند چین بن‌آلپ‌گو، عمربن قتلغ سوباشی، محمودبن قتلغ سوباشی (مینوی، 287- 288؛ مینورسکی، 185-186؛ تکین،157-186 ).
دورۀ غزنویان، در آداب و سنن نام‌گذاری ترکها آغاز تغییری جدید است. از این دوره به بعد، آشنایی ترکها با فرهنگ ایرانی که نتیجۀ طبیعی تماس نزدیک آنان با ایرانیان به حساب می‌آید، سبب شد که در میان ترکها، و در کنار اسامی عربی، استفاده از اسامی فارسی نیز رایج شود. در این دوره واژه و عنوان تگین (شاهزاده) که در آخر اسامی ترکها می‌آمد، و نیز واژۀ غلام ترکی موجود در اسامی شایان توجه است، مانند الپ ـ تگین، انوش ـ تگین، آلتون ـ تگین، آی تگین، بای ـ تگیـن، ‌بک ـ تگیـن، بلکا ـ تگین، ار ـ تگین، ایگوـ تگیـن،ساوـ تگین، سبُک ـ تگین، قراتگین، قتلغ ـ تگین، وینال ـ تگین (بیهقی، ابوالفضل، 292، 383، 458، 544؛ گردیزی، 357، 417، 425، 437). نامهای ترکی نظیر سبکتگین، بُوری تگین و بیگله‌تگین که در زمان شکل‌گیری حکومت [غزنویان] مورد استعمال بود، در ابتدا جای خود را به نامهایی عربی، مانند محمود، اسماعیل، محمد، مسعود، مودود و عبدالرشید داده است و در مراحل بعد نیز تحت تأثیر فرهنگ ایرانی، جای خود را به نامهایی نظیر فرّخزاد، شیرزاد، بهرامشاه، خسروشاه، و خسروـ ملک داد.

3. سلجوقیان و خوارزمشاهیان

سلجوقیان در نام‌گذاری، دنباله رو سنتی شدند که شکل‌گیری آن در دورۀ قراخانیان و غزنویان آغاز شده بود. به نظر می‌رسد، هم‌زمان با قبول اسلام از طرف سلجوق، جدّ این خاندان، در کنار نام ترکی اعضای این خاندان نامی عربی نیز قرار گرفت، مانند طغرل بک محمد، چغری بک داوود، موسى بیغو، ابراهیم ینال، الپ (الب) ارسلان محمد (بیهقی، علی، 71، 72). 
در میان نامهای ترکی که اعضای خاندان، و امیران بزرگ پیوسته به کار می‌بردند، نام پرندگان و حیوانات وحشی و درنده‌ای نظیر بُوری (گرگ)، قاوُرد (به احتمال گرگ)، ارسلان، بارس [پَرْس] (یوزپلنگ)، یبغو، پورسوق (گورکن)، طغرل، چغری، طغان، بُوزقوش، یارقوش، الپ لاچیـن ارسلان، قوش ‌ـ طغان و سنقر می‌باشد که قابل توجه است (المختارات...، 208، 348، 430؛ بیهقی، علی، 71-73؛ راوندی، 519، 552؛ بنداری، 305-316، قمی، 78؛ اوزگودنلی، «از نظام....»، 261-262). گاهی صفات مختلفی نیز به این‌ نامها اضافه می‌شد؛ مانند قرا ـ ارسلان، قزل ـ ارسلان، الپ ـ ارسلان، قلیچ ـ ارسلان، ارسلان ـ ارگوْن، منگو ـ پارس، بُوری ـ پارس، کوْرْ ـ بُغا، آق ـ سنقر، قراـ سنقر. با تشکیل حاکمیت پایدار سلجوقیان در گسترۀ جغرافیای ایران، در کنار اسامی ترکی، عناوین و نامهای جدیدی متشکل از عناوین و اسامی ترکی ـ فارسی به وجود آمد، مانند مَلِک‌ ـ شاه، طغان ـ شاه و همانند طوطی بیگ (راوندی، 183). در این دوره برخی از نامهای فارسی در میان امیران کوچ‌نشین «اُوغوز» (غُز) نیز رایج شد. در داستانهای دَده قورقوت، وجودنامهایی چون الپ رستم تأییدی برآن است (نک‍ : I/ 208, 245). استفاده از نامهای ایرانی برای اشخاص در میان اعضای متأخر خاندان سلجوقی مشاهده می‌شود؛ نظیر بهرام، فرخنده، شاهنشاه [شهنشاه]، مردان ـ شاه، بهرام ـ شاه و فرّخزاد. همین شیوه دربارۀ امیران سلجوقی نیز کاربرد دارد؛ مانند امیرشیر ابن آق سنقر، اتابک نصرت‌الدین محمد جهان پهلوان بن الدنیز (قمی، 226؛ بنداری، 244؛ راوندی، 266، 282). 
 

صفحه 1 از8

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: