صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / تسمیه /

فهرست مطالب

آنچه نقل شد همه نامهای مردان بود. نامهای زنان در منابع کمتر به چشم می‌خورند. با این‌همه، با جست‌وجوی دقیق می‌توان به برخی از آنها دست یافت و شیوۀ نام‌گذاری زنان بعد از اسلام را نیز به دست آورد. نامهای عربی‌ای که در تمام قرون پس از اسلام بیش از سایر نامها رایج بوده‌اند، در درجۀ اول عبارت‌اند از نامهای مقدسین اسلامی، مانند فاطمه، زهرا، خدیجه، بتول، زینب، عائشه (تا قبل از رواج تشیع در ایران)، آمنه، رقیه، سکینه و صفاتی مانند کبرى، صغرى، عذرا، لعیا، بشرى، حمیرا، راضیه، رابعه، سعیده، و نامهای دیگری مانند زبیده، زلیخا، آسیه، ساره و غیره. کنیه‌هایی که به عنوان اسم به کار رفته‌اند نیز گاه‌گاه، به ویژه در سده‌های بعد دیده می‌شوند، مانند ام ‌کلثوم و ام سلمه و ام‌البنین و غیره. برخی از نامها نیز با کلمۀ عربی سِتّ و سِتّی ساخته شده‌اند، مانند مَهْسِتی (نام شاعرۀ معروف) و ست آزرمیه (زنی محدثه، نک‍ : سمعانی، التحبیر، 2/ 411)، سِتَکا (زنی دیلمی، نک‍ : همان، 2/ 414؛ در معجم الشیوخ سمعانی، ورق 293 الف با تاء مخفف آمده است، نک‍ : سالم، 2/ 414؛ نیز نام زنی اصفهانی، نک‍ : سمعانی، همانجا)، ستشکر (همان، 2/ 427)، ست‌ناز (محدثه‌ای اصفهانی، همان، 2/ 413)، ستیک (همان، 2/ 414؛ نیز نام دختر عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، نک‍ : ابن ‌نقطه، 3/ 407؛ نیز نک‍ : سمعانی، همانجا، که می‌گوید ستی نیز نامیده می‌شد؛ نیز شهرت رقیه دختر حافظ معمر بن عبدالواحد بن فاخر قرشی اصفهانی، نک‍ : ابن صابونی، 214؛ نیز لقب مبارکه، دختر ابوعثمان صابونی، تاریخ نیشابور، نک‍ : صریفینی، 387)، ست الجلیل (زنی اصفهانی که سمعانی «جزء لوین» را از او استماع کرد، نک‍ : همان، 2/ 412)، ست‌العراق (محدثه‌ای اصفهانی، نک‍ : همانجا)، ست‌الناس (دانشمندی اصفهانی، نک‍ : همان، 2/ 414) و غیره. 
در اینجا 3 فهرست از نامهای زنان در سده‌های نخستین پس از اسلام آورده می‌شود. این 3 فهرست به ترتیب از التحبیر سمعانی (ج 2)، تاریخ نیسابور ( المنتخب من السیاق) و ویس و رامین، چاپ محمدجعفر محجوب نقل شده‌اند. فهرستهای منقول از دو کتاب اول با کنیه‌های آنها آورده می‌شوند. بعد از این 3 فهرست، فهرستی منتخب از نامهایی که از منابع مختلف گردآوری شده‌اند، به دست داده می‌شود: 

1. التحبیر سمعانی

ام محمد آمنۀ اصفهانی (2/ 396)؛ ام سلمه آمنـۀ اصفهانـی (همانجـا)؛ ام‌النجم اَمَة‌الله اصفهانـی (2/ 397)؛ ام‌ علی آیغر ترک (همانجا)؛ تقیۀ اصفهانی، نام دوتن، دومی دختر ام‌البهاء فاطمه، دختر ابوالفضل بن ابی سعد بن بغدادی (2/ 398)؛ ام ‌شماسه جوهر ناز نیشابوری (2/ 399)؛ اَمَة الرحمان جوهر ناز هروی (همانجا). ظاهراً تلفظ اصل این نام گوهرناز بوده است؛ امة القاهر جوهر، دختر ابوسعد عبدالله بن عبدالکریم قشیری نیشابوری (2/ 400)؛ امة الله جلیله دختر ابونصر عبدالرحیم بن عبدالکریم قشیری نیشابوری (همانجا)؛ امةالرحیم حُرّه، خواهر همو (همانجا، نیز 2/ 402)؛ ساره، خواهر دیگر همو (2/ 400). وی در جای دیگر امةالرحمان ساده نامیده شده است (2/ 412)؛ ام‌الفتح جلیلۀ سگزی (2/ 401)؛ ام‌البهاء جمعه (همانجا)؛ ام‌النجم حوار اصفهانی (2/ 402؛ قس: کحاله، اعلام...، 1/ 305، نام او حورا آمده است)؛ ام عبدالله حورستی سرخسی (2/ 403)؛ ام‌الشمس خجستۀ اصفهانی (2/ 404)؛ ام‌البهاء خجستۀ اصفهانی و ام‌البهاء خجستۀ تهرانی (همانجا)؛ خدیجۀ نیشابوری (2/ 405)؛ ام الغافر دردانۀ نیشابوری دختر ابوعبدالله اسماعیل بن عبدالغافر بن محمد فارسی، خواهر ابوالحسن عبدالغافر (2/ 406)؛ ام‌الفتوح رابعۀ لُنبانـی اصفهانی (2/ 407)؛ ام‌الرضـی راضیۀ میهنـی (همانجـا)؛ ام‌ محمد یا ام‌الضیاء زلیخا اصفهانی (2/ 409)؛ زینب اصفهانی (همانجا)؛ ام‌الفتح زینب، دختر ابوشجاع شیرویة بن شهریار دیلمـی، اهل همدان (همانجا)؛ ام‌الرجاء زبیدۀ اصفهانی (2/ 410)؛ ام ‌خلف سعیدۀ نیشابوری (2/ 411)؛ ست آزرمیۀ اصفهانی (همانجا)؛ امة‌الرحمان سارۀ نیشابوری (2/ 412)؛ ام‌الضیاء ست الجلیل اصفهانی (همانجا)؛ ام‌النجم یا ام‌الفخر، ست‌العراق اصفهانی (همانجا)؛ ست ناز اصفهانی (2/ 413)؛ ست‌الناس اصفهانی (2/ 414)؛ ام‌الغرستکا دیلمی اهل اصفهان (همانجا)؛ ام‌ انس ستیک یا ستی دختر ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی اهل نیشابور (همانجا)؛ ام‌الکرام شریفۀ نیشابوری (2/ 416)؛ ام‌العزیز شکر اسفراینی (همانجا). ظاهراً تلفظ این باید شِکَر (یا شَکَر) باشد؛ ام‌الکرام یا ام‌البهاء شهر آزرمیۀ اصفهانی (2/ 417)؛ ام‌الرضا ضوء اصفهانی (2/ 418)؛ ام‌الکرام ضوء اصفهانی (همانجا)؛ ضوء النهار همدانی (همانجا)؛ طاهرۀ بخاری (2/ 420)؛ ام احمد طرفۀ کرجی حزری (همانجا، کلمۀ دوم معلوم نیست نسبت به کجا ست و آیا درست است یا تصحیف جزری است)؛ ام محمد یا ام‌الکرام ظریفۀ طبری (2/ 421)؛ ام‌الفتح ظفر بانویۀ اصفهانی (همانجا، این نام در اصل ظفر باثویه ضبط شده و منیره سالم به نقل از معجم الشیوخ سمعانی آن را به صورت ظفر بانویه نقل کرده و همین درست است، نک‍ : 2/ 421)؛ ام‌الفتوح ظمیاء اصفهانی (همانجا)؛ عائشۀ نیشابوری (2/ 422)، نیز نام زنی دیگر (2/ 423)؛ ام‌الفضل عائشۀ فوشنجی (پوشنگی) (2/ 422)؛ ام‌الفضل عائشۀ مروی (2/ 423)؛ عائشۀ مرغینانی اهل مرو (2/ 423-424)؛ عائشۀ مروی از قریۀ کمسان (2/ 424)؛ ام‌الضیاء عاشورا، دختر محمدبن فضل دیلمی اهل اصفهان (همانجا)؛ ام‌الخیر عافیۀ اصفهانی (2/ 425)؛ ام ‌عدنان عزکا، دختر ابوعبدالله هیثم بن محمد بن هیثم بن عبدالله بن محمد بن هیثم (همانجا). عفاف دختر احمد بن محمد بن محمد بن اخوه (همانجا)؛ ام‌الفتوح عین الشمس بزانی اصفهانی (2/ 426)؛ ام‌النجم فاطمۀ سوذرجانی اصفهانی (2/ 427)؛ ام ‌احمد فاطمۀ سوری بیهقی اهل خسروجرد بیهق، معروف به ست سکر (ستشکر) (همانجا)؛ ام‌البنین فاطمۀ زندخانی سرخسی (همانجا)؛ ام‌السعد فاطمۀ شحّامی (2/ 428)؛ ام‌البنین فاطمۀ جوزدانی اصفهانی (2/ 428-429)؛ ام عبدالله فاطمۀ نیشابوری (2/ 429)؛ ام‌الخیر فاطمۀ نیشابوری (2/ 430)؛ ام‌الفتوح فاطمۀ مروزی (2/ 431)؛ ام‌البهاء فاطمۀ اصفهانی (2/ 432)؛ ام‌الفتوح فاطمۀ اصفهانی (2/ 433)؛ ام ‌ابراهیم عائشۀ ورکانی (همانجا)؛ ام‌المجتبى فاطمۀ اصفهانی (2/ 434)؛ ام‌الکرام یا ام‌الخیر فخر النساء اصفهانی (همانجا)؛ ام‌الحسن کریمۀ ابیوردی کوفنی (2/ 435)؛ امةالله ماهک، دختر عبدالکریم قشیری (1/ 506). 

2. از تاریخ نیشابور صریفینی

ام‌الحسین جمعۀ عثمانی (ص 259)؛ جمعه دختر ابوالحسین میکالی (ص 265)؛ جمعه معروف به عائشۀ بحیری (ص 265)؛ حرۀ بسطامی (ص 329)؛ حره معروف به خدیجۀ صابونی (ص 338)؛ خدیجه دختر صفار (همانجا)؛ اَمَةالغافر دردانه (ص 343)؛ روحک دختر صفار (ص 350)؛ زهرا معروف به فاطمۀ صابونی (ص 359)؛ مبارکه معروف به ستیک (ص 387)؛ سعیدۀ شحّامی (ص 388)؛ ظریفۀ شحامی (ص 426)؛ فاطمۀ دقاقی، دختر ابوعلی دقاق (ص 636)؛ ام‌الخیر فاطمۀ بغدادی (ص 637)؛ فاطمۀ شحامی (همانجا)؛ فاطمه دختر ابوسعد محمد بن ابوالفضل اسماعیل همدانی (همانجا)؛ امةالرحیم کریمه، دختر عبدالکریم قشیری (ص 652)؛ کریمۀ صابونی (ص 653)؛ نمار دختر ابوالحسین احمد بن عبدالرحمان کیال مشاط (ص 717). 

3. از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

آب نار (ص 24)؛ آب ناز (ص 130)؛ آب ناهید؛ آبنوش؛ آذرگون؛ پری ویس؛ دینارگیس؛ زرین گیس؛ سرو آزاد؛ سهی بالا؛ سهی‌نام؛ شهربانو؛ شهرو؛ شیرین (نک‍ : ص 24)؛ گل (ص 240 و غیره)؛ گلاب؛ گلگون؛ نازدلبر؛ یاسمن؛ ماه دخت (ص 24)؛ مامک، دختر ویس (ص 378). 

4. نامهایی دیگر

آفاق (زن نظامی که هر چند از ترکان قبچاقی بوده، اما این نام ظاهراً از ایران به آنجا رفته و تاکنون نیز در ایران رایج است)؛ بانویه، مادر شیخ ابواسحاق کازرونی (محمود بن عثمان، 12، 473)؛ نیز خواهر محمد بن عبدالجبار بن یَیّا، شیخ سلفی (ذهبی، 1/ 122)؛ بنفشه (از نامهای کنیزان، نک‍ : عبید زاکانی، 319؛ قس: بنفشا، نام کنیز مستضیء، نک‍ : صفدی، 10/ 293)؛ جوذابه (نام زنی رازی در ایام حجاج بن یوسف، نک‍ : یاقوت، بلدان، 2/ 318)؛ دستان (صفدی، 10/ 207)؛ دوشار، زن ابراهیم موصلی که در ری با وی ازدواج کرد: و تفسیر هذا الاسم اسدان (دوشیر) (ابوالفرج، 5/ 3)؛ دولت‌بخت (واصفی، 1/ 582-583)؛ رئیسه، مادر نظامی که کرد بوده است (نظامی، 28)؛ روشنک، دختر دارا (مقدسی، 3/ 153)؛ زهره (عبید زاکانی، 334)؛ شادی، نام زنی و ظاهراً کنیزکی (همو، 316)؛ شاهک، زن دیگر ابراهیم موصلی (نک‍ : ابوالفرج، همانجا)؛ شیرین، دختر عبدالله هندی جاریۀ ابن بندنیجی (نک‍ : ابن نقطه، 3/ 262)؛ عیالانه، نام زنی با اصلی بابلی که در عیالاناباد ری متولد شده بود (قزوینی رازی، 305)؛ فردوس، زنی شاعره (حمدالله مستوفی، 757)؛ گوهر خاتون، زن مولانا؛ میگون، خواهر ابواسحاق کازرونی (محمود بن عثمان، 11، 473). 
در این دوره که ما آن را دورۀ اول می‌خوانیم و حدود آن را حملۀ مغول می‌دانیم، شکلهای تحبیبی نامهای خاص که عمدتاً دنبالۀ تحبیبیهای دورۀ میانه است، هنوز فراوان است، اما پسوندهای متعددی نیز وجود دارند که در دورۀ میانه دیده نمی‌شوند. ما چند صد نام از این‌گونه را از متون عربی و فارسی گرد آورده‌ایم که در اینجا معدودی از آنها را بر اساس پسوندهای آنها طبقه‌بندی می‌کنیم. یادآوری می‌کنیم که این پسوندها اساساً به شکلهای کوتاه‌شدۀ نامها می‌پیوندند، اما گاهی نیز با صورت کامل نام همراه می‌شوند: 
1. نامهای مختوم به -ak. این پسوند هم به نام مردان و هم به نام زنان می‌پیوندد. همچنین هم به نامهای ایرانی ملحق می‌شود، هم به نامهای عربی: فورک (لقب یحیى پدر بشران بن یحیى محدث، نک‍ : ابونعیم اصفهانی، 1/ 234؛ احمدبن فورک، سهمی، 406؛ نیز نام پدر ابن فورک دانشمند معروف سدۀ 4ق)، زیدک (حماد بن زیدک جرجانی، همو، 201)؛ عبدک، حسنک، بوجعفرک و غیره. 
2. نامهـای مختـوم بـه «ـ ویه»، این نامها بیشترین تعداد نامهای تحبیبی را تشکیل می‌دهند و حتى امروز نیز در برخی گـویشها به صـورت نامهای مختـوم بـه «ـ و» باقی مانده‌اند: رندویه، شاذویه، سیبویه، ممویه، ماجیلویه، حمدویه، نصرویه، سهلویه، و غیره. چنـان‌کـه دیدیـم پسـوند «ـ ویـه» در پهلـوی بـه شکـل «ـ وی» مستعمل بوده است.
3. نامهای مختوم به «ـ ان»: ماهان، فوران، بکران، شاذان، دبیران، روزبهان، علکان، شغالان (همو، 95)، فضلان (همو، 319)، مشکان (همو، 331)؛ نامهای مختوم به «ـ کان»: عبدلکان، حیکان (مخف یحیى)، محمدکان (همو، 480)، فضلکان (محدث، فهرست...، 13، مقدمه). 
5. نامهای مختوم به «ـ وله» حسوله (ثعالبی، یتیمة...، 4/ 450؛ حرّ عاملی، 2/ 255)، یوله (ذهبی، 1/ 119)، اُحموله (ابونعیم، 1/ 83).
6. نامهای مختوم به «ـ ول»: حسول (ثعالبی، تتمة...، 2/ 102؛ بیهقی، 191)، احمول (مافروخی اصفهانی، 32).
7. نامهای مختوم به «ـ کا»: امیرکا، حسکا، محمدکا (سهمی، 517). 
8. نامهـای مختـوم بـه «ـ یـن»: بوریـن (ذهبـی، 1/ 124)، جلین (ابن شهر آشوب،16)، کردین (همو،60، 83)،سیرین (سهمی، 300 ).
9. اسمهای مختوم به «ـ یل»: رزغیل (ثعالبی، همان، 2/ 34)، شاتیل (ذهبی، 1/ 140)، حسنیل (ثعالبی، همان 1/ 156)، محمدیل، دیزیل (ابونعیم، 1/ 202)، عبدیل (قمی، 47، 160، 279)؛ 
10. اسمهای مختوم به «ـ ا»؛ ننا (ذهبی، 1/ 122)، یَیّا (همانجا)، نجما (تخلص نجم‌الدین زرکوب، د 712ق؛ نک‍ : ابن کربلایی، 1/ 420). 
پس از سدۀ 7ق بسیاری از نامهای تحبیبی یاد شده متروک شد و شکلهای مختوم به «ـ ا» مانند سمیعا، رفیعا، صدرا، فخرا، و غیره جای بقیۀ ساختها را گرفت که اوج کاربرد آنها در زمان صفویه و بعد از آن بوده است. امروزه شکلهای تحبیبی مختوم بـه «ـ ی» (-i)، مـانـنـد بدری، فـخـری، اِسـی، عبـدی و غـیـره رایج‌ترین شکل نامهای تحبیبی است. 
گرایشهای نام‌گذاری بعد از مشروطیت به کلی تغییر پیدا کرده، و به‌ویژه پس از دورۀ پهلوی گرایش به استفاده از نامهای باستانی ایران قوت بیشتری گرفته است. 
غیر از منابع یادشده در متن مقاله، این مآخذ مهم نیز دربارۀ نامهای ایرانی است: بهنیا، عبدالکریم، پژوهشی در نامهای ایرانیان معاصر، اهواز، 1369ش؛ شیمل، آ.، نامهای اسلامی، ترجمۀ گیتی آرین، تهران 1376ش.

مآخذ

ابن اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1366ش؛ ابن شهر آشوب، محمد، معالم العلماء، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1353ق؛ ابن صابونی، محمد، تکملة اکمال الاکمال، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ ابن کربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان القرائی، تهران، 1344ش؛ ابن ماکولا، علی، الاکمال، بیروت، 1990م؛ ابن ‌ناصرالدین، محمد، توضیح المشتبه، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، 1414ق/ 1993م؛ ابن نقطه، محمد، تکملةالاکمال، به کوشش عبدالقیوم عبد رب‌النبی، مکه، 1410ق/ 1989م؛ ابوالشیخ اصفهانی، طبقات المحدثین باصبهان، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، 1992م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، 1970م؛ ابونعیم اصفهانی، ذکر اخبار اصبهان، لیدن، 1931م؛ بجاوی، علی‌محمد، تعلیقات بر المشتبه (نک‍ : هم‍ ، ذهبی)؛ بیرونی، ابوریحان، الصیدنة، به کوشش عباس زریاب، تهران، 1370ش؛ بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش کلیم حسینی، حیدرآباد دکن، 1968م؛ تفلیسی، حبیش، «کامل التعبیر»، مجموعۀ مقالات تحقیقـی خاورشناسی، تهـران، 1342ش؛ ثعالبـی، عبـدالملک، تتمةالیتیمة، تهـران، 1353ق؛ همو، یتیمةالدهر، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ حر عاملی، محمد، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، 1385ق؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362ش؛ ذهبی، محمد، المشتبه، به کوشش علی‌محمد بجاوی، بیروت، 1962م؛ سالم، منیره ناجی، تعلیقات بر التحبیر (نک‍ : هم‍ ، سمعانی)؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، 1962م؛ همو، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، 1975م؛ سهلجی، محمد، «النور من کلمات ابی طیفور»، شطحات الصوفیۀ عبدالرحمان بدوی، کویت، 1978م؛ سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ صریفینی، ابراهیم، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، 1403ق؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احسان عباس، ویسبادن، 1982م؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، حسن، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، مشهد، 1351ش؛ عبید زاکانی، کلیات، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1336ش؛ فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به کوشش محمد محجوب، تهران، 1337ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1340ش؛ قاموس؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1358ش؛ قوچانی، عبدالله، اشعار فارسی کاشیهای تخت سلیمان، تهران، 1371ش؛ قمی، حسن، ترجمۀ تاریخ قم، به کوشش جلال‌الدین تهرانی، تهران، 1313ش؛ کحاله، عمررضا، اعلام النساء، بیروت، 1404ق/ 1984م؛ همو، معجم المؤلفین، بیروت، 1376ق/ 1957م؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به کوشش جلال‌الدین تهرانی، تهران، 1312ش/ 1933م؛ مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملک‌الشعرا بهار، تهران، 1318ش؛ محدث ارموی، جلال‌الدین، تعلیقات بر نقض (نک‍ : هم‍ ، قزوینی رازی)؛ همو، فهرست اسماء الرجال المذکورة احوالهم فی کتاب التدوین، تهران، 1333ش؛ محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1358ش؛ مرکزی، خطی؛ معلمی، عبدالرحمان، تعلیقات بر الانساب (نک‍ : هم‍ ، سمعانی)؛ مقدسی، مطهر، البدء والتاریخ، پاریس، 1903م؛ مقدمۀ منثور شاهنامه، نسخۀ خطی کتابخانۀ فلورانس؛ منتجب‌الدین قمی، فهرست، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، 1404ق؛ نسفی، نجم‌الدین، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، 1378ش؛ نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، به کوشش برات زنجانی، تهران، 1369ش؛ واصفی، محمود، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بلدروف، تهران، 1349ش؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ نیز: 

Gignoux, Ph., «Les noms propres en moyen – perse épigraphique étude typologique», Pad Nām i Yazdān, Paris, 1979; Mayrhofer, M., Die altiranischen namen = Iranishe Personennamenbuch, vol. I, Wien, 1979; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Marburg, 1895.
علی اشرف صادقی 

II. نام‌گذاری در عربی

نام در درجۀ نخست، از آن جهت به افراد داده می‌شد که به یاری آن، هر شخص را از نزدیکان و پیرامونیان بازشناسند و به شیوه‌ای با او ارتباط مستقیم و غیر مستقیم برقرار سازند. عموماً نـام در هنگـام تولـد، گـزینشـی اسـت کـه در فضاهایـی دینی ـ اعتقادی، اجتماعی، خرافی، طبیعی، نژادی و حتى جادویی رخ داده است و همین پدیده کار پژوهش در نامها را پیچاپیچ و ناهنجار می‌سازد. علاوه بر آن، نام‌گذاری همیشه در حد نوزاد باقی نمی‌ماند؛ هر فرد ممکن است در مسیر زندگانی خویش، از دوران کودکی گرفته تا روز مرگ (و حتى گاهی پس از مرگ) نامی تازه بیابد. عواملی که این نامهای متأخر را پدید می‌آوردند، نیز بسیار متعدد بودند؛ بیشتر، عواملی شخصی (اندامی، اخلاقی، دینی، رفتاری و...) بوده‌اند و گاه نیز بیرون از محدودۀ خود شخص قرار داشتند.
اگر نام تازیان صحرانشین دورانهای کهن عمدتاً از یک یا دو عنصر تشکیل می‌شد، از عصر جاهلی و سپس در دوران اموی و عباسی، به دست افزاری هویت‌ساز تبدیل شد که بخش عظیمی از اطلاعات مربوط به زندگی فرد را در بر داشت و به یاری آن، شنونده یا خواننده می‌توانست مثلاً از نام، نام پدر و گاه مادر، تبار و نژاد، دین و گرایش مذهبی، نام فرزند، درجۀ اجتماعی، پیشه، زادگاه، و حتى محل مرگ فرد آگاه گردد.
مجموعۀ نامهای یک فرد که از دوران جاهلی مورد توجه تازیان بود، از آغاز اسلام، علاوه بر اعتبار اجتماعی، با منافع مالی (به‌خصوص در زمان خلیفۀ دوم) و سیاسی نیز درآمیخت. سپس به سبب چگونگی روایت حدیث و نیاز شدید به تعیین هویت راویان، اهمیت مذهبی یافت. شیوۀ روایت حدیث، در علوم دیگری چون تاریخ و روایات ادبی نیز تقلید شد. پس از آن، انبوهیِ نامها و شباهتهای بی‌پایان، گاه موجب اشتباه و خلط و سردرگمی در شناسایی شخصیتهای گوناگون می‌گردید. از سوی دیگر، تهی بودن خط عربی از نقطه و شکل‌گذاری که سنت نویسندگان در نسخه‌های خطی دورانهای نخست بود، گاه قرائت صحیح برخی نامها را ناممکن می‌گردانید و گاه از آنجا که یک حرف بی‌نقطه را به چندگونه می‌توان خواند، چندین قرائت برای نام فرد پدید می‌آمد.
این دشواریها، اندکی پس از آنکه مجموعه‌های حدیثی پدید آمد، نویسندگان عرب را برآن داشت که یا در لابه‌لای آثار خود به نظام نام‌گذاری اشاره نمایند و راه‌کارهایی برای اصلاح نابسامانیها عرضه کنند، یا مستقیماً دست به تألیف تک‌نگاره‌هایی دربارۀ نامها، لقبها، نسبها، کنیه‌ها و جز آنها بزنند.
نویسندگان معاصر عرب چند کتاب دربارۀ تسمیه تألیف کرده، و هریک جانبی از جوانب موضوع را بررسی نموده‌اند. اما، تا آنجا که ما اطلاع داریم، هنوز پژوهش جامعی به زبان عربی انجام نیافته است.
خاورشناسان از نخستین روزگارانی که دست به تألیف دربارۀ مسلمانان زدند، یا به ترجمۀ آثار ایشان پرداختند، هم با مشکلات نخستین نامهای عربی مواجه گشتند و هم با مشکلاتی که زاییدۀ خط لاتینی بود. ایشان نمی‌توانستند مانند نویسندگان عرب، ساخت دیداری نام را نگاشته، قرائت صحیح آن را به عهدۀ خواننده وا نهند. به عبارت دیگر ناچار بودند که دربارۀ تلفظ صحیح هریک از نامها، قاطعانه تصمیم بگیرند و مصوتهای کوتاه و بلند کلمه را در خط لاتینی نشان دهند. اما می‌دانیم که دیرزمانی، مؤلفان اروپایی برای آوانویسی خط عربی، شیوۀ یگانه‌ای برننهاده بودند. به این سبب ملاحظه می‌شود که یک نام عربـی، در نوشته‌های کهن‌تر، به صورتهایی بس گوناگون ــ که گاه به 10 صورت هم می‌رسید ــ جلوه کرده است (بدیهی است که ما اینک با دوران لاتینی که طی آن نامهای اسلامی را یک‌پارچه اروپایی می‌کردند، مانند ابن‌ سینا (Avicenne) کاری نداریم).
 

صفحه 1 از8

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: